موضوع سخنرانی : توسل و شفاعت (۳)
عنوان بخش ۱ : آثار تربیتی شفاعت
مائده (۳۵) بقره (۳۷) یوسف (۹۷) انبیاء (۸۷) انعام (۵۹) عنکبوت (۴۵)
دقیقهی ۰ تا ۵
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ المُستَودَع فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ.
أعوذُ بِالله مِنَ الشَیطانِ اللَعینَ الرَّجیم
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ. اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَهَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ، وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ، اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً.
۱- خب عرض سلام و ادب و احترام مجدد دارم خدمت شما برادران و خواهران بزرگوار. از اینکه در خدمتتون هستم خداوند متعال رو شاکرم. ما دیروز در رابطه با، به ویژه، علیالخصوص بهتره بگم که در مورد شفاعت صحبت کردیم؛ جلسهی اول در رابطه با بحث اسباب الهی صحبت کردیم و پیش آمدیم، امشب میخوایم بحث شفاعت رو ادامه بدم و اگه بشه به روایتهاش هم برسم. بحث قرآنی رو مطرح کردم، بحث عقلی رو مطرح کردم، الآن بحث روایی رو هم مطرح میکنم. روایتها رو هم به غیر از دو تا روایت که از تشیّع میارم که بگم این نگاه شیعه، بقیهی روایتها، همه رو از اهل سنت میارم. تمامش هم سندش بررسی شده و صحیحه؛ حتی یک نفر هم نمیتونه سندش رو زیر سؤال ببره. یعنی جوریه که خدمت شما عرض کنم انگار بتن آرمه است دیگه! خب؟ قبل از این که به روایتها برسم، یه سری بحث از دیشب موند که اگه خاطر شریفتون باشه عرض کردم: «ادامه بدیم یا نه؟» بگذارید اون رو تمومش بکنم.
ببینید پس ما شفاعت رو خارج از این نگاههای عامیانه و اینجور چیزها میبینیم که آقا بشه بری پارتیبازی کنی و نمیدونم، این حرفها نیست. اصلاً شفاعت یه مسیر تربیتیه، آیاتش رو هم توی قرآن دیدید؛ یه عدهای هستن اجازهی شفاعت شدن؟ دارن؛ یه عدهای هم اجازهی شفاعت کردن. دیگه عین آیهی قرآن بود دیگه، والله اینها تفسیر نمیخواد. صریح آیهی قرآن بود. پس برای افزایش نقاط قوته؛ و جایی هم برای پوشاندن نقاطِ؟ ضعفه. یعنی یک جا شفاعت میاد نقاط ضعفی رو پر میکنه و ادامه داره. آخه ما فکر کردیم فقط میخواد منفی رو هم سطح کنه. نه، ادامه داره، قراره به ارتفاع هم برسه، رد میکنه سطح رو. یه جایی هم برای قوت گرفتنه. بنابراین یه اثر دوگانه داره؛ و انحصار فقط به زدودن و پاک کردن گناهان نیست فقط. اینکه توبهکاران به شفاعت نیازمندند، این به این معنی که حالا گناههاشون بخشوده شد و خدا هم بخشنده است؛ بله، از خود خدا هم بخوان میبخشه؛ خیلی جاها هست ما مستقیم هم از خدا میخوایم، میبخشه. منتها خدا مسیر مشخص کرده: «وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَهَ» (مائده/٣۵). «سمت منِ خدا میآیید با این وسیله باید بیایید.» اصلاً دعای توسل یعنی چی؟ همین وسیله قرار دادنه دیگه، خیلی واضحه. خب؟ اینکه استغفار از گناهان، خدا گفته میبخشم، «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» (بقره/٣۷، بقره/۵۴) به حضرت آدم میگه، اما شما وقتی نگاه میکنی میبینی همان جا «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ» (بقره/٣٧) میشه. یعنی باید یه چیزی بگه، یه کاری باید بکنه، به یه کسانی متوسل بشه تا این اتفاق بیفته.
دو تا موضوع هم داره: یکی اینکه توبه کارها برای افزایش مقامات معنوی و پرورش و تکامل و ارتقاء مقامشون نیاز به شفاعت دارن. اگر چه این نیازشون در زمینهی جرم یا گناه با توبه برآورده بشه، اما بخشیدگی اینه که توبه مراحلی داره و این که یک نفر پاک میشه، اما اون حسّ گناه تو وجودشه تا مدتها. شفاعت به او کمک میکنه که اون حسّه از بین بره؛ اون حسّه خیلی خطرناکه. ببینید، فردی بود اومد خدمت حضرت موسی(ع) عرضه داشت که: «من گناه کردم و اینها؛ از خدا بخواه ما رو ببخشه و اینها.» حضرت موسی(ع) هم وساطت کرد، خدا فرمود: «نمیبخشم.» حضرت موسی(ع) گفت: «برای چی؟» گفت: «هنوز شیرینی گناه توی دل اینه.» شیرینی گناه توی دل اینه یعنی این محرک اصلی گناه کردن رو کماکان؟ داره. هِی توبه کنه و هِی گناه کنه و هِی شفاعت و هِی گناه، مسخره بازی انگار میخواد دربیاره؛ خودش و خدا رو انگار میخواد مسخره کنه. نه، انسان ممکنالخطاست، جایزالخطا نیست؛ انسان جایز نیست خطا کنه اما ممکنالخطاست. اما خدای ما اینقدر بخشنده است، نااُمید شیطانه. میگه: «برگرد؛ مسیرت هم این. اما برای این که دوباره توی اون چاله نیفتی، یه بندی باید باشه، یه حبلی باشه، یه طنابی باشه تو رو نجاتت بده.» شفاعت این کار رو انجام میده. یعنی تو رو نگهت میداره. تو امید پیدا میکنی برای این مسئله و پیش میری.
اینکه خدا تأکید میکنه توبهی برادران یوسف و استغفار یعقوب برای اونها، یعنی ادامه میده برای چی؟ ببینید، خوب دقت کنید!
دقیقهی ۵ تا ١٠
برادران یوسف یه غلطی کردن، یه اشتباهی کردن، آخرش هم پشیمون میشن ها! آخرش برادران یوسف عاقبت به خیر میشن؛ پشیمون میشن. منتها چرا خدا میگه: «حضرت یعقوب این کار رو کنه؟» چرا اینها میگن: «أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا» (یوسف/٩٧). «ای بابا جان برای ما استغفار بطلب.» استفعال بارها گفتیم در زبان عربی یعنی طلبِ یه چیزی کردن. توی افعال عربی یه چیزی رفت توی باب استفعال، یعنی به زور یه چیزی رو گرفتن، طلب یه چیزی کردن. استخبارات؛ حرف میکِشن. استعلام میکنی؛ خبری میگیری. «اسْتَغْفِرْ لَنا» (یوسف/٩٧). فعل امر میکنه؛ میگه: «تو برای ما بخواه از خدا؛» برای چی؟ برای اینکه خدا میخواد عمداً بگه: «بابا تنها راهی که میتونید سمت من بیاید کیه؟ همین باباتون یعقوبه.» همون کسی که قبلاً حرفش رو چی کار کردید؟ زمین انداختید. همون کسی که بهش چی کار کردید؟ دروغ گفتید. تا اینجا اونها فهمیدن اشتباه کردن حرفش رو زمین انداختن، دروغ گفتن؛ این شد پاک شدن گناههاشون. تازه حقالناس یوسف هم هست که باید ببخشدشون؛ ما میگیم: «پیامبر الهی بخشیدشون.» درست شد؟ حالا از این به بعد بهشون میفهمونه اگر میخواهید رشد هم بکنید، شما تا حالا منفی بودید، شُدید چی؟ صفر. میخواهید رشد کنید تنها راهش کیه؟ یعقوب. این میشه ادامهی راه. یعنی خدا عامدانه شفیع معرفی میکنه؛ بهت میخواد بگه: «بابا تو رو برسوندت به این سمت.» این خیلی نکتهی اساسیه توی شفاعت ها! «تا حالا منفی بودید، صفر شدید، اما یاد بگیرید، من به واسطهی این بابا شما رو بخشیدم؛ و از این به بعد هم، دیگه از این به بعد به حرفهاش چی کار کنید؟ گوش بدید. دفعهی قبل گوش نکردید بیچاره شدید.»
اما شفاعت چه حکمتهایی میتونه داشته باشه؟ شفاعت نه تشویق به گناهه، نه عامل عقبافتادگی، نه چیزی شبیه پارتیبازی و این حرفها؛ یه مسئلهی مهم تربیتیه. اولین چیز ایجاد امید و مبارزه با روح یأسه. این رو شفاعت به وجود میاره. بعضی از آدمها رو من دیدم، بعضی از این جوونها با من تماس میگیرن میگن: «خدا دیگه من رو نمیبخشه.» خیلی شنیدم ها! بعد میگم: «چرا؟» بعد میگه: «آخه میدونی من چی کار کردم؟» میگم: «نگو؛ این دین، دین اسلامه؛ اینجا مسیحیت نیست تو بری گناهانت رو اعتراف کنی.» پول میدن؛ دیدین میرن گناهشون رو اعتراف میکنن، به کشیشه مایهاَش رو خشکه حساب میکنن، میبخشه. کلاه سرش میگذارن بدبخت بیچاره. چون خدا او رو شفیع قرار نداده. میاد مایه رو میگیره و… نکتهای که وجود داره…. [گفتم] اسلامه. بهش گفتم: «تو نمیخواد گناهت رو بگی.» گفت: «آخه نمیدونی.» گفتم: «نمیخواد گناهت رو بگی بهت میگم! اما بدون اگر اون گناهت رو ببخشه این گناهت رو نمیبخشه.» گفت: «کدوم گناه؟» گفتم: «همین که ناامیدی از رحمت خدا.» میدونید دیگه از حج که شما برمیگردید، تمام گناهها بخشوده است. روز عرفه مثل بچهی از مادر متولد شده میشه آدم.
میدونید یکی از بزرگترین گناههای کبیره چیه؟ این که حج رو تمام بکنی و این توی ذهنت باشه که خدا نبخشیدت! خیلی جالبه این عبارت! حج رو تمام بکنی، به این فکر بکنی که شاید هنوز خدا من رو؟ نبخشیده. این خودش کار شیطونه. شیطون یه وقتهایی به شما میگه: «دیگه ولش کن.» دیدی؟ دیگه وقت نمیکنی بخونی، میری درس رو چی کار میکنی؟ حذف میکنی توی حذف و اضافه؛ درسته؟ دیگه نمیرسی. شیطون میگه: «دیگه فایده نداره؛ دیگه ولش کن؛ تو که از دست رفتی. تو که از دست رفتی، لااقل بیا چی کار کن؟ گناهت رو بکن دیگه، عشق و حالت رو بکن روی کره زمین» یکی از روشهاشه.
شفاعت همیشه یک بندی هست، یک روزنهای هست برای… میدونید دیگه یزید هم در جایی نقل شده، البته حاج آقای فاطمینیا شدیداً با این نقل مخالفه اما دیگر علمای ما گفتن حالا؛ این هم نظر ایشونه؛ خب؟ یزید پیغام فرستاد میگن برای امام سجاد(ع) که: «من چه کنم؟» یعنی او هم دنبال چی بود؟ توبهاش بود. منتها توبهی او توبهی حقالناس، چه جوری میخواد بخشیده بشه؟ میدونید دیگه یه نفر با امام زمان(عج) دربیفته، حداقل حقالناسیش رو من برای شما بررسی بکنم، اینه که تمام بشریت خِرِ این رو اون دنیا میگیرن! یعنی اینقدر این گناه سنگینه که اصلاً قابلیت بخشودگی؟ نداره. چون حقالناسه.
ما عرض کردیم که خدا از شهدا هم حقالناس رو میگیره؛ یعنی میگه: «آقا بقیه چیزهات صاف، برو فعلاً حق اونها رو بده.» منتها براش شرایط فراهم میکنه دیگه؛ لازم نیست بگرده طرف رو پیدا کنه. میگه: «اوناهاشش.» این رو داریم؛ «برو همون جا بالا سرش.» وگرنه بقیه باید بِدَوَند پیداش کنن. ۵۰۰ هزار سال طرف میره، یه نفر رو تازه پیدا میکنه! بعد اون هم گفتم دیگه،
دقیقهی ۱۰ تا ۱۵
میبینند ۷۰، ۸۰ نفر خِرِ طرف رو گرفتند، هیچ چی نداره او تا تو رو میبینه خوشحال میشه؛ آره او باز خِرِ تو رو میگیره، یک شیر تو شیری میشه. خب؟ آره. برای شهید میگه: «برو اینا بالا سرش.» برای برخی از شهدای خاص هستند که خدا حقالناسشون رو هم حساب میکنه، چون اونها… اولاً اون شهیدی که شهید میشه، به اون مقام میرسه، آدمیه که حقالناسی بر گردنش؟ نیست. اینقدر پاک و درست بوده که به اون مقام از شهادت… اونطور شهید شده، اما اگه چیز جزئی هم باشه، خدا میگه: «ساکت شید! چند؟ چقدر؟ ۳۰۰ تا تو! ۴۰۰ تا تو! ۵۰۰ تا تو! بگیرید ساکت شید برید پی کارِتون.» خب؟ گفتن (نمیدونم) شهیدی که اینطور شهید بشه و… تقریبا در نظر نگیریمش، اینطور، خب؟
پس این کسی که میاد با امام زمان در میافته یک گناههای عجیب غریب به گردنشه؛ حضرت هم میگن فرمود که: «غفیله بخون!» غفیله هم که نماز عجیب غریبیه! بخونید! وَلو نشسته بخونید! «وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء/۸۷) بعد «وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ» (انعام/۵۹) چیا دست خداست؟ کلیدهای غیب دست خداست. بعضیها میگن: «گنجینهها». حالا یک سؤال: کلید باشه… مفتاح یعنی کلید دیگه، خب؟ مفاتیح… یک قفل چند تا کلید میخواد؟ یک دونه خورده دیگه ها! چرا میگه مفاتیح پس؟ شما به این کسانی که مورد اعتمادت باشند، کلید خونهتون رو؟ میدید؛ اعضای خانواده همهشون کلید؟ دارند. «وَ عِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ» (انعام/۵۹) باز هم از توی دل همین چی در میاد؟ شفاعت. نمیتونست نماز رو بخونه یزید. ملعون نمیتونست بخونه اصلا. اینقدر این کثیف و خبیثه، نتونست بخونه.
ناامیدی از رحمت خدا بزرگترین گناهه. شیطان ناامید از رحمت خداست؛ با ابلیس آدم محشور میشه کسی که اینطور باشه. شفاعت این رو میشکنه؛
این درگه ما، درگه نومیدی نیست. صد بار اگر توبه شکستی بازآ.
اما این باز نباید موجب تجرّی بر گناه بشه، پُررومون کنه: «حالا گفت صد بار بریم…» یعنی قشنگ بعضیها هستند به امید توبه گناه میکنند، چون هیچ چک سفید امضائی به کسی؟ ندادند. آدم، بنده میشناختم؛ جایی سخنرانی دعوت شدم یکی از شهرهای شمالی کشور، ماجرای یکی از اقوامش رو طرف برای ما تعریف کرد. گفت: «آقا این میخواست بره خواستگاری. گفت… مثلا اونجوری که توی ذهنم مونده، خب یادم رفته اون روزهاش رو، اینها رو. مثلا چهارشنبه میخواست بره خواستگاری، گفت میرم غسل توبه میکنم. میگفت کارش زنا بود هر روز. با این رفیقهاش میرفتند این زنهای فاحشه رو پیدا میکردند، کثافتکاری و اینها. میگه گفتش که من توبه میکنم، برم آخرین کثافت کاریم رو بکنم. آقا این آدم میگه بلند شدن رفتن نمیدونم کلهپاچه بخورند، جیگر بخورن چی، شرطبندی میکنن که اگه تونستی یک دونه نوشابه خانواده رو بخوری؟ این میخوره و سکته کرده بود.» چی شده بود آوِردوز (overdose) شده بود چی، از این چیزها براش پیش اومده بود، میگفت این چشمهاش ترکیده بود یعنی. این مویرگهای توی چشم ترکیده بود. اینقدر فشار رفته بوده بالا. خب؟ در دم مرد به سهشنبهاش هم نرسید چه برسه به چهارشنبه. تموم. یعنی به امیدِ؟ آینده…
حضرت مولا امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «صَلِّ صَلَاهَ مُوَدِّع»؛ «یه جوری نماز بخون که انگار آخرین نماز عمرته». چی جوری میخونی؟ چون هیچ تضمینی وجود نداره تو بلند بشی، به نماز ظهرت برسی؛ اگه ظهر رو داری میخونی به نماز عصرت برسی. برای اینه اینقدر نماز اول وقت اهمیت داره. یکی از دلایلش اینه، که چون هیچ تضمینی وجود ندارد مبنی بر این که تو برسی به نماز بعدیت. اون موقع نمازی برگردنت میمیری! و چیکار کردی؟ تخویف نماز بوده دیگه، «مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاه» خیلی کارمون خراب میشه. نماز اول وقت اینه. شما میدونید ما نماز غریق داریم. داری غرق میشی میبینی نمازت رو نخوندی، میگه: «بگو اللهاکبر». این نمازِ غریقه. یه اللهاکبر بگو. به نیت نماز این کار رو کن. اینقدر نماز مهمه!
مورد بعدی: ایجاد رابطهی معنوی با اولیاءالله. اصلا دیدید یکی از بهترین روشهای ترک گناه چیه؟ آدم عهدها و قولهاییه که به کی میده؟ به معصومین میده. میره حرم امام رضا(ع) قول میده که دیگه گناه؟ نکنه. خیلی اثرگذاره. من خیلی افراد رو دیدم اینطور گناه ترک کردند. کماکان اینطور بود همین زمانِ… ما ایرانیها گفتیم ۴ تا زمان داریم: گذشته، حال، آینده، شاه. زمان شاه، طرف میبینی مُحرم میاومد، عرق مرق رو جمع میکرد. چقدر جالب!
دقیقهی ۱۵ تا ۲۰
به خاطر اون ارتباط معنویای که با ولیّالله برقرار کرده، حداقل یه محرم صفر گناه رو میذاره؟ کنار. فرصتی میشه که گناه نکنه.
من عزیزی رو میشناسم ۳۵ سال ایشون سیگار کشید، شاید ۴۰ سال اصلا. سیگار کشید، یه ماه رمضون ترک کرد. چون توی ماه رمضون مجبور بود یه سحری تا افطاری؟ نکشه! ببینید چقدر قشنگه. شفاعت این ارتباط… اصلا شفاعت یعنی تو به خدا نزدیکتر شی. اگر شفاعتی رو دیدید که شما رو از خدا داره دور میکنه اون شفاعت نیست، مکر شیطانه به شکل شفاعت. گفتم من چقدر دیشب تقبیح کردم کسانی که میان، توهّمی از این دارند که «حالا بریم گناه کنیم» و نمیدونم فلان. اصلا اینطور نیست. شفاعت آدم رو به خدا نزدیک کنه، یعنی آدم ببینه در اثر این هیئت اومدنه من دیگه کمتر دارم گناه میکنم؛ خب من به خدا نزدیک شدم. خیلی واضحه.
مورد سوم، تحصیل شرایط شفاعته که اهمیت داره. خوب گوش کنید. اینها مهمه! یعنی برای شفاعت، شما مجبور میشی بری شرایطت رو به وجود بیاری، چون گفتیم شفاعت به هرکس؟ نمیرسه. آیههاش رو گفتیم. خدا فرمود که: «آقا به آدم ظالم شفاعت؟ نمیرسه. به این نمیرسه به اون نمیرسه.» اینها رو گفته خدا. عرض کردیم امام صادق(ع) فرمود: «لَنْ تَنَالَ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاه»؛ «کسی که نماز رو سبک بشماره، (حالا ببین چقدر خوشگل میشه. کسی که نماز رو سبک بشماره) شفاعت ما بهش نمیرسه.» پس این آدم برای این که شفاعت شامل حالش بشه میره چیکار میکنه؟ نمازش رو میخونه! بعد چه آیهای داریم؟ «إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ» (عنکبوت/۴۵) خب تموم شد دیگه! یعنی چقدر قشنگ تونست جلوی گناه رو بگیره! یعنی شما میری تحصیل شرایط شفاعت میکنی. میگی: «یه راهی داره آقا». خدا نمیخواد بندهاش ناامید بشه؛ منتها مفتمفت و الکی هم نمیخواد بشه. نعوذ بالله یه گندکاریای بشه و همه راهش رو یاد بگیرن.
عنوان بخش ۲ : سلسله شفیعان
بقره (۳) یس (۶۸) شعراء (۱۰۹) فرقان (۵۷) شوری (۲۳) بقره (۳۰) یس (۱۲) احزاب (۳۸) بقره (۳) یس (۶۸) شعراء (۱۰۹) فرقان (۵۷) شوری (۲۳) بقره (۳۰) یس (۱۲) احزاب (۳۸)
۲- مورد چهارم که خیلی مهمه: توجه به سلسلهی شفیعان دادن. خدا از این طریق راه هدایت به شما معرفی میکنه. ها؟ چرا خدا نمیفرماید: «جن برات شفاعت کنه»؟ چرا داریم: «ملائک شفاعت میکنند»؟ چرا داریم: «پیغمبران شفاعت میکنند»؟ چرا داریم: «عالمها شفاعت میکنند»؟ چرا داریم امامها شفاعت میکنند؟ چرا داریم شهداء، صالحین، انبیاء، صدّیقین شفاعت میکنند؟ یعنی چی؟ یعنی تو مجبوری… تو رو معرفی میکنه که یعنی دینت رو از اینها بگیر. پس تو دینت رو درست میکنی. خدا عمدا این کار رو میکنه. این رو من باز دوباره تکرار میکنم. خدا چی کار کرد؟ به فرزندان یعقوب گفت برید سراغ باباتون. «یَا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا» (یوسف/۹۷) یعنی راه هدایتتون بعدِ این هم از همین باباتونه.
خدا با شفاعت راه یاد میده مثل پیغمبر که راه یاد داد، نفهمیدن امتّش. ببین ما یه بحث علمی داریم… حالا برادرمون سؤال پرسیدن جواب هم میدم، در رابطهی همین بحث. یه بحث علمی داریم، یه جاهایی اگر مماشات کنیم به خدا قسم واسه همون کسی که در موردش داری بحث علمی میکنی، برای خودش بَده؛ یعنی یه نفری فرض کن مریض شده حالا بهش دارو نده، «تلخه دیگه گناه داره، بهش ندیم. بهش برمیخوره.» نه آقا خطر داره! من بارها توی سخنرانی گفتم خدا وکیلی، خدا رو گواه میگیرم، به همین مشکیِ اباعبدالله، من دست اون وهابی رو میبوسم اگه بیاد به من اثبات کنه که: «تو در اشتباهی!» به من. بگه: «تو مشرکی». چرا؟ چون شرک گناه نابخشودنی است. من دستش رو میبوسم، پاش هم میبوسم. کف پاش رو میبوسم. بیاد به من اثبات کنه که من تو اشتباهم، کمکم کنه. خدا پدرش رو بیامرزه تا آخر عمرم دعاش میکنم. منتها من هر چی شبکههاشون رو نگاه کردم، کتابهاشون رو میخونم میبینم: در یه گمراهی آشکارن. برعکس اون نگاه باید… ببین فضای حسن تفاهم توی بحث علمی یعنی این. اینجا بحث علمی نیستش که آقا این زاویهی… سینوس زاویهی نمیدونم مثلا چه میدونم ۲۷ درجه بیا بشینیم اثبات کنیم. خب؟ حالا تو آوردی اینقدر من آوردم اینقدر، به جایی برنمیخوره. خیلی مهم؟ نیست. اما صحبت اینه که یک ابد جهنم، یک ابد بهشت! نه یه ابد جهنم، یه نیمچه جهنم، برو ببین عذابهاش رو چی گفته خدا؟ آدم تنش میلرزه.
من روایت از پیامبر(ص) دیدم تنم میلرزه. میفرماید: «بعد از من امتم…» سنی و شیعه این رو با سند صحیح نقل کردن. «بعد از من امتم ۷۳ فرقه میشن فقط یکیشون بهشتیه.» از اول، دوم دبیرستان همیشه عینِ… یه چیز وحشتناک توی ذهنم بود: از کجا معلومه ما حقیم؟ ما ننه بابامون شیعهاند ما شدیم شیعه، مسیحی بودن میشدیم مسیحی، یهودی میبودن میشدیم یهودی، سنی بودن میشدیم سنی، هر چی هر فرقه اصلا ۴ امامی بودن میشدیم ۴ امامی! غیر اینه؟ ارث میبریم خیلی از ماها دینمون رو. نگران بودم. اول دوم دبیرستان بودم کتاب سلطانالواعظین رو شروع کردم خوندن، «شبهای پیشاور». بعد همینطور کتاب، کتاب،
دقیقهی ۲۰ تا ۲۵
تورات، انجیل، یعنی اصلا دنبال میگشتم یه فرقهای، یکی رو پیدا بکنم برم بشینم باهاشون صحبت کنم. سراغ آخوندهاشون هم میرفتم. سراغ کسانی که میفهمن. توی یزد یه بار یه زرتشتی دنبالم کرد اینقدر سؤالپیچش کردم. یه آتیشی درست کرده بودن گفت: «این آتیشه نمیدونم چندهزار ساله خاموش نشده.» بعد گفتم که: «اینکه گازیه که.» خب تو گاز زیرش گذاشتی اونجا. گفتم این گازیه، خب گاز نبود یعنی چی کار کردی؟ یعنی لحظهای گاز رو آوردی آتیشه رو…. بعد همین جوری چپ چپ نگام کرد. من واقعا بیادبی نمیکردم خب. خداییش داشتم سؤال میپرسیدم. بعد گفتم: «خب چه اهمیتی داره این خاموش نشه؟» سؤالپیچ… سؤال کردم: «اینها چه اهمیتی داره؟ مثلا این خاموش بشه چی میشه؟ به کجا برمیخوره؟ بگو به من چی میشه؟» به من توضیح بده!
من الزاما به این معنی نیستش که یه چیزی رو نبینم باور نکنم ها! نه، عقلانی باشه ولو اصلا در دسترس هم نباشه. ما خیلی چیزها هست گفتم، شما میرید ماشینت رو بیمه میکنی برای اتفاقی که هیچ وقت نیفتاده. علم غیب داری؟ «من ماشینم رو بیمه کردم چون سر چالوس پیچ سوم قراره این جوری مینیبوسی بهش بزنه، این جوری بشه.» هیچ آدمی این رو نمیگه. عاقلی، بر مبنای غیب عمل میکنی! برای همین هم خدا میگه: «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» (بقره/۳) «میتونین به غیب ایمان بیارید منتها عقل داشته باشید.» «أَفَلَا یَعْقِلُونَ» (یس/۶۸)؟ یارو دنبالم کرد، باور کنید دنبالم کرد گذاشتم گوله در رفتم خب؟ برای چی؟ از اینها خیلی پیش اومده بوده برام. جایی بودم جونم رو خدا حفظ کرده. ببینید چی گفتم دیگه! منتها من بحثم علمی بوده توهین نبود، یارو توهین برداشت کرد. ۴۰، ۵۰ نفر آدم ما ۳ نفر بودیم، خب. یعنی این جوری میشه.
آدم باید دنبال حق باشه آقا این یه واقعیته نباید کلاه سر خودمون بذاریم. داریم در مورد این صحبت میکنیم که خدا میفرماید: «شفاعت من به ظالمین، شفاعت به ظالمین نمیرسه.» از اون طرف هم میگه: «کسانی که امامت رو قبول ندارن ظالمن.» این رو به شکل دیگه در کتب اهل سنت ما داریم، «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّه» یعنی چی؟ «هر کس بمیرد امام زمانش رو نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.» «هرکس بمیرد بیعتی بر گردنش نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است.» و «هرکس بمیرد بیعت امامی برگردنش نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است.» بعد امامِهِ توضیح میده: «این امامِهِ نه یعنی کتابِهِ، نه! یعنی امام زمانِهِ.» خب آقا این دیگه چی کارش من میتونم بکنم؟
یعنی ما ۳ تا، ۴ تا روایت داریم این ۳ تا ۴ تا رو همه مسلمونها باید دقت کنن! یکی همین حدیث ۷۳ فرقه، یکی همین حدیث نشناختن امام زمان، خب به مرگ جاهلیت، آدم جاهل جاش کجاست فکر کردین؟ بهشته؟ نه، بهشت رو به بها میدن، ارزشی باید داشته باشی. مفتخوری که نیست. فکر کردی مملکت مایه؟ هر چی مفتخورتر کارشون بهتر! هر چی آدم بیشتر کار بکنه، بیشتر بالا پایین کنه، بیشتر فحش میخوره! بیشتر زیرآبش میخوره و بیشتر میزننش! چرا؟ چون کم کاریهای خودشون دیده میشه دیگه. به این دلیل! خودش نمرهاش ۱۴ این بابا ۱۷،خودش که نمیتونه خودش رو، حال و حوصلهاش هم نداره بره، میگه: «بذار این رو بیارم بکنم ۱۲. باز هم من نمره بالاییه باشم.» به خدا! این جوریه!
پس خدا میخواد وسیله رو به ما معرفی بکنه. ببین پیامبر(ص) چی میفرماید؟ یک کم به این دو… من ۳ تا عبارت پیامبر(ص) رو میارم که فقط کافیه یه نفر ریاضی خونده باشه. ۱- «وَ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ» (شعراء/۱۰۹و۱۲۷و۱۴۵و۱۶۴و۱۸۰)؛ «من از شما هیچ اجری نمیخوام الا این که چی؟ اجر من بر عهدهی کیه؟ خداست.» یه چیز واضحیه. یه آیه دیگه هم هست میگه: «یه چیز فکری اصلا یه خرده فکر کنین میفهمید که اجر رو فقط کی میتونه بده؟ خدا.» آخه تو چه اجر اخروی میخوای به من بدی! اون هم نیاوردم اصلا. که: «یه خرده عقل و شعور میخواد.» اون رو نیاوردم. چون خیلی واضحه دیگه همه میدونن. وگرنه آیه داره ها! خدا ببین دیگه از صفر در نظر گرفته، بعضی جاها هست، منفی در نظر گرفته! میگه: «من ازتون هیچ اجری نمیخوام تابلویه اجر من برعهده کیه؟ خداست!»
یه آیه دیگه میگه: «من ازتون هیچ اجری نمیخوام» (خوب گوش کنین!) «إِلَّا مَن شَاء أَن یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا» (فرقان/۵۷) «الا این که این اجر من راهیه برای خودتون به سمت خدا.» یه بار گفت: «اجر رو خدا میده» گفت: «این اجر من راهیه به سمت خدا!»
بعد توی آیه بعدی میگه: «من هیچ… «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى» (شوری/۲۳). یعنی طرفین شما تساوی رو سه طرف، (A) هست، اون طرف فرق میکنه. یعنی چی؟ یعنی هرسه تای اینها با هم یکیه. یعنی؛ اجر من رو خدا داره مشخص میکنه، اجر من این راهه است، اجر من مودت در مورد نزدیکانمه.
توی دعای ندبه خیلی قشنگ میگی: «ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِه» «سپس تو قرار دادی اجر پیامبر(ص) را مودتش در کتابت.»
دقیقهی ۲۵ تا ۳۰
«فَقُلْتُ»؛ «و گفتی…» «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى، قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ»؛ «من هیچ اجری نمیخوام. واسه خودتون دارم میگم.»
یعنی خیلی جالب؛ خدا میده، راهه، اهل بیتم هستن، برای خودتونه. فقط این ۴ تا رو بذار کنار هم دیگه. این دیگه خیلی واضحه دیگه چی میخواد باشه؟ حالا بیاین بحث بکنیم! اصلا یه چیزها! «فِی الْقُرْبَی یعنی کی؟ نزدیکان پیغمبر(ص) یعنی کی؟» اون هم الآن جواب میدم. خب تعارف که نداریم. الآن نزدیکان پیغمبر(ص) هم جواب میدم. محل بحثم نیست ها! اما مجبورم جواب بدم پس فردا همین رو برمیدارن دست میگیرن میگن: «آقا این جور گفت، اون جور گفت.»
بعد تو ادامهاش چی میگه؟ «فَقُلْتَ: قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلًا، فَکَانُوا هُمُ السَّبِیلَ إِلَیْکَ، وَ الْمَسْلَکَ إِلَى رِضْوَانِکَ.» «و همینها بودن اون سبیل و راهی که به سمت تو میرفت.» «وَ الْمَسْلَکَ إِلَى رِضْوَانِکَ.» «اون مقام رضایت و بهشت تو.»
میاد سلسلهی شفیعان رو مشخص میکنه. میاد خط میده میگه: «این آدم.» یه مثال دیگه داریم یه روایتی داریم شیعه نقل کرده، من توی منابع اهل سنت ندیدم حداقل، اگر هم باشه. میگه: «در روز قیامت پیامبر(ص) به علی علیه السلام میفرماید: به فاطمه(س) بگو» پیامبر(ص) به حضرت امیر(ع) میفرماید، «به فاطمه بگو: برای شفاعت و نجات امتت چه داری؟» «میخوان امت رد بشن میخوای بیای شفاعت کنی…» میدونید که اصلا شفاعت با حضرت زهرا شروع میشه (سلامالله علیها). «چه داری؟ علی علیه السلام پیام پیامبر(ص) را به فاطمه ابلاغ میکند. فاطمه در جواب میگوید: «یَا اَمِیرَالْمُؤمِنِین کَفَانَا» کافیه برای ما «لعجل هذا لمعم» برای این فرصت برای اینجا «الیدان المقطوعتان لابنی العباس». دو دست بریدهی فرزندم عباس کافیه.» چرا سر اباعبدالله(ع) رو نگفت؟ اینجا داره خط میده.
وقتی میفرماید: «دو تا دست بریدهی عباسبنعلی(ع) وسیلهی شفاعته» باید بریم روی عباس وقت بذاری. ببینی عباسبنعلی(ع) کیه؟ داره به بهانهی شفاعت به من و تو درس کی میده؟ عباسشناسی میده. شما توی زیارتنامهی حضرت عباس(ع) وایمیستی میخونی، میگی: «لعنت بر اون کسانی که تو رو کشتند، لعنت بر اون کسانی که تو رو نشناختند.» الله اکبر! «لعن الله من جعل حقک یا عباس» طرف میره حرم حضرت عباس خودش رو لعن میکنه برمیگرده! باور کنید نمیشناسه این حضرت عباس چه فرقی داشت با بقیه؟ برو ببین عباس چه کرد؟ عباس(ع) کی بود؟ چی کار کرد برای امام زمانش؟ عباس(ع) امامزمانشناسترین آدم بود. شما هیچ حرفی از… عباس(ع) غیرمعصومی است که امام حسین(ع) چندین مرتبه توی روز عاشورا فرمود: «بِنَفْسِی اَنْت»، «جونم به فدات یا اخی». اما او نمیگفت: «یا اخی» میگفت: «یا سیدی یا مولا». برادرهاش رو جمع کرد گفت: «توهّم نزنید یه وقت فکر کنید ما برادرهای امام حسینیم ها! او اماممونه، اتفاقا برادرهاش هم هستیم. عهد ببندید تا ما زندهایم خون از دماغ امام حسین(ع) نیاد.» عهد هم بستند دونه دونه داداشهاش هم به میدان فرستادند. خودش وایستاد همه رو تک تک فرستاد به میدون. فرزندان امالبنین رو.
خوبه این رو دقت بکنیم، اینجا مسیر شفاعت داره به ما خط میده که: چرا نگفت علی اکبر؟ چرا نگفت علی اصغر؟ این همه مصیبت، خود سر بریدهی اباعبدالله(ع) رو نمیگه. «الیدان مقطوعتان لابنی العباس» بعد چه قدر هم قشنگ لِ کی؟ «لابنی العباس» «پسرم عباس!» یعنی دقیقا میخواد به من و شما بفهمونه اگر میخواهید فاطمه مادرتون باشه سلامالله علیها، برای امام زمانتون کار کنید. اگه برای امام زمانتون… آقا چه طور برای امام زمانمون کار کنیم در حالی که او رو نشناختی؟ دیدید درست شد دوباره؟ از هر طریقی میری میرسه به این: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّه». اصلا تمام خواستها به امام زمان وقت عرضه میشه. اصلا خدا خلیفهالله آفرید به این فرشتهها گفت: «سجده کن» واسه کی؟ بیکار بود نعوذبالله؟ چرا اینقدر خلیفه، خلیفه؟ «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهً» (بقره/۳۰) «من روی کل زمین میخوام خلیفه و جانشین بذارم.» خب او کیه؟ «نه از این تاریخ تا اون تاریخ میخوام بذارم، بعد بازیم میگیره این تیکه رو نمیذارم. چون توی الدنگ نمیبینی.» «چون تو نمیبینی، لابد نیست؟ چون تو…» این حرفها چی چیه؟
همهی دعوا سر همین بود. گفت چی شد؟ گفتن: «ما نمیخوام»، بابا این نمیخواد. خودت رو قبول داریم. شیطون چی میگفت؟ میگفت: «من خودت رو قبول دارم مخلصت هم هستم، بگو من چه شکلی سجده بکنم؟ دراز بکشم، وایستم، پشتک بزنم؟ من این رو نمیخوام.» گفت: «غلط کردی که این رو نمیخوای، باید به همین سجده کنی. راهش همینه.»
دقیقهی ۳۰ تا ۳۵
«إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِید»؛ «من همون جور که دوست دارم، دوست دارم عبادت بشم نه این که تو برام تعیین بکنی.» خدا پاسخ شیطون رو داد. گفت: «این رو نگاه کن داره برام تعیین میکنه!» داستان داستان خلیفهالله [است]. طرف یکی از این علما خدمت حضرت میرسه عرضه میداره: «ما یک دعای مستجابی داریم «یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی» عرضه داشت گفت: «این جملهاش جمله بندیش غلطه. چون یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحبالزمان میشه چهار نفر باید بگی ادرکونی. باید جمع ببندی.» حضرت فرمودند:«نه خیلی هم درسته.» گفت: «چه طور؟» گفت: «به خاطر این که از اونها هم بخواید من باید امضا کنم.» همه چی بر امام زمان وقت عرضه میشه. آیهی قرآن داره؟ بله. «وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس/۱۲) «همه چی احصاء میشه، شماره میشه»، «قَدَرًا مَّقْدُورًا» (احزاب/۳۸) «اندازهگیری میشه در امام.» به واسطهی خلیفه هم میخوام بدم اصلا. وقتی خدا پای سجده وسط کشید یعنی دهنها رو بست. «اسْجُدُواْ لآدَمَ لِمقامه»؛ «برای مقام آدم برای خلیفهاللهیش»، نه برای جسمش. و گرنه شیطون دیدی حضرت آدم رو زمین هم زد. ماجرا این خلیفهاللهیه است. باز هم میرسید به امام زمان هر وقت.
عنوان بخش ۳ : گستره شفاعت
احزاب (۲۱) مائده (۵۵) اعراف (۱۶) اعراف (۱۴) ص (۷۴)
۳- گسترهی شفاعت من بخوام صحبت بکنم اینه که توی دنیا آغاز میشه، از همین دنیا شفاعت شروع میشه و تهش خروج گنهکارانی از جهنمه. توی طبقههای بالای جهنماند دارند میسوزند، درمیرند. یه حالی بهشون میدن ها! مفت مفت نمیدن. آره. یه بوی سوختنی میدن. عرض کردم حضرت امیر(ع) فرمود که: «بعضی از محبین ما هستند ۳۰۰.۰۰۰ سال از عذابشون میگذره، به ما اذن شفاعت داده میشه.» یعنی چی؟ یعنی او میفهمه راهی جز علیبنابیطالب(ع) نداره. خدا میخواد اون گنه کار رو چی کار کنه؟ شیرفهم عذر میخوام خرفهمش میخواد بکنه. بگه: «نفهم فهمیدی؟» باید عین این میشدی. باید ادای این آقا رو در میآوردی. «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» (احزاب/۲۱). باید شبیه رسولالله(ص) میشدی. چیت به رسولالله(ص) میخوره؟ دروغهات، غیبتهات، تهمتهات؟ و در حد بسیار بزرگش این سربریدنها و این تکفیر کردنها و این داستانها، نزول خوردنها اینها همهاش. کی نعوذ بالله به پیامبر(ص) حتی میشه فکرش رو کرد؟
هرچی من به شما بگم «امام مبین» یعنی اون الگو، اون خطکش، اون نمره بیستی که برگهی امتحانی که آموزش و پرورش میفرسته برای معلمها تصحیح میکنند یعنی اون، بلا تشبیه. برمبنای اون نمره میگیریم. بعضیها زیر ۱۰ میگیرند؛ جهنم، بعضیها حالا ۱۰، ۱۰ که میشه اعراف اون وسطه، ۲۵/۱۰ حالا خداییش بین ۲۵/۱۰و ۲۰ خیلی تفاوته! هر دو تا رو هم میگن چی شد؟ قبول شد. این ناپلئونیه، اون درست حسابی. لذا اونهایی که خواهان شفاعتاند توی صحنهی محشر؛ گروهی برای داخل شدن به بهشته، دستهای برای تعجیل حسابشون. اون دنیا واقعا میگه: «بابا! لااقل یه کمکم بکنید که یارو رو بتونم پیدا کنم.» خیلی سخته من چه جوری بگم؟ نگاه میکنی میبینی چه قدر؟ ۷۰ میلیون، نه ۱۰۰ میلیون، نه ۲۰۰ میلیون حقالناس روی گردنته. ۲۰۰ میلیون نفر آدم! باید بگردی اینها رو پیدا کنی. خیلی سخت میشه. بعد اونهایی که بیتالمال میخورن که اصلا فکرش رو نکنن. بگم چرا؟ چون اگر ۷۰ میلیون از بیتالمال خورده باشند ۷۰ نفر یک میلیون یک میلیون میان جلوش. ۷۰ میلیون یک تومن یک تومن میان جلوش. میگفت: «ای کاش از یکی میخوردیم!» گفت بابا… ما به یه جایی گفتیم. یکی از علما بود گفت: «کاش ۷۰ میلیون بیان. گفتم: «چرا؟» گفت: شاید یک میلیارد اومدن.» گفتم: «یک میلیارد چرا؟» گفت: «شاید بچههاشون.» چون کار سخت میشه همه گیر یک قروناند.
همچین بابا با لگد میزنه توی صورت بچهاش، اصلا نمیشناسش. «یَوْمَ یَفِرُّ» همه درمیرن، کی هستی؟ مرء؟ آدمه؟ انسانه، «مِنْ أَخیه»؟ داداشش رو نمیشناسه بابا. بابا بچهاش رو نمیشناسه تمام این روابط که میدونست همه از هم میپاشه. اون دنیا برادر اصلی تو برادر دینیت میشه. کسانی هستن روز غدیر میرن صیغهی برادری میخونن، بدون با کی داری صیغهی برادری میخونی، اون دنیا میشناسدت. داداش خودت نمیشناسدت ها! اما او داداش میشناسدت. بری آدم درپیت پیدا کنی، خِرِت رو میگیره: «کمکم کن تو رو خدا، تو رو به قرآن.» برای چی؟ بر مبنای یک عقیده تو این «مؤاخاه» رو انجام دادی دیگه. برادری رو خوندی. برید ببینید پیامبر(ص) مؤاخاتش رو با کی خوند؟
دقیقهی ۳۵ تا۴۰
همه میرن همکُفو خودشون رو پیدا میکنند. کی میاد یک نفر پیدا کنه که بخواد یدکش بکشه هی؟ درسته؟ اصلا «یوم المؤاخاه» روز غدیر خونده شد برای چی؟ و پیامبر خوند. و نکتهی دیگهاش چیه؟ یعنی مبنای تو… اون نخ تسبیحی که دونههای تسبیح رو کنار هم چیده، اون محبته است اون مودته است.
جمعی برای تخفیف حسابشون شفاعت میخوان: «کمتر کن.» ۱۰۰ واحد عذابه، بشه ۹۰ تا. گریه میکنن، اشک میریزن، اوضاعیه! بعضی برای از بین رفتن ترس و هول محشر و قیامته. خیلی صحنههای هولناکیه، نقل شده توی روایت، توی آیات قرآن: «این جوری میشه، اون جوری میشه.» اصلا اون وحشته رو خیلیها میخوان در بکنن رد کنن. طایفهای برای تخفیف عذاب، یعنی اون عذابی که داره کمتر بشه، نه تخفیف حساب ها! عذابشون شروع شده میگه: «کمتر باشه.» جهنمیان برای خروج از آتیششون. اونها هم میان درخواست میکنن. بعد از مدتی محتاج شفاعت میشن.
پس شفاعت دارای درجههاست. نازلترین درجهی شفاعت؛ تغییر درکاته نه درجات. یعنی از پایین پایینیهای توی جهنم از تخفیف عذاب دوزخیان. گروهی مشمول شفاعت میشن از جهنم میان بیرون، میرن توی اعراف، حالت وسط. دستهای هم از اعراف وارد چی میشن؟ شفاعت شامل حالشون میشه، میرن توی بهشت.
اینش خوشگله! از اینجا به بعدش رو اصلا کار نداشته باش. جمعی در بهشت ترفیع درجه میگیرن. میری پیش معلم، بعضی وقتها میبینی معلمها گردش میکنه نمرهها رو. ۵/۰ رو ۱ میکنه. ۷۵/۰ رو ۱ میکنه، ۲۵/۱۰ رو مثلا ۱۲ بده. «به خدا معدلم کمه.» اینقدر به ما زنگ میزنن این دانشجوها. دانشجوهای خودم که دارم، تماس میگیرن، شماره رو از کجا گیر میارن! «آقا به خدا من معدلم کم میشه». حالا من اونجایی هم که درس میدم آخه تا فوق لیسانس میتونن همین جوری بخونن. بعد جالبه! اینها باید یه معدلی توی لیسانس بیارن که فوق لیسانس راهشون بدن. نتیجهاش چی میشه؟ هیچ چی. «به خدا، آقا تو رو خدا» و فلان. بعد من چی کار میکنم؟ میگم: «برو یک تحقیقی انجام بده. یک کاری بکن که من بتونم شفاعتت کنم»، درست شد؟ یعنی دنیای واقعیش هم همینه. میگم: «برو یه تحقیقی انجام بده.» بعضیهاشون هم بهشون اعتماد دارم، نمره رو میدم میگم: «تحقیقه رو انجام بده بفرست.» اون بنده خدا هم میفرسته واقعا. میگم: «برو یک تحقیقی انجام بده ببینم.» تحقیق هم تحقیقی انتخاب میکنم، ورقهی مرده شور برده رو نگاه میکنم ببینم کجای میلنگیده کارش؟ فهمیدی چی شد؟ تحقیق برای خودم انتخاب نمیکنم. چون بخوره توی سرش تحقیقی که یکی ۱۰، ۱۱ گرفته، بخواد به من بده. خب معلومه رفته از اینترنت سرچ کرده برداشته آورده، خودم بهتر از اون بلدم. میام نگاه میکنم ببینم کدوم سؤالها رو نفهمیده. کدوم بخشهای درس رو نفهمیده، دقیقا تحقیق رو میذارم اونجا. اصلا بلاتشبیه شفاعت عین همینه. دقیقا ببینه کجات میلنگی میذاره همونجا رشد پیدا بکنی. اصلا خدا شفیعانی قرار داد تا تو سلسله مراتب ولایت رو بفهمی. «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» (مائده/۵۵) تا اون سلسله رو بفهمی.
عالیترین مراتب شفاعت همونه که برکت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) شامل حال پیامبران و مرسلین میشه. از اونها بهرهمند میشن. شما ماجرای طلب توبه برای شیطان رو شنیدید که در زمان حضرت عیسی پیش میاد؟ مکالمهای داره حضرت عیسی با شیطان. بعد حضرت عیسی میگه: «میخوای من شفیعت بشم دیگه از این به بعد بیخیال بشی خدا هم ببخشدت؟» شیطون میگه: «آره.» میاد به جبرئیل عرضه میکنه و جبرئیل به خدا و این پیغامها میره و میاد که: «خدایا…» خدا هم میگه: «عیبی نداره. بگه «ببخشید» من با سجده به آدم مشکلی ندارم.» میگه: «نه!» خب به درک. خدا باز هم چی رو شرط میذاره؟ سجده بر آدم رو. خب این رو بفهم بدبخت! مایهی رشد توی ابلیس، سجده بر آدم بود.
میدونین دیگه شیطون چی گفت به خدا؟ شیطون خدا رو عادل نمیدونه. میگه: «قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی» (اعراف/۱۶)؛ «تو من رو گمراه کردی.» اغوا نقطهی مقابلش رشده. دقیقا شما توی آیاتی که قبلا داشتم میگفتم صحبت چی بود؟ رشد بود. حضرت موسی دنبال چی بود؟ رشد بود. اغوا نقطهی مقابل اونه. شیطون گفت: «تو جلوی رشد من رو گرفتی با این سجده.» جالبه ملائکه با اون سجده چه کردند؟ رشد کردند. شیطون میگه: «تو عادل نیستی!» این نسبتیه که به خدا میده دیگه. جالبه! دقیقا میبینی توی اصول مذهب شیعه امامت و عدالت میاد میشینه.
دقیقهی ۴۰ تا ۴۵
یعنی هم ماجرای خلیفه الله، هم ماجرای چی؟ عدالت خدا. یعنی ما خدا رو عادل عقلانی و منطقی میدونیم، چون غیر این خدا عادل نیست. شیطون، هم خدا رو به توحید قبول داره، میگه: «به غیر تو به هیچ کس دیگه سجده نمیکنم»، هم معاد رو قبول داره «إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» (اعراف/۱۴، حجر/۳۶، ص/۷۹) اما خدا بهش میگه: «کافر» «وَ کَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ» (ص/۷۴، بقره/۳۴) اون کافر به چیه پس؟ کافر به مسیر شفاعت، کافر به مسیر خلیفه الله، کافر به ولایت خدا بر روی زمین. میخواد مستقیم ارتباط بگیره، میخواد رئیس دفتر رو دور بزنه.
عنوان بخش ۴ : توسل به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
نساء (۶۴) مائده (۱۱۰) آل عمران (۱۶۹) صافات (۱۰۹) فاتحه (۵) محمد (۱۹) آل عمران (۹۶) آل عمران (۱۱۲) جمعه (۶) بقره (۹۵) اسراء (۷۱) مریم (۸۷)
۴- یه آیه از قرآن بخونم که دیگه اصلا همهی حجتها رو تموم کنه، دهنها رو همه رو ببنده. «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ» (نساء/۶۴) «و ما هیچ رسولی نفرستادیم مگر این که مردم او را به خاطر این که از طرف ماست اطاعت کنند». گفت: «ما نفرستادیمش الا اینکه اطاعت بشه». آخرش هم باز گفت: چی؟ «بِإِذْنِ اللّهِ». صحبت دیروز شفاعتم چی بود؟ باذن. صحبت خلق عیسی(ع) چی بود؟ «بإِذْنِی» (مائده/۱۱۰). خیلی واضحه ها!
همهی اینها رو ببین، قرآن زیباییش توی اینه. با تکراری کردن اینها یک متغیر مشترک میده به این معادلهها که تو بکشی یه طرف بتونی معادلهها رو حل کنی. اِن (n) معادله، اِن (n) مجهول. بعد ادامهاش رو ببینید چیه. «وَلَوْ»؛ و اگر«أَنَّهُمْ» (نساء/۶۴) همونی که گفتیم «إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» (نساء/۶۴) دیگه تموم شد، این اصلا، آخرین دیگه آب رو ریخت رو آتیش تموم شد رفت دیگه، دهنها رو بست. «لَوَ جَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا» (نساء/۶۴)؛ «اگر این نام بردهها بعد از اون خلافکاریها از در توبه نزد تو آمده بودند و از خدا «جَآؤُوکَ»؛ برای تو اومدند، سمت تو میآمدند برای توبه، و از خدا طلب آمرزش کرده بودند و رسول برایشان طلب مغفرت کرده بود. یعنی مستقیم مردهشور ببره اون طلب مغفرت کردنشون رو.
برعکس بعضیها به خاطر این که یک سری چیزها رو خراب بکنن، با بالاتریه میبندند که میخوان این پایینیه رو خراب کنن. چون پایینی رو قبول ندارن، عمدا بالاییه رو چی کار میکنن؟ گنده میکنن. باور کنید! عمدا این کار رو میکنن. داستانشون به هم زدن این ماجراست. خدا پیغمبر میفرستاد از نسل تو نسل، ابراهیم(ع) پسرش، اسحاق(ع) پسرش، یعقوب(ع) پسرش، یوسف(ع). میگفتند: «اینها مگه ارثیه؟» دقیقا همین رو در مورد کی میگن؟ اهل بیت(ع). مگه ارثیه پدر پسر… خدا هم گفت: «خب باش». به همش میزد. طالوت، باباش پیغمبر نبود. «چه وضعه؟ مگه میشه یه نفر بچه پیغمبر نباشه، بر ما حاکم بشه! بخواد بیاد واسه ما بزرگ ما بشه! ما قبول نداریم». خدا نعوذ بالله گفت: «من با کدوم دایره شما برقصم؟ هر چی میارم، تو اون یکیش رو میگی». میگم: شرقه، میگی: غربه، میگم: غربه، میگی: شرقه.» خودت رو داری خراب میکنی. پس اینجا میبینید چی؟
«لَو جَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا» (نساء/۶۴)؛ «اصلا اگه توبه میخوای و رحمت خدا رو میخوای، باید بیان سراغ تو ای پیغمبر و تو براشون استغفار بطلبی»، تمام شد رفت. کجای این آمده پیغمبر زنده میتواند، پیغمبر مرده نمیتواند؟ اومدن چی گفتن؟ گفتن که: «نه تا زنده باشه حالا قبول، مرده باشه نه». ببین! یعنی میگرده یه کاری کنه که نباشه. کجای این آیه در میاد که باید زنده باشه؟ کجای این آیه حصر داره؛ «تا موقعی که… «انت فی الحیاه یا رسول الله»؟؛ «تا موقعی که تو در حیات هستی اینها میتونن شفاعت بطلبن، استغفار بطلبن، وگرنه دیگه نمیشه.» کجاش اومده آقا؟ مطلقا همچین چیزی نیستش. کما این که خیلی عجیبه! ما توی نظام سبب و اسباب یه پشه رو ببینیم، شهید رو بگیم زنده است، اثر داره «بَلْ أَحْیَاءٌ» میگه: «وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا» (آل عمران/۱۶۹)؛ «نگید مردهاند، بلکه زندهاند.» بعضیها آخه میگه: «شهیدند، زنده است»، یعنی شما مرده در نظر بگیر. بابا قرآن میگه: «وَ لاَ تَحْسَبَنَّ» (آل عمران/۱۶۹) دیگه از این واضحتر بگم؟ حساب نکن با حساب دو دو تا چهار تای خودتون، چون حسابها مال شماهاست، چون حسابتون چیه؟ پنج تا حس. همین پنج تا حس هر چی بود همونه، حسابتون با اینه. «تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» (آل عمران/۱۶۹) «اینها زندهاند.»
آخه آدم زنده باید اثر داشته باشه! خب اثرات شهدا رو من دیدم، توی سخنرانیهام هم گفتم. رفتم براشون سخنرانیام کردم. شهیدی که بعد ۳۰ سال، حال میکنه پیدا شه. میاد میگه: «من اومدم روبرو خونهام، برید.» آزمایش ژنتیکی. کپی آزمایش ژنتیک هم من گرفتم. سخنرانیم ۴۵ دقیقه بود، یه ربعش رو دادم به اون خانم دکتر ژنتیست، گفتم: «تو بیا حرف بزن برای اینها بگو اینها، زبون تو رو اینجا اثرش بیشتره».
دقیقهی ۴۵ تا ۵۰
حال کرده پیدا شه. «بَلْ أَحْیَاءٌ» (آل عمران/۱۶۹) بعد جالبه! این شهید زنده باشه، اثرگذار باشه، بعد پیغمبری که بر مبنای این دین، این مسلک، این روش، او شهید شده، هیچ کاری از دستش برنیاد. مرتیکه احمق، امام جماعت مسجدالنبی، یه وهابیه. وایستاده بود میگفت: «من افتخارم اینه، ۵۰ سال اینجا نماز خوندم، به سمت این قبر تا حالا سلام ندادم». خب این احمقی تویه.
خدا هم نمیفهمیده، چون توی نماز گذاشته: «اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِی». مُرده دیگه! حالا پیغمبر هم بوده. خداش هم نعوذ بالله نمیفهمیده «سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ» (صافات/۱۰۹) بعضیها رو که خدا دسته جمعی سلام داده: «سلام علی آل ابراهیم، آل هارون، آل یعقوب، آل داود» همین طور آلی خدا داره سلام میده. همهی مردهها رو خدا داره سلام میده. خدا هم مشرکه توی نگاه اینها. آره دیگه شیطون میگه، خود خدا رو مشرک میدونه. شیطون میگه: «تو خودت نمیفهمی، خدایا داری به من میگی: به یکی دیگه سجده کن». نعوذ بالله. این میشه! داستان خلقت رو بهش فکر بکنید، اصلا میریزدتون به هم. چون همه چیز رو حل میکنه.
آقا ما تو دعای توسل شیعیان میخونن چی میگن؟ «اللَّهُمَّ انّى أَسْئَلُک»؛ «براستی خدایا من از تو، براستی از تو میخواهم». «وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْک»؛ «و توجه میکنم به تو»، چگونه؟ «بِنَبِیِّکَ نَبِیِ الرَّحْمَه»؛ «نبی تو که نبی چیه؟ رحمته». این که چرا گفت نبی نمیدونم یه چیز دیگه نگفت؟ گفت: رحمت، برای این که این دعاها رو خود اهل بیت(ع) بهمون یاد دادن، اصولیه. اون بالا هم چی بود؟ «تَوَّابًا رَّحِیمًا» (نساء/۶۴، نساء/۱۶)
«نَبِیِ الرَّحْمَه»، بعد صلوات میفرسته. یا بعد سخن رو مخاطب پیامبر(ص) قرار میده، همون جور که توی نماز میگه: «اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِی» «اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ»؛ «سلام بر تو ای پیغمبر(ص)». به کی داری میگی؟
«یَا أَبَا الْقَاسِمِ یَا رَسُولَ اللَّهِ یَا إِمَامَ الرَّحْمَه». آقا رسول الله(ص) امام است، یه امام داری صادق(ع) یه امام داری کاظم(ع) یه امام رحمته. «یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا»؛ «ما توجه میکنیم و شفاعت میخواهیم». «وَ تَوَسَّلْنَا بِک»؛ «متوسل میشیم به تو». «إِلَى اللَّهِ»، مقصد هستی خداست.
و گرنه اگه خدا… ما بخوایم اینها رو هم رده خدا قرار بدیم… خب کدوم آدم عاقلی میاد یه مخلوق رو هم ردهی خدا قرار بده؟ چون اینها مغزشون کوچیکه فکر میکنن بقیه هم مثل خودشون فکر میکنن. گفت: «کافر همه را به کیش خود پندارد». «وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا»؛ «تو رو جلو قرار میدیم». «قَدَّمْنَاکَ»؛ «و این حاجاتمون رو جلوی روی شما قرار میدیم». «یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّه»؛ «ای کسی که آبرو داری پیش خدا». «اِشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّه»؛ «شفیع ما باش اون دنیا».
میری نماز زیارت میخونی برای امیرالمومنین(ع) میگی: «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِه»؟ نماز رو داری برای… کجای کره زمین به اندازه حرم امام رضا(ع) نماز خونده میشه؟ اگر خود مکهاش این قدر نماز خونده بشه. مکه دیگه اوجش اون حجه، ۲ میلیون نفر آدم میاد. ۲۸ صفر ۱۴ میلیون آدم اونجاست [حرم امام رضا(ع)]. صبح تا شب شلوغ. میان یه زیارت میکنن، برای زیارت آهن و چوب و این جور چیزهام نیومدن. اگه برای طلا میخواستن میرفتن بانک مرکزی. موزههایی هست الآن وسایل طلایی و اینها رو میارن میذارن جلوت.
دیوانهاند اینها به خدا قسم بعضیها فکر میکنم. میخوان چی کار؟ اونجا گنبد و بارگاهی هم نمیبود، میرفتن. کما اینکه برای اباعبدالله(ع) میرفتن. خاک یکسان کردن حرم رو، باز هم میرفتن. میره زیارت، زیارتش که تموم میشد، ۳۰ ثانیه، ۴۰ ثانیه، ۱ دقیقه، ۲ دقیقه، چه قدر طول میکشه، بعدش دیگه چی؟ نمازه. نماز واسه کی میخونه؟
آقا نماز امام زمان(عج) چه جوریه؟ امام حی و حاضرمون. اگه بقیهی نمازهات رو یک بار میگی: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (فاتحه/۵)؛ «تنها تو را می پرستم». ببین! نمیگه: «نعبد ایاک و نستعین ایاک». گرفتی چی شد؟ ایاک رو اول میاره. یعنی چی؟ یعنی فقط تو، شایستهی پرستیدنی. توی نماز امام زمان(عج) این ۱۰۰ بار تکرار میشه. درسته؟ بعد رکوع و سجود که اوج بندگیه اگه «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِه» و «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِه» اینجا چند بار میگی؟ ۷ بار میگی. بلافاصله نماز تموم میشه میگی: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» (محمد/۱۹) دیگه از این توحیدیتر؟
شما میری زیارت امیرالمومنین(ع). گوش کنید! زیارت امام حسین(ع)، بعد از نماز زیارتت رو میخونی چی میگی؟ من براتون از توی مفاتیح در آوردم، الآن میخونم. «اللَّهُمَّ»؛ خدایا، «اِنّی»؛ براستی، «صَلِیتُوا»؛ خوندم، «هَاتَین»، این ۲ تا، «رَکْعَتَیْن»؛ این ۲ تا رکعت نماز رو، «هَدِیَّهً مِنِّی إِلَى سَیِّدِی وَ مَوْلَای وَلِیِّک»؛ ولی که برای من قرار دادی، «وَ أَخِی رَسُولِک»؛ و برادر رسولت، «أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ». میگه: «من این نماز رو خدایا خوندم». اول «اللَّهُمَّ»، اصلا با «اللَّهُمَّ» شروع میشه. خدا تو مقصدی.
دقیقهی ۵۰ تا ۵۵
اما این رو خوندم برای این آقا، حالا اینجاش رو نگاه کن!
«اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْهَا مِنِّی»؛ «این رو از من بپذیر خدایا». درود بر پیامبر(ص) میفرسته میگه: «این رو از من بپذیر». «وَ اجْزِنِی»؛ «جزام{جزای من} رو بده». «عَلَى ذَلِک»؛ «به خاطر اون». چی؟ «اون جزایی که به محسنین دادی»؛ «جَزَاءَ الْمُحْسِنِین». «اللَّهُمَّ» بعد ادامهاش. «لَکَ صَلَّیتُ»؛ «من برای تو فقط نماز خوندم». «وَ لَکَ رَکَعّتُ»؛ «فقط برای تو رکوع رفتم» «وَ لَکَ سَجَدْتُ»؛ «فقط برای تو سجده رفتم». «وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَک»؛ «تو تنهایی. جز تو هیچ کسی نیست و هیچ شریکی نداری». «لِأَنَّهُ لَا تَکُون» یا «لَاتَجُوزُ الصَّلَاهُ وَ الرُّکُوعُ وَ السُّجُودُ إِلَّا لَک»؛ «به خاطر این که هیچ جوازی وجود نداره که کسی نمازی بخونه، سجدهای بره، رکوعی بره الّا برای تو.» از این عبارتها توحیدیتر؟ چنان تأکید میکنه فقط برای تو خوندم. برای کسی دیگه نبود. «رکوع سجود همهی اینها فقط برای تویه.»؛ «السُّجُودُ إِلَّا لَک». «لِاَنَّکَ»؛ «به خاطر اینکه»، «أَنْتَ اَلله»؛ «برای اینکه تو خدا، فقط تو اللّهی». «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْت»؛ «هیچ خدایی هم جز تو نیستش.» اینقدر توی این توحید بود دیگه.
شیعه زیارت جامعه کبیره رو میخونه قبلش باید ۱۰۰ بار بگه: «الله اکبر». میگه برو ۳۰ تا بگو. برو جلو ۳۰ تا دیگه بگو. برو ۴۰ تا دیگه بگو. ها؟ همین طور. ۱۰۰ بار باید بگه: «الله اکبر». یعنی یک وقت دیدی عیسی داره خلق میکنه نگی او خالقه ها! نگی خالق اصلی اویه ها؟ نه! او توی مسیر خلق هست و خالقه. منتها باذن الله. آیهی قرآنه چی کارش کنم؟
اینها [وهابیها] این مسیر رو پیش برن روشون بشه… دیدید اخیرا ادعا کردند: «خونهی کعبه هم باید خراب شه. چون مردم میرن دست میمالند.» یکی از اینها به تور ما خورده بود، بعد قرآن رو بهش دادیم و تا بوسید گفتم: تو هم مشرکی. کاغذ بوسیدی! قرآن توشه [داخلشه] تو چرا جلدش رو بوسیدی؟ کاغذ. کاغذ هم از جنس درخته. درختپرستی! چرمی باشه گاوپرستی! اصلا آقا! بگذاریم کنار. خود مراسم حج مشرکانه نمیشه؟ خب قبلا بتپرستها میرفتند دور اون خونه میچرخیدند، حالا اینها هم میرن میچرخند دورش. برای یک سنگ دارند نماز میخونند. همه به سمت چی نماز میخونند؟ دیواره دیگه. پس همه اینها مشرکاند. آقا! خدا یکتاست. هرجا نگاه کنی به هر سویی نگاه کنی خدا… وجه الله مگه نداریم؟ خب اگه این فردا از توش در نیومد؟که هرطرفی خواستی نماز بخون. خود پیامبر(ص) متوجه نبوده سمت کعبه داشته میخونده. خود خدا متوجه نبوده گفته به سمت کعبه نماز بخون. ۱۲۵ بقره که میگه: «این بیت…» «اوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ للناسِ لَلَذّی بِبَکَّهَ مُبارکا» (آل عمران/۹۶). اینها رو توضیح میده توی سورهی دیگه باز. خود خدا متوجه نبوده اصلا همین میشه شرک دیگه. رو به سنگ دارند نماز میخونند. بتپرستها هم میاومدند دورش میچرخیدند. اینها هم دارند الآن دورش چی؟ میچرخند. خب هیچ چی نمیمونه.
حقیقت شفاعت پس نتیجهای که میگیریم اینه:
قرار گرفتن موجودی قویتر و برتر در کنار موجودی ضعیفتر برای رشد دادن به او. برای این که موجود ضعیفتر بفهمد مسیر رشد فقط همین است و دیگر نیست. تمام شد رفت. به خاطر همین…خدا شفاعت رو رد نمیکرد. وقتی میدید این احمقها بت گذاشتند، می زد توی پرشون. میگفت: «این مسیر نیست مسیر این یکیه. اونهایی که من بهشون اذن دادم. ببین به کیا اذن دادم.» برای همین.
- این که شفاعت به هرکس نمیرسه خودِ مشفوع بودن -مورد شفاعت قرار گرفتن- یک مقامه.
- وسیلهای برای سوق دادن مردم به سوی فردی خاص. ماجرای یعقوب فراموشتون نشه. این آیهای که برای پیامبر(ص) خوندم، «باید بیان سمت تو»؛ «جَآؤُوکَ» (نساء/۶۴).
- «حبْلٍ مِّنْ اللّهِ» و «حَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ» (آل عمران/۱۱۲). اگر یکی باشه اون برق وصل میشه وگرنه… خدا میگه: «حبْلٍ مِّنْ اللّهِ» (آل عمران/۱۱۲). آیهی قرآنه. یک حبل خدا از آسمون میاندازه. یک حبل هم «مِنَ النّاس» (آل عمران/۱۱۲). اینها هم فکر کنید سیماند. اگر یکی باشند اینها. یعنی مردم «حبل من الناس» شون همون چی باشه؟ «حبل من الله»، اون موقع برق وصل میشه.
- فرق شفاعت توی دنیا و آخرت: در دنیا شفیع ـ مردم ـ از طرف مجرم انتخاب میشه. اما توی آخرت از طرف مشفوععنه به قولی، میشه خدا. این فرقشه!
- شفاعت قیود و شرایطی داره: طرفِ شفاعت وجود داره. شفاعت منحصر به مجرمانی که شرایط خاص دارند علیالخصوص نادم و پشیموناند. و مسیر رسیدن به خدا رو پذیرفتند. و برای جبران میخوان بیان. یک وقت توهّمی آخه به وجود نیاد اینجا.
من دیدم بعضیها توی نگاه عوامانه به شفاعت، میل به گناه پیدا میکنند. گفتم دیشب چی؟
دقیقهی ۵۵ تا ۶۰
[میگن]: «آتش بر محب مولا حرومه»! از کجا این رو آوردی؟ خود مولا یک چیز دیگه گفته. اینها توهّم یهودیه. یهودیها هم همین توهّم رو زدند، گفتند: «ما قوم؟ برگزیدهایم. خدا هم عاشق ماست.» خدا هم آیه فرستاد. «إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ» (جمعه/۶) «اگر شما فکر میکنید رفیقهای خدایید، آرزوی مرگ کنید بیایید پیش خدا. بیایید این ور.» «وَ لَن یَتَمَنَّوْهُ» (بقره/۹۵، جمعه/۷) «عمراً اینها آرزوی مرگ نکنند.» «وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمینَ» (بقره/۹۵، جمعه/۷). اللهاکبر. دوباره چی؟ ظالمین صحبتش شد. چرت و پرت دارند میگن. برعکس خدا وقتی میخواد قوم برگزیده معرفی کنه میگه: «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ». (مائده/۵۴) میگه: «عشق دوطرفه است. اونها من رو دوست دارند من هم اونها رو؟ دوست دارم.» این که خدا یک طرفه عاشق ماست این از توش هیچ چی درنمیاد.
اگه کسی میخواد شفاعت اهل بیت(ع) شامل حالش بشه باید بوی حسین(ع) بده. اون دنیا هم بهتون بگم: «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» (اسراء/۷۱). «اون دنیا انسانها رو به امامشون میشناسند». امام نداشته باشی حیرونی. جهنمی. آیهی قرآنه «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» (اسراء/۷۱). یعنی اگر نداشته باشی توی جهنمی. خیلی واضحه. و این رو بارها گفتم اهل سنت به سند صحیح دارند که «بِإِمَامِهِمْ» یعنی «کتابهم» و «امام زمانهم». اما وقتی میپرسی خب همین الآن امام زمان رو نشون بده. هیچ پاسخی نیست واقعا! من خودم خدا شاهده نگران میشم.
- طبق آیهی شریفه هم عرض کردیم «لَا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَهَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا» (مریم/۸۷) «اصل شفاعت دست کسانیه که با خدا عهد دارند».
عنوان بخش ۵ : بدعت صحابه و جهنمی شدن آنان
ندارد (-)
۵- یک روایتی براتون میخونم از برادران اهل سنت از صحیح بخاری صحیحترین کتابشون. جلد ۷، صفحه ۲۰۸، حدیث ۶۵۸۷، کتاب الرقاق. دیگه از این کتاب صحیحتر ندارند. یک حدیث یک جا هم نیومده. به شکلهای مختلف اومده. حالا عرض می کنم. آقا رسول الله میفرمایند. این که حالا شفاعت به کیا میرسه؟ گوش کنید ببینید به کیا میرسه. آقا رسول الله میفرمایند: «من فردای قیامت در کنار حوض میآیم. و تعدادی از صحابه میخواهند نزد من بیایند هوس میکنند بیان سمت پیامبر، ولی آنها را از طرف حوض برمیگردانند، «زُمْرَهٌ مِن اَصْحَاب»، «گروهی از اصحابم». بسوی دیگر میبرند، گفتم: اینها را کجا میبرید؟ میگه: «میگم اینها رو کجا میبرید؟» به فرشتهها. میگویند: به خدا قسم اینها را به سمت آتش جهنم میبریم. (صحیح بخاری!) عرض میکنم: مگر اینها چه کار کردهاند؟ به خدا میگه. خطاب میآید: درست است که اصحاب تو هستند، ولی بعد از تو مرتد شدند. بدعت گذاشتند و به دوران جاهلیتشان برگشتند. سپس گروه دیگری را این گونه به سمت آتش میبرند. دوباره همون ماجرا تکرار میشه و از اینها هیچ کس از آتش نجات پیدا نمیکند. جالبه! میبینیم شفاعت پیامبر(ص) به اصحابش نمیرسه. مگه اصحابش چه کردند؟ مگر به اندازهی «حمل نعم». به تعداد اون حیوونهای بازیگوشی هستند توی گله میزنند بیرون. اصل گله مثلا ۲.۰۰۰ تا میره اونوَر یک ۷، ۸، ۱۰ تایی میزنن بیرون که میان جمعشون میکنند. عرب مثال میخواد بزنه تعداد انگشت شمار رو میگه: «حمل نعم». ضربالمثله. میگه: «الا حمل نعم». «به تعداد انگشتان دست از صحابهی من بهشتیاند، بقیه همه الی النار». الآن اثبات میکنم چرا همه گفتم؟ صحیح بخاری، جلد۷، صفحه ۲۰۸، حدیث ۶۵۸۷.
میگن: «زمره یعنی گروه کم.» میگه: «دو زمره میارند. یعنی دو تا از گروههای کمِ صحابهی من رو میارند». پس اگه اینها جهنمیاند چرا حمل نعمشون جدا میشن؟ فهمیدی چی شد؟ اگه کماند باز چرا کمتره جدا میشه؟ یعنی چی؟ چه اهمیتی داره خب اگه کمه… بقیه صحابه بهشتیاند، یک تعداد کمشون دارند میبرن جهنم. اونها چیه جدا میشن؟
اما زمره یعنی چی؟ الآن ماستمالی که میکنند این رو میگن دیگه. میگن زمره یعنی تعدادِ کم. خود صحیح بخاری، جلد۷، صفحه ۴۰ میگه: «یَدْخُلُ مِنْ أُمَّتِی زُمْرَه»؛ «یک گروه از امت». دیگه نمیگه: «اصحابی» میگه چی؟ «امتی». یک داستان دیگه است کلا. زمره میگن{یعنی} «هُمْ سَبْعُونَ أَلْفا». چه قدره جمعیتشون؟ ۷۰.۰۰۰ تا. یعنی یک زمره چقدره؟ ۷۰.۰۰۰ تا. دو تا ۷۰.۰۰۰ تا؟ کل صحابه! به من چه ربطی داره؟ پیغمبر(ص) داره میگه. صحیح بخاری داره میگه. گوش کنید! میگه: «۷۰.۰۰۰ نفر هستند».
«وُجْوهُم أَضَأ مِنَ الْقَمَرِ لَیْلَهَ الْبَدْر تُضِیءُ وُجُوهُهُم» میگه: «چشمهای اینها میدرخشند». امتم که میان زمرهی ۷۰.۰۰۰ نفرند. پس امتش میشه کی؟ ماها هم هستیم انشاءالله. باباهامون. یعنی امت بعدِ ما هم هستند. امت پیامبر(ص) تا هر موقع که دین پیغمبر(ص) باشه. امت عیسی تا همین الآن هم هستند. امت موسی تا همین الآن هم هستند. اما اصحابش رو میگه: «نه. این جوری نیست». آخه اومدند گفتند: «عرب به ۵.۰۰۰ تا، میگه زمره». گفتیم: «پس پیغمبر بلد نبوده! ببخشید دیگه.
دقیقهی ۶۰ تا ۶۵
۷.۰۰۰ تا رو گفته زمره؛ ما عذر میخوایم دیگه از شما. پیامبرمون ریاضی بلد نیست!» یعنی به جای اینکه حقیقت رو طرف قبول کنه، هِی ماستمال، ماستمال، ماستمال. بعد کلاه سر کی میگذاره؟ خب سر خودت داری کلاه میگذاری، چرا نمیخوای قبول کنی؟ سر لج!
روایت دیگری از صحیح بخاری؛ صحیح بخاری، جلد ۷، صفحه ۲۰۶: «من پیشاپیش شما در حوض هستم و بخشی از شما را جدا میکنند و میگویم: خدایا اینها صحابهی من هستند. جواب میآید: تو نمیدانی که اینها بعد از تو چه بدعتهایی گذاشتند. آنها را به طرف جهنم میبرند.» پیامبر میگه: «صحابهی من» میخواد شفاعت کنه، میگن: «نمیتونی، اینها رو نمیتونی.» حالا فهمیدی چرا میگم: «اگر امامت کسی قبول نداشته باشه اصلاً شفاعت بهش نمیرسه.» چون امامت قبول نداشته باشه میشه «ظالمین» این یه حقیقته. ما الآن یه دارویی تلخه به بچه ندیم بگیم: «ولش کن!» یه نفر هست سرطان داره، ۶ ماه دیگه بیشتر زنده نیست، بگیم: «بذار این ۶ ماه آخر هم حال کنه؛ بهش نگیم!» بابا بدبخت میخواد بره کار و زندگیش رو درست کنه، میخواد توبه کنه، میخواد برگرده، میخواد هزار تا برنامه داره! «بهش نگیم بذار این ۶ ماه هم حال کنه!» به خاطر اینکه ۶ ماه حال کنه براش میخوای یه ابدیت چی بخری؟ بدبختی، بیچارگی، جهنم. این یه حقیقته! من هیچ وقت توهینی چیزی نمیکنم؛ میبینید که مؤدبانه اسم بزرگان اهل سنت رو میبرم، با «جناب» میارم؛ اما بحث علمی، نباید این تعارفات باعث بشه ما بدبخت کنیم خودمون رو.
یه روایت دیگه از اَنَس اومده؛ انس بن مالک که چنان بغض امیرالمؤمنین(ع) بر دل داشت که نگو. انس میگه: «تعدادی از…» باز به نقل از پیامبر(ص): «تعدادی از صحابهی من کنار من در حوض میآیند. من آنها را میشناسم و میگویم خدایا اصحاب من. گفته میشود تو نمیدانی که اینها بعد از تو چه بدعتهایی گذاشتند.» «برو یا رسول الله.» جلد ۷، صفحه ۲۰۷. خب اینها نکته است عزیزم! من تا انتهای بحث روایی خدمت شما عرض کردم؛ بقیه رو هم میگذارم برای فردا.
عنوان بخش ۶ : سوء استفاده وهابیت از اهل سنت
مائده (۶۴)
۶- شفا گرفتنِ چشمهای یعقوب رو شما دقت کنید! به واسطهی چیه؟ پیراهن یوسف باید بیاد، فیزیکی به چشمانش مالیده شه. خدا کَره نعوذبالله؟ که بچههای یعقوب باید برن سراغ باباشون؟ نمیشنوه؟ بلد نیست؟ راه دیگه نداره؟ دستهای خودش رو بسته؟ یهود میگه: «یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ» (مائده/۶۴). «خدا مجبوره!» نه؛ چه فرقی میکنه؟ اگر میگی: «مرده نمیتونه،» خب زندهاش هم که شرکه که! آقا این کی میگه: «توی سیستمِ سبب و اسباب اگر یه نفر طلب کمک کرد یعنی شرک.» آقا شما میخوری زمین میگی: «آقا دست من رو بگیر.» «مشرکی فلان فلان شده!»
طرف رفته بود حج، یارو اومده جلوش وایستاده، از این وهابیهایی که فارسی بلدن؛ معمولاً اهل افغانستان هستن، وهابیهایی که مثلاً اونجا هستن؛ فارسی بلد باشه یا مال کشور خودمون بوده وهابی شده رفته اون طرف. میبرن اینها رو پول بهشون میدن، مثل نوار یه چیزهایی تکرار میکنن. میگه، این رو آقای قرائتی نقل میکرد، برای خودم میگفت، یه جایی ما رفته بودیم، یه جلسهی خصوصی ۳، ۴ نفره بود. میگفتش که: «برگشته بود گفته بود، خودکار رو در آورده گفته: «أعطنی یا حسن، أعطنی یا حسن. ماتً حسن؛ تمام.» «هِی حسن این رو به من بده؛ حسن این رو به من بده. بیا.» میگه: انداخت روی زمین؛ انداخت روی زمین، گفت: بده من حسن، بده من حسن. بده من حسن. کو؟ مُرد؟ اگه میتونه این رو برداره بیاره بده.» این هم برداشته گفته: «خودکار رو بده من.» پرت کرده بود روی زمین؛ گفته: «أعطنی یاالله، أعطنی یاالله. ماتَ؛ تمام.» «خدایا بده، خدا مُرد دیگه، نمیتونه کاری کنه، حالا بیا.» خدا یعنی نعوذبالله این! «بده من؛ خدایا بده بیاد، بده بیاد، بده بیاد.» پس خدا نیست؟ چقدر نگاه ماتریالیست و احمقانه است، چقدر نگاه مادی گرایانه است! خدا به دادشون برسه به خدا قسم! چرا؟ چون یکی هست خودش گمراهه، نمیفهمه، حالا به درک. یکی هست عدهای رو به گمراهی میکشونه.
اگر بابا پیغمبر «ماتَ تمام»، چرا جنابان خلیفهی اول و دوم گفتن: «ما رو کنار پیغمبر دفن کنید؟» دیگه از این، چی دیگه، من چند تا دلیل آوردم؟ چرا گفتن: «اینجا ما رو دفنمون کنین»؟ محمدبنعبدالوهاب ملعون میگفت: «پیغمبر بَرید بود، یه پستچی بود؛ کارش رو رسوند، تموم کرد رفت. مات، تمام. هیچ کاری ازش برنمیاد.» عصاهاشون رو اینها امام جماعتهاشون میانداختن روی زمین، میگفت: «عصای من کاری ازش برمیاد، از پیغمبر برنمیاد!» این نگاه اهل سنت نبود، اهل سنت، بابا… اینها اومدن قبر عثمان رو هم خراب کردن! این وهابیها. روی ضریح پیامبر(ص) زده بود: «یاالله، یامحمد.» اومدن «یامحمد» رو بدون اینکه مسلمونها بفهمن یه نقطه گذاشتن کنارش، میمش رو برداشتن شد «یاالله، یا مُجَیَّد.» احمقها یادشون رفت تشدیدش رو بردارن! یه سال با مجیّد بود، بعد اومدن تشدید رو هم برداشتن شد: «یاالله، یامجید» یعنی: «ما فقط با خدا میگفتیم.»
اینها [وهابیها] فعلاً براشون ایجاب میکنه برای اینکه بتونن جلوی شیعه وایستن، اهل سنت رو بِکِشن سمت خودشون؛ بعد حساب تکتک اینها رو میرسن. کما اینکه نشون دادن توی کوبانی. مگه کُردها سنی نبودن؟ مگه بندگان خدا…؟ چه قتل عامهایی کردن؟ من عکسی دیدم سر زن اهل سنت رو گرفته بود به دستش، موهاش بلند بود، اینجوری روی دستش گرفته بود داشت، اینجوری بلند کرده بود نشون داد
دقیقهی ۶۵ تا ۷۰
مثلاً. نیم متر موها بود، میگفت: «بیا این نگاه کن.» عبارتهایی اینها استفاده کردن، ابنتیمیه در مورد اَکراد استفاده کرده، نژادی برخورد کرده. پس دیدی؟ اینها پاش برسه، رو میکنن خودشون رو. مگه حنبلیها نمیگفتن؟ حنبلیها میگفتن: «من لم یکن حنبلیاً فلیس بمسلم»؛ «هر کی حنبلی نباشه اصلاً مسلمون نیست». داستان سر اینه! این ماجرا، شیطون خوب میدونست برای زدن پیغمبر(ص)…
نگاه کن الآن این وهابیها چی میگن؟ نگاه کن! میگن: «ننه بابای پیغمبر(ص) کافر، مشرک بودن، میرن جهنم!» میدونستید؟ اینها عبارتهاییه که استفاده میکنن. میگن: «چون قبل از آمدن دین بوده – دین پیغمبر(ص)- قبل از اینکه پیغمبر بشه اونها مُردن، اونها جهنمیاَند!» این از ننه بابای پیغمبر(ص). اهل بیتش هم که اینجوری میفرستن این طرف. کتابش هم که میگن: «حَسْبُنَا کِتَابَ اللَّه»، هر جور دلشون بخواد چیکار میکنن؟ در واقع انگار تحریف میکنن؛ یه جوری تعریف میکنن که اون تعریف تحریفه. تفسیر به رأی میکنن، تأویل میکنن، از توش سر بریدن آدمها و اینجور چیزها بیرون میکشن. صحابهاش هم شروع کردن به زدن؛ بهتون بگم! من فردا روایتهاش رو میخونم؛ صحابهای که میرفتن به قبر پیغمبر(ص) متوسل میشدن؛ الآن این نشون میده، از مَسانید اهل سنت؛ میگن: «خب این صحابه مشرک بوده!» خب بابا توی احمق دینت رو از کی گرفتی؟ اهل بیت(ع) رو که قبول نداری؛ موندن فقط کی؟ صحابه که… حدیث و قرآن؛ همینهان دیگه.
یعنی اصل ماجرا، یهود این فرقه [وهابیت] رو ساخت برای زدن خود پیغمبر(ص). الآن محل تولد پیغمبر(ص) رو کردن دستشویی! دونه دونه رو دارن خراب میکنن. میدونید دیگه توی این طرح توسعه که ۳ روز، ۴ روز پیش خبرش اعلام شد. عمداً هم گذاشتن توی کِی؟ توی دعوای اعدام این شیخ النِمِر؛ گذاشتن که هیچکی، حواسها به اونوَره، اینوَر متوجه نشن. بخش تاریخی مسجدالحرام رو میخوان خراب کنن. بعد بیا بگو: «محمدی بود.» میگن: «کو؟ کجا بوده؟» «محل تولدش.» «کو؟» هر چی بخوای بگی: «کو؟» «اینها، صحابه.» کدوم قبر صحابه؟ صاف کردن رفت. برای چی دارن دونه دونه صحابه رو از قبر بیرون میکشن؟ اصل برنامه، میبینید همون بلایی که سر عیسی بن مریم آوردن. الآن میدونید دیگه، بعضی از این آدمها میان میگن: «اصلاً عیسایی وجود؟ نداشت.» من پریروز داشتم یه مقالهای میخوندم از یه مَندایی؛ مندایی دین صُبّیهاست، دین پیروان حضرت یحیی. میگفت: «اصلاً عیسایی وجود نداشته.» روی آب راه رفتن حضرت عیسی رو میگفت: «چون عیسی خوب شنا میکرد، این بنیاسرئیل تا حالا شنا ندیده بودن؛ شنا میکرد میگفت: این روی آب میره. بعد میره شد راه میره!» یک شِر و وِرهایی نوشته بود یارو. خب؟ برای زدن. بعد بگو: «عیسایی بوده». عیسی چی ازش مونده؟
اینها همین کار رو کردن، همین برنامه رو هم میخوان سر آقا رسول الله(ص) بیارن. بهانه هم چیه؟ ابنتیمیه چه جوری کارش رو پیش برد؟ میدونید چه جوری؟ چه جوری تونست شرک رو جابندازه؟ اومد بهانه قرار داد شیعه رو، گفت: «من مدافع اهل سنتم.» درسته؟ اهل سنت بازی خوردن. البته بهتون بگم، خیلی از بزرگان اهل سنت، (توی اون همایش شاخ شیطان سخنرانی کردم، سندهاش هم آوردم) خیلی از بزرگان اهل سنت همون زمان علیهش کتاب نوشتن و همونها هم اعدامش کردن. مُرد؛ حالا جالبه بدونید! همین ابنتیمیه که مُرد، اومد بیرون، بدنش شپش گذاشته بود توی زندان؛ آب که میریختن این رو غسلش میدادن، اینها ریخته بودن، همینها، خیلی جالبه! شپشهای ابنتیمیه رو تبرک می بردن! آب غسل ابنتیمیه رو میخوردن تبرک! اصلاً آدم میخواد بالا بیاره.
ابنتیمیه، (فهمیدی چی شد؟) دفاع از اهل سنت رو بهانهای قرار داد برای زدن شیعه؛ و به بهانهی زدن شیعه خیلی جاها رو زد. گفت: «نه، این رو بیاید،» ببین، اینجوری کرد؛ اومد به اهل سنت بگه که: «باید این رو تغییر بدیم ها! وگرنه شیعه میتونه سوءاستفاده کنه. باید این رو تغییر بدیم ها! وگرنه شیعه میتونه سوءاستفاده کنه. باید این رو هم تغییر بدیم وگرنه شیعه میتونه سوءاستفاده کنه.» یعنی یه لحظه برمیگردی میبینی هیچ چی از دین؟ نمونده. «من کان بیته من زجاج، لم یرما بالحجر»؛ «کسی که خونهاش از شیشه است، سنگ سمت خونهی کسی دیگه؟ پرت نمیکنه.» چون یه وقت او برمیگرده یه سنگ پرت میکنه، تو به دیوار زدی اما او به شیشه میزنه، خونه خراب میشی. خب؟ اینها برنامهشون اینه!
چرا آمریکا با اینها کاری نداره؟ مگه اینها نیستن سر میبُرن؟ مگه القاعده و همهی داستانها از توی عربستان شروع نشد؟ چرا به افغانستان و عراق تو حمله کردی؟ خب به عربستان حمله کن؛ هیچ چی هم نداره به ۴ ساعت همهاش رو میگیری. نه، اینها اصلاً میخوان؛ میخوان چهرهی اسلام این باشه. برای چی صفحات اینها رو توی اینترنت نمیبندن؟ ها؟ برای چی اینها راحت میتونن ادامهی مسیر بدن؟ چرا بابا لیبی به یک لحظه از توی اینترنت حذف شد؟ دامنهی ال وای (LY) یهویی آمریکا تق اینتر (Enter) رو زد بست.
دقیقهی ۷۰ تا ۷۴
یعنی لیبی غیب شد! سر اون پروندهی لاکِربی (Lockerbie) بود، اون هواپیماها و اینهایی که زده بودن. خب الآن شما یه نگاه بکنید، چرا اینها توی توییتر (Twitter) اینجوری جولان میدن؟ چرا آمریکا به واسطهی سیستم اطلاعاتی ترکیه داره سلاح میرسونه به داعش که اهل سنت کُرد رو به خاک و خون بکشه؟ بعد از اونوَر میگه: «دارم داعش رو می زنم.» من عراق بودم، هنوز یه هفتهای نیست برگشتم دیگه؛ اونجا بودم میگفت: «بعضی از این سربازهای ما دلسرد شدن.» گفتم: «چرا؟» میگفت: «آمریکاییها ستون سربازهای عراق رو داره میزنه این هواپیماهاشون.» بعد میگی: «چرا میزنی؟» میگه: «اشتباه شد! از این بالا خوب تشخیص نمیتونستیم بدیم.» چرا توی سوریه داره پالایشگاهها رو همه رو با خاک یکسان میکنه؟ چرا توی لیبی با خاک یکسان کرد؟ که بعداً بیان بسازن، فلان. توی همون هیر و بیر… میدونستید تا الآن ۴.۸۰۰ تا استاد دانشگاه توی عراق ترور شدن؟ خود عراقیها هم نمیدونن. به عراقیه گفتم، رانندهمون بود، بهش گفتم: «میدونستی ۸۹% پول نفتتون دوباره برمیگرده آمریکا؟ از طریق همین ماشینی که سوار شدیم.» یه ماشین آمریکایی بود اندازه مینیبوس بود لامصب! جادههای خاکی رو ۱۹۰ تا میرفت! ماشین بود ها! گفتم: «آره، همین؛ جادههاتون رو درست نمیکنه؛ از این ماشینها بهتون میده. صدی ۲۰ هم بسوزون؛ بنزین هم ندارید.» این میشه داستان. خیلی واضحه، منتها بعضیها توی این هیر و بیر…
عکسش هم داریم ها! شیعه هم بازی میخوره توی این وسط و امثال اللهیاری و یاسرالحبیب و اینها میشن چی؟ مدافعش. اینها میشن مدافعش دیگه، چون دارن چی؟ همون عراق میری میبینی بنر زدن عکس این مرتیکه اللهیاری رو گُنده، توی نجف، توی بین نجف تا کربلا توی مسیرش زدن عکسش رو، شماره حساب زده پول بفرستید. بعد به عراقیه میگی: «این کیه؟» میگن: «بابا تو چرا حرف میزنی؟ من داداشم کشته شده، عموم کشته شده، داییم کشته شده.» یعنی یه داغی همهشون دارن دیگه. میگه: «این لااقل ۴ تا فحش میده جیگرمون خنک میشه». خب نمیفهمه اینها رو، این فحشه، دقیقاً به خاطر همین فحشهاست داییت و بابات و داداشت دارن کشته میشن. ۴ تا آخوند جاسوس دارن، مثل همین اللهیاری و اینها. اون طرف هم قرضاوی و از اینها زیاد دارن. اون وهابیهای توی عربستان که همهشون، مفتیهای نفتی؛ با نفت فتوا میدن؛ پول های نفت رو میگیرن فتوا میدن. اونها هم براشون یه سری کارهایی انجام میدن.
سندی اعلام کرد، روزنامهی واشنگتن پست (Washington Post) بود اشتباه نکنم؛ سند محرمانهای که من خودم ترجمه کردم، همین الآن توی صفحهی دسکتاپمه (DeskTop). خب؟ فایل وردش (Word). توی این صفحه اعلام کرد که: «ما بخشی از این روحانیون تکفیری رو همهشون رو آنالیز روانی کردیم؛ از طریق سرچ (Serch)های اینترنتی که انجام میدادن؛» توی کدوم سایتها میرفتن، فلان. جالبه حالا میگه: «خیلیهاشون ضعف جنسی داشتن» توی همین سند میگه. میگه: «از سرچهایی که میکردن معلوم بوده چیکارهان.» خب همین، یه همچنین الاغی میاد فتوای جهاد لواط و جهاد نکاح و نمیدونم این چیزها میده دیگه. بعد اون یکیشون زنگ زده بود شبکهی ماهوارهای که، شبکهی ولایت که: «چرچیل هم توی جنگ جهانی دوم گفته بود: «مردان به هم اکتفا کنن؛ توی جنگ ایرادی نداره». این اوج عقلانیت ماها رو داره نشون میده و فلان. از روشی داریم بهره میبریم که چرچیل بهره میبرده؛» فتوای لواط بده! «إِذا طَالَ السَّفَر،»؛ «وقتی سفر بر تو طولانی شد»، «عَلَیْکَ بِالذِّکْر»؛ «میتونی بر مذکر هم…». کاری نداره، میدن دیگه، فتوا میدن.
جایی که قرآن رفت کنار، نور رفت کنار، اهل بیت(ع) پیامبر گذاشته شدن کنار، میخواستی از توش چی دربیاد عزیزم؟ هیچ چی درنمیاد، اینها بهانهای بود برای اینکه حذف بشن؛ من بارها گفتم. حالا فردا دلایل دیگهاش هم میارم انشاءالله.
سرتون رو درد آوردم، امشب هم طولانی صحبت کردم، یک ساعت و ربعی شد.
تعجیل در فرج قطب عالم امکان، حضرت صاحبالزمان صلواتی عنایت بفرمایید.
«الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم»
به امید ظهور مولا و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن (عج) که صد البته نزدیک است.