موضوع سخنرانی : امامت (۵)
عنوان بخش ۱ : امانت الهی و میثاق پیامبران
احزاب (۷۲) آل عمران (۸۱)
دقیقهی ۰ تا ۵
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَه وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ».
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ اللَّعینِ الرَّجیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم.
۱ – شکر خدایی که ما را در این مسیر قرار داد و اگر نبود هدایت الهی معلوم نبود از کدام ناکجا آباد سر در میآوردیم. الحمدلله!
عرض سلام و ادب و احترام هم دارم خدمت شما بزرگواران. تسلیت عرض میکنم فاطمیه رو خدمت شما و همهی بینندگان یا شنوندگانی که بعدها صدای ما را میشنوند و تصویر ما را میبینن و باید کفاره بدن! ما امشب یه خرده بحثمون طول میکشه. من درخواستم اینه که به مداح بزرگوار بفرمایید یه، شاید یه ۱۰ دقیقه دیرتر جلسهشون شروع بشه. ما هر شب ۲ دقیقه تعدی کرده باشیم، جمعش میشه ۱۰ دقیقه. چون شبهای دیگه من رعایت میکردم. یک خورده دیر هم شروع کردیم، الآن ۲۰ دقیقه به دهه. خدمت شما عارض بشم، بحث امامت من گفتم با ۵ جلسه تموم شدنی؟ نیستش. (بله، احتمالاً موبایلیه که نزدیک اون دستگاه باید باشه، چون موبایل خود ما که اینجا خاموشه. والله ما خاموش کردیم.) حالا القصه. تموم شدنی نیست. من سعی میکنم حداقل اهمّ موارد رو بگم. خیلیهاش رو واقعا جدا فاکتور میگیرم. یعنی اگه میخوام ۵۰ تا سند بخونم، ۵ تا میخونم. ۱۰ تا میخونم. وگرنه مطلب خیلی زیاده.
ما بحث امانت الهی رو داشتیم مطرح میکردیم، حدیث طولانی بود از آقا امام صادق(ع) نقل شده بود، اشتباه نکنم، بله از امام صادق(ع) بود. نقل شده بود، اون رو عرض کردیم خدمتتون و دیدید که در بینش هم خب اسنادش رو میآوردم. یعنی هر جا نیازی به تبیین بیشتری داشت. در ادامه ابوبصیر باز نقل میکنه از امام صادق(ع). میگه: «پرسیدم امانت توی این آیه «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَه» (احزاب/۷۲) چیه؟» این دوستان هم عنایت داشته باشن، ما بعضی از این آیات رو، آیهی قرآن رو میخونیم، یه وقت «اَ»، «اِ» میشه و اینها، دیگه هم خدا ببخشه هم شما به بزرگواریتون ببخشید. ما بعضی، این نرم افزارمون کپی (copy) پیست (paste) میکنیم، این به قولی مصوتها رو نمیریزه، پیست نمیکنه. ما حدس میزنیم بعضیهاش رو دیگه. یک وقت ممکنه توی اون سریع داریم میخونیم، وقت نیست، نمیتونیم خوب تحلیل بکنیم صرف و نحوش رو. یه خرده مثلاً، بالاخره جسارته به قرآن، اما دانهی معنی بگیرد مرد عقل دیگه. آیهاش مشخصه، توی قرآنه. این «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ» (احزاب/۷۲) منظور چیه؟ حضرت فرمودند: «امانت همان ولایت است و انسان که در آخر آیه به ظلوم و جهول وصف شده، آن است که صاحب گناهان بسیار بوده و منافق است.
حسینبن خالد میگه: «از امام رضا(ع) پرسیدم که معنی امانت در «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ» (احزاب/۷۲) چیست؟ حضرت جواب دادند: مقصود از امانت همان ولایت است که هر فردی به ناحق آن را به خود نسبت دهد، دیگر در زمرهی مسلمانان نخواهد بود.
یه آیهی دیگه هم داریم. «وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّیْنَ» (آل عمران/۸۱) میگه: خدا میفرماید که من از پیغمبران هم میثاق گرفتم. این خیلی آیهی عجیبیه! به یاد آر زمانی را که خدای تعالی از انبیا پیمان بگرفت که هر زمان به شما کتاب و حکمت دادم و سپس رسولی آمد که تصدیق کننده دین شما بود، باید به او ایمان آورید و او را یاری کنید. خدای تعالی فرمود: آیا اقرار کردید ؟ ازشون پرسید. أَأَقْرَرْتُمْ (آل عمران/۸۱) آیا اقرار کردید؟ و پیمان مرا بر این معنا گرفتید؟ گفتند: آری. اقرار کردیم. فرمود: پس شاهد باشید من نیز با شما از شاهدانم. یعنی به پیامبرش گفته که: «جواب من رو بدین. اقرار کردین؟» ببین اقرار یعنی چیزی که علنی شما بگین. بعد اونجا گفتش که پس شما هم شاهد باشید با من که من این رو حساب پس خواهم کشید. حساب پس خواهم کشید. خیلی نکته عجیبیه! یعنی با پیامبرانش اینجوری بگه. در آیهی بعدی، یعنی ۸۱، ۸۲. میگه: پس بعد از این هر کس اعراض کند، به جز انحراف از طریقهی فطرت، یعنی به جز فسق، انگیزهای ندارد. و اصولا فاسقان همیناند. اصلا فاسق همینه.
ببین چقدر سنگین توی آیهای که مخاطب کیان؟ پیامبران الهیاند. خب اینجا باز بحثه. پیامبران اومدن چه وعده، چه میثاقی. میگه خب گفتیم دیگه، که اگر یک پیامبری اومد باید تصدیق کنید یک رسولی را. از علی ابن ابراهیم نقل شده، میگه که این آیه یعنی معصوم فرمود: «انّ الله اخذ میثاق النبیّه علی الانبیاء ان یومنوا به و ینصروه و یخبروا اممهم بخبره». یعنی اینکه ایمان بیارید، کمکش کنید، و خبر بدید به امتهاتون که پیغمبر بعدی قراره؟ بیاد. یعنی هر پیامبری وظیفه داشته نسبت به ولی بعد از خودش که میخواد بیاد خبر بده. حضرت موسی(ع) گفته، حضرت عیسی(ع) گفته، منتها حالا مثلاً مسیحیها نمیخوان بپذیرن یه همچین چیزی، حضرت رسول(ص) رو.
این پرکلیتوس یا فاراقلیط، که در انجیل هست و چند بار تکرار شده، ما سخنرانی مفصل کردیم، ریشه شناسیش کردیم، خب؟ که حضرت عیسی(ع) داره میگه بعد از من میان، ۲ تا هم هستند. دقت بکنید ها! از دو تا فاراقلیط صحبت میکنه. فاراقلیط، یونانی، اصلا میدونید انجیل، حضرت عیسی(ع) که یونانی صحبت نمیکرده،
دقیقهی ۵ تا ۱۰
قطعاً! آرامی صحبت میکرده، سُریانی صحبت میکرده، خب؟ حضرت عیسی(ع) لفظی که استفاده میکنه، محمده. خب؟ بعد حضرت، عیناً در انجیل همینه، میفرماید که: «بعد از این محمد، محمد دیگری میآید». یعنی صحبت از چند تا محمده؟ دو تا محمده. اصلا نمیتواند این روحالقدس باشد. ماستمالیش کردن دیگه، محمد که میشه ستوده، این رو برداشتند ترجمه کردند. انگار اسم رو ترجمه کنی. بعد ستوده را هم باز «اَ» رو «اِ» کردن توی یونانی، معنیش باز عوض شد، شد تسلی بخش. خب؟ اگه، به مسیحیها بگید: «اگه مَردید یه دونه انجیل آرامی بیارید. اگه مَردید یه انجیل آرامی…» اینجوری… عین یک نفری که بیاد قرآن ترجمه شده، فارسی، بیاد سرش بحث بکنی. میگی: «بابا اصلا عربیش این نبوده. بد ترجمه کردید». بعد تازه اینها انجیل را به چه زبانی میخونن؟ انگلیسی! ببین، از آرامی رفته به لاتین، از لاتین رفته به یونانی. از یونانی رفته به انگلیسی. باز اینهایی که توی ایراناند که باز فارسیش رو دارن میخونند. اون از انگلیسی به فارسی.
چند وقت پیش دو تا مسیحی آمده بودند دفترمون، بعد این بندهی خدا یک انجیلی داشت و من کتاب مقدس باز کردم. کتاب مقدسی که بنده دارم، اونی که دستی یعنی ورق میخوره، کتاب مقدس بنده مال ۹۰ سال پیشه. بعد من بهش نشون دادم، گفت: «اِ! این کجاست؟» گفت: «توی ورژن من نیست.» آپدیت (up date) میشه. شما ببین با چی طرفی؟ بعد دیگه من رفتم توی سایت اصلی بیبلوس گفتم: «بیا نگاه کن.» اصلاً تعجب کرده بود بندهی خدا. «اِ برای چی اینجوری؟» نباید ببینی. خب معلومه. ببینی خب، این همه آدم، توی اروپا فکر کردی برای چی از دین برگشتن؟ به خاطر دری وریهایی که به عنوان تحریف توی کتابهاشون وارد کردند. طرف رو بیار، با خدا کشتی گرفته، خدا رو زده زمین، به زور پیغمبری رو ازش گرفته. خب این رو به مرغ پخته بگی خندهاش میگیره. شما همچین خدایی رو به خدایی قبول داری؟ من قبول ندارم. خدایی که پیغمبرش کلاه سرش بذاره ازش پیغمبری رو بگیره. حضرت یعقوب(ع) از اسحاق. قرار بود بده به عیسو، عیسو بدنش پشمالو بود. این پوست گوسفند تنش کرد رفت جلو، کورمال کورمال دست مالید، فکر کرد عیسوئه. گفت: «تو رو پیمغبر کردم.» بعد عیسو آمد گفت: «بابا من بودم». گفت: «حالا من دیگه دادم پیغمبری رو دیگه.» اصلا مگه پیغمبری رو او قراره بده؟ ببین! تحریفها از کجاست؟
این تحریفهایی که الآن توی اسلام هست، که اینها فکر میکنن مثلا این یکی میتونه با اون یکی مقام بده، اینها ریشه اونجایی داره از همین یهودی نفوذی اومدن، کعبالاحبارها و ابوهریرهها آوردن. احادیثی که ابوهریره خدا شاهده درمورد پیامبر(ص)، یعنی اگر کار رو به یک جایی برسونن، ادامه بدن این وهابیها، یعنی یک سخنرانی میذارم، احادیثی که اینها در صحیحترین کتابهاشون، توهینهایی که به پیامبر(ص) کردن رو میخونم. توهینهایی که به همسران پیامبر(ص) کردن رو میخونم. اون موقع ببینم اگه یک نفر موند؟ یعنی دیگه طرف رو میذارمش یک جایی، که یا باید پیغمبر(ص) رو ببوسه بذاره کنار یا کلا فاتحهی این مذهب وهابیت رو بخونه. خب؟ یعنی بشینن سر جاشون. یک چیزهایی ابوهریره نقل کرده درمورد پیامبر(ص) که اصلا آدم شرم… خدا شاهده اگر درمورد پدر شما بگن اینها رو، میزنید توی دهنشون. اگر در مورد مادر ما بگن، میزنیم توی دهنشون. درمورد امّهاتالمؤمنین گفتن، درمورد همسران پیامبر(ص). مراقب باشیم. حالا القصه.
عنوان بخش ۲ :میثاق پیامبران و ولایت امام علی(ع)
فتح (۳) آل عمران (۸۱) انبیاء (۸۷) مائده (۲۵) انبیاء (۸۸)
۲ – هر پیامبری اومد بعدیش رو گفت. هر پیامبر وصی بعد خودش رو معرفی کرد. پیامبر بعد خودش. اما خاتمالنّبیین آخریه، بگو: «بعد من ۱۲ تا خلیفه میان»، عیناً وقت بکنیم حتماً امشب اسنادش رو براتون میخونم. ۱۲ تا خلیفه میان. ویژگیها رو هم گفت، و شما ببینید چه سردرگمی گرفتن در پیدا کردن این ۱۲ تا خلیفه. سردرگمی نداره، نمیخوای بپذیری مسلمون! وگرنه خیلی واضحه. خیلی آشکاره. باز از علیبنابراهیم نقل میشه میگه که پدرم گفت، پدرم از ابیعمیر گفت، اون از ابنمسکان گفت، از ابیعبدالله یعنی از آقا امام صادق(ع)، میفرماید: «هیچ پیامبری مبعوث نشد از زمان آدم، الا اینکه ازش خواسته شد». این «یَنصُرک» (فتح/۳) اومده توی آیه یعنی «ینصر امیرالمؤمنین(ع) ». گفت تو باید علی(ع) رو یاری بکنی. یعنی از همون اول گفته بودند. چون بزرگترین ریزش تاریخ اینجا صورت میگیره. و اصلا خیلی… میدونین… یک نفر گفتم، جاده قم شما برید ۱۰ کیلومتریش وایستی، خیلی آدم جگرش آتیش میگیره، این فرقی نداره با آدمی که اصلا شروع؟ نکرده. باز هم میگه نرسیده. این خیلی بده. به خاطر همین خدا خیلی دست گذاشت روی این بحث. گفت: «این آخرین تابلو رو بپایید.» میدونید دیگه، ما بعد از آقا امام رضا(ع) دیگه فرقه نداریم. یعنی توی تشیّع هم بیخیال نشدن دیگه! زیدیه، اسماعیلیه، ناووسیه، واقفیه،
دقیقهی ۱۰ تا ۱۵
همینطور اومدن. بعد از… یعنی کسانی رو که توی حرم امیرالمؤمنین(ع) میبینی، ممکنه بهت بگم امام زمانت رو قبول نداشته باشن. طرف زیدی باشه، اسماعیلی باشه. اما یکی رو توی حرم امام رضا(ع) دیدی، بدون امام زمانیه. و اگر اون امام زمان(عج) رو داد به ما، کار خدا اتفاقی نیست، همه چیزش روی حساب کتابه. حکمت داره. چون قرار بود مردمی از همینجا عَلَم تشیع را بردارند. قرارِ بر این بوده. پیامبر(ص) همون اول وعده داد «هذا و ذبوه. من هذا»؛ «از قوم همینند». کی؟ همونی که «مِنَّا اَهْلَ الْبَیْت». این ویژگیشه. جور دیگه نبینی ها! ایرانی بودن اینها رو نمیخواد ببینی. مِنَّا اَهْلَ الْبَیته. گفت: «توی ذات این مردم حقطلبیه». این مردم حق رو میپذیرن. در مقابل حق تعصب و ایستادگی ندارند. این ویژگی این مردم بوده.بعد پرسیدن، گفتن: «اون ایمان پس چیه؟» فرمود حضرت که: «ایمان به رسولاللهه، نصرت به امیرالمؤمنینه». و هنگامی هم که گفت: «أَأَقْرَرْتُمْ»؟ (آل عمران/۸۱)؛ «آیا اقرار کردید؟» خب؟ «وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِکُمْ إِصْرِی» (آل عمران/۸۱)، عهدی. این اصری، یعنی عهد من، این عهد منه. بعد اونجا هم میفرماید به ملائکه «فَاشْهَدُواْ» (آل عمران/۸۱) به ملائکه گفت: «شاهد باشید، من هم جزء شاهدینم»، ببینم کدوم یکی از این پیغمبرها میخواد پاش رو کج بذاره. با پیغمبرش اینجوری داره صحبت میکنه، تو خود بخوان حدیث مفصل. ببین چی کار میخواد بکنه بقیه رو؟ هر پیامبری وظیفهاش بوده.
ما توی روایات داریم، ۲ تا از پیامبران ظنشون بر این شد، نه که بخوان بایستن ها! ظن بر این بردن که نیازی به پذیرش ولایت علی(ع) نیست. یکی حضرت یونسه، دومی حضرت سلیمانه. گمانشون بر این بود ها! نه اینکه قطعی بگن. گفتن: «خب ما آقا رسول الله رو پذیرفتیم، خب آخرین پیغمبره دیگه، اون علی(ع) هم به دین همین رسول الله(ص)، مگه میخواد چیزی اضافهتر بیاره؟» «فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ» (انبیاء/۸۷) گفت: «من توی تاریکیام». «لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ». «کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء/۸۷) گفتیم نقطهی مقابل این طرف میشه چی؟ یا ظالم یا فاسق. کسی که عهد ببنده حضرت موسی توی قرآن بهش… بنیاسرائیل که عهد بستن، شکستن، بهشون میگه قوم چی؟ فاسق. «فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ». (مائده/۲۵) یعنی کسی که جلوی این جریان وایسته، یا ظالمه یا فاسق، خدا با این دو تا لفظ ازش یاد کرده، خیلی عجیبه! حضرت یونس میگه: «اشتباه کردم خدا». حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند دیگه، روایت داریم، میگه: «او [حضرت یونس] در ولایت من شک کرد».
حضرت سلیمان علیهالسلام میدونید طلب مقام کی رو میکنه؟ طلب مقام حضرت صاحبالزمان(عج) رو میکنه. میگه: «یه ملکی به من بده، که بعد من به هیچ کس ندی». یعنی چی؟ خدا نمیگه من حتما این رو بهش دادم ها! ببین در مورد حضرت یونس میگه: «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ». (انبیاء/۸۸)؛ «اجابت کردیم»، اما اینجا، نمیگه: «ما بهش دادیم». توی اشل کوچکتر چی بهش داد؟ یه حکومت کوچکی بهش داد توی همون منطقهی خودش بود. حکومت شبه مهدوی، کوچیک. نه حتی توی اون کوچک بودن نه به اندازهی کمی زمینی، حتی به لحاظ کیفی. خب؟ خوب عنایت بفرمایید. بعد ملکش رو به چه شکل دید حضرت سلیمان؟ به شکل بچهی مردهی خودش یا جنازهی خودش دید افتاده روی تخت. [خدا] گفت: «چی فکر کردی؟» داستان داستان ذریه است، حواست باشه. یه لحظه توی دلش گفت، مثلا «اون ملک رو من هم داشته باشم.» نخوندیم توی این روایت که هر کی میخوای باشی باش. جالبه بدونید تفسیر این آیه از قرآن که «بِالْعَشِیِّ» (ص/۱۸، ص/۳۱،…) اینها، خیلی از مفسرین روی این گیر کردن این تاریکی کجاست؟ جالبه خود حضرت سلیمانم میگه: «من هم توی عشام، توی تاریکیام». حضرت یونس چی گفت؟ «فی الظّلمات» (انبیاء/۸۷) من هم چیم؟ توی؟ تاریکیام. توی تورات آیهاش هست. توی تورات میگه: «جان من در تاریکی فرو رفته است». حضرت سلیمان میگه. میگه: «خدایا ببخش». اما خدا میبخشه ها! ببین، چون اولا شیطنت نیست، یه خطا، ترک اولی، حواس پرت شده، آدم یادش میره. یکی هست، نه عمدا میدونه، عالمه این کار رو میکنه، خدا به دادش برسه. جدی میگم؛ خدا به دادش برسه ها!
عنوان بخش ۳ : گرفتن عهد از پیامبر (ص) و اهل بیت(ع)
احزاب (۷) اعراف (۱۷۲) بقره (۲۸۶) واقعه (۱۳) واقعه (۱۴) نساء (۵۸) مؤمنون (۸) معراج (۳۲)
۳ – باز آیهی ۷ احزاب باز میفرماید: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٍ» (احزاب/۷) میگه: «از تو هم من…» به رسول الله میگه: «از تو هم میثاق گرفتم». پرسیدن: «یا رسول الله! این چیه؟ از تو هم میثاق گرفت؟» حضرت رسول فرمودن: «بله». و خوب است بدانید اون روزی که گفت: «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ» (اعراف/۱۷۲) گفتن: «تو چرا شدی سید الانبیا، از همه بهتر شدی، سیدالمرسلین شدی، خاتم الانبیا شدی؟
دقیقهی ۱۵ تا ۲۰
چرا؟ اونها مگه زودتر از تو نبودن؟» صحابه پرسیدن. حضرت در پاسخ فرمود: «به خاطر اینکه اولین کسی که در عالم هستی بله گفت من بودم.» خب؟ و اولین کسی که در بین پیامبران «مِیثَاقَ النَّبِیِّیْنَ»… (آل عمران/۸۱) برخی میگن: «این «مِیثَاقَ النَّبِیِّیْنَ» یک جای جدا بوده» برخی میگن: «در ادامهی همان عهد عام بوده که از کل آدمها گرفت»، پیامبران رو جدا گرفت با امتهاشون.
در آیه اینه، میگه: «ذریه رو از پشت پدرانشون بیرون کشیدیم». معنیش میدونین یعنی چی؟ یعنی قشنگ معلوم بود کی نسل کیه. «بیرون کشیدیم». دو تا برداشت کردن. یک: شما خودت تعیین کردی چه زمانی به دنیا بیای. دو: نه، مشخص بوده چه زمانی به دنیا میای، تو بالاخره هر کدوم از این زمانها به دنیا بیای سختی کار خودت رو داری. «لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا» (بقره/۲۸۶) اگر حالت اول باشه، پر دل و جگرترین انسانها و مخلوقات خدا اون هاییاند که گفتن: «آخرالزمان میخوایم به دنیا بیایم». یعنی انتخاب کردن دیگه! عجب دل و جگری داشتن! میدونین چرا؟ چرا این خطر رو به جان خریدن. ببین قرآن میگه: «ثُلَّهٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ. وَقَلِیلٌ مِّنَ الْآخِرِینَ» (واقعه/۱۳ و ۱۴)؛ کم هستن از آخرالزمانیها. پس برای چی همچین ریسک رو پذیرفته؟ به خاطر اینکه جایزهاش خیلی بزرگتره.
به یکی از بچههای دفترمون داشتم میگفتم؛ یه بار نشستم، یعنی چند روز فکر میکردم ها! یه بار نشستم با خودم تک، که اگر بین اینکه الآن بیایم کار بکنیم برای امام زمان(عج)، سختیهای خاص خودش رو داره دیگه، نمیخوام اینجا گلگی کنیم وگرنه جای واسه گلهگزاری زیاده. خب؟ سختیهای خاص خودش رو داره. خدا شاهده به این نتیجه رسیدم ها! اگرکه گیر بکنم بین این که، «یَا لَیْتَنَا کُنَّا مَعَکُم» برای کی میگی؟ یاران امام حسین(ع). که میتونستم انتخاب بکنم در زمان امام حسین(ع) جزء یارانشون میبودم یا الان؟ کلی فکر کردم، گفتم الآن. باور کنین. دیدم این خیلی مظلومتره آخه. این آقا خیلی مظلومتره. یعنی یه موقعی هست شما مظلومیت رو فقط توی همین ضربات و این جور چیزها میبینید. بر آقا صاحبالزمان(عج) ۱۱۷۰ و خردهای یاری کردن امیرالمؤمنین؛ وعده ای که خدا از هر پیامبر گرفت.
فکر کردید درد عاشورا فقط سر بریدن و اینهاست؟ مصیبت عاشورا فقط درده؟ پس این کسانی که مغولها کشتن هم درد میکشن دیگه، این میانماریها درد میکشن دیگه. اینهام «لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِی بِکُمْ»، ها؟ نه آقا صاحبالزمان(عج) هر سال علی اصغرش به روی، سرش به روی نیزه میره. هر سال دستان عباسش داره قطع میشه. اباعبدلله(ع) چند تا از اینها دید؟ یک دونه. امام زمان(عج) چند ساله؟ هرچقدر تا الآن گذشته از عمر شریفشون. درک میکنه امام. «بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً». نمیگه: «اشکم تموم بشه خون میریزم»، میگه: «اصلا جای اشک خون میریزم از اول». بد میگن. «جای اشک خون میریزم». سخت میگذره. فلذا بارها گفتم، اگر میشنوید میگن: «ظهور روز عاشوراست» میدونید یعنی چی؟ یعنی اون روزی که باز حسینبن علی(ع) به میدان میره اما ایندفعه اون ۳۰.۰۰۰ نفر جگر نمیکنن حمله کنن، چرا؟ چون اینوَر ۳۰.۰۰۰ نفر وایستادن، چون اینور ۳.۰۰۰.۰۰۰ وایستادن، چون اینوَر ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ وایستادن. یار داره اینطرف. اون روز دیگه شکست امام معصوم نیست. «کُلُّ یَومٍ؟ [عَاشُورا] کُلُّ اَرْضٍ؟ [کَرْبَلا]»
گفتیم حضرت زهرا(س)، ویژگیش چیه؟ توی تاریخ، توی زمان و مکان گمشدگیه، اباعبدالله(ع) کلید رو میده دستت. میگه هر زمانی که تو بخوای میشه کربلا، هر زمانی که تو بخوای میشه عاشورا. ولو همین فردا باشه، ولو ۱۰ روز دیگه باشه که اصلا جمعه هم نیست مثلا. آقای بهجت میفرمودن، میگفتن: «شما آدم بشید آقا دوشنبه میاد». حتما جمعهی فلان روز و، آره، اینها خدا میتونه بداء کنه. دست خودشه همه چیز. شرط اصلی ظهور من و توییم که محقق نشده.
باز از امام صادق(ع) پرسیدن: «کَانَ الْمِیثَاقُ مَأْخُوذاً عَلَیْهِمْ لِلَّهِ بِالرُّبُوبِیَّهِ وَ لِرَسُولِهِ بِالنُّبُوَّهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ بِالْإِمَامَه». خب باز همین طور خیلی روایته ها! من یعنی بخوام…وقت گرفته میشه واقعا، حیفه، حیفه آدم به روایت معصوم توجه نکنه، باید خونده بشه، درست دقت بکنه. فکرکن بنر زدن، سخنرانی علیبن ابیطالب(ع)، مسجد فلان، ساعت فلان. چه جوری بلند میشی میری؟ اصلا چی میشه اونجا؟ کشورهای خارجی میان. خب همینه، همین حضرت علی(ع) داره حرف میزنه، روایتش رو برو بخون، نهجالبلاغه رو بخون.
دقیقهی ۲۰ تا ۲۵
چون نمیخوام بیاحترامی بشه باید تندتند بخونم، نمیخونم اصلا، وگرنه توی همین اشله.
یونسبن عبدالرّحمن در معانیالاخبار شیخ صدوق، ترجمه آقای محمدی، جلد ۱، صفحه ۲۵۴ میگه: از امام کاظم(ع) پرسیدم که تفسیر قول خداوند عزوجل، این که میگه: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها» (نساء/۵۸) (باز دیگه همینجوری باید بخونیم) خدا به شما فرمان میدهد که امانات را به اهلش بازگردانید. نساء آیهی ۵۸ یعنی چی؟ میگه: اگر چه که یَأْمُرُکُمْ شامل همهی مکلفین میشه، (خب این بطنیش رو حضرت میگه، اون معنی ظاهریش رو شما میبینید حضرت فرمود که: این آیه ابتدا فقط خطاب به ما میباشد. خداوند تبارک و تعالی به هر امام از ما فرمان داده است که مقام و ودایع امامت را به امام بعد از خود تسلیم کرده و او را وصی خویش قرار دهد و سپس در هر نوع امانتی، چه امانت مال باشد، چه علم و یا وظایف دینی جاری است. میگه اصل آیه در مورد ما است. به ما امامان هم داره میگه، شما باید امانت رو به امام، یعنی امامت رو، این شخصیت حقیقی، این شخصیت حقوقی و این جایگاه رو تحویل بدید به یه نفر چی؟ بعدیتون. میاومدن به امام صادق میگفتن: خب بعد خودت اسماعیل رو بذار. آقا امام صادق(ع) میفرمود مگه دست منه؟ خب چی دارید میگید؟ خوب دقت بفرمایید! یعنی مردم میگفتن: ما بیشتر دوست داریم این امام باشه! و فتنهها رو هم دیدید چی شد دیگه؟ اصلا شیعهی اسماعیلیه از سر همین فتنهها شروع شد. در یک نقل تاریخی عجیب غریب داریم، میدونید دیگه کسانی که یار حضرت آقا امام صادق(ع) بودن، هیچ کدوم پیرو اسماعیلیه نشدن، یعنی شما یه جا بیارید ابوبصیر و نمیدونم زراره آورده باشه و اینها، هیچ کدوم نبودن. میگه: «کسانی که اومدن مطرح کردن اسماعیل نمرده است، «مِن اَبَاعِد» از جاهای دور اومده بودند». میگه:« ما نمیشناختیمشون» یعنی فتنه بود، برنامهریزی بود. که چی؟ ببین بعد از امام صادق(ع)، امام کاظم(ع) رو میندازیم توی زندان، یه جریان انحرافی درست میکنیم، مردم برن سراغ چی؟ این. تموم میشه، فاتحهی تشیع خونده میشه. برنامهریزی دقیق بود.
خب حالا برای ما هم داره؟ بله. «وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ»(مؤمنون/۸، معراج/۳۲) هم سورهی مؤمنون آیهی ۸ داریم، هم سورهی معارج آیهی ۳۲ خب. راعُون، رعایت کردین عهد و امانت رو؟ هم امانات و هم عهد. دو تا رو کنار همدیگه میاره، خدا به دادمون برسه!
عنوان بخش ۴ : عهد دانستن امامت از نگاه علمای اهل سنت
بقره (۱۲۴) آل عمران (۹۶) اسراء (۸۱)
۴ – حالا آیا اهل سنت امامت رو عهد دونستن «لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (بقره/۱۲۴) ؟ بله. ابنجریر طبری، جامعالبیان عن تأویلالقرآن، جلد ۱، صفحه ۷۳۸، میگه: «لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (بقره/۱۲۴) «قَالَ لا یَکوُنُ إماماً ظالِماً». پیمان من به ظالمان نمیرسد؛ یعنی امام ظالم نیست. امامی که ظلم نکنه پس چیه؟ هیچ نوع ظلمی انجام نده؟ معصومه. در مورد عصمت اهل بیت(ع) اصلا امامت، نمیتونیم، وقت نمیکنیم صحبت کنیم. از ده طریق میشه اثبات کرد. همین طور: عقلی، نقلی، قرآنی، روایی، همه چی میشه اثبات کرد.
ناصرالدین بیضاوی در انوار التنزیل و اسرار التأویل یعنی تفسیر خود آقای بیضاوی جلد ۱، صفحه ۳۹۷ و ۳۹۸ میگه: این جمله در پاسخ درخواست حضرت ابراهیم(ع) و اشاره به این است که در ذریهی او افراد ظالمی قرار دارند یا این را میفهماند که ذریهی ظالم او به امامت نمیرسد: «لَأنَّها اَمانَ مِنَ اللّهِ تَعالی وَ عَهداً» زیرا امامت، امانت و عهدی از جانب خداست و ظالم صلاحیت این امانت را ندارد و به این عهد الهی، نیکان از پرهیزگاران میرسند. خب دقت بکنید قشنگ داره میگه امامت عهدی است که خدا به هر کی بخواد میده، خیلی عجیبه! این آیه دلیل بر این است که پیامبران قبل از بعثت منزه از گناهان کبیره هستند و اینکه شخص فاسق صلاحیت مقام امامت و پیشوایی را ندارد.
ابوحیان اندلسی، تفسیر البحر المحیط، جلد ۱، صفحه ۵۴۸: ظاهر از این اقوال این است که مراد عهد امامت است «إنَّ العَهدَ یَعنِی الإمامَه». زیرا در ابتدای آیه بحث امامت شده است. پس به ابراهیم فهماند که امامت به ظالمان نمیرسد. دلیل اینکه مراد از عهد امامت است، ظاهر جملهی«لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (بقره/۱۲۴) است که به استدلال قاعدهی کلی یعنی هر کسی که چنین خصوصیتی داشته باشد شایستهی چنین مقامی است، در جواب گفتار حضرت ابراهیم آمده است؛ زیرا اگر بر سبیل منع میبود یعنی اگر برای هیچ یک از ذریهی او امامت جعل نشده بود، باید لا میگفت و یا اینکه میگفت: «لا یَنالُ عَهدی ذُرّیَّتِک» و منع از رسیدن به این مقام را مشروط به ظلم نمیکرد.
ابنکثیر سلفی، قرن هفتیه، در تفسیر قرآن العظیم، جلد ۱، صفحه ۱۶۹ باز میگه: «وَ إنَّ اللّهَ جَعَلَهُ إماماً لِلناسِ» به ابراهیم خلیلالله، میگه: «امامش کرد حضرت رو». اینکه دیگه خودتون گفتین.
بله ثعالبی مالکی در تفسیر ثعالبی جلد ۱، صفحه ۳۱۴ در آیهی «لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (بقره/۱۲۴):
دقیقهی ۲۵ تا ۳۰
مراد از عهد بنا بر قول مجاهد عهد امامت است.
ابنجوزی حنبلی، که گفتیم این وهابیها خودشون رو از شاخههای؟ حنبلی میدونن. ما، اهل سنت، برادران اهل سنت رو از وهابیها جدا میکنیم ها! بازی نخورید. کار صهیونیستها اینه میخواد این دو تا رو یکی بدونیم. در زادالمسیر فی علم التفسیر، جلد ۱، صفحه ۱۰۸ میگه: دربارهی عهد، خوب گوش کنید! در اینجا هفت قول است، که این عهد چیه؟ نخست این است که مراد از عهد امامت است، این قول را فلانی و فلانی و فلانی نقل کردهاند. قول دوم مراد اطاعت است. که این رو هم فلانی میگه نقل کرده. اسم میبره، من فرصت نیست نمیگم. قول سوم این که مراد رحمته اون هم فلانی گفته. قول چهارم این که مراد دینه اون هم بهمانی گفته. قول پنجم این که مراد نبوته. خوب دقت کنید! نبوته. میگه: «این هم فلانی از استادانش نقل کرده». قول ششم اینه که امانته. قول هفتم هم اینه که میثاقه. این قول رو ابنقُطَیبه گفته است. اما قول نخست صحیحتر است. یعنی چی؟ امامت عهد. ببین نبوت هم آورد اما نبوت رو چی کار کرد؟ نپذیرفت.
حضرت ابراهیم مگه نبی نبوده؟ نبیِ مرسلِ اولواالعزمِ خلیلالله، یه مقام جدیدتر باید بگیره. شد حجت خدا رو زمین. توی ۹۹ سالگی. حضرت امیر(ع) یه حدیث قشنگی داره، میفرماید: «ابراهیم برای اینکه یقینش کامل بشه، گفت: خدایا… این پرندهها رو بکش و زنده کن و اون داستان و فلان. حضرت امیر(ع) میفرماید: «به خدا اگه تمام پردههای غیب کنار بره، نه چیزی بر یقین من اضافه میشه و نه چیزی از من؟ کم میشه». در مورد تک تک پیامبران حضرت این جوری میفرمایند. میگه: «فلانی اینجوری گفت، فلانی این طوری گفت». همه رو میگه. میگه: «عیسی میخواست به دنیا بیاد، خدا (آیهی قرآنه) به مادرش گفت: از بیتالمقدس برو بیرون. خونهی خدا (ببخشید) جای زاییدن نیست. به مادر من گفت بیا تو. بیا توی خونهی خدا». «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکًا» (آل عمران/۹۶) که مکه کجا بیتالمقدس کجا! «أوّلَ بَیتٍ وُضعَ للنّاس»؛ اینها خدا وکیلی من نمیدونم چطور آدماییاند؟
در مستدرک حاکم نیشابوری آمده با سند صحیح که امیرالمؤمنین(ع)، همین دیوار، همین رکن یمانی شکافته شد، فاطمه بنتاسد رفت تو، ۳ روز چقدر اونجا بود، بعد بچه به دست اومد. تمام مردم مونده بودند که کسی جرأت نمیکرد بره جلو. الآن این وهابیها دیدی دیگه این رکن یمانی همهاش ترک میخوره، هی سیمان میزنن، ترک میخوره، بست میزنن، ترک میخوره. اینها رو ببینین توی اینترنت عکسهاش رو. هر کاری کردن، هر برنامهای… آخرین برنامهشون هم اینه دیگه فتوا دادند این مفتیهاشون که خراب کنیم خونهی کعبه رو چی کار بکنیم؟ بزرگتر بسازیم! میخوان این رو ماستمالیش کنن. اصلا واقعا شرمآوره. فکر میکنن… چراغی را که ایزد بر فروزد، هر آن کس پُف کند ریشش بسوزد. ریشهاش هم بسوزد! اینها تمومشدنیاند. «إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا» (اسراء/۸۱) شک نکنید! «جَاء الْحَقُّ» (اسراء/۸۱) اصلا صداش داره میاد. حس میشه واقعا.
محمد جلالالدین قاسمی، محاسن التأویل، جلد ۱ ایشون هم دقیقا میگه امامته.
شوکانی، فتح الغدیر، جلد ۱، صفحه ۱۶۰ ایشون هم میگه امامته. بعد، اینها نکته است ها! یعنی… ببینید یکی، دو تا، من ۸ تا، ۹ تا الآن حدیث آوردم. ۸ تا حدیث آوردم فقط برای این. ۸ تا سند آوردم برای این. بعد چه کسانی؟ هر کدوم مفسرین قرآن، به این آیه رسیدن میگن این امامته. منتها باز توی مصداق امامت چون گیر میکنن اون پارادوکسی که جلسات قبلی عرض کردیم، پیش میاد!
عنوان بخش ۵ : شأن امام؛ واسطهی فیض هستی
اعراف (۱۷۲) ص (۳۹) مؤمنون (۴۲) کهف (۹۹)
۵ – وساطت در فیض بر کل هستی از دیگر شاخصهها و فاکتورهای امامته. چه تو بپذیری، چه؟ نپذیری. چه اون عهد رو قبول بکنی چه قبول نکنی، خدا اون رو گرفته ازت. نمیتونی بزنی زیرش. قبول کردی که اومدی توی این دنیا. «قَالُواْ بَلَى» (اعراف/۱۷۲) همه گفتید. منتها اون موقع نفاق پیشه کردیم، گفتیم عجب! به هستی میارزه. الکی میگیم آره، بعدا حالا مثلا. چیه؟ من برای چی باید اینها رو بپذیرم؟ این ۱۲۴ هزار تا رو برای چی باید بپذیرم؟ بعد از اون هم تازه تا آخر، اینها. اینجا اثبات خواهد شد. فیض بر کل هستی هم اینه. اثبات وساطت در فیض هم در قرآن کریم آمده. قرآن به پیامبرش میفرماید، سورهی ص آیهی ۳۹: «هَذَا عَطَاؤُنَا» (ص/۳۹)؛ «این عطای ماست» «فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ» (ص/۳۹)؛ «این عطای مایه؛ میخوای ببخش، میخوای نبخش». همه چیش دست خودته. منِ خدا کاری؟ ندارم. آیهی قرآنه.
میگه به پیامبرش گفت: «همه چیز دست خودته، هر کار دلت میخواد باهاش بکن!» یه جا دیگه خدا اینجوری صحبت کرده. با کی صحبت کرده؟ با ذوالقرنین اینجوری صحبت کرده. فلذا ما اون بحثی که در مورد ذوالقرنین مطرح کردیم، گفتیم بابا این خیلی مقام عجیب غریبی داره ذوالقرنین! حضرت امیرالمؤمنین(ع) روایت داریم ها! فرمود: «أنَا ذوُاالقَرنَین». آقا یعنی همون ذوالقرنین بوده؟ نه. ذوالقرنین صفته؛ اسم؟ نیست. صاحب دو قرن. حالا این قرن یه موقع میشه شاخ،
دقیقهی ۳۰ تا ۳۵
صاحب دو شاخ میگن کوروش بوده. اون هم مرحوم علامه قطعی نگفته ها! میگه: «آَنسب کوروش است.» خب، بیشترین نسبت رو با کوروش داره تا اون جایی که ما میدونیم. قرن یه موقعی هست که به معنی امت میشه که تمام جاهای قرآن اکثراً (تا اون جایی که من میدونم) تمام آیات قرآن قرن رو به معنی چی گرفته؟ امت گرفته. «قُرُونًا آخَرِینَ» (مؤمنون/۴۲) «امتهای آخرالزمان» ها؟ ذوالقرنین یعنی صاحبِ؟ دو امت. از این جهت شامل آقا صاحبالزمان(عج) هم میشه و تمام امامانی که رجعت کنن میشن ذوالقرنین، صاحب دو امت میشن.
من میگم دیگه، میگم قرآن گفته: «سد ذوالقرنین تا خود روز قیامت برقراره.» «یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ» (کهف/۹۹). یَومَئِذٍ یعنی میچسبونتش به لحاظ زمانی. بسم الله همین الآن باید سد کوروش رو به من نشون بدید. ادعا شده دیگه! باید نشون بدید. میگه: «گشتم نبود، نگرد؟ نیست». میلیمتر به میلیمتر.» باید همین الآن یه سدی به من نشون بدین یأجوج و مأجوج دارن ازش میرن بالا، بعد نمیتونن هم رد بشن. خب اینها چی هستن؟ برید از اونَوَر دور بزنید. میل به میل کرهی زمین رو شما هم میرید نگاه میکنید با گوگل ارث (google earth). اینها کجای کرهی زمینن؟ حالا سخنرانی کردیم توی اینترنت، بنویسین حقیقت ذوالقرنین؛ دو ساعت و نیم اونجا بحث کردیم.
خب گفتیم این عطای ماست، به هر که میدانی و صلاح میبینی ببخش و از هر که میخواهی امساک کن و حسابی بر تو نیست. تو امین ما هستی یعنی. سوره توبه، آیه ۷۴: آنها کافران به عیبجویی برنخاستند مگر بعد از آن که خدا و پیغمبرش(ص) از فضل خود آنان را بینیاز کرد. یعنی بخش اعطای فضل رو، پیامبر(ص) رو در طول چی میبینی؟ خدا میبینی. یعنی این که پیامبر(ص) رو میبینی به معنی این نیست که خدا نخواد، پیامبر چی؟ بخواد! ولایت رو ما الهی میبینیم، نه این که مثلا حضرت علی(ع) بگه: «آره، » پیامبر(ص) بگه چی؟ «نه.» برعکس ما عین همین رو در کتب برادران اهل سنت داریم. واقعا این، خیلی این حرف، واقعا خیلی شرم آوره که یکی از خلفا نقل کرده، حالا حتما انشاءالله که جعلیه خب، میگه که: «بین من و حرف پیامبر(ص) اختلاف پیش اومد، در سه مورد خدا حرف من رو تأیید کرد.» ماجرای نماز خوندن یا نخوندن پشت مقام ابراهیم(ع) بود، یه دو مورد دیگه رو هم میگه. میگه: «خدا گفت: فلانی راست گفت.» اینها یه سری فضلتراشیهایی بود که هیچ چی از توش در نمیاد.
ببین یه موقعی هست یه نفر سرعتش زیاده، من میخوام خودم رو برسونم به او؛ یا باید سرعتم از اون بیشتر باشه یا یه کار دیگه هم داره؛ اون رو بکِشمش؟ پایین. بعضی جاها به خاطر بعضی از فضلتراشیها پیامبر(ص) رو کشیدن پایین که بگن: «آقا فقط فلانی این کار رو نکرد، پیغمبر(ص) هم این کار رو کرده بود.»
باز در سوره ی توبه، آیه ۵۹ داریم میگه: در حالی که اگر به آنچه خدا و پیامبرش(ص) به آنان داده راضی باشند. یعنی خدا و پیغمبر(ص) دارن میدن، در راستای هماند. مایهی اعطا، فیضِ هستی از طریق حجت خدا صورت میگیره، میخوای بخواه، میخوای نخواه!
اثبات وساطت فیض از طریق روایات؛ این قرآن بود این هم روایات. ابن حجر در فتح الباری شرح صحیح بخاری جلد ۶، (صحیح بخاری صحیحترین کتاب برادران اهل سنت رو این شرح داده) میگه: روایت شده است که از کعبالاحبار که گفته است ۴ نفر از پیامبران زنده هستند و امان و سبب دفع بلا از اهل زمین میباشند. دو تا از آنها در زمین خضر(ع) و الیاس(ع) و دو تا از آنها در آسمان ادریس(ع) و عیسی(ع) هستند. ما میگیم: «برای چی اینها باید زنده باشن؟ ها؟ چه دلیلی داره اینها زنده باشن؟ خضر(ع) بمیره، حضرت عیسی(ع) بمیره، وقت ظهورش شد چی بشه؟ به همون دلیلی که اینها باید زنده باشن، امام زمان(عج) ما هم باید زنده باشه.» چطور بابا پدر بیامرز برای یه پیغمبر بنیاسرائیلی میپذیری برای اون کسانی که پیامبرت(ص) این همه تاکید کرد؛ «بابا اینها بغل قرآنن، هم وزن قرآنن، از دست ندید ها! آیه قرآن، من هیچ چی نمیخوام، اینقدر براتون خوبی کردم دیگه رسالت، مزد رسالتم فقط هوای نزدیکان من رو داشته باشید.» چون میدونست چه خبره. حضرت… نخوندم مگه روایت رو؟ حضرت [پیامبر(ص) ] اومد سر گذاشت به شونه امیرالمؤمنین(ع) زار زار گریه کرد. گفت: «میبینم اینها چیا توی سینههاشونه.» بابا این رو که خودتون گفتید. اینجا شاید بشه ماستمالی کرد، جلوی نکیر و منکر چه جوری میخواد ماستمالی کنه آدم؟ جلوی اون ترازوی دقیق الهی اونجا آدم چه جوری میخواد ماستمالی کنه؟ نمیدونم والله!
عینی در عمده القاری جلد ۱۹، صفحه ۱۸، تفسیر کبیر جلد ۲۰، صفحه ۱۱۸، جامع البیان جلد ۱۴، صفحه ۱۹۲، همه نقل کردن از شهر بن حوشب روایت شده که: خالی نمیماند زمین مگر… (اینجاش رو خوب گوش کنید این آخره روایته). خالی نمیماند زمین مگر این که در آن ۱۴ نفر هستند که خداوند به واسطهی آنها بلا را از زمین دور میگرداند و برکات زمین را خارج میکند. مگر زمان حضرت ابراهیم(ع) که او تنها بود.
دقیقهی ۳۵ تا ۴۰
زمان حضرت ابراهیم(ع) خودش یه دونه بود. بسم الله بگید این ۱۴ نفر کی هستن؟ اسم بیارید. بیا بریم بشینیم بگید این ۱۴ نفر، اینها شما رو یاد هیچ چی نمیاندازه؟
المعرفه و التاریخ جلد ۱، صفحه ۱۲۱ این ها کتابهای شیعه نیستش که. من یه دونه روایت هم از کتابهای شیعه نیاوردم که. معرفه و التاریخ، جلد ۱، صفحه ۱۲۱ میگه پیامبر(ص) فرمود: «النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاء»؛ «ستارگان امان برای اهل چی هستنن؟ آسمانند.» «وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأُمَّتِی»؛ میگه: «امان امت من به واسطهی اهل بیت(ع) منه.»
نوادرالاصول فی احادیث الرسول، جلد ۳، صفحه ۶۱، المطالب العالیه، جلد ۱۶، صفحه ۲۱۵ درباره این که ستارگان امان برای اهل آسمانها هستند و دانشمندان صدیق که همان اهل بیت پیامبر(ص) هستند همان امان برای امتاند. باز میگه: از فلانی نقل شده که رسول خدا(ص) فرمود: ستارگان برای اهل آسمان امان هستند و اهل بیت(ع) من برای امتم.
در مستدرک حاکم نیشابوری، جلد ۳، صفحه ۴۵۷ میگه: ستارگان امان برای اهل آسمان میباشند پس هرگاه ستارگان از بین بروند در آسمان آنچه که وعده داده شده است پدید میآید یعنی چی؟ قیامته احتمالاً. و من امان برای اصحابم میباشم. میگه: «من رسول الله(ص) خدا الآن امانم.» پس هرگاه که از دنیا بروم برای اصحابم آنچه که وعده داده شده است پیش میآید و اهل… همون که وعده داده شده وعده رو کی میده؟ خدا داده و رسولش(ص) میده دیگه. پیش میآید و اهل بیت(ع) من امان برای امت من میباشند. میگه: «من رفتم بعد من کی؟ اهل بیت(ع) من.» مایه امان یعنی کی؟ بابا یعنی زمین و زمان به هم نپیچه. پس هرگاه که اهل بیتم(ع) بروند برای امتم آنچه که وعده داده شده است پیش میآید. میگه: «قیامت زمانیه که اینها نباشند.» اصلا دلیل اصلی قیامت میدونید چیه؟ زمین از حجت خدا خالی میشه. آخرین امام، اصلاً زمین و زمان نمیتونه بایسته، میپاشه از هم.
هیثمی در صواعق، جلد ۲، صفحه ۴۵۴، قندوزی حنفی، در ینابیع الموده، جلد ۱، صفحه ۷۱ میگه: ستارگان امان برای اهل آسمان میباشند پس هرگاه ستارگان از بین بروند اهل آسمان از بین میروند و اهل بیت(ع) من امان برای اهل زمیناند، پس هرگاه اهل بیت(ع) من از دنیا بروند اهل زمین از بین میروند.
عنوان بخش ۶ : شأن امام؛ سبب هدایت مردم
مزمل (۵) کوثر (۱) کوثر (۲) کوثر (۳) رعد (۷)
۶ – شأن بعدی اهل بیت(ع)؛ یکی پس چی شد؟ واسطهی امان، واسطهی فیض الهی، واسطهی امان الهی، هدایت مردم. وسیله هدایت مردم چیه؟ شأن امامه. در اهل بیت(ع)، حضرت زهرا(س) فقط امام نیست دیگه، بقیه همه به مقام امامت رسیدند. و اویی که «قَوْلاً ثَقِیلاً» (مزمل/۵) است. ببین «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ. إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/۱ تا ۳) دقت کنید! هیچ جای قرآن «إِنَّا أَعْطَیْنَا» نداره، هیچ جای قرآن کوثر نداره، هیچ جای قرآن ابتر نداره، هیچ جای قرآن ان «شَانِئَکَ» نداره. اصلاً عجیب غریبه. این سوره همهاش جدیده. این ویژه است. این سوره همهاش ویژه است. تکرار نداره. خیلی عجیبه. این حضرت زهرا(س) پای امام زمانش ببین چه کار میکنه. میخواد به من و تو بفهمونه دیگه. این که ما گفتیم حضرت با جبرئیل در ارتباط بود یه وقت اشتباه [نشه] نه که امام زمان(عج) در ارتباط نیست، این جوری نبود. میگه: اصلا ما با روح مطهره… آقا امام رضا(ع) فرمود: «یک ستونی از نور که از عرش الهی به قلب ما وصله.» اصلاً سیم وصله. واسط همون نور الهی از عرش به قلب امامه.
هدایت مردم؛ «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (رعد/۷)؛ «تو فقط بیمدهندهای و برای هر گروهی هدایت کنندهای است.» به پیامبر(ص) گفت: «تو بیا انذار خودت رو بکن. اونی که قراره بیاد چی بکنه برای هر گروهی ما گذاشتیم تو فقط بیم دهندهای.»
طبری، (گوش کنید! من اسنادش رو براتون بخونم) طبری، جامعالبیان، جلد ۱۳، صفحه ۱۴۲، رازی توی تفسیر قرآن عظیمش، رازی شافعی، توی تفسیر کبیرش، جلد ۱۹، صفحه ۱۲، تفسیر قرآن العظیم، جلد ۲، صفحه ۵۲۰ بود، مستدرک حاکم نیشابوری، مستدرک علی صحیحین، جلد ۳، صفحه ۱۲۹، جلالالدین سیوطی، در دُرّ المنثور، جلد ۴، صفحه ۶۰۸، همه از بزرگان اهل سنت میگن: وقتی که این آیه شریفه نازل شد رسول خدا(ص) دست خود را بر سینه خود گذاشت و فرمود: من بیمدهنده هستم و اشاره کردن به دستشان بر شانه علی(ع) و فرمودند: تو هدایت کنندهای و به واسطهی تو هدایت یافتگان هدایت میشوند. تو! تو علی! تو! تو! چجوری باید بهشون میگفت؟ به من بگید یه جوری بگید که پیغمبر(ص) باید میگفت که نگفت؟ یه لفظی که باید پیامبر(ص) استفاده میکرد که نکرد؟ یه دونه بگید! بگید خدا خریداره. ولی بگه، امیر بگه،
دقیقهی ۴۰ تا ۴۵
نمیدونم خلیفه بگه، امام بگه، هدایت کننده بگه، وسیلهی امن الهی بگه، چی باید بگه معصوم؟ پیامبر(ص) باید چی بگه دیگه؟ جلوی چشمشون میگفت: ایناها اینه! این! این! اینه! نگاه کن! من انذار میکنم، این هدایت کننده است.
توی مناقبالامام امیرالمؤمنین(ع) این رو اهل سنت نوشته جلد ۱ صفحه ۴۴۸، حلیه الاولیا و طبقات الاصفیا، جلد ۱ صفحه ۶۴ میگه از حذیفه روایت است که گفت: گفتند ای رسول خدا(ص) آیا جانشین تعیین نمیکنی؟ فرمود: اگر علی(ع) را ولی و سرپرست قرار دهید، علی را؟ ولی و سرپرست قرار دهید، او را هدایتکننده و هدایتشونده مییابید و شما را به راه مستقیم کجا؟ صراط مستقیم، راهنمایی میکند. خب چی باید میگفت رسول خدا(ص) ؟ نه اینها، اینها باهم خوب بودن، دوست بودن، این دختر میداده، اون دختر میگرفته، این حرفها چی چیه؟
این سخنرانیِ امکلثوم(س) هم به وقتش انشاءالله به زودی این ماجرایی که میگن نمیدونم، «حضرت علی(ع) دخترش رو داده»، نمیدونم، این امکلثوم(س) نیست، این امکلثوم دختر اسماء بنت عمیس که همسر ابوبکر بود، ربیبهی حضرت بود، همون جایی که ماجرای سن جناب عایشه رو توی همین جلسه اومدیم نقد کردیم، اونجا هم میایم این بحث رو کامل مطرح میکنیم یه وقت شبهه توی ذهن کسی نمونه. همه هم از منابع برادران اهل سنته. حل هم شده، بزرگان حل کردن نه این که فکر کنید من میخوام این کار رو بکنم. اما یه سری اسناد جالب من پیدا کردم که اصلا ماجرا رو تمام میکنه.
بعد گنجی شافعی در کفایت الطالب میگه: «این حدیث حسن و دارای سند عالی است». میگه: «این سند…» «پس نه این سندش فلانه» نه دیگه عزیزم! وقتی مثلا یه حدیثی رو حاکم نیشابوری توی مستدرکش آورده تو میخوای سند اون رو زیر سوال ببری؟ جالبه! یه چیز جالب بهتون بگم، اخیرا من این شبکههای وهابی رو نگاه میکردم کار به جایی رسیده که دارن میگن: «اینها شیعه بودن». یعنی دیگه نمیتونیم نقل سند… همه چیش درسته. میگن نه! این شیعه بوده حتماً. مثلاً یکیش ابنابیالحدید معتزلی سنّیه. در سنی بودن این احدالناسی شک نداره. همین پارسال داشتم یکی از این شبکههای وهابی رو نگاه میکردم، دیدم گفت: «ابنابیالحدید شیعه معتزلی». اصلاً ابنابیالحدید میگه، میگه: «من خلیفهی اول و دوم رو قبول دارم. اصلاً این ماجرا رو هم قبول ندارم که حق خوردند و…» رسماً میگه. میگه: «شیعیان یه همچین حرفهای غلطی میزنن.» اما بدجوری مدهوش علی(ع). بدجوری مدهوش علی(ع). نمیتونه آدم اون نور رو قایم بکنه که.
مستدرک علی صحیحین، جلد ۳، صفحه ۷۳ و ۷۴ و اگر… این رو گوش کن پیامبر(ع) چی فرموده و اگر ولایت علی(ع) را بپذیرید او را هدایتکننده و هدایتشونده خواهید یافت که شما را به صراط مستقیم بر پا میدارد. بعد میگه: «این حدیث صحیح بود بنا بر شرط شیخین» یعنی مسلم و بخاری، صحیح مسلم و صحیح بخاری. و حال آن که این دو نیاوردهاند. خیلی اجحافها در حق امیرالمؤمنین(ع) در صحیح بخاری شده. صحیح بخاری داره دوران خلفا رو میگه و اما اول ۲ سال، و اما دوم ۱۰ سال، دقت کنین! و اما سوم حالا خاطرم نیست چند سال رو میگه. میگه: «بعد ۵ سال فتنه»، به حکومت امیرالمؤمنین(ع) میرسه خدا شاهده، بعد سالهای حکومت معاویه رو میگه، به امام علی(ع) میرسه میگه: «فتنه». برید بگردید اگر تونستید، من بعید میدونم کلاً از امیرالمؤمنین(ع) از اهل بیت(ع) بعید میدونم توی کل صحیح بخاری ۲۰ تا روایت پیدا بشه. جدی میگم ها! اما شما برید ببینید چند تا حدیث از ابوهریره نقل شده؟ صدها. یعنی علی(ع) که از بچگی اصلا توی خونهی پیغمبر(ص) بزرگ شده، پیامبر(ص) خونهشون بوده با هم بزرگ شدن تا آخرین… سر روی سینهی علی(ع) پیامبر(ص) جان داد و همه نقل کردن این رو. یعنی این حرفی نداشت بزنه؟ بترسیم خدا شاهده.
عنوان بخش ۷ : شأن امام؛ مرجعیت علمی
جن (۱۸) مسد (۱) طه (۸۸)
۷ – شأن بعدی مرجعیت علمیِ امامه. هدایت، واسطهی فیض بودن، اینها رو باید درک بکنی. علم میخوای، از کی باید بگیری؟ از امام زمانت باید بگیری علم رو کجا، خدا کجا میده؟ فکر کردی با کتاب خوندن؟ همینجور چیزهاست؟ نه عزیزم! هزار بار شما یک کتابی رو میخونی، یه نفر میاد یه بار میخونه نکته رو میگیره. «اَلْعِلْمُ نُورٌ» علم نوره که خدا قرار میدهد در قلب کی؟ هر کسی که «من یشاء»؛ «بخواد». این یشاء هم باز خواست چیه؟ یعنی این، میخواد علم الهی رو. یه نفر رو دیدید یک مطلب علمی کشف میکنه اشک شوق توی چشمهاش حلقه میزنه؟ «زَکَاهُ الْعِلْمِ نَشْرُه». نشر میده علمش رو. «مَنْ عَمِلَ بِمَا یَعْلَمُ، عَلَّمَهُ اللَّهُ مَا لَمْ یَعْلَم»؛ «اگر کسی عمل کرد به علمش، خدا عِلمهای جدید بهش میده». میگه: «عَلَّمَهُ اللَّهُ مَا لَمْ یَعْلَم»، یعنی علمی بهش میدم که عمرا خودش نمیتونست به دست بیاره. علم رو باید از خدا بخوای از امام وقتت بخوای، امام هم به واسطهی خدا میده. امام بی اذن خدا هیچ چی نیست، هیچ شکی ما نداریم. این که «اون هم خدای میکنه این هم خدایی میکنه» و فلان، نه! بعضی از اشعار ذوقی بعضی اوقات برخی میخونن اینها دینی نیست.
دقیقهی ۴۵ تا ۵۰
ذوق، حالا من نمیدونم حرف حسابش هم چیه؟ من که نمیپسندم. شخصاً به هیچ وجه نمیپسندم این اشعار رو به خاطر این که ضربه داره میزنه، ضربه داره میزنه. حالا توی ادبیات زبان استعاره است، مبالغه است، اغراق است، غلو است، چی اینها، هست. قبول دارم. اما من یکی نمیپذیرم، نمیپسندم. ما افتخار میکنیم به همین امیرالمؤمنینی(ع) که عبدِ عبد الهیه.
مرجعیت علمی رو از کجا میشه بفهمید؟ از حدیث شریف ثقلین، باز دوباره. ابتداش از همینه. اصلاً تمام علم توی کجاست؟ توی قرآنه. کی پیوست قرآنه؟ کی هم وزن قرآنه؟ کی باید قرآن رو برات تفسیر کنه؟ کی قرآن رو باید بفهمه؟ یه «اَ» و «اِ» شد دیگه ها؟ یک «ا»ِ، «ا»َ شد؟ ۱ میلیارد و ۲۰۰، ۳۰۰ میلیون وضو اینور اونوَر شد. مثالش رو زدم، که امروز استفاده کنم. ببین چی میگه. ابن کثیر سلفی در تفسیر قرآن العظیم، جلد ۴، صفحه ۱۱۴ میگه: «در صحیح مسلم ثابت شده است که رسول خدا(ص) در خطبهاش در غدیرخم فرمود: یعنی حدیث ثقلین رو کجا گفته؟ حضرت(ص) توی غدیرخم فرموده، دو چیز نفیس و گرانبها در میان شما میگذارم؛ کتاب خدا و عترت خود را، این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا اینکه در حوض بر من وارد شوند. یعنی تا قیامت. تا روز حساب کتابتون.
توی دو تا کتاب دیگه هم آورده. النبویه، جلد ۴، صفحه ۴۱۶ و بدایه و النهایه، جلد ۵، صفحه ۲۲۸. باز، اینجا رو نگاه، میگه، باز چی میگه؟ میگه: «قال شیخنا ابا عبدالله ذهبی»، میگه: ذهبی گفته «و هذا حدیث الصحیح»؛ «استاد ما اباعبداللهذهبی گفته این حدیث صحیحِ صحیحه». ناصرالبانی وهابی، البانی وهابیه، توی صحیح جامع الصغیر، جلد ۱، صفحه ۱۳۶، حدیث ۲۷۴۸، به صحیح بودن این حدیث شهادت داده. گفته: «این حدیث ثقلین صحیحِ صحیحه». هیثمی هم توی مجمع الزوائد گفته، جلد ۱، صفحه ۷۰. طبرانی توی معجم الکبیر این روایت را کرده و رجال سند این حدیث ثقه هستن هیچ شکی نیست.
اما این چه جوری ارتباط پیدا میکنه با اهل بیت(ع) ؟ گفتیم. اینها یکیاَند. شأنی که قرآن داره، اصلاً قرآن رو چه جوری میخوای بفهمی؟ باید بری سراغ اینها، ما اصلاً نگاه کن ما کار نداریم. امام چی کار… یکی رو داشتن میبردن دستش رو قطع کنن، انگشتهاش رو قطع کنن، امام سجاد(ع) رسید گفت: «میخواید چیکار کنید؟» گفتن: «میخوایم دستهاش رو قطع کنیم»، گفت: «مگه چیکار کرده؟» گفتن: «دزدی کرده». گفت: «برای چه؟» گفتن: «خب دزدی کرده میخوایم دستش رو ببریم دیگه». گفت: «خب، فقط تا انگشتهاش رو بیشتر نمیتونید قطع کنید ها!» گفتن: «کجا گفته؟» گفت: «قرآن گفته». گفتن: «کجا؟» «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ» (جن/۱۸) خب؟ مساجد یعنی سجدهگاهها از آن خداست. اینها تازه فهمیدن مساجد اینجا معنی سجدهگاهها هم؟ میدهد. سجدهگاهها یکی هم کفِ؟ دسته. «این کف دست مال خداست حق نداری ببریش». فیوزهاشون سوخت. حالا از این نکات دارن اهل بیت(ع) اساسی، نهایت علمند.
در زمان متوکل ملعون، گفتم توی سخنرانی که در مورد آقا امام هادی(ع) داشتم، اینها دعواشون شد. یه خادم مسیحی داشت خیلی جنگولک بازی در میآورد واسش. این شیفتهی این شده بود. اینها توی دربار مونده بودن چی کار کنن، چی کار نکنن از این بدش بیاد. چیِ ابونوح بهش داد، لقب، کنیهی ابونوح. اینها بهشون برخورده بود. بعد گفتن: «چی کار کنیم چی کار…» کیا؟ امثال همون یحییبن اکثم که چه سابقهای داره. خب؟ اینها حسودیشون شده بود، گفتن: «میریم از امام هادی(ع) میپرسیم». نامه نوشتن آقا ما میتونیم آیا بر یک مسیحی کنیه بذاریم، چون مسلمان نیست؟ جواب آقا امام هادی(ع) فقط یه جمله بود. «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ» (مسد/۱).. تمام. میگه: «برای ابولهب میتونید، میگه ابولهب، برای این نمیتونید؟» قرآن هم داره میگه. این فتوا و این حکم، حکم قرآنی، زیباترین و خلاصهترین فتوایی است که توی تاریخ تا حالا توی جهان اسلام داده شده. «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ» (مسد/۱).. یک آیه تموم. دهانها رو بست. خود قرآنه،
حضرت امیر(ع) میگفت: «قرآن ناطق منم، بابا چی کار دارید میکنید؟» ما هنوز به این فتنهها نیفتادیم ها! بهتون بگم! ما هنوز به این فتنهها نیفتادیم که به جایی برسه که بهت بگن شمشیر بکش جلوی چی؟ یعنی فتنهی دینی بشه، بعد به تو بگن وایستا. اشتباه نکنید! هنوز به اینها نرسیدیم. ما فتنههایی که داشتیم تا الآن یعنی این جریان تشیع و حتی انقلاب اسلامی گفتم آزمون اقتصادی، جهاد، حکمیت اینها رو سخنرانیهاش رو کردم. هنوز به اینها نرسیدیم فتنهی سامریها توی راهه، کسی که بیاد گوساله علم بکنه «ماما» کنه گوساله هه. «عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ» (طه/۸۸). صدا ازش در بیاد. حواسها باشه!
دقیقهی ۵۰ تا ۵۵
خب. آیا دلیلی داری؟ سندی داری؟ بله براتون میارم.
تفتازانی ببینید چی میگه: در شرح المقاصد فی علم الکلام، جلد ۲، صفحه ۳۰۳ میگه: همانطور که قرآن به عنوان مرجع علمی برای هدایت مردم از گمراهی میباشد تمسک ببین مرجع علمی، ببین عین لفظه، تمسک به اهل بیت پیامبر(ص) هم موجب رهایی از گمراهی است. خود پیامبر(ص) هم چی فرمود؟ «لَنْ تَضِلُّوا اَبَداً». یعنی اگه یکی از این دو تا رو بگذاری کنار برای ابد چی میشی؟ گمراه میشی. خیلی واضح بود معنی کلام پیامبر(ص).
مُلا علی قاری در مفاتیح، (مفاتیح خودشون ها!) شرح مشکات، جلد ۱۱، صفحه ۳۰۷ میگه: تمسک به کتاب خدا عمل نمودن به آنچه که در آن است و آن پذیرش دستورات خداوند و دوری از نهیهای خداوند است و معنای تمسک به عترت پیامبر(ص) محبت نمودن به آنها. به به چقدر هم محبت شد! و هدایت یافتن به راهنمایی و سیره و روش آنهاست. توی فیض الغدیر شرح جامع الصغیر، جلد۳، صفحه ۱۵ هم آمده. حضرت فرمودند: «مَثَل این دو» با دو انگشت وسطی و سبابه خودشان اشاره کردند. اینها رو آورد کنار هم چسبوند. فرمود: مَثَل این دو بهشون نشون داد. یعنی تصویری نشون داد حدیث رو، یعنی اینکه اشاره کرد انگشتهاشون رو آوردند جلو. یعنی اینکه همیشه با هم هستند و در این کلام و در فرمایش آن حضرت که فرمودند: من دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم اشاره بلکه تصریحی است بر اینکه این دو مثل دو همزاد هستند. دوقلواند. که بعد از خودشان آنها را به جا گذاشته است و امت خود را به رفتار نیکو با آنها و مقدم داشتن حق آنها بر خودشان و تمسک جستن به آن دو در دین وصیت کرده است.
عنوان بخش ۸ : شأن امام؛ مرجع حل اختلاف
بقره (۵۴)
۸ – شأن بعدی امام: مرجع حل چی؟ اختلافات. میدونید چرا بعد از حضرت هارون اون اختلافها افتاد؟ برای اینکه هارون رو زدند کنار رفتند با کی بیعت کردند؟ با سامری. نتیجهاش میدونید چی میشه؟ کشت و کشتار. «فَاقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ» (بقره/۵۴)، آیه قرآن. «بکشید همدیگر رو». بخونید سوره بقره رو! آیهی قرآنه دیگه. جز بر محور حبل الله المتین هیچ وحدتی در دنیا شکل نمیگیره. اگر هم وحدتی باشه فقط چیه؟ موضعیه. یک لحظه پیش آمده مثلاً حالا چه میدونم این دو تا کشور آمریکا و انگلیس با هماند. باز پس فردا میبینی، اینها با هم جنگ جهانی داشتند. پدرِ همدیگر رو هم درآوردند. تا دیروز صدام، عراق و آمریکا با هم بودند بعد خود این به این حمله کرد. تا دیروز با طالبان با هم بودند باز این به اون حمله کرد. نه اینها چون مقتضیات زمان بستگی داره. فقط حول حبل الله المتین! یعنی عزیز من! ما هم علی کنار زدیم، «فَاقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ» (بقره/۵۴). توی سوریه مسلمون، مسلمون داره میکشه. توی عربستان مسلمون، مسلمون میکشه. توی بحرین مسلمون، مسلمون میکشه. بیا نگاه کن دور و برت رو! «فَاقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ» (بقره/۵۴) شک نکنید.
این رو هم براتون بخونم ابن عساکر توی تاریخ دمشق، ج ۴۲ صفحه ۳۸۷، کنز العمال جلد ۱۱ صفحه ۲۸۲، خوارزمی توی مناقبش صفحه ۸۵، ینابیع الموده جلد ۲ صفحه ۴۸۸، مستدرک حاکم نیشابوری جلد ۳ صفحه ۱۳۲ میگه: «هذا حدیث صحیح». حاکم نیشابوری درباره حدیثی که بخواد نقل بشه میگه: «هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین». میگه: «این صحیحه بر شروطی که شیخین -بخاری و مسلم- داشتند.
انس ابن مالک روایت کرده که پیامبر(ص) به علی(ع) فرمودند: تو بیان میکنی برای امت من در آنچه که اختلاف میکنند. یعنی وسیلهی حل اختلافات برای امت من حضرت رسول فرمود کی؟ علی تویی. امام بعدی تویی. توی مستدرک، جلد ۳، صفحه ۱۶۲، حدیث ۴۷۱۵ این مطلب رو آورده میگه: «با سند صحیح بود.»
مورد بعدی، که امیرالمؤمنین(ع) اصلاً شأن جلوگیری از اختلاف و شأن… اصلاً بحث علمیای که حضرت امیرالمؤمنین(ع) داشت، «أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا». میتونم ۲ ساعت براتون سند بخونم فقط. این یکی دیگه خیلی معروفه. اینقدر گفتند توی مستدرک، توی معجم کبیر، توی اُسدُ الغابه، توی تاریخ بغداد، سیوطی توی جامع الاحادیثش، همه اینها آوردند که «أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ». ابن عباس ببین چی میگه؟ ابن عباس میگه: پیامبر(ص) فرمود: من شهر علم هستم و علی دروازه آن. هر کس علم میخواهد باید از دروازه رد شود. بخاری توی تاریخ کبیرش، توی جلد ۲، صفحه ۲۵۵، این تاریخ شهر دمشق هم جلد ۴۲، صفحه ۴۰۸ از خود همسر پیامبر(ص) نقل شده از عایشه نقل شده: علی(ع) داناترین مردم به سنت پیامبر(ص) است. یعنی اگه میخواهی سنی باشی باید بری سراغ کی؟ علی(ع) دیگه. آگاهترین مردم به سنت پیامبره. ببین سندش رو، ببین کی نقل کرده. خب؟
از ابن عباس اینجا یک نیم صفحه من فقط سند نوشتم به خدا. من ۴ یا ۵ تاش رو فقط بخونم وقت هم نگذره، چون میخوام حتما مطلبم باید تموم بشه. استیعاب فی معرفه اصحاب، جلد ۳، صفحه۱۱۰۴، بعد توی اُسدُ الغابه، جلد ۴، صفحه ۱۰۹، تفسیر ثعالبی توی جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، توی تفسیرش جلد۱، صفحه ۵۲
دقیقهی ۵۵ تا ۶۰
تهذیب الاسماء، جلد۱، صفحه ۳۱۷، طبقات الفقها، حدیث ۱، صفحه ۲۳، ذخایر العقبی، جلد ۱، صفحه ۷۸، السلوک جلد ۱، صفحه ۸۰، سُبُل الهدی، جلد ۱۱، صفحه ۲۸۹، اینها مثال آوردم. میگه: «به علی…»، ببین چی میگه؟ «به علی علیه السلام نه دهم از علم عطا شده است». ابن عباس میگه. اینها نقل کردند که… نه که پیامبر(ع) بگه ها! این عباس میگه. ابن عباس رو بهش میگن «حبرالامه». یعنی دانشمند چی؟ امت. شیعه… اهل سنت کاملاً. ما حبرالامه نمیدونیمش. عالم میدونیمش اما حبرالامه فقط امامه. که میگه: «به علی(ع) نه دهم از علم عطا شده است و به خدا قسم در همان یک دهم هم با بقیهی مردم شریک است». یعنی همون یک دهمش هم نمیمونه. باز با مردم شریک است.
باز از ابن عباس؛ استیعاب فی معرفه الصحاب، جلد۳، صفحه ۱۱۰۴، اُسدُ الغابه، جلد ۴، صفحه ۱۱۰، تهذیب الاسماء، جلد ۱، صفحه ۳۱۷: هرگاه چیزی بر ما توسط علی(ع) ثابت میشد در آن چیز به دیگران مراجعه نمیکردیم. تموم بود. فصل الخطاب بود علی. توی علم. بابا کی؟ اومد نشست، گفتند: «علی تو خیلی فصیحی میتونی خطبه بخونی بی نقطه؟» میخواستند مچگیری کنند. ۱۴ تا حرف از ۲۸ تا حرف عربی اشتباه نکنم نصف نصفه دیگه نقطه داره. ۱۴ تا حرف رو بوسید گذاشت کنار. همونجا فیالبداهه خطبه خونده بی نقطه. توی اینترنت هست ببینید. بعد مثل ما نیست ها! چون قافیه تنگ آید، شاعر به جفنگ آید. مطلب ارائه داده حضرت. گفتند: «نه! بدون الف بخون». الف مثلاً انگار… الف رو حذف کن حرف بزن. حضرت شروع فرمودند. بدون الف خطبه داره. اینها آوردند، میگن: «تنها کسی که جرأت این رو داشت توی صحابه بگه «سَلونِی». هر کی هر چی میخواد بپرسه. میگن فقط علی(ع) بود».
قُرطُبی این رو آورده. میگه: بزرگ مفسران و کسی که در این راه مورد تأیید خداوند بود علیبن ابیطالب(ع) است و پس از او، میگه: «بهترین مفسر علی بود» و بعد از او عبداللهبن عباس است. که او حبرالامته مثلاً. که تنها تخصصش تفسیر بود. که اون هم فقط تخصصش چی بود؟ تفسیر بود. اما علی(ع) علامه بود و علما نیز از او تبعیت کردند. مثل مجاهد و سعید و فلان. روایاتی که از ابن عباس، حبرالامّه دربارهی تفسیر آمده است از حضرت علی(ع) بیشتر است ولی ابن عباس خودش گفته است هر آنچه از تفسیر قرآن گرفتهام از علیبن ابیطالب ع بود. همهاش رو از علی ع گرفتم. امیرالمؤمنین(ع) امامه. معلومه هست.
فضائل الصحابه، جلد۲، صفحه ۶۴۶. آقا امیرالمؤمنین(ع) ببخش من مجبورم تو رو اثباتت کنم با این حرفها. تو اثبات شدهای. اگه شأنت ادا میشد ما الآن نباید اینجا مینشستیم این حرفها رو بزنیم. الآن تو نشسته بودی ما داشتیم گوش میدادیم. تو یا اون امامی که عین تویه. فضائل الصحابه، جلد۲، صفحه ۶۴۶، تاریخ مدینه، جلد ۴۲، صفحه ۳۹۹. خسته نشید بگذارید این سندها رو بخونم. اینها ثبت و ضبط میشه. ذهبی توی تاریخ الاسلام، جلد ۳، صفحه ۶۳۸، توی تاریخ ابن مُعینه ابن مَعینه نمیدونم جلد ۳، صفحه۱۴۳ میگه از سعید نقل شده: هیچ یک از صحابه نگفتند از من بپرسید مگر علی(ع). طبقات کبری، جلد ۲، صفحه ۳۹۰، البدایه و النهایه، جلد۷، صفحه ۳۶۰، تهذیب التهذیب، جلد ۷، صفحه ۲۹۶، سیوطی توی تاریخ الخلفا، صفحه ۱۷۱، میگه: خلیفهی دوم به خدا پناه میبرد از مشکلی که در آن ابوالحسن نباشد. یعنی یک مشکلی پیش بیاد که علی ع اونجا نباشه. هر جا مشکل میخورد میرفتند پیش…
بعد نزدیک باز نیم صفحه سند دارم که خود خلیفهی دوم گفت: «لو لا علی لهلک عمر». که اگر علی(ع) نبود من هلاک شده بودم. ابن قطیبه دینوری در تأویل مختلف الحدیث، جلد ۱، صفحه ۱۶۲، استیعاب، جلد ۳، صفحه ۱۱۰۳، قاضی عضد الدین ایجی در کتاب المواقف، جلد ۳، صفحه ۶۲۷، دیگه زبونمون نمیچرخه این قدر خوندیم، تفتازانی، شرح المقاصد، جلد ۲، صفحه ۲۹۴، ابن العربی، این رو با ابن عربی اشتباه نگیرید. این ابنالعربی خیلی هم کینه داشته نسبت به اهل بیت(ع) خوبه بدونید! توی عواصم، جلد ۱، صفحه ۲۰۲، این ماجرا رو آورده بودند. توی تهذیب الاسماء و اللغات، جلد ۱، صفحه ۳۱۷ داریم. سؤال نمودن بزرگان صحابه و رجوع آنها به نظرات و اقوال علی(ع) در جایگاه متعدد و مسائل مشکل مشهور است. نیازی به اثبات نداره. زمین و زمان گفتند. چی رو دیگه میخوای…
عنوان بخش ۹ : شأن امام؛ حفظ شریعت اسلامی و بسط عدالت
آل عمران (۱۴۶) اعراف (۱۵۰)
۹ – حفظ شریعت اسلامی یکی دیگه از فاکتورهای امام زمانه. که باید بهش… دین رو او نگه میداره. اگه میبینی مونده تا الآن، او خواسته. وگرنه اگه به دست ما سپرده بودند تا حالا فاتحهاش رو خونده بودیم. همین مملکت خودمون هم کی نگه داشته؟ خود آقا صاحبالزمان(عج) نگه داشته. یکی از بزرگانه میگه: «آقا صاحبالزمان(عج) رو در خواب دیدم»، مکاشفه نمیدونم چی، میگه: «دیدم یک دیواریه خراب شده این جوری نگه داشته…»
دقیقهی ۶۰ تا ۶۵
توی جنگ جهانی دوم ایران آماجِ… بعد از جنگ جهانی آماج حملات قرار گرفته بود. روسها از شمال، انگلیسها از جنوب. فرمود: «ایران شیعه خانهی ماست. خم میشود، میشکند، اما نمیگذاریم فرو بریزد». هوامون رو داره. ما بیمعرفتیم. خیلی هم بیمعرفتیم خدا وکیلی.
مسند احمدبن حنبل، جلد ۱، صفحه ۶۵، دیگه سندها رو فقط یکی دو تا از هر کدوم رو میخونم. چون فرصت گذشته من عذر هم میخوام. هر کس بر من از روی عمد… (پیامبر(ص) فرمود) دروغ ببندد پس جایگاهش در آتش است. پس جایگاه خویش را در آتش ببیند. تازه این مؤدبانه ترجمه شده ها! من عربیش رو میگم: «مَقْعَدَهُ فِی النَّار». پیامبر(ص) این طور فرمود. «کسی که به من دروغ ببندد». یعنی دین کجا میچرخه؟ اون جایی که شما به کی دروغ ببندی؟ به پیامبر(ص). باز کلی سند من فقط مُسند احمد رو آوردم که دیگه، خب صحیحه دیگه.
هیثمی توی صواعق، جلد ۲، صفحه ۴۴۱، طبری توی ذخائر العقبی، صفحه ۱۷، قندوزی حنفی توی ینابیع الموده، جلد ۲، صفحه ۱۳۸، حدیث ۳۱۸ و صفحه ۳۶۶، حدیث ۴۴، میگه: پیامبر(ص) فرمودند: در هر نسل (خوب گوش کنید) از امت من اشخاص عادلی از اهل بیت من هستند که تحریف گمراهان، گزافهگویی اشخاص باطل و تأویل افراد جاهل را از دین نفی میکنند. عین همین قول رو هم ابوجعفر آورده. عین همین قول رو آورده. در فضائل علیبن ابیطالب، صفحه ۲۰۴، میگه از پیامبر(ص) نقل شده: حاملین علم در هر نسل از امت من اشخاص عادل از اهل بیت من هستند که تحریف گمراهان و گزافهگویی اشخاص باطل و تأویل افراد جاهل را از دین نفی میکنند. یعنی نمیگذارند. باید بری سراغ اینها. اگر نمیبود امام صادق(ع) و امام باقر(ع)، چه روزگاری الآن داشتیم خدا وکیلی؟ همین قال الصادق قال الباقرها… چقدر حدیثِ دری وری رو جمع کردند! چقدر احادیث نقل فرمودند! فرصت فراهم شد دیگه. بنیامیه ضعیف شده، بنیعباس تازه میخواد قدرت بگیره. اون وسط یک تایمی فراهم شد برای این دو امام بزرگوار. انصافاً جهاد کردند. یعنی یک چیزی عین عاشورا. هیچ فرقی نداره. جهاد علمی.
آخرین مطلبی که شأن امامته اما هیچ گاه ادا نشد بسط عدالته. چرا؟ چون امام برای بسط عدالت حتماً باید حاکم باشه. تا حکم بده دیگه کسی گوش بکنه. دنیا در کل زمان خودش چه زمانی بیشترین عدالت رو چشیده؟ در دوران آقا امیرالمؤمنین(ع). همه میگن ها! مسیحیها میگن. آقا! اصلا همه. میگن: «عدالت فقط مال کیه؟ مال علی(ع) ». این رو دیگه فکر کنم نخواد سند بخونیم. دیگه باید یک نصف روز سند بخونیم فقط. در مورد عدالت علی(ع) اون چه که در تاریخ و در روایت اومده که اصلا عدالتیه ها! به فرزند خودش گفت: «اگر با قید امانت این گردنبند رو نمیبردی اولین کسی بودی که از ما دستت قطع میشد». یک ریال شما بگو اینوَر اونوَر کرد. یک ریال. بعد برید بخونید ببینید چه کارهایی کردند کسانی دیگه؟
خود آقا امیرالمؤمنین(ع) توی نهجالبلاغه، من [در مورد] نهجالبلاغه باز اهل سنت رو هم انتخاب کردم. صبحی صالح، صفحه ۴۷، قسمتی از خطبه دومش میگه: احدی از این امت را با آل پیامبر(ص) مقایسه نتوان کرد. آنان که ریزهخوار خوان نعمت آل پیامبرند با آنها برابر نخواهند بود. خود امیرالمؤمنین(ع) میگه: آنها اساس دیناند و ارکان یقین. غلوکننده باید به سوی آنان بازگردد. خوب گوش کنید. اونی که بیخود داره چی؟ غلو میکنه. میگه برگرده. و عقب مانده باید به آنان ملحق شود. ما هیچ کدوم اینها رو قبول نداریم. این تفکرها رو قبول نداریم. نه اونی که زده جلو، نه اونی که عقب مونده. شیعه میگه: «خَیْرُ الْأُمُورِ أَوْسَطُهَا». ویژگیهای ولایت و حکومت از آنهاست و وصیت پیامبر(ص) و وراثت او در میان آنها. هم اکنون حق به اهلش برگشته و دوباره به جایی که از آن منتقل شده بود باز گردیده است. حضرت وقتی رفتند دورش، به خلافت آوردنش، گفت: «حکومت رو بهم دادید حالا عدالت رو بچشید». منتها عدالت علی را برنتابیدند. کسانی که تا اینجا خورده بودند. همه رو دزدیدند به اسم زنهاشون کردند که حضرت پس نگیره. حضرت فرمود: «اگر کابین زنتون کنید پس میگیرم.» فکر کردید از عدالت علی(ع) کسی میتونه… امام زمان(عج) هم این جوریه ها! عدالتش سخته ها! سخته. بعضیها گاز گرفته میشن ها! حواسها باشه.
ابن ابی الحدید یک نکتهای گفته خیلی عجیبه. ابن ابی الحدید سنی. شرح نهج البلاغه، جلد ۱ صفحه ۸۹۹۰ همین جا ثابت میشه از اهل سنته. خوب گوش کنید این رو! میگه: سپس علی(ع) فرموده است اینک حق به اهل آن بازگشته و رسیده است. اقتضای این سخن چنین است که حق پیش از آن در کسانی بود که اهل آن نبودهاند. یعنی کسانی که قبل این بودند اهل حق؟ نبودهاند. ما این موضوع را به چیز دیگری غیر از آنچه شیعیان تأویل میکنند تأویل کرده و میگوییم. میگه: «من این رو هم معنیش رو عوض میکنم براتون». گوش کنید حال کنید. «من حرف شیعهها رو قبول ندارم». میگه حرف شیعهها اینه دیگه؛ میگه: «حق برگشت یعنی پیش اهلش؟ نبود». علی(ع) بر خلافت شایستهتر بوده است.
دقیقهی ۶۵ تا ۷۰
ولی نه از لحاظ نسب بلکه از لحاظ افضلیت که او پس از پیامبر(ص) افضل افراد بشر و از همه مسلمانان برای خلافت سزاوارتر است. میگه من میپذیرم. بله اون از همه بهتر بود. منتها لیکن خودش با توجه به مصلحتی که آن را میدانست و فهم صحیحی که خودش و مسلمانان داشتهاند که ممکن است به سبب حسادت و کینه اعراب نسبت به او اساس اسلام مضطرب و اختلاف نظر پیدا شود خودش حق خود را ترک فرمود. فهمید این ها قبولش ندارن. گفت: «میرم کنار». امامت رو باید کی بیاد سراغت؟ اول روز، اولین جلسه گفتیم. و جایز است کسی که به چیزی شایستهتر است و آن را به طور موقت ترک میکند، چون آن را میگیرد میگوید اکنون حق به اهل آن برگشت. میگه او موقت ترک کرده بود. همون موقع هم شایستهاش بود. اما علی(ع) دید اگه بره جلو دنیای اسلام از هم میپاشه. بیراه هم نگفته ها! من کامل این حرف رو قبول ندارم اما بیراه هم نگفته.
واقعا همین بود. حضرت امیر(ع) میاومد جلو میدونید چی میشد؟ مثل همین زمانی که خلیفه شد. نگاه کنید. اصلا فرض کنید حضرت علی(ع) هم میاومد اونها هم میپذیرفتن. مثل زمانی که چی؟ خلیفه شد. چند تا جنگ داشت؟ همین جنگها میبود. بعد توی چه زمانی؟ که ایرانیها پیغام داده بودن: «آقا میخوایم بیایم اینجا رو بگیریم». رومیها، توی تبوک و موته ما جنگ داشتیم. حضرت دید هیچ چی از اسلام نمیمونه. میگه: «فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا». خار در چشم، استخوان در گلو مینشینم. صبر. «وَاللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ» (آل عمران/۱۴۶) «و هارون برادرم برای من الگوی نیکویی است». میگه: «هارون هم صبر کرد». خیلی زیبا. وقتی دستهاش رو بسته بودن آقا امیرالمؤمنین(ع) رو میبردن همون آیه رو میخوند که هارون گفت: «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُواْ یَقْتُلُونَنِی» (اعراف/۱۵۰)؛ «قوم مرا ضعیف کرد».
حالا ابن تیمیه ملعون، لعنتالله علیه، بابای همه وهابیها همینه، خب؟ این برای اینکه شیعه رو بکوبه، حضرت امیرالمؤمنین(ع) رو تنقیص کرد یعنی شأنش رو آورد پایین. این میگه… نگاه کنید! ببینید خیلی حرف بدیه. میگه: «مسلما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند خداوند رحمان محبتی برای آنها در دلها قرار میدهد. میخواد بگه یعنی حضرت علی(ع) این کارها رو انجام نداده بوده. و روشن است که خداوند محبت صحابه را در دل هر مسلمانی قرار داده، به ویژه خلفا را. چرا که… تمام خلفایی که مد نظرشه به غیر از، به استثناء امیرالمؤمنین ها! چرا که تمام صحابه و تابعین آن دو را دوست میداشتند. خلیفه اول و دوم رو میگه. و آن زمان بهترین قرنها بود اما درباره علی(ع) این چنین نبود، زیرا بسیاری از صحابه و تابعین بغض علی(ع) را در دل داشتند، او را سبّ میکردند. سبّ یعنی فحش. فحشی که به کسی بدی ناراحت بشه میشه «سبّ». و با او میجنگیدند. ابن تیمیه حرانی، منهاج السنه النبویه، جلد ۷، صفحه ۱۳۷. اونهایی که میگه با هم دوست بودن اینها، نبوده ولش کن ماستمال کن بره. میگه: «کینهای داشتن از علی که نگو».
باز توی جای دیگهی کتابش جلد ۵، صفحه ۱۱۰ میگه: «توی صحابه کسی نبود مثل علی(ع) که باهاش کینه داشتن». در مقابل باز خلفا رو میبره بالا امیرالمؤمنین(ع) رو میاره پایین. میگه: «این روایت هم که ما منافقین را با بغض علیبن ابیطالب(ع) می شناختیم درست است». هر چند درسته اما باز میاد این رو ماستمالی کنه. میدونید دیگه میگن: «ما با حب علی(ع) منافق رو میشناختیم». حتی روایتش رو خوندم قبلا توی سخنرانیها، با سند صحیح آمده. میگن صحابه: «ما میخواستیم بفهمیم بچهمون حلالزاده است یا حرامزاده با حبّ علی(ع) میسنجیدیم». میذاشتیمش روی دوشمون مخصوصاً بعد از خیبر که اون کار رو دیدیم ازش و اون… در شأنش پیامبر(ص) اون حدیث رو، حدیث هارون رو، حدیث منزلت رو اونجا. چند جا فرموده، یه جایی ویژه توی خیبره. میگه: «وقتی داشت میاومد نشونش میدادیم میگفتیم: بابا این رو دوستش داری یا نه؟ میگه اگه میگفت: آره. میگفتیم خب برو خونه پیش مامانت. اگه میگفت نه میگفتیم برو اونوَر ما بریم پیش مامانت». آره، «میفهمیدیم حرامزاده است». یعنی چیزی که نقل… میگه هر چند من نمیدونم چیه؟ اگر پذیرفته شود که این روایت ثابت است اما میگه مجرد سخن ابوسعید که یکی از صحابه است اگر صحابهی دیگری با او مخالفت کرده باشد حجت نیست. و روشن است بسیاری از صحابه به علی(ع) بدگویی کردهاند. یعنی چی؟ یعنی همهی آنها نامشروعاند؟ این داره میگه. من چه میدونم؟ باز اون ماجرای انس یادتونه؟ پیامبر(ص) سرگذاشت به شونه علی(ع)، گریه کرد مجمع الزواید، جلد ۹، صفحه ۱۱۸، کنز العمال، جلد ۱۳، صفحه ۱۷۶، ینابیع الموده… اصلاً امام حسین رو کشتن چی میگفتن؟ «بُغْضاً لِاَبِیک». کدوم حب؟ نتونست امام. عدالتش اجرا نشد.
ماجرا خیلی زیاده. وقت هم گذشته. من فقط این رو بگم عرضم تمام. من عذر میخوام امشب طولانی شد. باید بحث رو جمع میکردیم. حدیثی داریم به صورت مفصل در خدمت شما عرض بکنم حدیث معروف به خلفای اثنی عشر. حضرت رسول(ص) فرموده: «بعد از من ۱۲ خلیفه، نقیب، امیر، رجل، قیّم…» احادیث گوناگونه ها! توی صحیح مسلم اومده جلد ۳، صفحه ۱۴۵۲، سنن ابی داوود جلد ۴، صفحه ۱۰۶، احمد بن حنبل توی مسندش آورده ۸۶ تا ۱۰۷ کلاً بحث کرده، مستدرک حاکم نیشابوری، جلد ۳، صفحه ۷۱۵ تا ۷۱۶. بعد همه موندن این ۱۲ تا کیان[هستند]؟
ببین ابن جوزی چی میگه؟
دقیقهی ۷۰ تا ۷۵
توی کشف المشکل من حدیث الصحیحین یه کتاب نوشت که این ایراداتی که توی صحیحین گیر کردن همه رو کشف المشکل کنه. مشکل رو پیدا کنه. در مورد ببین این مشکل رو پیدا کرده؟ میگه: «بحث پیرامون این روایت را طولانی کردم و در جستجوی گمانهها برآمدم که ۱۲ تا خلیفه بعد از پیامبر(ص) کیاند؟ توی صحیح مسلم اومده دیگه. نمیشه که بذاریش کنار. کسی را ندیدم که به مقصود این روایت دست یافته باشد. میگه: «پیدا نکردم ۱۲ تا خلیفه». یعنی خدا وکیلی دیده نمیشه ۱۲ نفر کیاند؟ همهشون از قریشن. توی روایت قندوزی حنفی میگه از بنیهاشمن. چی بگم والله؟ ابن بطال قرطبی میگه، توی شرح صحیح بخاری ابن حجر میگه، بدرالدین عینی میگه. همهشون میگن. هیچ کس سخن قطعی را درباره تعیین مصداق ۱۲ خلیفه روایت نکرده و هیچ کس نتوانسته است معنای قطعیاش را بفهمد.
قندوزی حنفی میاد اعتراف میکنه. حنفیه. توی ینابیع الموده میگه: لذا باید این حدیث بر ۱۲ امام که از اهل بیت پیامبر(ص) و عترت او شمرده میشوند حمل گردد. چون به غیر از آن هر کاری کنیم تعداد خلفای بعد پیغمبر ۱۲ تا جور نمیشود. اخیراً وهابیها پلیتیک زدن اومدن میگن: «۱۲ تا رو جور کردیم». برای اینکه… یعنی گفتن از خود خلیفه اول تا عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی که آدم نسبتاً عادلی بود، اما برای ما او احترامی نداره. میدونید دیگه که فدک هم برگردوند. همین نشون میده که فدک حق حضرت زهرا(س) بود که این برگردوند. برگردوند اما اگه عادل میبود مثل پسر یزید باید چی کار میکرد؟ میگفت: «مال ما نیستش اصلاً»، ول میکرد میرفت. میگن: «این ۱۲ تا…» برای اینکه این ۱۲ تا جور بشه تا اونجا… چون پیامبر(ص) میفرمود: «تا روز قیامت اینها هستن». یعنی یه وَرِش رو تازه تونستن ماستمال کنن وهابیها. یزید رو میارن توی خلفای الهی. تمام شد. حالا دیدی حسینبن علی(ع) تا ابد حق و باطل رو از هم جدا کرد؟ یعنی خدا وکیلی توی پژوهشت به یک جایی میرسی یا حسین(ع) باید بپذیری یا یزید! تمام شد رفت. خیلی زیباست.
یه نکتهای در مورد «سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ» بگم بهتون. در مورد این ما خیلی اوایل سخنرانیها میگفتیم. «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَه وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ…» خیلی ها میگن این یعنی چی؟ سرَ یعنی سرَ. اگه قرار بود علنی باشه دیگه اسمش سرَ نبود. اما یک سری گمانهزنیها شده، من یه نکتهای رو عرض کنم. توی زیارتنامه حضرت نرجس سلام الله علیها، توی زیارتنامه حضرت نرجس سلام الله علیها ما داریم که خطاب به حضرت نرجس این عبارت میاد: «وَ الْمُستودع اسرار». گرفتی چی شد؟ حضرت نرجس رو هم چی گذاشتیم؟ کسی که خدا اسرارش رو توی او ودیعه… چه وجه اشتراکی بین حضرت زهرا سلام الله علیها هست و حضرت نرجس؟ الا اینکه هر دو مادر آقا صاحب الزمانن(عج). آقا امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ أَنَا أَفْتَحُه»؛ «هچ علمی نبود الا اینکه من بازش کردم». «وَ مَا مِنَ سِرٍّ إِلَّا الْقَائِم» (اسم خاص آقا صاحب الزمان(عج) رو بگم باید مجبور میشید پاشید نمیگم) «یَخْتِمُه»؛ «او تمامش میکنه و تمام اسرار رو آشکار…» اصلاً او سراللهه.
عنوان بخش ۱۰ : شعر در مورد حضرت زهرا (س) خطاب به امام زمان(عج)
۱۰ – یابن الحسن همه چی دست توست. همه چی دست توست. روزی که او بیاد فلذا فاطمیها و امام حسینیها امام زمان(عج) رو میفهمن. حضرت زهرا(س) رو بفهمی، امام حسین(ع) رو بفهمی آقا صاحبالزمان(عج) رو میفهمی. راز ظهور رو درک میکنی.
یا بن الحسن دو چشم ترت درد میکند این چشمهای شعله ورت درد میکند
از شدت غمی که در سینهی شماست مانند مادرت کمرت درد میکند
آقا دوباره روضهی مادر خودت بخوان آقا اگر چه جگرت درد میکند
ای وای از لگد در آن خانه وا شد و چند مهره ای از کمرش جاجا شد و
دربی که میخ داشت دگر بر نگشت و آه مادر نگاه کرد و پدر نیز با نگاه
یعنی کبوترم علیات را صدا مزن اینقدر پیش چشم علی دست و پا مزن
قنفذ به جای دست چشم مرا ببند خواهی شنید داستان خلخال پیر زن
مادر چقدر زیر لگدها کشیده شد هی پشت در صدای شکستن شنیده شد
دهلیز خانهی پدرم گشته قتلگاه نوبت به هتک حرمت قنفذ رسید و آه
می رفت تا که حادثهای بد خورد رقم فریاد زد مادرمان وای محسنم
خون از میان سینه مسمار میچکید دستی پلید معجر او را از سر کشید
دقیقهی ۷۵ تا ۷۶
نامرد ضربه شدیدی حواله کرد مشت مغیره مادرمان را مچاله کرد
یا بن الحسن فدای شما غصه کم بخور آقا چقدر بال و پرت درد میکند
از فرط روضههای پر از سوز سینهات مانند مادرت کمرت درد میکند
تعجیل در فرج قطب عالم امکان صلواتی عنایت بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
به امید ظهور مولا و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن(عج) که صد البته نزدیک است.