فاطمیه ۹۲ – شب سوم

موضوع سخنرانی :  امامت (۳)

عنوان بخش ۱ : مروری بر مباحث امامت

 بقره (۴۴) اسراء (۷۱) انعام (۱۲۴) بقره (۱۲۴) فرقان (۷۴) سجده (۲۴) انبیاء (۷۳) ص (۲۶)

دقیقه‌ی ۰ تا ۵

«اَللهُمَ صَل عَلی فاطِمَهَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرَ المُستَودع فِیها بِعَدَدِ مَا اَحَاطَ بِهِ عِلْمُک.»

 اَعوذُ بالله من الشیطان العین الرجیم

 بِسمِ الله الرحمن الرحیم

«الحَمدُ الله الذّی جَعَلَنا مِنَ المُتمسکینَ بولایهِ مولانا اَمیرَالمُومنینَ و اَئِمَهِ الْمَعْصُومِین مِن اُولادِه.»

۱ – خب عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت شما برادران بزرگوار. از این ‌که بار دیگر خداوند متعال منت بر ما گذاشت و تونستیم در خدمتتون باشیم خداوند متعال رو شاکریم.

ما به همه گفتیم گوشی‌تون رو خاموش کنید خودمون گوشی‌مون یادمون رفت. «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ» (بقره/۴۴)

خب! صحبت کردیم جلسه‌ی قبل در مورد، یعنی دو جلسه‌ی قبل بحث امامت رو شروع کردیم؛ پیش آمدیم و گفتیم که امام، هر شیء یا انسانی که مقصد باشه به سمتش بری و در آن دنیا شما رو به امامتون می‌شناسن. یعنی اونجا می‌گن این کیه؟ چطور تعریف می‌شید؟ باید ببینن امامتون کیه. آیه‌ی قرآن داره ها! سوره‌ی اسراء آیه‌ی ۷۱ «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» (اسراء/۷۱) می‌گه اون روزی که همه رو با امامشون، همه‌ی مردم رو، گروه‌ها رو با امامشون دعوت می‌کنن. یعنی پیشوات کیه؟ رهبرت کیه؟ این خیلی مهمه!

بعد عرض کردیم که انتصابه، خدا می‌گذاره! انتخاب؟ نیست، نظر شیعیان رو عرض کردیم. دلایل قرآنی آوردیم. نظر برادران اهل سنت رو هم گفتیم. همون طور که پیامبری رو خدا مشخص می‌کنه! امامت رو هم خدا مشخص می‌کنه. به هیچ کس ربطی؟ نداره و شما می‌بینید خدا از لفظ، از فعل جَعَلَ استفاده کرده برای انتخاب امامت. مثلاً همون‌طور در انعام ۱۲۴ می‌گه: «اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَه»ُ (انعام/۱۲۴) هرجا دلش بخواد رسالتش رو می‌ذاره، خودش بهتر از همه می‌دونه، اعلمه به این مسئله. همون طور می‌گه: «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» (بقره/۱۲۴) یا در فرقان ۷۴ می‌فرماید که: «وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا» (فرقان/۷۴) باز می‌بینید فعل جَعَلَ استفاده شده. خیلی جالبه! سجده ۲۴ «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ» (سجده/۲۴) یا در انبیاء ۷۲، ۷۳ می‌فرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ» (انبیاء/۷۳) یا ص ۲۶ می‌فرماید: «یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ» (ص/۲۶) همه‌ی این‌ها جَعَلَ خدا انتخاب می‌کنه دست ما؟ نیست.

حتی در تفسیر روح‌البیان که تفسیر متعلق به اهل سنته، جلد ۸ ، صفحه ۲۱آمده درمورد همین آیه‌ای که در مورد حضرت داوود(ع) خوندم، می‌گه که: «این آیه به معناهای مختلف اشارت دارد از جمله این که خلافتِ حقیقی برای انسان اکتسابی نیست. قابل کسب کردن نیست که بری بشی مثلاً بهت رأی بدن بشی خلیفه، امکان نداره. بلکه یک مقام اعطایی از جانب خدا و از فضل اوست که به هر کسی بخواهد عنایت می‌کند. چنانچه خداوند فرموده است: من تو را خلیفه قرار دادم یعنی به تو خلافت دادم». من خدا می‌دم این‌ جوری نیستش که، تمام عالم و آدم جمع بشن بگن ایکس (X) خدا نظرش ایگرگ(Y) باشه، شاید اون آقای (X) نتونه حکومت تشکیل بده اما خدا با ایکسه (X) ؛ تمام شد رفت.

شئون امامت رو می‌گم، شئون امامت یه جایی هستش که شما امام رو چه قبول بکنی چه قبول نکنی او امامت خودش رو می‌کنه. مثلاً واسطه‌ی فیض الهیه. شما امیرالمؤمنین(ع) رو به عنوان امام قبول نداشته باش یا اکثریت غالب جمعیت کره‌ی زمین امام زمان(عج) رو به عنوان امام خودشون قبول؟ ندارن اما شب قدر روزی‌شون به واسطه‌ی فیض امام زمان(عج) نوشته می‌شه. خیلی عجیبه ها! یعنی هیچ فرقی نمی‌کنه قبول… عین اینه طرف بگه آقا، اومده این تو بگه، یه شبی بگه اصلاً خورشید وجود نداره یا توی روز بیاد توی یه محیط سر بسته بگه خورشید وجود نداره.

اما یکی از شئون امامت که حکومته، متأسفانه دست مردمه. واقعاً باید گفت متأسفانه! یعنی همه چی خداییه همه چی دست خودشه این یک دونه رو گذاشته خدا دست مردم. یعنی چی؟ یعنی تا نخوانت حکومت نباید تشکیل بدی. به خاطر همین حضرت امیر(ع) چی کار می‌کنه؟ ۲۵ سال می‌شینه توی خونه. اصلاً بعضی‌ها می‌گن: «مگه حق واسه‌ی خودش نبود؟ برای چی شمشیر نکشید؟» فلان بهمان، شمشیر بکشه برای چی؟ برای رسیدن به یه حکومت دنیوی؟ اصلاً می‌خواد چه کار؟ کل دنیا رو با نعلِین پینه زده و در حال دوختش عوض نمی‌کنه. کل دنیا رو با استخون خوک توی دست جذامی عوض نمی‌کنه.

دقیقه‌ی ۵ تا ۱۰

از آب بینی بز براش بی‌ارزش‌تره، بعد بیاد مثلاً بگه شما بیاد آقا می‌خوایم شما رو به حکومت برسانیم؟ مگه مال تو؟ اون رو خدا قرار می‌ده.

عنوان بخش ۲ : به چالش کشیدن اهل سنت در خصوص فرع و اصل بودن امامت

 بقره (۳۰) نور (۵۵) اسراء (۱)

۲ – و آوردیم که در نگاه برادران اهل سنت اینه که امامت از فروع دینه! اما دیدید که بسیاری پارادوکس‌ها وجود داشت. این پارادوکس‌ها ادامه پیدا می‌کنه. چرا؟ چون یه جاهایی روایت هست، آیه‌ی قرآن هست، نمی‌شه که یه طرف رو دید یه طرف رو ندید. هر بار یک جایی این رو دست گذاشتن زوم کردن این‌ها در تضاد با هم قرار داره. جالبه بدونید! بسیاری از علمای اهل سنت گفتن امامت از اصول دینه. این‌ها زمانیه که چه حالتی پیش میاد؟ یا دارن قرآن رو بررسی می‌کنن یا به خلافت و امامت خلفای راشدین دارن نگاه می‌کنن، وقتی این جوری نگاه می‌کنن می‌شه اصول دین، وقتی شما حرف می‌زنی می‌شه چی؟ فروع دین! فروع دین رو من اسنادش رو خوندم براتون.

اما اصول دین، قاضی‌ القضاه عبدالله‌بن‌ عمر بیضاوی در منهاج‌ الوصول الی‌ علم‌ الاصول، صفحه ۷۵ و ۷۶ می‌گه: «و لا کُفرَ و لا بدعَتِ فِی مُخَالِفَتِهِمَا» اگر کسی با فروع دین مخالفت کند یا انکار بکنه نه کفر آوره نه بدعته. یعنی می‌دونی یعنی چی؟ یعنی طرف نجس نمی‌شه. کافر بشه نجسه! نمی‌تونی بهش دست بزنی خیس باشه. خب؟ می‌گه نه این کافر نمی‌کنه که تو فروع باشه. «بخلافَ الاِمَامَه» برعکس چی؟ امامت، که اگر کسی مخالفت بکنه کافره و بدعت‌گذار می‌شه! خیلی جالبه!

امام سُبکی در الابهاج،  جلد ۲ ، صفحه ۲۹۶ باز ایشون هم می‌گه: «بخَلافِ اِمامَ فَانَها مِنَ الاُصُول» به خلاف امامت که این از فروع نیست، از چیه؟ از اصوله! «وَ مُخالِفَتُها بِدعَه و مؤثِرَ فی الفتَن». بدعته و تأثیر در به وجود آمدن چی؟ فتنه‌ها! مگه می‌شه آدم این رو، جامعه رو دچار فتنه می‌کنه.

از معاصرینی همین که استاد دانشگاه الازهر هم هست. دکتر محمد ابوالنّور، ابوالنّور در اصول فقه، صفحه ۱۰۷ ایشون هم می‌گه: «بِخَلافِ الاِمامَه فَانَها مِن اُصُولِ الدِّین» اگر کسی در فروع دین چیزی را انکار کند کفرآور نیست ولی اگر اصول دین انکار کند بدعت است و فتنه‌انگیز است. دوباره این‌ها می‌گن، خب این تضاد به وجود اومد.

شما می‌گین خب بابا اختلاف نظر بین شیعه هم چی؟ هست! یکی می‌گه اینه یکی می‌گه اونه، این دلیل نمی‌شه فلان. اما شما می‌بینید ماجرا اینجا تموم نمی‌شه، چون اختلاف نظر نیست بلکه اصلاً یک تضاد در عقیده است یعنی ماجرا حل نشده گویا.

ابن‌ عبدالبر در کتاب الاستیعاب فی ‌معرفه ‌الاصحاب، جلد ۳، صفحه ۹۶۹ ببینید چی می‌گه؟ می‌گه: رسول خدا(ص) ابوبکر را بعد از خودش بر امت جانشین ساخت. درباره‌ی خلافت او رسول خدا(ص) دلایل روشنی بر محبت ابوبکر و تعریض‌هایی که همانند تصریح است ظاهر ساخت. اگر چه به... خب این کاملاً… این نظر کاملاً در تضاد با چیه؟ تمام تاریخ اسلام. تمام بزرگان اهل سنت می‌گن که اصلاً پیامبر(ص) هیچ کسی رو تعیین نکرد. اما این داره یه چیز دیگه می‌گه. می‌گه: اگر چه به خلافت او تصریح نکرد زیرا مأمور به این کار نبود و رسول خدا(ص) چیزی را در دین بدون وحی خدا انجام نمی داد. اما خلافت رکنی از ارکان دین است. «و الخلافهُ رُکنُ مِن اَرْکَانَ الدِّین». یعنی از اصول دینه. می‌گه از ارکان دینه، از اصول دینه. عجب! یعنی ببینید اینجا وقتی صحبت اشخاص می‌شه، صحبت مصداق‌ها می‌شه، ورق کاملاً برمی‌گرده و تا الآن این پارادوکس به هیچ وجه حل نشده. و دلیل برگشت بسیاری از افراد همین مسائله.احمدبن‌ عبد‌الوهاب در نهایه ‌العرب، جلد ۱۹، صفحه ۱۴، ابن ‌محمود ‌خُزاعی در دلالات خودش جلد ۱، صفحه ۴۴ هر دوتاشون نظر ابن‌عبد‌البر رو تأیید کردن.

قُرطبی از مفسران بزرگ اهل سنته! قُرطبی اصلاً تفسیرش معروفه. توی تفسیر خودش جلد ۱، صفحه ۲۶۴، ۲۶۵ صحبت چیه؟ صحبت همین آیه که در مورد جَعَلَ صحبت شده برای امامت، برای حضرت داوود(ع) می‌گه و این‌ها رو، کنار هم می‌چینه یه استدلالی می‌گیره. ببین چی می‌گه؟ می‌گه: این آیه اصل است در منصوب بودن امام و خلیفه‌ای که کلام او شنیده می‌شود. می‌گه: «نصب امام و خلیفه است». و اطاعت می‌شود برای این که وحدت کلمه ایجاد شود و دستورات خلیفه تنفیذ، استوار و ثابت شود و هیچ اختلافی در واجب بودن امامت در بین امت اسلامی و پیشوایان اسلام نیست. بعد، او آیه‌ی شریفه رو میاره می‌گه: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهً» (بقره/۳۰) «وَ دَلیلُنا». می‌گه: «دلیل ما اینه». «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهً» (بقره/۳۰) «و قوله تعالی»

دقیقه‌ی ۱۰ تا ۱۵

و قول خدا که فرمود: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ» (نور/۵۵) «ما این‌ها رو خلیفه‌شون می‌کنیم روی زمین». «أی یجعل منهم خلفاء» می‌گه. یا این آیه‌ی دیگه. خب؟ می‌گه این‌ها معنیش می‌کنه. می‌گه: دلیل ما بر این مطلب این گفته خداست که فرمود: من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد و این گفته‌ی خداوند که به داوود(ع) فرمود: ای داوود ما تو را خلیفه در زمین قرار می‌دهیم و همچنین این سخن خداوند؛ خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد یعنی از بین آن افراد، از کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند خلفایی منصوب می‌کند و آیاتی دیگر. «فَدَلَّ عَلَی وُجُوبِهَا»؛ «این دلالت می‌کنه بر واجب بودن امامت» «وَ اِنَّهَا رُکْنٍ مِنْ أَرْکَانِ الدِّین»؛ «و این رکنی از ارکان دین» «اَلَّذِی بِهِ قَوامُ الْمُسْلِمِین»؛ «که پایداری و بقای مسلمین به خلافت و امامته». عجب!

یعنی شما این طرف دیدید از فروع صحبت شد. فروع زمانیه که شما داری دنبال امامت می‌گردی و دنبال… می‌دونید یکی از بحث‌هایی که مطرح می‌شه می‌گه شما با چه حقی امامت رو آوردید توی اصول مذهب خودت؟ کو آیه‌ی قرآنش؟ برمبنای چه آیه‌ی قرآنیه؟ خب ما همین آیه‌ی قرآن رو میاریم دیگه. از سه شبه داریم در مورد چی بحث می‌کنیم؟ این‌ها همه‌اش آیه‌ی قرآن خوندیم دیگه. همه‌اش اسناد از کتب این بزرگواران بوده دیگه. غیر از اینه؟ بعد می‌گن… یعنی یه حالت اون پرنده‌ی معروف شتر مرغ می‌گفتن، می‌گفتن: بار ببر می‌گفت: من مرغم می‌گفتن: تخم بذار می‌گفت: شترم. یعنی تکلیف خودش رو آدم روشن نمی‌کنه. خب، عده‌ای هم گفتن که از فروعاته. حالا ما حرف که پیش میاد اینه: اگه اصوله خب، اگه از اصوله که آیه‌اش رو به ما نشون بدین. این همون حرفیه که به ما می‌زنید دیگه درسته؟ بر مبنای کدام آیه می‌گید از اصوله؟ اگر از فروعه، کسی فروع دین رو قبول نکنه کافر نمی‌شه. پس چه طور تکفیر می‌کنید؟ این دو حالت خارج نیست دیگه. ببین طرف هم چه بپذیره اصوله چه بپذیره فروعه توی تنگنا افتاده، آچمز می‌شه به قولی، نمی‌تونه کاری کنه. این‌ها کاملاً با هم پارادوکس داره. حالا ببینید کجاها، می‌شه از اصول؟ نگاه کنید. همونی که فروع بوده ها! یهو می‌شه اصول. چی می‌شه؟

آقای تقی‌الدین سبکی در فتاوای خودش، در فتاواه السبکی ببینید چی می‌گه؟ می‌گه: مذهب ابوحنیفه این است که هر کس انکار کند خلافت ابوبکر را کافر است. همچنین خلافت عمربن ‌خطاب را. جلد ۲، صفحه ۵۸۷، ابن حجر در الصواعق، جلد ۱ ، صفحه ۱۳۸ می‌گه: «من أنکر إِمَامَه أبی بکر عَنهُ فَهُوَ کَافِر»؛ «اگر کسی امامتش رو قبول نکنه چیه؟ کافره». اِ!‌ خب چه جوری شد؟ این که یه بام و دو هوا می‌شه که مسلمون. تا دلتون بخواد می‌تونم براتون بخونم. در فتح القدیر جلد ۱ ، صفحه ۳۵۰ «وَإِنْ أَنْکَرَ خِلَافَهَ الصِّدِّیقِ أَوْ عُمَرَ فَهُوَ کَافِرٌ» می‌گه: «هر کسی خلافت‌ها رو قبول نکنه کافره»، آقای ابن النجیم‌ حنفی در بحر الرائق، جلد ۱ ، صفحه ۶۱۱ «وَ إِنْ أَنْکَرَ خِلَافَهَ الصِّدِّیقِ فَهُوَ کَافِرٌ» آقای طحطاوی می‌گه: در حاشیه خودش صفحه ۳۰۳ «وَإِنْ أَنْکَرَ خِلَافَهَ الصِّدِّیقِ کَفَرَ کَمَنْ أَنْکَرَ الْإِسْرَاءَ»؛ «یه جوری کافر شده که انگار مثل اون کافری که معراج پیامبر(ص) رو زیر سؤال برده». «أَسْرَى بِعَبْدِهِ» (اسراء/۱) ها؟ می‌گه او رو زیر سؤال برده. ابن عابدین حنفی توی حاشیه مختار، جلد ۱ ، صفحه ۵۶۱) چی می‌گه؟ می‌گه: «وَ مَنْ أَنْکَرَ خِلَافَهَ الصِّدِّیقِ أَوْ عُمَرَ فَهُوَ کَافِرٌ» باز دوباره کافر می‌شی. عجب! فتاوای هندیه فی مذهب ‌الامام ‌الاعظم ‌ابی‌حنیفه، جلد ۲ ، صفحه ۱۳۸ مجموع فتاوا رو جمع کردن. می‌گه: «مَنْ أنکر إِمَامَه أبی بکر» اصلاً لفظ امامت رو استفاده می‌کنه، باز می‌شه «و هو» چی؟ «کافر».

خب شما این‌ها رو کنار هم دیگه بچینید. خب چی شد؟ اصوله؟ فروعه؟ با هر دایره‌ای شما می‌زنید ما برقصیم. تکلیف رو روشن کن اگر فروعه با چه حقی داری تکفیر می‌کنی؟ شما در ضمن همون طور که این وهابی‌ها، شیعیان رو تکفیر می‌کنن تمام این‌هایی که گفتن این‌ها رو هم باید تکفیر کنید. همین‌هایی که می‌گفتن از اصوله. یعنی قرطبی باید تکفیر کنید. آیا این‌ها واقعاً جیگرش رو دارن بیان تکفیر بکنن، بگن قرطبی کافره؟ خب پس تفسیر قرآنشون رو از کی بگیرن؟ این پارادوکس ببین این به خاطر این بوده امامت فهیده نشد. (خب با ذکر صلواتی تشرف بیارید جلوتر دوستان سر پا وایسادن. تکون بخورید آقا بیایید جلو. خودمون هم باید بلند شیم اون موقع) خب؟

دقیقه‌ی ۱۵ تا ۲۰

در لسان المیزان… بذارین من این مطلب رو حل کنم پس جریان چی شد؟ ببینید یک آیات محکم غیرقابل انکار توی قرآن، نه یکی نه دو تا نه سه، ۴، ۵ تا آیه فقط ما مثال زدیم. درسته؟ وجود داره که امامت جعل الهیه و خدا داره قرار می‌ده. اگر خدا داره قرار می‌ده پس چرا تو انتخاب کردی؟

یکی از این شبکه‌های ماهواره‌ای که در مورد بحث تشیع به قولی در واقع بحث می‌کنه یک نظرسنجی جالبی گذاشت. گفت: شیعه و سنی زنگ بزنید می‌خوایم امام زمان(عج) انتخاب کنیم. زنگ بزنید رأی بگیریم امام زمان(عج) انتخاب کنیم. کی رو بذاریم امام زمان(عج)؟ بعد شیعه و سنی زنگ می‌زدن می‌گفتن: «این سؤال مسخره چیه؟ مگه امام زمان(عج)…» خب مهدی(عج) رو همه قبول دارن مسلمون‌ها، که او قراره بیاد. گفتن: «مگه ما قراره تعیین بکنیم؟» گفتیم: چطور این رو نمی‌تونیم تعیین بکنیم اون اولیه رو می‌تونستیم تعیین بکنیم؟ ها؟ چرا اینجا نمی‌شه اونجا می‌شه؟ عجب! ببین این همون [پارادوکسه است] از این‌وَر آیات قرآن هست، از اون طرف اگر این‌ها پذیرفته بشه توی مصداق بحث پیش میاد. مصداق آیا این ایکس (X) یا ایگرگ (Y)؟ کدوم یکی از این‌ها؟ عَمر یا زید؟ کدوم یکی از این‌ها رو باید پذیرفت؟ خب اینجا بحث پیش میاد. چون نمی‌خواد بپذیره… مثلاً ایکس (X) رو، به این که می‌رسه کلاً قوانین عوض می‌شه، در مورد ایشون کلاً یه قوانین دیگه ساری و جاریه.

مثلاً شما می‌بینید می‌گن که این وهابی‌ها می‌گن: «بیعه مع الیزید بیعه الشرعیه». بیعت با یزید بیعتی شرعی بوده، اولی‌الامر خودش بوده امام‌حسین(ع) علیه اولی‌الامرش چی کار کرده؟ شوریده و این عبدالعزیز‌آل‌شیخ، ملعون، توی شبکه‌ای… من خودم دیدم، توی سخنرانی هام فیلمش رو پخش کردم، رسماً می‌گه خدا من و حسین‌بن‌علی(ع) رو ببخشه ان‌شاء‌الله. یعنی علیه اولی‌الامر… خب چرا اینجا این اولی‌الامرش هر کی بشوره علیهش می‌شه بد، اما اونجا که امیرالمؤمنین(ع) اولی‌الامره، طلحه شوریده، معاویه شوریده، زبیر شوریده، این‌ها اگر جرأت دارید شما حرف بزن بگو: «طلحه اَخه!» ببین نمی‌شه که بابا. چه طور ما می‌خوایم جواب حضرت رسول(ص) رو بدیم؟ اون دنیا می‌گه: «وقتی میای سرِ لبِ حوض کوثر، اونجا می‌ایستید ازتون سؤال می‌پرسم. می‌گم چی کار کردید؟» چی می‌خوایم جواب بدیم؟ اگه دیوار حاشا بلنده، ماست‌مالی کردن‌های دنیوی‌مونه؟ خب من حرفی ندارم. اما واقعاً باید بترسیم از عاقبتمون.

ما یه روایت داریم که باور کنید این محرک بسیاری از افراده که می‌رن تحقیق می‌کنن در مورد دینشون. حضرت… هم شیعه داره هم اهل سنت غیرقابل انکار. روایت اینه؛ حضرت(ص) فرمود: «بعد از من امتم به ۷۳ فرقه تقسیم می‌شوند»، حدیث معروفه به فرقه‌ی ناجیه، فقط یکی‌شون بهشتیه، ۷۲ تاشون نار، آتیش. خب همه‌ هم می‌گن: «فرقه‌ی ناجیه ماییم». یعنی شیعه‌ی اثنی‌عشری می‌گه: «منم»، حنفیه می‌گه: «منم»، حنبلیه می‌گه: «منم»، مالکیه می‌گه: «منم»، شافعیه می‌گه: «منم»، بعد همدیگه رو هم تکفیر کردن ها! مثلاً حنبلی‌ها می‌گفتن «من لم یکن حنبلیا فلیس بمسلم» یعنی از خود اهل سنت ها! نه فقط شیعه یعنی کسی که حتی از توی اهل سنت هم حنبلی نباشه چیه؟ کافره. اصلاً مسلمون نیستش. اسلامش روی هواست. خب آیا ما دین‌هامون رو چه جوری داریم؟ اِلا اینکه پدر مادری داریم خدا وکیلی؟ پدر و مادر مسیحی بودن مسیحی می‌شدیم، یهودی بودن یهودی می‌شدیم، شافعی می‌بودن شافعی می‌شدیم. شیعه‌ی زیدی می‌بودن زیدی… خب من کجای جریانم؟ نباید آدم خودش تحقیق بکنه؟ مگر نه این که اصول دین غیر تقلیدیه؟ خودت باید بری تحقیق بکنی؟ پس چرا… نمی‌دونم.

این پارادوکس‌ها از اینجا زاده می‌شه در لسان ‌المیزان، جلد ۵ این خیلی جالبه! صفحه ۱۰۱، تذکره ‌الحفاظ، جلد ۲، صفحه ۷۱۲، مختصر تاریخ دمشق، جلد ۶ ، صفحه ۴۶۱ گفته می‌شه: اگر کسی بگوید ابابکر و عمر امام هدایت نبودند باید اعدام شود! یعنی دستور مرگ هم باید داده بشه، اِ پس چی شد بالاخره این اصول و فروع؟ خیلی واضحه من چون رِنجِ (range) سنی متفاوته من اینقدر تکرار می‌کنم ها! محمد‌بن‌ علی ‌بن عطیه، در قوه‌ القلوب، جلد ۲ ، صفحه ۲۱۰ می‌گه: «مَنْ أَنْکَرَ إِمَامَه» حالا گوش کن. نه X و Y و Z «لسلطان» هر سلطانی «فهو زندیق» هر سلطانی که بر تو حاکمه شما اون رو نفی بکنی، انکار بکنی، چی می‌شه؟ زندیقی! حکم زندیق چیه؟ عجب! یعنی باز همون سؤال.

حسنی مبارک رو اصلاً شما حق نداری جلوش بایستی، ببینید این بیداری اسلامی برکات داشت بعد از بیداری اسلامی برای اولین بار بعد از ۱۴۰۰ سال در فقه

دقیقه‌ی ۲۰ تا ۲۵

برادران اهل سنت آرام آرام روزنه‌های نور، (من اعتقاد دارم) ساری و جاری شد، چی شد؟ هیچ چی. تا دیروز اولی‌الامر هر کاری هم بکنه، روایاتش رو خوندم دیشب براتون دیگه ولو فاسق باشه، خارجی هم باشه شما حق نداری جلوش بایستی. از این‌وَر رفتن زدن کاسه کوزه‌ی این حسنی مبارک رو چپه کردن، خب اینجا گیر می‌کردن دیگه. اومدن چی کار کردن؟ برخی از مفتی‌های الازهر اومدن گفتن نه‌ خیر کسی که حاکم است باید فاسق نباشد، دو: باید ظاهرالصلاح باشد. این آقای حسنی مبارک عرق می‌خورد. این آقای حسنی مبارک با زیپی لیونی صهیونیست دست می‌داده، همین جوری. یعنی آروم آروم شروع کردن رفتن از توی قرآن گشتن که چی؟ آیه پیدا کردن برای تأیید… فکر می‌کنید چی شد؟ عربستان سعودی یک جلسه‌ی سریع گذاشت توی دانشگاه، اشتباه نکنم محمدبن‌سعود در اونجا که: آی! «این مصری‌ها کافر شدن.» این حرف‌ها چیه؟ خب معلومه آن‌ وقت اولین کسی که باید بندازیش بیرون همین مردک ملک عبدالله. خب؟ اونجا «آقا چی کار بکنیم چی کار نکنیم؟» گفتن: «نه این‌ها کافر شدن این مفتی‌های الازهر». نه کافر هم باشه، اصلاً مریخی هم باشه، از مریخ هم اومده باشه، داره حکومت می‌کنه. فاسق هم باشه، ایرادی نداره. شما نباید این، جلوی بایستید. من خودم شنیدم ها! کسی که گفته که نباید جلوی حاکم هر جوری باشه… پس چرا توی سوریه این اتفاق نمی‌افته؟ ها؟ پس چرا این همه، این وهابی‌ها علیه نظام جمهوری اسلامی کار می‌کنن؟ این بمب‌گذاری‌هایی که صورت می‌گرفت توی سیستان و بلوچستان توسط همین گروه جندالشیطان، ریگی و دار و دسته‌اش که همین ملازاده‌ی وهابی من فایل ازش دارم رسماً می‌گه: «شهید ریگی»، به صدام هم می‌گه: «شهید». می‌گه: ریگی… عین عبارتشه، می‌گه: «ریگی اهل کار فرهنگی بود». می‌گه: «به من زنگ زد، چند بار گفت: من می‌خوام شبکه تأسیس کنم، کار فرهنگی می‌خواست بکنه». عجب! بالاخره این فرع یا اصلش برای ما مشخص نشد. ما درخواستی که داریم این فرعی بودن یا اصلی بودن، یا از فروع دین بودن یا از اصول دین بودن رو حتماً برای ما مشخص بفرمایین. ما تکلیفمون حداقل چی بشه؟ روشن بشه. بدونیم کی به کیه؟

عنوان بخش ۳ :  نظر شیعه در مورد امامت (اصول دین)

ندارد

۳ – نظر شیعه چیه در مورد امامت؟ در مورد اصول یا فروعش بودن. خب شما می‌گی حتماً اصوله دیگه. بله، در این شکی نیستش اما اینجا اگه اصول باشه پدر من و تو این وسط در اومده. چرا؟ چون تحقیق می‌خواد. تقلید نیست یعنی قشنگ باید بشناسی، امامت مقوله‌اش چیه؟ امام‌هات رو بشناسی و همین الآن امام زمان(عج) حی و حاضرت رو باید بشناسی، چون اگر نشناسیش به مرگ جاهلیت مُردی. دیشب از امام صادق(ع) حدیث آوردیم یعنی جاهلیت یعنی چی؟ منافق و مشرک و کافر مُردی. خیلی خطرناکه، یعنی آدم تنش می‌لرزه. مثل همون روایت است از پیامبر(ص) که یک فرقه بیشتر حق نیست. الآن وهابی‌ها با همین حدیث فرقه‌ی ناجیه می‌گن همه‌ی اهل سنت باید وهابی بشن ها! استدلالی که براشون میارن اینه؛ می‌گن: «شما ۴ تایید، حداقل ۳ تا از شما توی جهنمن». بلکه ما اعتقادمون اینه، وهابی‌ها می‌گن به اهل سنت: «شما هر ۴ تاتون توی جهنمید. فرقه‌ی ناجیه چیه؟ وهابیته». هر ۴ تاتون باید یکی بشید. سالی ۱۲ میلیارد دلار عربستان فقط داره پول می‌ده برای اشاعه‌‌ی وهابیت. سال ۸۵ آماری که گرفته شده بوده بیش از ۵.۰۰۰ عنوان کتاب علیه تشیع نه جلد ها! ۵.۰۰۰ عنوان کتاب، یکیش ممکنه ۱۰ جلدی بوده. در سال ۸۲، ۸۳ یک کتاب رو ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ چاپ می‌کنن! (یک جلد) یک عنوان کتاب رو یعنی تیراژش چقدر بوده؟ ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ جلد، رایگان الآن حاجی‌ها می‌رن یه کتاب‌هایی بهشون به فارسی… به ۲۰ زبان زنده‌ی دنیا! خب بعد من و تو چی کار کردیم برای اشاعه‌ی مذهبمون. مذهب حَقه‌مون؟

دوستان می‌دونن اون‌هایی که توی جلسات ما هستن، ما یه جلسه‌ای گذاشتیم آقای رابرت فوریسون و دعوت کرده بودیم در مورد هولوکاست بیاد سخنرانی کنه. ایشون اومدن و یه خانمی هم که فرانسوی بودن اصلاً، شیعه شده بودن به اسم خانم گیوم که اسمش رو گذاشته زهرا، ایشون توی اون سالنی که مال یکی از فرهنگ‌سراها بود ما سخنرانی داشتیم. بعد جلسه تموم شد، داشتیم با هم صحبت می‌کردیم. ایشون یه خرده فارسی هم بلده، داشت دعوا می‌کرد با این مترجم فرانسوی ما که می‌گفت: «این رو بد ترجمه کرده بود». اون هم بهش برخورده بود، می‌گفت: «نه من خوب ترجمه کردم». گفتم ولش کن این رو. بعد من گفتم که شما قبلاً چی بودی و این‌ها، گفت: «من کاتولیک بودم و مسیحی بودم». بعد گفتم تو نشانه‌های اهل بیت(ع) رو توی کتاب مقدس دیدی؟ بعد گفتش که: «نه»، چون خب خوب می‌شناسه دیگه اهل تحقیق بوده که اومده مسلمون شده و اومده شیعه شده. من شروع کردم براش گفتن. گفتم مثلاً باب فلان که بعداً سخنرانیش هم کردیم، فلان. همین جور براش می‌گفتم.

دقیقه‌ی ۲۵ تا ۳۰

ایشون اصلاً چشم‌هاش زده بود بیرون، باور کنید از حدقه در اومده بود. برگشت به من یه چیزی گفت، خیلی هم خوشحال شدم هم ناراحت. گفت: «اگر همین حرف‌ها رو شما بیاید به فرانسوی بزنید نصف مردم جامعه فرانسه شیعه می‌شه». خیلی حرفه ها! نصف جامعه! این خوشحال‌کننده است از این جهت که چی؟ چه ‌قدر بر حَقیم. ببین! ماها خوب حرف نمی‌زنیم ها! ماها حرف خوب رو می‌زنیم، چون عقیده‌مون محکمه. متوجه شدید چی می‌گم؟ یعنی ماها سیم این میکروفونه‌ایم. اگر خودت رو توی مسیر شناساندن اهل بیت(ع) چیزی دیدی، سیمی که خودش رو خیلی ببینه مقاومتش بالاست، گرما می‌ده، به درد نمی‌خوره. رسانای رسانا اونه که اصلاً دیگه نباشه. وایرلس (Wireless) باشه، نباید ببینی. حرفِ قشنگه که مردم می‌پذیرن، نه که تو قشنگ حرف بزنی، اشتباه نکن.

الآن ۷۰۰ میلیون نفر مسلمان در دنیا ما به زبان اردو و شاخه‌های اردو صحبت می‌کنن. در پاکستان، هندوستان، افغانستان، کشمیر و بخشی از ایران خودمون، صدا و سیما فقط داره شبکه‌ی عربی می‌زنه. اعراب مسلمان چقدرند؟ فقط ۳۰۰ میلیون، خب اصلاً اشتباهات استراتژی… بعد حرف هم شما می‌زنی تو رو ممنوع‌التصویرت می‌کنن یعنی صورت مسأله پاک می‌شه. الآن باید کار کنیم واسه‌ی این چینی‌ها، یک میلیارد و دویست میلیون الآن هندی داریم تا ۲۰۱۶ می‌شن جمعیت اول دنیا. این چینی‌ها یک میلیارد و سیصد و خرده‌ای‌ان [هستند]، یعنی رد می‌کنن. چین می‌شه دوم. خب؟ یعنی از هر ۳ نفر توی دنیا یکی‌شون یا چینیه یا هندیه. چه قدر وقت گذاشتیم برای این‌ها؟ چند تا شبکه زدیم معارف… بعد من برام پیش آمده ها! که این مهندس‌های چینی که میان، من توی هواپیما زیاد دیدمشون. توی سفرها باهاشون صحبت کردم مثلاً گفتم دینت چیه و فلان؟ باور کنید با دو تا سه تا سؤال رفته طرف توی فکر. یعنی گیر کرده، بعد خیلی هم سریع می‌پذیرن یعنی اون تعصبه رو ندارن. اون طرف می‌دونه حقه می‌گه نه. به خدا من مسائلی می‌دونم از این تعصبات، یعنی اسنادی دارم از این تعصبات که طرف خودش گفته یواشکی گفته ببین من خیلی وقته خودم می‌دونم، نمی‌خوام قبول کنم! چی می‌گی؟ دیگه من چی کار کنم تو رو؟ ببین به کجاها آدم برسه.

مرحوم شهید ثانی با در… که در بحار‌الانوار هم داریم که از خواجه ‌نصیر نقل شده که اصول ایمان نزد شیعه سه تاست: تصدیق به وحدانیت خدا، عدالت خدا، تصدیق به نبوت انبیا و تصدیق امامت ائمه بعد از انبیاء. یعنی این بخش چهارم چسبیده، یعنی شما امامت رو کجا باید ببینی؟ ادامه‌ نبوت. هیچ فرقی نداره. حقایق ‌الایمان لشهید الثانی، صفحه‌ ۵۵. یعنی تصدیق امامت به دنبال تصدیق نبوته. علامه حلی می‌گه: امامت از ارکان دین و اصول دین است. (خدمت شما عرض بکنم) صاحب حدائق هم در کتاب خودش یعنی کتاب حدائق، در واقع جلد ۱۸، صفحه‌ ۱۵۳ ایشون هم می‌فرماید: این که امامت از اصول دین است با توجه به آیات و اخبار واضح مانند عین الیقین است و هیچ شبهه‌ای در آن نیست. مرحوم میرحامد حسین هم در شرح المقاصد، جلد ۵، صفحه‌ ۲۳۲ ایشون هم می‌فرماید: که ما در این هیچ شکی نداریم که از اصول دین است و صَلاح مسلمین در دنیا و آخرت به اون وابسته است. زیاده دیگه بخوام بخونم نظرات شیعیان زیاده، من فقط چند نفر رو همین جوری از قرون مختلف رو دارم نقل می‌کنم. مرحوم کاشف الغطاء ایشون هم می‌فرماید: این که شیعه عقیده‌اش بر این است که امامت از اصول دین و منصب الهی است، خدای عالم این منصب الهی را به هر کس بخواهد و به او منت می‌گذارد. که امامت رو بهش بده. خب بعد دیگه باز هم زیاده، که من چون زمان نداریم می‌خوام سریع‌تر بحث رو تموم کنم. فردا بحث جدیدی رو یعنی در ادامه بحث امامت باز بکنیم، من می‌گذرم.

خب این دیگه اصول دینه یعنی باید تحقیق کنی. این دیگه با خودتون یعنی شروع کنید آقا! اون دنیا بارها این رو گفتم؛ دو تا امتحان ازتون می‌گیرن که بری بهشت، خب دو تا امتحانه، سؤال‌هاش هم لو رفته عزیزم، بیاید من سؤال‌هاش رو بهتون می‌دم. سؤال‌هاش قرآن، اون یکی؛ اهل بیت، تمام شد رفت. عین کسی که مثلاً فیزیک خونده امتحان فیزیک داشته شیمی خونده بعد می‌ره اونجا می‌گن: «خب بگو آقا این مثلاً این بردارها چه جوری می‌شه؟ این مثلاً این معادله رو حساب کن فلان». می‌گه: «من شیمی رو خیلی خوب خوندم». خب به درد خودت می‌خوره. «حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ» میاری اونجا تحویلشون می‌دی. ببین، «یَرِدَا»؛ «دوباره ردش می‌کنی». «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْن‏»؛ من بین شما دوتا چی؟ دوتا چیز ترجمه کنید،

دقیقه‌ی ۳۰ تا ۳۵

نه غلطه، این غلطه. ببین الآن فرض بکنید این انگشتر ما یک میلیون قیمتشه. فرض محال که محال نیست. یک میلیون قیمتشه. یک انگشترِ چی می‌شه؟ گران قیمت. یک خونه هم دارم اون هم یک میلیارد. خب! اون هم فرض محاله ها! والله نداریم. خب! مستأجریم. خدمت شما عرض بکنم، اون هم یک میلیارد. بعد رائفی گور به گور می‌شه. بعدش ازش می‌پرسند که چی؟ می‌گه: «دو تا چیز گران بها به جا گذاشت، یک خونه یک میلیاردی و یک انگشتر یک میلیونی». بابا! این انگشتر یک میلیونی کجا خونه یک میلیاردی کجا؟ هزار تا از این انگشتر‌ها می‌شه باهاش خرید. خب! پس این اشتباهه دیگه. می‌گه: «ثقلین یعنی هم ثقل»؛ یعنی توی کفه ترازو بگذاری قشنگ برابر همند. بعد می‌گه «لَنْ یَفْتَرِقَا» هیچ‌گاه، «لن» نفی الی الابده. هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند تا کی؟ تا خود قیامت. یعنی همین الآن باید یک دونه امام به من نشون بدی که کنار این قرآنه. گرفتی چی شد؟ یعنی همین اثبات یعنی حتی حدیث ثقلین اثبات طولانی بودن عمر حضرت صاحب‌الزمان(عج) بیرون میاد. خب؟ این‌ها کجا نقل شده؟

توی صحیح مسلم داریم. توی کتاب برادران اهل سنت، می‌گه بسم الله نشون بدم؟ همین اصلاً حدیث ثقلین خیلی حدیث عجیب غریبیه! کم روش کار شده. می‌گه: «عین همند». عین هم. باید ما بتونیم پیدا کنیم ها! چی کار کنیم؟ بیچاره شدیم. آقا! وقت بود چقدر قرآن خوندی؟ شروع بکنیم روزی ۵ آیه قرآن با تفسیر نمونه آسون؛ ساده است. توی این گوشی‌های موبایل، الآن که صوتی‌هاش هم اومده والله.

من یک بار شیراز یک جلسه‌ای داشتم اون عزیزی که ما رو دعوت کرده بود یک آدم فرهنگی بود ها! خب! منتها فرش فروش بود. یعنی توی بازار هم بود کار فرهنگی هم ایشون می‌کرد. من هر آیه قرآنی می‌خوندم سریع، آره می‌گفت. من اصلاً تعجب کردم. یعنی به شوخی هم بهش… به گروه خونیت نمی‌خوره چه جوری تو این قدر واردی؟ گفت: این CD رو رفتم گرفتم، به جای اینکه دری وری گوش کنم این رو گوش می‌کنم. چی‌کار می‌کرد؟ آیه قرآن رو عربی براش می‌خوند، بعد ترجمه رو هم قشنگ، خیلی هم خوش صدا بود اون طرف، براش می‌خوند. بعد این عربیش سراین [قضیه] خوب شده بود. یعنی جمله عربیش رو بگن فارسیش رو بگن شما می‌فهمی دیگه. بالآخره آدم زبان رو همین جوری یاد می‌گیره دیگه. عربیش هم خوب شده بود. من هر چی می‌گفتم می‌گفت این آیه داره. عین همین اتفاق هم توی گرگان افتاد. یعنی رفتم دیدم ایشون برداشته با صوت همه رو توی موبایل برای من هم ریخته. همین الآن هم توی لپ تاپم دارم. با موبایلش گوش می‌کرد. او توی ماشین یکی توی موبایلش. توی مترو می‌شینه می‌شینی چرت و پرت‌… ملت رو دیدی بیکار؟ عاتل و باطل! یک نفر روزنامه ورمی‌داره نگاه می‌کنه. داره می‌خونه چهل نفراز اون زیر خم می‌شن. خب یا روزنامه بیار بخون یا…وقتت رو چرا تلف می‌کنی؟

۲- اینکه چقدر امامانت رو می‌شناسی؟ ببینید مقتضیات زمانی، فیلتر‌های مختلف باعث شد شما نور رو یک بار قرمز ببینی یک بار سبز ببینی یک بار آبی ببینی، رنگ‌های مختلف می‌بینی دیگه. چرا آدم‌ها گیر می‌افتند توی فتنه‌های آخرالزمان؟ چون مقتضیات زمانی رو نمی‌شناسند. چرا مقتضیات زمانی رو نمی‌شناسند؟ چون امام رو نمی‌شناسند. ما توی ریاضی نگاه بکنید وقتی می‌خواهیم یک چیزی رو اثبات کنیم، یک چیزی کامله درسته این رابطه صحیحه بعد می‌بینیم چه تغییری کرد؟ دقت کنید نتیجه تغییر رو هم می‌گیریم پس می‌فهمیم این تابع چه بلایی سرش آورده. نگاه کن یکهو می‌بینی ۲ شده ۳، ۳ شده ۴، ۴ شده ۵، می‌گیم ما یک تابعی داریم y=x+1 . این رو می‌فهمی. می‌بینی اون یک که یکه، امام رو که می‌شناسی، می‌بینید اما در زمان امام حسن عسگری(ع) این‌جوری شده، در زمان امام کاظم(ع) این­جوری شده، در زمان امام رضا(ع) این جوری شده، پس می‌فهمی تابع هر زمان چی بوده؟ چه شکلی بوده. وقتی اون تابع برای خودت پیش بیاد بازی نمی‌خوری. اصلاً آدمی که امام شناس نیست بازی می‌خوره.

خیلی مهمه امام زمان(عج) رو شناختن! اگر حضرت زهرا(س) پای امام زمان [ ایستاده] برای اینکه امامش رو شناخته. ببینید به لحاظ امامت، حضرت زهرا(س) مأمومه. یعنی امیرالمؤمنین(ع) یک رتبه چیه؟ بالاتره. در این هیچ شکی نیست. یعنی ببین چه طور نقش‌های خودشون رو می‌دونند. من یک مثالی برای یکی از دوستان زدم دیشب. شما با یک نفر بلند می‌شی می‌ری یک سفر، شما مکانیک خوبی هستی اون نقشه خوان خوبیه. یک جا ماشین خراب می‌شه نظری که شما می‌دی او می‌پذیره. یک جا می‌گیم: «آقا! کدوم وری بپیچیم؟» می‌گه: «من این جاده رو قبلاً اومدم نقشه خونیم خوبه. این رو باید این‌وَری بپیچیم». اونجا که صحبت محدثه بودنه امیرالمؤمنین(ع) قلم به کاغذ می‌گیره، آنچه را که حضرت زهرا(س) حدیث می‌کند چی‌ کار می‌کنه؟ می‌نویسه. اونجا که امامت مطرحه، مأمومه و چقدر زیبا پا امام زمانش وای می‌ایسته.

دقیقه‌ی ۳۵ تا۴۰

جلسه سال قبل قشنگ یادمه همین نکته رو عرض کردم. اگر حضرت زهرا(س) توی این همه آدمی که شهید شدند در راه حق، دست گذاشته روی حضرت عباس(ع)، برای اینکه اون شیش دونگ بوده توی راه دفاع از امام زمانش. و اون دنیا هم این همه نکته برای وسیله شفاعت بخواد بیاره دست‌های بریده حضرت عباس(ع) رو میاره. می‌خواد چی به ما… بعد امام زمان(عج) می‌گه: «من جایی هستم که روضه عباس(ع) خونده بشه». یعنی چی؟ یعنی بفهمید اگه من هم عباس(ع) داشته باشم میام. نیستید. عباس(ع) نیستید. علی اکبر(ع) نیستید.

چقدر مهمه آدم امام زمانش رو بشناسه؟ ما نمی‌شناسیم. ما اماممون گم شده توی زمان و مکان برامون. آیا واقعاً مکان و زمان امام مهم است برای کسی که مفهوم امامت رو دریابه؟ به خدا نه. تو اگر بشناسی خود امام هم مکانش برات حل می‌شه هم زمانش. امثال مقدس اردبیلی‌ها، امثال رجبعلی خیاط‌ها. این امام زمان(عج) می‌اومد بهشون سر می‌زد. یکی از این بزرگان، حضور ذهن ندارم از یادم رفته، حضرت فرمود: «فلانی اگه ما یک روز نبینی…» هر روز بهش سر می‌زد فکر کنم مقدس باید باشه – خب؟ حضرت بهش فرمود که: «اگر یک روز ما رو نبینی چی می‌شی؟» یک کمی فکر کرد، گفت: «خب می‌میرم. سؤالی نداره». گفت: «به خاطر همینه هر روز بهت سر می‌زنم». یعنی می‌دونیم می‌میری.

یعنی آقا! نه من برم بشینم امام زمان(عج) پاشه خودش بیاد به من سر بزنه. چه ذکر ردیفیه… الآن هر کی می‌ره پیش این اساتید اخلاق، ما خدمتشون می‌رسیم. می‌گیم چه جوریه و فلان؟ می‌گه: «هر کی میاد پیش ما می‌گه حاج آقا یک ذکری چیزی یواشکی این‌ها». «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما»؛ «عزم و اراده‌ای نیست برای امامی شدن». این خیلی خطرناکه.

طرف می‌گن، حالا من از یک منبری شنیدم من هم می‌گم صحت و سقمش رو نمی‌دونم، سندیتش رو، اما جالبه حرف! این رو دو سه جا گفتم. طرف کلی پدر خودش رو در آورد چله نشینی کرد، ذکر گفت، فلان و از این کار‌ها. ظاهراً آقا امام زمان(عج) گفت: «بابا! چی می‌خوای؟» به قولی ول کن دیگه. گفت: «آقا من شما رو دیدم. گفت: «چی کار داری؟» گفت: «نه من شما رو دیدم». «خب دیدی چه کار می‌کنی؟» دیدن ما خیلی مهمه؟ بله مهمه ها! اما شمر هم امام زمانش رو دید ها! فاصله‌اش هم با امام زمانش خیلی کم بود ها! چشم تو چشم امام زمانش هم زده بود ها! سخته عزیزم.

طرف می‌ره مکه برمی‌گرده پدرش در میاد ها! چون اگه نرفته بود برای خوب شدن هنوز یک بهانه داشت. چی می‌گفت؟ «من اگه مکه می‌رفتم می‌اومدم حل می‌شد همه چی». «من اگه امام زمان(عج) دستم رو… ببینمش دیگه تمومه دیگه.» اِ! تو حسن نیتت رو به دین نشون بده. فکر کردی امام زمان(عج) بیاد مثلاً می‌گه: «حالا تو قرآن نخون تو نماز نخون» فلان، این حرف‌ها چیه؟

امام زمان(عج) گفت: «من بهت بگم جریان چیه؟» دست این رو گرفت گفت: «بیا بریم توی خیابون». اومد توی خیابون. رسیدند به یک واکسی. حضرت یک نفر رفته بود کفش‌هاش رو داده بود واکس بزنه رفته اون‌وَر نونوایی توی صف نونوایی، دمپایی گرفته بود از واکسیه رفته اون‌وَر، حضرت پاش رو گذاشت روی جعبه گفت: «کفش ما رو واکس بزن». یک سلام کرد گفت: «علیک سلام». گفت: «کفش ما رو واکس بزن.» گفت: «شرمنده‌ام آقا نوبت ایشونه به من گفته سریع می‌خوام برم یک دونه نون، برگردم برم دیرم شده. من کفش‌های این رو واکس بزنم در خدمتم ۵ دقیقه بیشتر طول نمی‌کشه.» امام زمان(عج) گفت گیر داده بود که: «نه باید واکس بزنی». این یارو هم این بغل داشت بال بال می‌زد: «خاک بر سرت کنند. امام زمانته!» یک جوری توی دلش ها! «لیس بزن کفشش رو! چی‌ کار داری می‌کنی؟» هی آتیش گرفته بود. قول هم داده چیزی نگه. داره می‌سوزه. مضطرب و ملتهب. بعد حضرت صاحب‌الزمان(عج) هم هی گیر، اصرار که: «باید واکس بزنی»، یکهو می‌دونی بعد طرف برداشت چی گفت؟ گفت: «آقا پات رو ور می‌داری یا پاشم جار بزنم به همه بگم اون امام زمانی که دنبالشون‌اند ایشونه ها!» این یارو این طرف مات موند. گفت: «تو با مردم این جوری رفتار بکن،‌ حق‌الناس حالیت بشه، ما خودمون می‌آییم بهت سر می‌زنیم». اون هم می‌فهمید آقا یک نفر رو آورده تربیت بکنه ها!

ببینید، تو خودت رو درست بکن. حجاب من و تو‌ایم. ابره من و توایم. ببین، ظهور صورت نگرفته اما برای خیلی‌ها حضور داشته حضرت. عشق کردند. دیدند. لذت بردند.

اون‌هایی هم که ببینند دکون دستگاه وا نمی‌کنند. اگه یک کسی دیدید به هر نحوی اومد یک اشاره‌ای کرد که: «ما دیدیم و بالاخره یک ارتباطاتی و هست و فلان». ما همین چند وقت پیش بود یک بنده خدا اومد جلوی ما وایستاد گفت: «آقا! تا حالا با کسی بر خورد داشتید چشم برزخی داشته باشه»؟ گفتم یک بار یکی به ما گفت. گفت: «یک روز داشتم. صبح تا ظهر اینجوری بوده

دقیقه‌ی ۴۰ تا ۴۵

بعد رفتم توی اتاقم نشستم غلط کردم خدایا ازم بگیر، نمی‌خوام». گفتم او یکی به ما گفته. بعد دیدم هی یک صحبت‌هایی می‌کنه هی این جوری نگاه می‌کنه… آره یک جوری نگاه می‌کنه کله رو می‌ندازه پایین. بعد یعنی فهمیدم داره این کد رو می‌ده که یعنی من هم دارم. بعد ما گفتیم: «تست خوبیه الآن ما ببینیم شغالیم، گرگیم، چی چی‌ایم». گفتم: «خب چه شکلی می‌بینی؟» گفت: «نه تو درستی». گفتم برو بابا! پی کارت. خب اگه کسی که این کاره… آن که را اسرار حق آموختند مُهر کردند و دهانش دوختند. بله روایت داریم می‌گه: «اگه کسی گفت من دیدم بگید دروغگویه».

از ۷۰، ۸۰ تا وظایفی که در مکیال المکارم اومده برای منتظران که برید… این‌ها توی این سایت‌ها هست. بیرون بکشید. بخونید. خب. حالا ما برنامه داریم ان‌شاء‌الله هر ۸۰ وظیفه رو به شرط حیات تبیین بکنیم. یعنی اون ‌چه که گفته شده رو بیاییم مثل بلندگو بگیم. اینجوری بگم بهتره. اونجا یکی از وظایف اینه، می‌گه: «تکذیب کسانی که ادعای رؤیت کردند». خطرناکه آدم یک دکون دستگاه‌هایی وا شده توی عراق الآن داستان داریم. احمد الحسن الیمانی می‌گه: «من نتیجه امام زمانم». سایت چی زدند صفحه درست کردند توی فیس بوک برای امام زمان(عج). هفته ای آقا دو ساعت هم خودشون میان. ۲۴ ساعت، روزی دوساعت چه قدر میان چک می‌کنند. یک دکون دستگاه‌هایی به خدا قسم. خطرناکه عزیزدل من! بهاییت از دل بابیت، بابیت از دل شیخیه، شیخیه بهانه‌اش این بود که ما ارتباط مستقیم داریم با امام زمان(عج). رکن رابع دیگه. یعنی ما نائب خاصیم. حتماً یعنی نامه‌ای که می‌دی من می‌رسونم دست امام زمان(عج). البته این دکون دستگاه‌ها بهاییتی به وجود اومد که کارش به جایی رسید که زنای محارم رو تجویز کرد. چی می‌گید آقا! مراقب باشید.

عنوان بخش ۴ : دلایل شیعه برای اصل بودن امامت

مائده (۶۷) مائده (۳) احزاب (۳۳) معراج (۳۲) مؤمنون (۸) فاتحه (۶) فاتحه (۷) نساء (۶۹) طه (۱۱۵) یس (۶۰) یس (۶۱) بقره (۱۲۴) بقره (۱۴۶) بقره (۱۲۵) انعام (۲۰)

۴ – خب، برخی از علمای ما هم می‌فرمایند که امامت از اصول دین نیست. از اصول چیه؟ مذهبه. باز هم چندان تفاوتی نمی‌کنه. یعنی توی فرع نیست. این هم که می‌فرمایند از اصوله، من فحوای کلامشون رو در واقع گرفتم این بود که می‌گفتند: «نکنه ما اینکه می‌گیم از اصول دینه این تعبیر به وجود بیاد چون اهل سنت امامت رو قبول ندارند چی بشن؟ کافر بشن و نجس بشن». نه این نیست. ببین. شیعه خیلی منطقیه. الآن وهابیت سریع می‌گه: «تو نجسی». اما ببین مثلاً یکی از بزرگوارهایی که روی این مسئله بحث کرده خود امامه. دومی مرحوم آیت الله خوئی. این دو بزرگوار می‌گن که این به این معنی نیست که اون اهل سنته کافر بشه. نه، چون او اصلاً این مطلب بهش نرسیده و اثبات براش نشده. اگر کسی این رو… بهتون بگم اگر کسی اثبات بشه نپذیره کافره. این رو مرحوم آیت الله آقای خوئی هم می‌فرمایند. یعنی بعضی‌ها الآن این رو متوجه نمی‌شن می‌گن نه حتماً از اصول مذهبه یعنی این‌ها فرعی دیدنش. نه، از اصوله باز هم.

ما دینمون تشیعه. دینمون تشیع. اصول دینمون می‌شه. خب چون حالا من دیگه نکاتش رو بخوام خدمتتون عرض کنم. می‌گه: «نعم الولایه بمعنی الخلافه من ضروریات المذهب لا من ضروریات الدین» آقای خوئی می‌فرمایند. بله ولایت به معنای خلافت از ضروریات مذهب است خب از ضروریات دین نیست. باز هم فرمودند ولایت به معنای چی؟ خلافت. یعنی نکته رو دقیق آوردند. حالا به نظر شما از اصول دینه یا از فروعه؟ جواب بدید. اصوله، ما هم می‌گیم اصوله. دلیل داری؟ بله.

یک: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» (مائده/۶۷)؛ «ای پیامبر(ص) اون‌ چه که بهت ابلاغ شده رو سریع برسون». بلوغ یعنی کامل. یعنی کامل برسون. اگر این کار انجام نشه، چی انجام نشده؟ رسالت. رسالت از اصوله یا از فروع؟ اصول. خب تموم شد. یعنی رسالت ناقص. خب در اینکه این آیه مائده ۶۷ دیگه، در اینکه این آیه برای امیرالمؤمنینه و نتیجه این آیه غدیر بوده درش شکی نیست. حتی خوبه بهتون بگم از عبدالله‌بن مسعود اشتباه نکنم اهل سنت نقل می‌کنند می‌گن این جوری بود. این آیه رو می‌گه: «ما در عهد رسول الله(ص) این طور می‌خوندیم: «یا ایُّها الرسول بَلِّغ ما اُنزِلَ الیک انَّ عَلیا ولّی کُلِّ مومن و اِن لَم تَفعل» نه که این آیه قرآن بوده ها! نه. می‌گه: «به عنوان توضیح آیه، خودمون این جمله رو همیشه با خودمون می‌آوردیم». خود منابع عالی و صحیح اهل سنت این رو نقل کردند. خیلی عجیبه!

آیه بعدی «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا» (مائده/۳)؛ «من امروز دینتون رو کامل کردم،

دقیقه‌ی ۴۵ تا ۵۰

نعمتم رو تموم کردم و از اسلام امروز راضی شدم». یعنی اگر این امروز این اتفاق نمی‌افتاد اسلام کامل نمی­شد. چیزی که دین رو ناقص بکنه از اصوله که ناقص می‌کنه. خب؟ باز هم می‌شه از اصول دین. خیلی واضحه. این آیه می‌دونید دیگه قبلش در مورد گوشت خوک و این‌ها داره صحبت می‌کنه. می‌گن که: «آقا! این منظورش این بوده که با اینکه دیگه خدا گفت گوشت خوک حرامه دین کامل شد». خب ببین عزیزم! قرآن رو درست حسابی بخون. سوره بقره چند سال قبلش گفته: «گوشت خوک حرامه». بلکه توی همین هم نکته است. این گوشت خوک رو تو متوجه نمی‌شی. نگاه کن. آیه قرآن می‌گه: «گوشت خوک چرا حرومه؟ رجس داره». آیه تطهیر چیه؟ «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» (احزاب/۳۳) یعنی چی یعنی اونی که این ولایت رو قبول نکرد خدا به دادش برسه. به چه تشبیه شده؟ من می‌گم این فحش خیلی بدی داده برعکس این آیه. خیلی هم خوب جایی آورده. خیلی هم دقیق آورده. خود قرآن خودش رو تفسیر می‌کنه. روش تفسیری مرحوم علامه. شما نگاه بکنی همه چی حله.

دلیل سوم «مَنْ مَاتَ بِلاَ إِمَامٌ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّه» مسند احمدبن حنبل، جلد ۴ ، صفحه ۹۶ می‌گه. ما برای همین نمی‌خواهیم به جاهلیت بمیریم. ما دنبال امام زمانمون می‌گردیم. لذا اصوله. اگه نباشه من باعث می‌شه به مرگ جاهلیت بمیرم. عزیزم! جاهلیت می‌دونی یعنی چی؟ پارسال اینجا فقط من بحث نکاح در جاهلیت رو گفتم، یک سر و صداهایی بلند شد توی جمع. بعضی‌ها ناراحت شدند. گفتند: «این‌ها چیه داری می‌گی شب شهادت». یعنی افتضاحاتی داشتند دیگه. ۸ جور ازدواج. یک کثافت… حضرت زهرا(س) توی خطبه فدکیه چی می‌فرمایند؟ می‌گه: «یادتون رفت نه؟ چه زود یادتون رفت». این رو دوبار توی خطبه تأکید می‌کنند ایشون. «چه زود یادتون رفت. چی بودید چی شدید. از چاله‌هایی آب می‌خوردید که شترانتان در آن ادرار می‌کردند». همین رو حضرت امیر(ع) هم می‌فرمایند. خیلی جالبه! جاهلیت [یعنی] بت پرستی، مشرک بودن و کافر بودن. معنیش این می‌شه عزیز من! مرگ جاهلیت کاملاً عصر جاهلیت تعریف شده است، دیگه بازی در نیار. می‌گن نه چون توی جاهلیت عرب‌ها به حرف یک نفر گوش نمی‌دادند، هرکی حرف خودش رو می‌زد این جوری باز ماست‌مالیش بکنیم. یعنی بابا! آدم وجدان آدم، نمی‌دونم چی بگم.

خب این نکته حتماً باید مد نظر من و شما قرار بگیره که از نگاه من، من حقیر، من نظر شخصی خودم رو می‌گم امامت از اصول دینه. باید تحقیق بشه در موردش. حالا یکی از همین تحقیق‌ها همین جلسه است ها! همین جلسه می‌شه تحقیق. پای منبر فلانی می‌ری، سخنرانی اون یکی رو گوش می‌کنی، کتاب رو می‌خونی، می‌شه تحقیق بالاخره تحقیق همیشه کتاب نبوده که قدیم‌ها کتابی گیر نمی‌اومد. می‌رفتند می‌نشستند پای منبرها گوش می‌کردند. دلایل مختلف رو، دلایل مخالفین رو بخون دلایل موافقین رو. خلاصه اینکه اون دنیا برای داشته‌ات باید حجت، یک چیزی ارائه بکنی وگرنه اوضاع بی‌ریخته.

مورد دوم، همه این‌ها که گفتم یکی بود فقط جعل بود. مورد دوم امامت، عهد الهی است. این از کجا شروع شده. ما یک بخشیش رو می‌تونیم امروز بگیم بقیه‌اش می‌مونه برای فردا. خیلی هم مهمه. اون کسانی که «علی عَهْدِهِمْ رَاعُونَ» (معراج/۳۲، مومنون/۸)؛ «روی عهدشون محکم‌اند» این‌ها کی‌اَند [کی هستند]؟ صبح‌ها بلند می‌شی برای امام زمان(عج) چی می‌خونی؟ دعای عهد. این عهد چی رو می‌خواد بگه؟ هر روز صبح باید تجدید بیعت بکنی. هر… «وَ بَیْعَهً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ أَبَدا» این عَهده باید درک بشه. خدا توی چند جای قرآن خیلی زیبا چون پراکنده است، بعضی‌ها متوجه نمی‌شن فقط این رو باید جمع بکنی همدیگر رو تفسیر بکنند. ما توی ریاضی وقتی یک معادله سه مجهول داشته باشی نمی‌تونی حلش کنی باید چند معادله چند مجهول داشته باشی؟ مساوی باید باشه؛ سه معادله سه مجهول. یک مجهول رو مساوی معادله قرار می‌دی می‌گذاری توی او یکی مجهول، همین‌طور پیدا می‌کنی. درسته؟ قرآن یکی از روش‌های بحثش همینه.

می‌گه عهد. ببین مثلاً شما می‌گی: «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ» (فاتحه/۶) «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ» (فاتحه/۷) می‌گه این صراط، صراط کسانی که بهشون نعمت دادی. خب به کیا نعمت دادی؟ آیه دیگه این رو توضیح داده. سوره ۶۹ نساء. کیا؟ «مِّنَ النَّبِیِّینَ» (نساء/۶۹) می‌گه: «کسانی که بهشون نعمت دادیم این‌اند؛ نبیین، صدیقین، شهدا، صالحین». می‌گه: «این‌ها کسانی‌اند که توی صراط مستقیم‌اند». بعد شما مثلاً می‌فهمید «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ» (فاتحه/۶) حالا یعنی چی،

دقیقه‌ی ۵۰ تا ۵۵

یعنی خدایا من رو یا نبی کن که نیستی، یا صدیق کن که کار پدر جدت هم نیست بشی. صدیق مقام امیر المؤمنین(ع) بوده، مقام حضرت زهرا(س)، صدیقه طاهره، به امام رضا(ع) سلام می‌دی می‌گی «اَلصِّدِّیقِ الشَّهِید»، یا شهید بشی که سرُ و مرُ گُنده اینجا نشستی. خب، البته «من مات عَلی حُبِ علی مات شهیدا»، البته اون حبی که به تبعیت بکشونه ها! یک حالت بیشتر برات نمی‌مونه اینکه صالح بشی. به خاطر همین توی نماز خودت همین رو می‌خوای، «اَلسَّلاَمُ عَلَیْنَا عَلَی عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین»، قبلش چی «اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ» اولی رو می‌گی چهارمی رو می‌گی این دو تا می‌مونه، این دو تا کجاست؟ می‌ره تو «کُم»، «السلام علیکم» یعنی به صدیقین و شهدا داری سلام می‌دی. ببینید چه جوری باید آیه قران بچینی کنار هم. این‌ها حل می‌کنند همدیگر رو. روایت میاد دیگه ماجرا حل می‌شه، «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِیَ و َلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا» (طه ۱۱۵) می‌فرماید: «ما از قبل با آدم عهد رو بسته بودیم». کدوم عهد رو با آدم بسته بودیم؟ این رو باید بفهمیم دیگه. بعد به ماها هم می‌گه به بنی‌آدم هم می‌گه: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ» (یس/۶۰)؛ «مگه عهد نبسته بودید که توی مسیر شیطان نرید؟» پس چی کار کنیم؟ «وَ أَنْ اعْبُدُونِی» (یس/۶۱)؛ «من رو عبودیت کنید». «هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ» (یس/۶۱) اصلاً عبودیت منه. بعد شما برید توی تفسیر صراط مستقیم ببینید یعنی کی؟ آقا امام صادق(ع) می‌فرمایند: «نَحْنُ صِرَاطَ الْمُسْتَقِیم»، امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «اَنَا صِرَاطَ الْمُسْتَقِیم»، خب، «علیٌ صِرَاطَ الْمُسْتَقِیم» چقد توی منابع اهل سنت داریم ها! علی، صراط المستقیم، حضرت عیسی(ع) توی انجیل می‌گه: «من صراط مستقیمم»، راست می‌گه ها! تا اون موقع، تا زمان حضرت عیسی(ع) تابلوی درست کی بوده؟ حضرت عیسی(ع)، نه اون کاهنان یهودی، درسته؟ اما میاد جلوتر صراط مستقیم می‌شه کی؟ آقا رسول الله(ص). ببین جاده تابلو داره، هی می‌رسی سر دوراهی یکی از تابلو‌ها مقصد تو، یکی از تابلوها خدا به دادت برسه. خیلی‌ها زدند جاده خاکی.

یکی از بزرگ‌ترین دوراهی‌های تاریخ سرِ امیر المؤمنین(ع) بود. خیلی‌ها رفتند اون‌وَر. یکی از این دوستان یک حرف خیلی قشنگی زد همچین به دل من نشست. ایشون می‌گفت رفتم نجف روبروی قبر امیرالمؤمنین(ع) وایستادم دستم رو این­جوری گرفتم، گفتم: همه‌ی دعواها سر تو[است] راست می‌گه به خدا. اصلاً همه دعواها سر تو[است] سرِ پذیرفتن ولایت تو یا نه. اصلاً دوتا دنیای متفاوت می‌شه. یکی می‌شه شرق، یکی می‌شه غرب. خدا شاهده! کسانی که مستبصر شدند این رو به من گفتند ها! یعنی خودشون رو با یک ماه پیششون مقایسه می‌کنند، می‌گن: «اصلاً یک دنیای دیگه­ام الآن. توی یک دنیای دیگه‌ام الآن». صراطِ علی حق، این نتیجه‌اش اینه. این عهد الهی، می‌گه: «با شما بستم که برید توی صراط مستقیم». امامت عهد الهیه، می‌تونی اثبات کنی؟ بله. اثبات می‌کنم. کی، چه جوری؟

بقره ۱۲۴. بارها این آیه رو خوندی باید حفظ شده باشی. «وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ» (بقره/۱۲۴)؛ «ابراهیم را با کلمات الله با اون ۵ تن آزمودیم». اسناد برادران اهل سنت آوردم. «فَأَتَمَّهُنَّ» (بقره/۱۲۴) سر بلند بیرون اومد. خدا بهش فرمود: مبارکه. وعده داد که به زودی امام می‌شه. همون جا امام نشده ‌ها! بهتون بگم. اون لحظه امامش نمی‌کنه می‌گه این «إِنِّی جَاعِلُکَ» (بقره/۱۲۴) این مستقبله. یعنی در آینده امام می‌شی. این اصلاً به فعل ماضی برنمی‌گرده. ادبیات عربه. به هیچ وجه امامت نمی‌تونه نبوت باشه. به همین دلیل یکیش. خب، بعد می‌گه که امام خواهی شد. بعد سریع می‌گه «قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتِی» (بقره/۱۲۴) بچه‌هام چی؟ این‌ها هم امام می‌شن؟ خدا در جواب می‌فرمایند: «قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (بقره/۱۲۴)؛ «عهد من به ظالمان نمی‌رسه». یعنی امامت عهد الهیه که در مقابل چی قرار می‌گیره؟ ظلم قرار می‌گیره. یعنی اگر اومدی توی این مسیر، توی صراط مستقیم، توی مسیرِ عهد الهی[هستی اما اگر] اومدی این طرف، ظالمی!

شما برید ببیند آیاتی که در مورد یهودیان استفاده کرده، خدا آخر آیه‌ها رو چی می‌نویسه «قومُ ظالمین» می‌گه: «شما نخواستید بپذیرید رسول الله(ص) رو، می‌دونستید هم برحقه»، «یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ» (بقره/۱۴۶، انعام/۲۰) «یک جوری پیغمبر(ص) رو شما پیدا کردید توی کتاب‌هاتون که مادر بچه‌اش رو پیدا می‌کنه. می‌شناسه»، چرا قبول نکردید؟ حسادت کردید. خودتون رو بزرگتر دیدید. آیه بعدش می‌گه: «وَ عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ» (بقره/۱۲۵) یعنی «عهد ما از طریق اسماعیل(ع) ادامه پیدا کرد نه از طریق اسحاق(ع)!» چون خدا خبر داره اون طرف خراب می‌کنند کار رو. این طرف هم به شما بگم شیعیان عَلَم رو نگه داشتند و گرنه کاری که جامعه‌ اسلامی کرد خدا گواهه بنی‌اسرائیل نکردند. چون بنی‌اسرائیل

دقیقه‌ی ۵۵ تا ۶۰

پیامبرانی رو کشتند، مقام پیامبر بالاست حرفی ندارم مخلص همه پیغمبرها هم هستیم اما روایت داریم «علماء امتی افضلُ من انبیاءِ بنی اسراییل»، خیلی حرفه ها! بعد شما کی رو زدید؟ تمام داستان سرِ اینه. حضرت زکریا(ع) وقتی یحیی(ع) رو می‌خواد چی می‌گه؟ می‌گه: «خدایا به من یکی…» ۵ تن قسم می‌ده به آخری می‌رسه می‌گه: «این چیه داستانش چیه؟ اینجوری اشک میاره برای آدم. من اون رو می‌خوام». می‌گه: «۳ روز روزه بگیر. حرف نزن با کسی. بهت می‌دم.» بعد ببین دوست داره نگاه کن، ببین چقدر. چی بگم در مورد مقام حضرت زکریا(ع)؟ چقدر این مقام عالیست! می‌خواد شبیه بشه. به کی؟ به اون کسانی که داغ امام حسین(ع) رو دیدند. می‌خواد ببینه، بچشه اون آه و اون سختی رو. گفت یک پسر بهم بده همون بلا رو سرش بیار. حضرت یحیی(ع) رو بهش داد. کسانی که سوریه رفتند می‌دونند توی مسجد اموی هم حضرت یحیی است هم رأس‌الحسینه.

می‌دونید دیگه سر حضرت یحیی(ع) رو بریدند. در تشت طلا گذاشتند. پیش حاکم ظالم وقت بردند. اصلا حضرت زکریا(ع) خواست یحیی(ع) رو! این خیلی عجیبه! بعد شما یک موقع هست سر یحیی(ع) بریدی نه یحیی دار و ندارش اینه که شبیه شده به کی؟ یک موقع هست یک همچین فجایعی به بار آوردید. خودِ مسلمون‌ها، تاریخ نویسان اهل سنت نقل کردند: «وقتی بیت‌المقدس رو فتح کردیم، یک قطعه سنگی این‌ها توی بیت المقدس گذاشته بودند که روی اون نوشته شده بود _این رو توی مشهد سخنرانی کردم. اسنادش رو آوردم- آیا خداوند قومی را می‌بخشد که حسین(ع) فرزند پیامبر(ص) را سر ببرند. و آیا این قوم به شفاعت جدشان امید دارند؟» بعد می‌گه: «ازشون پرسیدم». اون‌ها گفتند: «سیصد ساله این اینجاست». ببین وقتی طرف مقابل بگه دیگه حرفی توش نیست. «آقا خودتون گفتید». نه! کسی این رو گفته که دنبال [اینه که] این‌ها ماست‌مالی بشه

خب عزیزم! ما توی جامعه‌مون والله بالله یک خانومی می‌بینیم توی مترو وایستاده سر پاست همه پا می‌شن، شما بفرمایید خانوم. همه تعارف می‌کنند خانوم‌ها مقدم‌ترند. بابا! اروپایی‌ها دین ندارند رعایت می‌کنند. می‌گن: «خجالت نمی‌کشی دست روی زن بلند می‌کنی؟» شنیدید دیگه می‌گن: «دست روی زن بلند می‌کنی؟» مَرده حواسش نیست، زنش رو می‌زنه، بعد ریش سفیده می‌گه: «تو خجالت نکشیدی؟ هرچی گفت تو زن رو می‌زنی؟ آخه زن زدن داره؟» خب این برخورد‌ها با کی صورت گرفته؟ عزیزم!

حدیث کساء رو که اینکه جزء اهل بیت اون‌ها که رفتند زیر کساء قرار گرفتند زیر اون کساء یمانی که اهل سنت هم نقل کردند. خدا وقتی جبرئیل ازش می‌پرسه می‌گه «مَن هُم» این‌ها کی‌اند؟ خدا به من توضیح بده! جبرئیل. چی می‌گه؟ ها! این‌ها «هولاء» ها! این‌ها کی‌اند؟ «فاطِمَهَ وَ اَبوها وَ بَعلِها وَ بَنوها وَ سِرَّ المُستَودع فِیها» می‌گه: «این‌ها، این فاطمه(س) ‌است و پدرش. فاطمه(س) ا‌ست و همسرش. فاطمه‌(س) است و دوتا پسرهاش». یعنی محور آسیابِ ۵ تن کیه؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها). یعنی حول این چوب می‌چرخه این آسیاب. خب آدم بیاد با کی آخه… خدا وکیلی سخت بوده من هرچی فکر می‌کنم می‌گم الله‌اکبر! بر این صبر. این که اول مظلوم عالمه آقا امیرالمؤمنین(ع). ما باید، بابا! یک کمی فکر کن به این! خب آقا امیرالمؤمنین(ع) این رو یک جایی توی نهج‌البلاغه گذاشت. بعدها ما این رو ببینیم خبر براش آوردند که خلخال از پای پیرزن یهودی کندند. حضرت چی می‌فرماید؟ خیلی حرفه ها! می‌فرماید: «اگر مردی این رو بشنوه که توی حکومت اسلامی ما خلخال از پای یک پیرزن…» خلخال یک چیزی بوده این پایین آویزون می‌کردند صدا می‌داده. کندند، «…مردی از شنیدن این حرف بمیره مرگ بر او رواست». الله‌اکبر! بعد چهل نفر بریزید پشت یک در، چهل نفر مرد گنده. آقا! ببینید کی پشت دره؟ بعد بشناسید. بعد حضرت می‌گه ها! این‌ها رو بابا! این‌ها رو من عرض کردم اسنادش رو مشهد ۳ جلسه سخنرانی داشتیم. بصیرت فاطمی عنوانش رو دانلود کنید. چی گفتیم بابا! گفت: «منم ها! فلانی ام پشت درم می‌فهمی؟ من فاطمه‌ام من همونی‌ام که…» گفت: «هر کی می‌خواد باشه».

عنوان بخش ۵ : شعر در مورد حضرت زهرا(س)

ندارد

دقیقه‌ی ۶۰ تا ۶۳

۵ . آیات بخوانید که ماه علی گرفت                    دستی رسید و راه نگاه علی گرفت

بابا رسید و دید گلش را و آه نه!               خاری مجال گفتن آهِ علی گرفت

دست‌ِخدا دو دست به زانو گرفته بود                   کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود

آتش زبانه از در و مسمار می‌کشید            دستی شکسته منت دیوار می‌کشید

یک سو تمام خصم، علی را و یک طرف     یک بانوی خمیده‌ی بیمار می‌کشید

با حال مضطرش ز همه رو گرفته بود         کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود

آنان که زخم بر پر و بال مَلَک زدند           بر زخم‌های تازه‌ی حیدر نمک زدند

با حرص، بی هوا جلوی چشم شوهرش      بانوی آسمان و زمین را کتک زدند

چادر به خون تازه دگر خو گرفته بود         کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود

زهرا میان کوچه زمین خورد یا علی!                    برخاست دوباره زمین خورد یا علی!

یک قطره اشک از دل هفت آسمان چکید     گویا تمام عرش زمین خورد یا علی!

با اشکِ آسمان دمِ یاهو گرفته بود              کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود

دیگر صدای ناله‌ی زینب عجیب شد                    چیزی شبیه ناله‌ی امن یجیب شد

پنجاه سال بعد دوباره همان صدا               پیچید و قتلگاه پر از بوی سیب شد

قاتل به دست خنجر و گیسو گرفته بود       کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود

باید گریست بر کفنی که نداشتی                بر پاره‌های پیرهنی که نداشتی

خون گریه کرد با دل خونین مادرت            با زخم‌های آن بدنی که نداشتی

زینب نشسته بود و پهلو گرفته بود             کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود

تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب‌الزمان(عج) سه صلوات عنایت بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

به امید ظهور مولا و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن(عج) که صد البته نزدیک است.

دانلود فایل wordدانلود فایل pdfدانلود صوت سخنرانی




دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ سه = 4