موضوع سخنرانی : جایگاه زن در اسلام (۵)
عنوان بخش ۱ : فضیلت سازی های اهل سنت برای عایشه
دقیقه ۰ تا ۵
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَه وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ.
۱- سلام علیکم و رحمهالله. خب، با توجه به اینکه، امشب شب آخره. من حتما میخوام به نتیجهگیری مد نظرم برسم و دیر هم شروع کردیم، یه ۶، ۷ دقیقه ای. از اون طرف هم دوست ندارم وقت مداحی جلسه رو هم بگیرم. من سریع سر بحث خودمون میرم. به قولی بحث آخر رو باید تا ده و نیم تموم کنیم ما.
(خدمت شما عرض بکنم که) ما تو جلسه قبل در مورد یک سری فضیلتسازیهای بیخود، که ضربه به حضرت رسول(ص) و اسلام میزنه صحبت کردیم و گفتیم مسؤولیم. قطعا اون دنیا جواب باید بدیم. شکی نکنید. اگر ما کاری بکنیم که از قِبَل این حرف ما، این کار ما تهمتی به شأن مقدس آقا رسول الله(ص) وارد بشه، باید جواب بدیم. چه شیعه بخوای باشی، چه سنی. هیچ فرقی نمیکنه. یکی از این فضیلتسازیهای بیخود رو، بحث ازدواج جناب عایشه با پیامبر(ص) ذکر کردیم. گفتیم واقعاً این نبوده.
یک، مورد اول این شد که (از طریق سال ازدواج) سال ازدواج از طریق مقایسه سن خواهر به قولی عایشه، اسماء بنت أبیبکر در آوردیم که ۲۱ سال و ۱۹ سال، حداقل ۱۹ سال درآمد. (خدمت شما عرض بکنم) از طریق سال ایمان آوردن که ۲۴ سال در اومد. که، حداقل ۲۲.
از طریق سال نزول سوره قمر هم میتونید محاسبه بکنید. چون خود عایشه گفته: من فلان سن بودم که سوره قمر نازل شد. سوره قمر مشخصه چه سالی نازل شده. باز هم اختلاف فاحش داره.
در دلائلالنبوه جلد ۲، صفحه ۱۱۳، میگه: ابوبکر (در پاسخ خوله) در پاسخ خوله بنت حکیم که به عنوان خواستگار آمده بود. که عایشه رو خواستگاری کنه گفت، برای پیامبر(ص)، گفت: چنین (صدای عطسه یکی از حضار) چیزی شدنی نیست؛ زیرا (یا صاحب صبر) (صدای خنده حضار) گفت چنین چیزی شدنی نیست، زیرا من با او پیمان برادری بستم. گفت، چون داداشیم که نمیشه که ازدواج کنیم، انگار با دختر برادرش ازدواج کرده و فلان. پیمان برادری بستیم. این در حالی که پیمان برادری، مال بعد از هجرته، در حالی که اینها مدعیاند، که ۳ سال قبل از هجرت، پیامبر(ص) ازدواج کرده بود با عایشه. ببینید، یعنی هیچ چیش جور نیست. یه چیزی رو اومده یه حدیث جعلی رو وارد کرده، یه چیزی ساخته، تو تاریخ یه دستی برده، ۱۰۰۰ جای دیگه رو ریخته به هم دیگه متأسفانه. هیچ جوره جور در نمیاد.
یا مثلاً ببینید! از جناب عایشه نزدیک به ۲۵.۰۰۰ روایت فقهی نقل شده. ایشون فقط ۱۰ سال، ۸ سال همسر پیامبر(ص)، ۹ سال بوده. بگیم ۱۰ سال همسر پیامبر(ص) بوده. همینجوری هم اضافه میکنیم. شما بیایید این ۲۵.۰۰۰ تا رو تقسیم بکنید، بعد همیشه هم که پیش عایشه نبوده که، ۹ تا همسر داشته. پیامبر(ص) نوبت رو رعایت میکرده. اون هم باز تقسیم بر ۹ باید بکنید. خب؟ شما میبینید آقا مثلا اگر ۹ سال در نظر بگیرید باید (خدمت شما عرض بکنم) ۲۵.۰۰۰ رو تقسیم بر ۳۶۵ کنیم. روزی ۶۸ تا حدیث باید نقل کرده باشه. خب این نشدنی است.
بلکه ما اعتقاد داریم، بنیامیه آمد از نام عایشه سوءاستفاده کرد. خودش هرکاری میخواست بکنه، میگفت: قالَت عایشه، قالَت عایشه. عایشه گفت، عایشه گفت. اینها اومدن سوءاستفاده کردن. و از این طرف شروع کردن به زدودن فضائل اهل بیت(ع)، تا جایی که آقا امام صادق(ع) میفرماید اسم سبزی خرفه رو اینها عوض کردن. سبزی خرفه که میدونید، سبزی حضرت زهرا(س) است. حضرت زهرا (س) تمایل داشت این، خرفه یه سبزی خودروییه این رو تناول میکردن. بعد آقا امام صادق(ع) میفرماید میگه؛ اومدن اسم این هم عوض کردن، یک اسم بدی گذاشتن که توهینه اصلا. سبزی حُمَقاء. توهین یعنی اینجور.
اینها، اون کسایی که کوفه رفتن یکی از درهای مسجد کوفه، بابالفیله. این قبلش بابالثعبان بود. درب اژدها، درب مار بزرگ. چون کسانی دیدند که حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مارهایی از سمت حضرت امیر(ع)… دیگه مسلمونها به چشم دیدن این رو. اومدن از اونوَر بیرون. این شد یکی از فضائل حضرت امیرالمؤمنین(ع) که با مارها گویا داشت سخن میگفت. که بعدها حضرت فرمودند که، برادران جنی شما بودند، برای سؤالها اومده بودند، مشکلی به قولی سؤال فقهی داشتن اومده بودند اینجا. سؤالشون رو پرسیدن رفتن. اینها همه این مارها رو دیدن. بعد معاویه چی کار کرد؟ دید هیچ کار نمیتونه بکنه، از حبشه یه دونه فیل آوردن، فیل رو از اون در وارد کرد، اینقدر اون اتفاق مهم بود بعد اون گفتن بابالفیل. یعنی دونه دونه رو این شجره ملعونه زدود.
عنوان بخش ۲ : ازدواج عایشه قبل از پیامبر (ص)
۲- علیایّحال. (خدمت شما عرض بکنم) که، در تاریخ طبری ترجمه، جلد ۴، صفحه ۱۲۹۰، در دلائل النبوه ترجمه آقای دامغانی جلد ۲، ۱۱۳، طبقات الکبری، جلد ۸، صفحه ۵۷، میگه: عایشه سالها قبل از خواستگاری پیامبر(ص)
دقیقه ۵ تا ۱۰
نامزد مرد دیگری بود به نام جبیر فرزند مطعم. یعنی علاوه بر این که سن ازدواج، اصلا قبل از پیامبر(ص) ازدواج کرده بوده عایشه. بابا اینها رو که دیگه تاریخ اهل سنت داره میگه که! جالبه بدانید! ابوبکر هنگام، هنگامی که قصد هجرت به حبشه رو داشت، یعنی ۸ سال قبل از هجرت، ۸ سال قبل از هجرت! نزد مطعم رفت عایشه را که در قید نامزدی فرزندش جبیر بود، با فرزندش تزویج نماید. گفتش که من میخوام برم مسافرت، بیا این دختر ما رو تکلیفش رو روشن کن، با پسرت ازدواج کنه، یا برن خونشون. (خدمت شما…) ولی چون ابوبکر مسلمان بود عقد را فسخ کرد. او گفت نه من (پسر) از دختر مسلمون مثلا، دختر نمیگیرم. این یعنی چی؟ یعنی ۸ سال قبل از هجرت عایشه آماده ازدواج بوده. یعنی تو سن ازدواج بوده. تو سن تزویج بوده. این خیلی مهمه! خب این هم با اون مباحثی که ما بررسی کردیم کاملاً جور در مییاد. یعنی (۱۰ سال قبل از) میشد ۱۰ سال قبل از هجرت دیگه عملاً. بله. اگه سال ۲ هجری هم در نظر بگیریم. اگه بیشتر در نظر بخوایم بگیریم، میشه ۱۲ سال.
ابن سعد در طبقاتالکبری (خدمت شما عرض کنم) صفحه ۵۹ اش میگه که جلد ۸، ۵۹ و عسقلانی شافعی در الإصابه فی تمییز الصحابه، جلد ۸، صفحه ۱۷، میگه: عبدالله ابن ابی ملکی میگوید رسول خدا(ص) از عایشه دختر ابوبکر خواستگاری کرد. ابوبکر گفت: من عایشه را به جبیره بن مطعم دادهام. اجازه بده تا آنها را منصرف کنم. آنها را منصرف کرد طلاقش را گرفت، سپس با رسول خدا(ص) ازدواج کرد. حالا شما بیاین بگی که نه. به خاطر اینکه اثبات بکنه تنها زن باکره پیامبر(ص) بوده، بیاری بگی که ۹ سالگی ازدواج کرد. بعد خودت بگی اِ اگه ۹ سال بگی باز هم ممکنه که ازدواج کرده بوده باشه قبلش، بعد بیای چی بگی؟ بگی ۶ سالگی آوردش خونه. خب چه جوری میخواهید جواب این تهمتها رو بدید؟ به خدا قسم! من این حرفها رو شیعه هم بزنه میگم ها! شوخی نداریم در بحث دین.
(خدمت شما عرض بکنم) یا مثلاً آمدن از این طرف این کار رو کردن، از اون طرف سن حضرت خدیجه(س) رو هُل دادن، پیرش کردن. حضرت زهرا(س) ۵ بعثت به دنیا آمده. میدونید معنیش چیه؟ میگن حضرت خدیجه ۶۸ قبل از هجرت به دنیا آمده. میشه ۵۵ قبل از بعثت. یعنی در ۱۰ بعثت چند سالش بوده؟ ۱۰ بعثت که (۶۵ سالگی) در ۶۵ سالگی رحلت کرده. در ۵ بعثت یعنی حضرت خدیجه(س)، حضرت زهرا(س) رو کِی به دنیا آورده؟ ۶۰ سالگی! حالا هر چند زنان بنیهاشم این ویژگی رو دارن که، زنان قریشی که دیرتر هم میتونن… بله لطف الهی است به قولی. بیشتر میتونن بچه دار بشن به لحاظ سنی. اما خب این یه خرده بعید به نظر میرسه. به خاطر اینکه این رو جور در بیارن، گفتن نه حضرت زهرا(س) ۵ قبل از بعثت به دنیا آمده بوده. حضرت زهرا(س) رو سنش رو ۱۰ سال زیاد کردن. این رو که ۱۰ سال زیاد کرد، بقیه جاها به هم ریخت. بالاخره سن حضرت زهرا(س) معیاره. یک جاهایی میگن در سالی که زهرا(س) به دنیا آمد تو تاریخ. در سالی که فلان. هزار جای دیگهشون به هم ریخت. یعنی بر مبنای اون دوباره میتونی دهها جور حمله الآن بکنیم ما. که من میتونم مثال بیارم.
به عنوان مثال تفاوت سن عایشه و حضرت زهرا(س) آمده در تاریخ. باز دوباره از این طرف شما چون حضرت زهرا(س) رو ۱۰ سال مسن کرد، عایشه هم چی میشه؟ ۱۰ سال مسنتر میشه. خب؟ یعنی هِی خرابتر کردن این رو. بابا این چه فضیلتتراشیه؟ خب قطعاً هیچ کس به پای حضرت خدیجه(س) نمیرسیده. این رو خود آقا رسول الله(ص) هم میگه. خودِ (بابا) عایشه معترفه. میگه. در صحیح بخاری آوردیم. عایشه میگه: «گفتم خدا بهتر از اون رو به تو داده». گفت: «خدا بهتر از او (به تو نداده) به من نداده». یعنی هیچگاه نه تو، نه بقیه همسرانم از او بهتر نیستید. خب این زشته. از قِبَل این دارن توهینها به پیامبر(ص) میکنن. میگن پیامبر(ص) (نعوذبالله) با یه دختر بچه ۶ ساله یعنی… خب آدم باید اینا رو بفهمه چیه؟ دارن هزار جور توهین میکنن. مسائل دیگهای هم هست.
یا مثلاً یه نکته جالب خدمتتون عرض کنم. ما داریم که میگه که جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد، ولادت حضرت زهرا(س) رو چی کار کرد؟ بله مژده داد. این رو سنیها هم آوردن. خب اگه حضرت زهرا(س) ۵ سال قبل از بعثت آمد، به دنیا آمده، اصلاً جبرئیل بر پیامبر نازل نمیشده که اون موقع که. ببین میگم یه چیزی رو میخواد بیاد درست کنه، ۶۰ جای دیگه رو خراب میکنه انصافاً.
امروز دیگه دوره این بحثها گذشته. جوونها دنبال دلیل عقلانی میگردن. یعنی باید عقل بپذیره. فلانی گفت باید جور در بیاد، فلانی حرفش با قرآن، با بقیه مسائل تاریخی باید جور در بیاد. فلذا اینه که ما شاهد رشد عظیم اسلام خواهی در کل دنیا هستیم.
عنوان بخش ۳ : ولادت حضرت زهرا (س)
۳ – اما بحثی که در مورد خود حضرت زهرا(س) صحبت بکنیم. در مورد به دنیا آمدن این بزرگوار. در تاریخ آمده
دقیقه ۱۰ تا ۱۵
باز در روایات خودمون هم داریم، شیعی، که پیامبر(ص) در ابطح نشسته بود، جبرئیل نازل شد. (چهل روز) به او فرمان داد چهل روز از خدیجه(س) کناره گیری کند. گفت چهل روز نزدیک خدیجه(س) نباش. فاصله بگیر. تو اون خونه هم نباید باشی. حضرت گفت باشه. فاصله گرفت. عمار رو فرستاد گفت من چهل روز به خدیجه(س) بگو نزد تو نمیام، یه وقت خدای نکرده فکر نکنی بین ما کدورتی است. نخیر تو نور چشم ما هستی، اما تو بدان که این فرمان الهی است. و همین هم نشون میده که بعد از بعثت بوده دیگه تولد حضرت زهرا سلام الله علیها. (خدمت شما عرض کنم که) گفت کجا باید برم؟ کجا بهش فرمان دادن؟ (بگین) خانه فاطمه بنت اسد. گفتن باید بری اونجا چلّهنشینی کنی. چهل روز روزه گرفت، شبهاش نماز خوند. و بعد از آن چهلمین روز که روزهاش رو میخواست افطار بکنه، غذای بهشتی براش آوردن. گفت این غذا رو بخور، بعدش به خانه خدیجه برو. حضرت رسول(ص) واسه پیامبر شدنش سی روز رفت نشست، اما برای گرفتن حضرت زهرا(س) چهل شبانه روز. ببین! اینها بحثیه! اینها رو باید بفهمیم.
باز حضرت خدیجه(س) وقتی دیگه باردار بودن و نزدیک به وضع حمل بودن، به زنان قریش پیغام دادن که بیاید، من نزدیک این است بارم را زمین بگذارم. زنان قریش گفتن نمیخوایم. وقتی بهت میگفتیم با یتیم ابوطالب نباید ازدواج بکنی. یعنی حضرت رسول(ص) رو میگن، چون ابوطالب به قولی بزرگش کرد. وقتی بهت میگفتیم برای همین بود. کمکت نمیکنیم. خیلی نگران بود. در بستر دراز کشیده بود که درد زایمان ایشون رو گرفت. میگه دیدم چهار زن گندمگون وارد شدند، ترسیدم و گفتم شما کیاید؟ گفت نترس ما از جانب پروردگارت اومدیم. من ساره هستم، زوجه ابراهیم. ایشون آسیه است. معرفی کرد. مریم بنت عمران. (دختر عمران) و صفورا دختر شعیب، همسر موسی. البته عوض ایشون اشخاص دیگهای رو هم گفتن. حالا کاری نداریم. بعد آمدند، حضرت زهرا(س) به دنیا میاد. بعد جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل میشه خبر خوش رو بهش میده و میگه الله یقْرِئُکَ السَّلَامَ و یقْرِءُ مَولودُکَ السَّلام خدا به تو سلام میرسونه و به این مولود مبارکت که به دنیا آمده داره سلام میرسونه. اینها بالاخره آمده است.
عنوان بخش ۴ : سوره کوثر (حضرت زهرا (س)؛ خیر کثیر)
نساء (۵۱) بقره (۱۴۶) نساء (۵۲) نساء (۵۴) بقره (۱۲۵) کوثر (۱) کوثر (۲) صافات (۱۰۷) کوثر (۳) واقعه (۱۰) مطففین (۲۶)
۴ – (خدمت شما عرض کنم) سوره نساء (ببخشید من تند تند صحبت میکنم چون واقعا باید بحثم تمام بشه، دیگه شب دیگری نیستش اینجا، دیگه من کوتاه نمیام. خدمت شما عرض کنم که) در سوره نساء (باز هم همین جا اومد الحمدلله) در سوره نساء آیه ۵۱ میگه: (أعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ) أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ سَبِیلاً. (نساء/۵۱) آیا ندیدی و عجب نداشتی از حال آنان که بهرهای از کتاب آسمانی هم داشتند یهودیان رو میگه. یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ.
جبت، مفسرین نمیتونن تفسیرش کنند. یعنی برخی از مفسرین نمیدونند، بحثهای مختلفی شده. برخی جپتس در نظر گرفتند، برخی گفتند نام بتی بود. این جبت همان ایجپت (Egypt) [است.] مصر، قبت. عربیشو بگیم، قبت شد گبت. گ در عربی نبود شد جپت. از اینجور کلمهها زیاد داریم. مثلا جهنم برگرفته شده از لفظ گِهَنُمه. درهای که در آن یهودیان بچه شون رو میسوزوندن. گِن یعنی دره، هَنُم هم اسم اون دره بود. گِهَنُم جایی که زنده زنده آدمها رو میسوزوندند. کلمه جهنم از آن گرفته شده. به لحاظ علم لغتشناسی دارم عرض میکنم. حالا لغویها سر این بحث دارن. نظر شخصی بنده بر اینه. که به کس دیگه هم کار ندارم. اینهایی که ایمان داشتند به همان تفکرات مصر و طاغوت. اینها به خاطر اینکه حضرت رسول(ص) رو رد بکنند، اومدند جلوی مشرکین اومدند به بتهاشون سجده کردند. گفتند شما تفکرتون خیلی بهتره، جلوی این وایستید. با اینکه کاملا میدونستند یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ. (بقره/۱۴۶) یه جوری حضرت رسول(ص) رو میشناختند که مادر بچه اش رو میشناسه. مطمئن هم بودن. قرآن هم میگه شما میدونید بَر حقه. اما شیشه خرده دارید.
با مشرکین همعهد و متفق شدند و به کافران میگویند که راه شما به صواب نزدیکتر از طریقه اهل ایمان است. أُوْلَـئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ.(نساء/۵۲) اینها کسانیاند که خدا لعنتشون کرده (حالا من دیگه عربیشو نمیخونم فقط فارسیشو ترجمه میکنم.) آن گروهند که خدا آنان را لعنت کرد و هرکه را خدا لعنت کند و هرگز کسی مدد و یاری او نتواند کرد. آیه بعدش آیه ۵۳ خیلی جالبه! آیا آنان که از احسان به خلق خدا، به هسته خرمایی بخل میورزند، مسخرهشون میکنه، میگه شما اینقدر گدایید، من شما رو میشناسم. یهودیان شمال مدینه رو میگه، یه هسته خرما به کسی نمیدید. تو بحث اقتصادی هم همین جوریه دیگه، معروفند. (خدمت شما عرض کنم) بله. (و هر که را خدا لعنت کند و دیگر بله عذر میخوام) بهرهای از ملک و سلطنت خواهند یافت؟ میگه ما به اینها ملک و سلطنت میدیم؟ یعنی اینجا رسما خدا اینها رو خطاب قرار داد. اون ملک آخرالزمانی که شما منتظرشین، فکر میکنید از شماست، به شما نمیدم.
دقیقه ۱۵ تا ۲۰
به کی میدم؟ آیه بعدش أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَآ آلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَآتَیْنَاهُم مُّلْکًا عَظِیمًا.(نساء/ ۵۴) اونها رو به آل ابراهیمی میدم که… آل ابراهیم از کی؟ از طریق اسماعیل. وَعَهِدْنَا سوره بقره ۱۲۴ و ۱۲۵ وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ. (بقره/۱۲۵) ببین اینه! حواستون جمع باشه. این آیه ۵۱ سوره نساء تا ۵۴ (خدمت شما عرض بکنم که) اینها اصلا آیات اهل بیته. هم نظیر اینها هم میشه آیه ۳۳ (خدمت شما عرض کنم) سوره آل عمران. در اونجا هم باز به آل ابراهیم اشاره میکنه که ما اینها رو انتخابشون کردیم. میخواید بخواید، میخواید هم نخواین. مهم نیستید اصلا. اینها رو به اونها گفت. اینها هم خوب خبر داشتند.
توی همچین (خدمت شما عرض بکنم) شجره مطهره پاک آل ابرهیم، آمد، به کجا رسید؟ به حضرت رسول(ص) رسید. حالا بعدش چطور میخواد انتقال پیدا بکنه؟ این رو آقا رسول الله(ص) خیلی زیبا میگه. آقا رسول الله(ص) که من از اهل سنت بیشتر سند میارم، به خاطر اینکه مطلب جا بیفته، دیگه اِنقُلتی هم نداشته باشه. شیعه تا دلتون بخواد داره.
عسقلانی در لسانالمیزان، جلد ۳، صفحه ۱۸۰، میگه. صاحب مستدرک، حاکم در مستدرک خودش جلد ۲، صفحه ۲۴۱، میگه. مجمعالزوائد هیثمی، جلد ۹ صفحه۱۰۰، میزانالاعتدال ذهبی، جلد ۲، صفحه ۳۰۶، قریب به مضمون مدلهای مختلف میگن اما کلیتش اینه: خداوند متعال مردم را از شجرههای مختلفی خلق کرد. مِن شَجَرَهِ شَتی و من و علی را از شجره واحد قرار داد. من تنه آن درختم و فاطمه(س) ریشه یا در برخی دیگه آمده شاخه آن درخت است. شجره است. علی لقاح یا پیوند این درخته خیلی جالبه! و حسنین میوههای آن درخت هستند و دوستان آنها که امت حقیقی منند یعنی امت اصلی من همینهان. دوستان آنها، برگهای این درختند. خب؟ یعنی وقتی این نسب رسید به حضرت زهرا(س)، انگار به این درخت یه پیوند زدند که درخت چی بده؟ (بگید) میوه بده. بار بده. پیوند امیرالمؤمنینه. و هم کُفو حضرت زهرا(س) فقط هم او میتونه باشه. کسی دیگه نمیتونه باشه. و میوه داد. میگم اهل سنت دارن میگن. این شد شجره طیبه در قرآن، در مقابل شجره؟ ملعونه. که حالا توی (خدمت شما عرض کنم) تفسیر إِنَّا أَنزَلْنَاهُ خدمت شما عرض میکنم، سوره قدر. اونجا کامل توضیح میدم. اینها خوب اینها رو فهمیدن.
در اصول کافی جلد ۱، صفحه ۴۱۳ یا ۴۷۳ (باز بد من نوشتم ایراد از منه، هر دو تا رو چک کنید) میفرمایند: وقتی خانه امام صادق(ع) را آتیش زدند. حضرت صادق سلام الله علیه در میان آتیش راه میرفت و این کلمات رو میگفت. جلو چشم اینها. جلو چشمشون که ببینن. وسط آتیش راه میرفت و فرمود: من فرزند ابراهیمم. من فرزند أَعْرَاقِ الثَّرَى هستم. من از أَعْرَاقِ الثَّرَى به ابراهیم میپیوندم. یعنی اسماعیل. خدمت شما… بعد اشاره میکنه من فرزند… حضرت زهرا(س) رو میگه. مییاد پایین تا میخواد معنی به ما بده که اگر شما فکر کردید تنه اصل این شجره یعنی حضرت ابراهیم رو، از شروعش در آتش انداختید؟ (بگید) هیچ چی نشد. اگر آتش به خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها زدید، هیچ چی نمیشه. خونه منم که آتش زدید، هیچ چی؟ نمیشه. ما فرزندان شجرهای هستیم که منتها این درخت، این درخت دم دست تو نیست که آتیشش میزنی.
و خدا با بنی اسرائیل از میان درخت سخن میگفت. نوری رو از تو درخت میدیدن، تعجب میکردن چرا این درخت آتیش؟ نمیگیره. عموم این کُدها رو، اینها اصل اصلش رو دارن، قشنگ هم خبر دارن چه خبره؟ و میدونن کی بر حَقه؟ خوب خبر دارن. فلذا در إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ (کوثر/۱) این عینیت پیدا کرد. به پیامبر گفتن إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ؟ (کوثر/۱) اون خیر کثیر رو که به ابراهیم گفتیم، امت تو را کثیر میگرداند، به عدد ستارگان آسمانها، إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ (کوثر/۱) رو بهت دادیم، اون شجره طیبه از زهرای مرضیه(س)، شاخههای این درخت یا ریشههای این درخته. یعنی ببین شاخه و ریشه چه ویژگی داره؟ پخش بودن رو نشون میده. از طریق زهرای مرضیه(س) خواهد بود.
فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ.(کوثر/۲) فَصَلِّ یعنی نماز بخون. وَانْحَرْ دو تا معنی داره؛ یکی یعنی قربانی کن، یکی دیگه هم یعنی چی؟ احسنت! چون شتر رو که میخوان نحرش بکنن، اول شاهرگش رو میزنن، زیر گلوش رو میزنن، دست رو تا اینجا میبرن زیر گلوش، درسته؟ حالا لُغَویون میگن، این وَانْحَرْ یعنی اینکه توی نماز که میخونین دستتون رو تا اینجا میارید بالا، به این کار میگن نحر. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ.(کوثر/۲) یعنی برخی از مفسرین گفتن اون صلاه،
دقیقه ۲۰ تا ۲۵
صلاه عید قربان بود، نحر هم قربانی عید قربان بود. و این قربانی رو بذار کنار قربانی که ابراهیم علیهالسلام انجام داد، ها؟ همهاش با هم ربط داره. وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ.(الصافات/۱۰۷) گفتن نگهش داشت از همین ذریه قراره یه ذبح عظیمی بیاد او پذیرفته میشه به عنوان قربانی. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ.(کوثر/۲)
إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ (کوثر/۳) او رو که داره مسخرهات میکنه، خودشه. حالا این اگر عاصبنوائل بوده، بابای عمروعاص، یکی از همون کسایی که شراکت داشت دیگه در اون جریان. یکی از کاندیداها عاصبنوائل بود. (خدمت شما عرض بکنم که) از اینجا ما میفهمیم که عمروعاص بچه این نبوده، چون ماند. چون ماند. بعد عرض کردیم معاویه میگفت بیشتر ابوسفیان میگفت شبیه؟ منه. حتی چهرهشناس آورد، به خاطر همین هم میونه اینها با معاویه خوب بود. یعنی ابوسفیان بهش گفته بود داداشته. (خدمت شما عرض بکنم) علیایّحال بگذریم.
اینها این رو هم فهمیدن. در مورد سوره کوثر هم حرف و حدیث زیاده. من وقت نداریم اینجا اینها رو بخوام عرض کنم، فقط نکتهای که من اینجا بگم اینه که، در مورد حتی مکی و مدنی بودنش هم شکه. یعنی اینقدر اینها دست بردن که این رو بزنن، این سوره رو، برخی حتی از مفسرین گفتن که هم مکی است، هم مدنی، یعنی دوبار بر پیامبر نازل شده. یعنی برعکس چی شد؟ مسئله جا افتاد قشنگ. کار خدا اینه.
آقا این شجره طیبه رو خدا بیمه کرده. یعنی شکی نیستش. منتها یه صحبتی در مورد برگهای این درخت کرد که مثلا من و شماهاییم. چند تا ویژگی برگ داره که این باید مدنظرمون باشه. برگ موجب زیبایی درخته، ها؟ آقا امام صادق(ع) میفرماید: کونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکونُوا عَلَیْنا شَیْناً. مایه زیبایی و آبرو حیثیت ما باشید، مایه بیآبرویی ما نباشید. یه نفر یه کاری بکنه، بگه این مسلمونه ها! این شیعه است، ها؟ وقتی میخوان یه درخت رو بزنن، از کجا میفهمن باید بزنن؟ کدوم درخت رو قطع میکنن؟ باریک الله اونی که برگ نداشته باشه. فلذا دیدی وقتی درخت بیبرگوبار بود جرأت حمله پیدا کردن؟ چه در جریان فاطمیه، چه در جریان عاشورا، وقتی دیدن درخت بیبرگه، گفتن خشکه، کسی نداره که، برید حمله کنید.
باید مسابقه بدی، که اون برگ خوشگله باشی. کدوم برگها قشنگترن؟ اونهایی که بهتر آفتاب میخورن. کدومها آفتاب میخورن؟ اونهایی که بیشتر خودشون رو جلو قرار دادن، ها؟ از همه. وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ (واقعه/۱۰) اومدن جلوتر تا از این شجره دفاع بکنن و حمایت کنن. هم جانی هم لسانی، قلبی، همه جوره. این وقتی معصوم مثال میزنه، این مثالها رو بریم روش فکر کنیم، به همدیگه رحم نکنید. در برگ بهتره بودن مسابقه بدید با هم. غبطه بخورید به هم. این رو جدی میگم. غبطه بخورید. فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ. (مطففین/۲۶ ) برای رسیدن به یه شیء نفیس مسابقه بدید با هم دیگه. یعنی برادر دینی، مخلص همدیگه هم هستیم، اما واسه خود شیرینی برای امام زمان (عج) باید مسابقه بدیم. دیر بِجُنبی، کلاهت پس معرکه است.
عنوان بخش ۵ : حضرت زهرا (س) و سوره قدر
قدر (۱) بقره (۱۸۵) قدر (۲) مزمل (۱) مزمل (۲) دخان (۴) شوری (۲۳)
۵ – اما بیبی زهرای مرضیه سلاماللهعلیها همه قرآنه. آخه آدم کجای قرآن رو باز بکنه که بگه فلان. اما من یه سوره رو میخوام دست بذارم روش بحث بکنم، (خدمت شما عرض بکنم) که ویژگی داره این سوره، سوره قدره. چون حدیث داریم، چون در تفاسیر اومده. من مفسر نیستم، من فقط تفاسیر رو خوندم، دارم اینجا عرض میکنم. یک اشتراکاتی رو ارائه میدم. حضرت زهرا سلاماللهعلیها انسان کامله که عینیت یافته قرآن تکوینیه، تکوین قرآن یعنی بخواد عینیت پیدا بکنه میشه زهرای مرضیه(س). میشه امیرالمؤمنین(ع)، میشه امام حسن(ع).
آقا امیرالمؤمنین(ع) میگه کُلُّنا مُحَمَّد. اَوَّلُنا مُحَمَّد وَ آخِرُنا مُحَمَّد وَ اَوسَطُنا مُحَمَّد.[الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم] اصلا کلام خدا وکیلی اینقدر، امیر ملک کلامه دیگه، لسان صدقه. آدم میمونه چی کار بکنه؟ میگه اولیمون محمده، آخریمون هم محمده، وسطیمون هم محمده. تو چهارده معصوم ع هم نگاه میکنی، واقعا اسمی هم درسته. یعنی آقا امام محمد باقر(ع) تو چهارده تا میشه وسطی، آخری که هم نام اولی است. اصلا خیلی زیبا گفته، همه جوره جوره! خب؟ کُلُّنا نُورٌ واحِد. همه شون… ما همهمون نور واحدی هستیم، یکیه.
علیایّحال، ما بحثمون درباره حضرت زهرا(س) است که ویژه در این سوره درموردش بحث شده.
دقیقه ۲۵ تا ۳۰
از اون جا که نزول قرآن در کدام شب بوده؟ شب قدر إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ.(قدر/۱) شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ. (بقره/۱۸۵) خب؟ یه حدیث داریم از پیامبر(ص). میفرماید: مَنْ عَرَفَها حضرت زهرا(س) رو میگه ها! فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ. هرکس حق معرفت زهرا(س) رو فهمید، لیله القدر رو میفهمه وگرنه برید کنار. إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَهَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا. این فاطمه نامیده شد به خاطر اینکه اصلا مردم بریدن از اینکه بتونن بشناسنش کیه؟ مردم میفهمن لیله القدر چیه؟ نه، نمیدونیم چیه؟ واقعا لیله القدر چیه؟ رو کِی بودنش هم بحث داریم، کِیه؟ [کِی هست؟] نمیدونیم چیه؟ میگه حضرت زهرا(س) هم همینه. شما هم نمیفهمید. وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ.(قدر/۲) میگه آخه تو چه میفهمی لیله القدر چیه؟ به منِ انسان میگه ها! انگار میگه وَمَا أَدْرَاکَ مَا فاطِمَه.
(خدمت شما عرض بکنم) بحثهای جالبیه! علامه حسن زاده آملی میفرماید: منازل حب الهی در صعود که برسی به حب الهی، میرسی به یوم و ایام الله، در نزول که حب الهی تو رو فرا بگیره میرسی به لیالی و لیله به یه شب میرسی. آن جایی که لطف الهی، رحمت الهی، جلوه الهی بشر رو میگیره، قدر بشر میخواد تعیین بشه، میرسی به لیله القدر، اهل بیت(ع) گفتن این لیله یعنی مادرمان زهرا(س) و قدر یعنی خود خدا. لیله القدر یعنی فاطمه الله. دقت میفرمایید، موارد سنگینه، اصلا من خودم هم میگم چی دارم میگم؟ از خدا میخوام که درک اینها رو خدا به ما بفهمونه. آقا امام صادق(ع) فرمودند: کسی که حق معرفت به آن حضرت پیدا بکند، لیله القدر را درک کرده است. در تفسیر فرات کوفی آمده امام صادق(ع) در تفسیر سوره قدر فرمودند: إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ (قدر/۱) لیله مادرمان فاطمه است و قدر الله است. اصلا معنیش… آقا امام صادق(ع) گفته. چی بگیم ما دیگه؟ جایی که معصوم حرف میزنه، ما کارهایم؟ حرف میتونیم بزنیم؟ کاره ای نیستیم که.
حالا ببینیم این لیل یه سری ویژگیها داره. یکیش اینه که اصلاً لیل مال آدمهای؟ (بگید) خاصه. عبادت شبانه مال کیاست؟ خواصه. یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ. قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا. (مزمل/۱و۲) ها؟ مال آدمهای خاصه. حالا در مورد این هم بحث میکنم. لیل ویژگی دیگهای داره که اسرار داره ها؟ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَه وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ. سرّ لیلهالقدر چیه؟ چه میدونم. یک سرّی در این نهادی شده در این لیلهالقدر، این همان سرّی است که در حضرت زهرا(س) قرار داده شده. آن سرّ، سرّ چیست؟ برخی از معصومین یه جاهایی پرده رو کنار زدن گفتن بیاید ببینید. بهتون میگیم چیه؟ آقا امام صادق(ع) فرمودند: چقدر فضیلت آن بر سایر سورهها آشکار است. راوی میگوید، گفتم چه فضیلتی دارد مولایم؟ فرمود: ولایت علی(ع) در آن نازل شده است. در لیلهالقدر. حالا لیلهالقدر یعنی کی؟ حضرت زهرا(س). ولایت امیرالمؤمنین(ع) در وجود حضرت زهرا(س) است که نشون داده میشه، تجلی پیدا میکنه. حالا نره در دفاع از ولایت؟ مگه امیرالمؤمنین(ع) در جنگ احد در دفاع از ولایت کم گذاشت؟ هشتاد، نود تا زخم برداشت؟ نه. زخم کاری! سر تا پا خون بود آقا امیرالمؤمنین(ع). که لا فَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار. نازل شد. مگه کم گذاشت؟ وقتی حضرت زهرا(س) رسید اونجا، مرهم میخواست بذاره روی دندان پیامبر(ص)، شکسته بود، صورتش زخم برداشته بود، داشت مرهم میذاشت انگاری گفت جبران میکنم. ها؟ یه جوری گفت جبران میکنم به وقتش. از ولایت… واسه ولایت مردونه وایستادی، واسه ولایت مردونه وایمیایستم. هر چند در ظاهر؟ زنم.
(خدمت شما عرض بکنم که) سوره دخان آیه ۴ میگه فِیهَا یُفْرَقُ کلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ.(دخان/۴) در این لیلهالقدر، کل امر جدا میشه. یعنی اگر در احکام است به سمت تبصرهها میره، که مشخص بشه. در وجود حضرت زهرا(س) است که خیلی از مقدرات مشخص میشه. یعنی از طریق حب حضرت زهرا(س) است که خیلی شاخهها مشخص میشه. خیلی افراد شناخته میشن.
دقیقه ۳۰ تا ۳۵
نسبت به احترام به حضرت زهرا(س) است که مشخص میشن. پیامبر(ص) بنیانگذار این احترامه، تا کمر خم میشه، دستش رو میبوسه، پا میشه واسش، کنار خودش مینشوندش، اُمِّ اَبِیها بهش میگه، فِداها اَبُوها بهش میگه. یعنی بنیانگذار این حبه. بنیانگذار این احترامه. هیچ چیزی بابت اجر رسالتم نمیخواهم إِلَّا؟ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى.(شوری/۲۳) ها! این دوستی، این مودت این نزدیکانم، که شیعه و سنی آوردن، حدیث آوردن که این میگن اهل بیت (ع) یعنی پنج تن رو میفرمود.
(خدمت شما عرض بکنم که) بی بی حضرت زهرا(س) وسیلهای است برای شناساندن ولایت. یعنی اینطوری (به شما) خدمت شما عرض بکنم، آقا امیرالمؤمنین(ع) بعد از اینکه خانه نشین شد، چون امام بود و مَثَلُ الإمام مَثل الکعبه (خدمت شما عرض کنم) کعبه سراغ شما نمیاد، شما باید سراغ کعبه برید. امام نمیتونست بگه بیاید سراغم. حضرت زهرا(س) نقش خودش رو ایفا کرد. حضرت زهرا(س) میتونست بره بگه. اینجا به من و شما داره حرف میفهمونه. حضرت زهرا(س) بلند شد. در تک تک خونهها رو زد. کجا بودی تو توی غدیر؟ مگه تو جزء کسانی نبودی همون جلو بودی، اولین کسان بودی؟ با گریه کردنهاش فهموند، با خطبه فدکیهاش فهموند، با سر قبر حضرت حمزه(ع) رفتنهاش فهموند. تمام کارها، یعنی لسانی، عملی، هر جوری که میشد به این کسانی که فراموش کردند به این سادگی، بفهمونه که بابا قاطی کردی! این طرف مسیر ولایت بود. او [حضرت زهرا(س)] اومد. امام نباید بره خودش رو معرفی کنه، اما ماها باید چی کار کنیم؟ (بگید) مردم روآگاه کنیم، بگیم ای بابا! پاشید برید سراغ امام. مگه عمار در جریان اینکه اومدند بیعت بگیرند با امیرالمؤمنین(ع) نقش اساسی داشت. خطبهها خوند عمار. گفت دیر آمدید ولی آمدید. بدانید که علی اینگونه عمل میکند. عدالت را فلان خواهد کرد، بهمان خواهد کرد. گفتند آقا صحیح، صحیح، قبول میکنیم. نقش داشت. یعنی آقا (ماها) این وظیفه ماست. اینجا حضرت زهرا(س) به ما میفهمونه اگه امام زمانت رو میخوای، اگه میخوای به کل دنیا بفهمونی؛ بابا بدبخت! بیچاره! لیبرال دموکراسی واست درد نمیشه! مارکسیسم نمیشه! این ایسم، اون ایسم هیچ کدوم اینها فایده نداره. تو باید امام زمانت واست بیاد. خود امام زمان (عج) که نمیتونه بیاد بگه آقا بیاید سراغ من. من و شما باید بریم. نقش زهراگونه من و شما اینجاست. اینجاست که حضرت زهرا(س) است که تفریق میکنه، جدا میکنه. ها؟ که میگه آقا مشخص شو، غربال شو، بیا اینوَر، بیا اینوَر. اون طرفیای خطرناک شدی.
آقا امام محمد باقر(ع) یک حدیث عجیب غریب داره. اصلا من این رو خوندم تکون خوردم. موندم. یا معشر الشیعه! به من و شما داره میگه. یا معشر الشیعه! آی شیعیان! بله؟ خاصموا بسوره إِنّا أَنْزَلْناهُ. با سوره إِنَّا أَنزَلْنَاهُ برید بحث بکنید. برای ما اهل بیت. تفلجوا رستگار میشید. بعد وعده پیروزی هم میده. با سوره انا انزلناه بر امامت ما احتجاج کنید و بدانید که در بحث و استدلال پیروز میشوید، چون پس از رسول خدا(ص)، حجت خدا بر خلق او بود. السیّده تای تأنیث میاره. لسیّده دینکم وأنّها لغایه علمنا. پس این إِنَّا أَنزَلْنَاهُ یعنی یه جوری… من گفتم خدایا این سوره چه فرقی داره با بقیه سوره ها؟ دیدم عجب! میگه إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ (قدر/۱) سوره حضرت زهرا(س) است. لَیْلَهِ الْقَدْرِ خود حضرت زهرا(س) است. یعنی برید با حضرت زهرا(س) بحث بکنید. شروع بحثتون با چی باشه؟ با حضرت زهرا(س) باشه و قطعا پیروزید و هیچ پاسخی نداره طرف مقابل در مورد حضرت زهرا(س). میگه با هم دوست بودند، میگی اگه دوست بودند چرا شبانه دفن شد؟ ها؟ اگر دوست بودند بگو قبر کجاست؟ بسم الله. اگر دوست بودند در صحیح بخاری و در صحیح مسلم چرا آمده ابوبکر میگه که آقا من از سه تا کاری که کردم پشیمانم؛ حمله به خانه حضرت زهرا(س) بود. پس چرا در صحیح مسلم آمده، در صحیح بخاری آمده، در۴۰ تا سند حدیثی شما آمده که فَغَضَبَتْ غضب کرد بر اونها. فَهَجَرَتْ در حالی که قهر بود شهید شد. از دنیا رفت، حالا اونها میگن. این خیلی معنی داره. میگه خاصموا بإنا أنزلناه. با سوره قدر که برید احتجاج بکنید.
حضرت زهرا(س)
دقیقه ۳۵ تا ۴۰
ظرف تحقق و تعین این تقدیر الهی است. در شب قدر تقدیر الهی میخواد مشخص بشه دیگه. ولایت امیرالمؤمنینه دیگه. آخ اگه بشه ولایت رو… پس فهمیدید از کی بگیری؟ باید بری اونجا، خودشیرینی بکنی منتها بهشت را به بها میدهند اینجا نه به بهانه. اینجا بری کار بکنی خودت رو نشون بدی بعد تقدیرت بنویسند وَ اجعَلنا مِن خَیرِ اعوانِه و انصارِه، خیر اعوان و انصار بنویسن تمام. در عمر تو ظهور نکنه بمیری زنده میشی، رجعت میکنی تو این شکی نیست یعنی از این طریق من باید پاشم برم برسونم خودم رو به حضرت زهرا(س) به ولایت این بزرگواران. (صلواتی عنایت بفرمایید.) [الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم]
عنوان بخش ۶ : حضرت زهرا (س) و قرآن (مزمل، قدر)
قدر (۲) مزمل (۱) مزمل (۲) مزمل (۵) مزمل (۸) کوثر (۲) مزمل (۹) مزمل (۱۰) اسراء (۸۲) شمس (۹) واقعه (۷۹) احزاب (۳۳) قدر (۳) قدر (۴) قدر (۵)
۶ – وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ (قدر/۲) حالا چه میدونی؟ حالا میری توی سوره مزمل میگی. یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ. قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا. (مزمل/۱و۲) درباره باز داره از شب صحبت میکنه. خیلی جالبه ها! بعد یه جاش میگه إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا (مزمل/۵) سَ یعنی تو آینده، سَنُلْقِی بر تو یک قول ثقیلی میاریم، بر تو ای پیامبر! آقا مفسرین نوشتند این قَوْلًا ثَقِیلًا کیه؟ نگیم مفسرین کیا چی گفتند؟ یه خرده فکر کنیم دنبال کلمه ثقل بگردیم إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ ها؟ اون قول ثقیل وجود مبارک حضرت زهرا(س) است. وقتی که آمد به پیامبر(ص) گفتن به تو میدیمش. إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا (مزمل/۵) این قول ثقیل رو مرحوم علامه طباطبایی میفرماید: قرآن عظیمه و قرآن عظیم ظرف وجودیش فقط در انسان کامل و در ولی معصوم میگنجه. حضرت امیر(ع) میتونه بیاد بگه من قرآنش میتونستیم بگیم اون جایی که بعدش میگه لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا (مزمل/۹) یعنی چی؟ این لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ (مزمل/۹) هم ماجرا داره. این رو برید تو سوره دخان هم میبینید. برید اونجا این لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ (مزمل/۹) رو هم میبینید اونجا. یعنی اینجا باید اون اتفاق قشنگ بیفته تا شجره طیبه بار بده، میوه بده، بگذریم.
حضرت زهرا(س) میفرمایند (ستایش خدای) ستایش خدای را که مرا منکر امری از کتابش قرار نداده و در هیچ حقیقتی از امر کتابش مرا سرگردان ننموده است. میگه هیچ حقیقتی، خیلیه ها! خیلی سنگین داره حضرت صحبت میکنه. میگه هر آنچه که در کتابش حقایق (همه قرآن حقایقه) وجود داره من میدونم. من سرگردونش نمیشم. بله این قرآنه. مگه هر نخالهای میتونه بره سراغش؟ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا.(اسراء/۸۲) این آب مگه نور نیست؟ مگه روشنایی نیست؟ ها؟ میتونه مایه بدی بشه؟ بله. یه قطره نجاست بنداز توی این، چی میشه؟ ته این لیوان یه قطره نجاست باشه تا این لیوان رو پر کنی، حالا چقدر نجاست داری؟ خیلی. آب پاکی بود ریختم رو نجاست، باید پاک میشد که. نخیر. ظرفت کثیف بود. ظرفت کثیف بود. اما وقتی این ظرف رو پاک بکنی، دو قطره هم بندازن حالا پاکی بیشتره. به خاطر همین تو سوره شمس چند تا قسم میخوره خدا؟ ۱۷ تا! که چی بگه قَدْ أَفْلَحَ مَن؟ زَکَّاهَا. (شمس/۹) زکیه کیست؟ زکیه کیست؟ پس به این قرآن آدم نخاله بره سمتش، بدبختیش بیچاره بیشتر میشه، بره طرفش. لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْ؟ [مُطَهَّرُونَ]. (واقعه/۷۹)
دقیقه ۴۰ تا ۴۵
طاهره مطهره. مگه میشه… شما برید…
آقا قرآن معیناند اهل بیت (ع). قرآن عینیت یافته و این امام مصحفه. این قرآن امام صفحه صفحه شده است. یعنی امام میتونه بدبخت بکنه کسی رو؟ چرا نکنه؟ همون جور که قرآن خیلیها رو بدبختیشون رو بیشتر میکنه. چه طور؟ آقا اباعبدالله آخرین لحظاتی که افتاده، آخرین لحظات، وقتی میان (من نمیخوام روضه بخونم ها!) وقتی میان سراغش، میخوان برن سمت خیمهها، بلند شد آقا یه چند تا کلمات عجیب گفته، برمیگرده به سمت کوفه میگه هانی کجایی؟ بر میگرده به محل شهادت آقا ابوالفضل العباس(ع) میگه عباس کجایی؟ بر میگرده سمت آقا علی اکبر میگه کجایی؟ بعد میگن حسین بن علی(ع) خون زیاد ازش رفته چی شده؟ چرا از مردهها داره کمک میطلبه؟ نفهمیدید بدبختت داره میکنه! یعنی چی؟ یعنی کار من معصوم، امام به جایی رسیده که از مرده دارم طلب استمداد میکنم، خاک بر سر توی زنده کنن! حجت داره تمام میکنه. حضرت زهرا(س) حجت تمام کرد. ۶ ماه پیامبر (ص) جلوی اون خونه سلام داده، بعد تو بری سراغ در اون خونه؟ میدونی اونجا کجاست؟ این همان خانهای است که خداوند در قرآن گفت و شأن آن را رفیع گرداندهایم ما. میدونی کجا داری میری؟ حواست هست؟ خراب کردی! خراب کردی! إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ (واقعه/۷۹) نمیتونن به این برسن. إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ؟ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا (احزاب/۳۳) قرآن این فقط ظرف وجودی اینها اهل بیته. و کس دیگهای… کی میخواد بفهمه آخه اینها کتاب خدا [هستن]؟ پس حق داریم بگیم وَمَا أَدْرَاکَ مَا فاطِمَه. واقعا هم.
بعد میگه لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ. تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ. (قدر/۳و۴) آقا فرشتگان بر حضرت زهرا(س) وارد میشدن؟ بله. دست شما درد نکنه! شیعه و سنی میگه آقا امام صادق(ع) میفرماید: جبرئیل بعد از پیامبر(ص) بر مادرمون زهرا(س) وارد میشد، صحبت میکرد. صحبت میکرد. بعد آقا رسول الله اومد بهش خبر میداد نگران نباش، این طوریه. (چی میگن به قولی؟) دلش رو آروم میکرد. اصلا مصحف فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را کی گفت (به حضرت زهرا(س) نوشت؟) به حضرت زهرا(س) گفت به امیرالمؤمنین نوشت؟ جبرئیل. تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ. سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ. (قدر/۴و۵) درود بر او باد تا روز فجر. تا فجر روز نگفتم ها! گفتم تا کی؟ تا روز فجر. تا اون فرجی که میخواد بشه، سلام بر او. که او بیاد شأن حضرت زهرا(س) رو چه بسا یه خرده بفهمیم. چه بسا یه خرده بفهمیم چی به چی بوده؟ کی به کی بوده؟ بعد به پیغمبر گفت لَیْلَهُ الْقَدْرِ همین یه دونه زهرا(س)، خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ. آقا یعنی چی؟ یعنی مسعودی در مروجالذهب میگه، سنیه ها! میگه که این أَلْفِ شَهْرٍ میدونید یعنی چی؟ یعنی (اندازه) ۱۰۰۰ ماه، اندازه حکومت بنیامیه. گفت نگران نباش پیغمبر! همین یه دونه کوثری که به تو دادیم، خیر کثیره، ۱۰۰۰ ماه هم بذارید اینها حکومت بکنن. و واقعا هم حساب کنید قریب به ۱۰۰۰ ماه میشه. بعد منتها اون ماههایی که عبداللهبنزبیر بوده رو و اینها رو هم باید حساب بکنید. (خدمت شما عرض بکنم که) حساب میکنی میبینی نزدیک ۱۰۰۰ ماه میشه. میگه لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ. (قدر/۳) این نخالهها که نگرانی نداره که. باید فهمید. حضرت زهرا سلاماللهعلیها یه همچین شخصی است. متأسفانه، متأسفانه، ما چه میدانیم کیست؟
عنوان بخش ۷ : شأن حضرت زهرا (س) در روایات
انبیاء (۸۷)
۷ – آقا امام حسن عسگری(ع) میفرمایند: نَحْنُ حُجَهُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطِمهُ حُجَّهٌ عَلیَنا. تفسیر اطیب البیان جلد ۱۳، صفحه ۲۳۵.
امام زمان (عج) فرمودند: در الغیبه صفحه ۲۸۶ شیخ طوسی : فی إِبْنَهِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله لی أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ. حالا بریم اون طرفی بگیم.
در بخاری صحیح بخاری، جلد ۴، صفحه ۲۱۰ و [صحیح] مسلم، جلد ۷، صفحه ۱۴۱، میگن فاطِمَه حضرت رسول(ص) فرمود: فاطِمَه بَضْعَهُ مِنّی فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنِی. فاطمه پاره تن من است، (هر که او را اذیت بکند) هر که او را غضبناک کند، کی رو غضبناک کرده؟ خدا را. به خدا قسم همین قرآن همچین شأنی رو برای یونس پیامبر قائل نشد. وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا. (انبیاء/۸۷) حضرت یونس عصبی شد، غضب کرد، خدا چی کارش کرد؟
دقیقه ۴۵ تا ۵۰
فرستادش تو شکم ماهی. گفت چیه؟ واسه خودت اجتهاد میکنی؟ یعنی غضب حضرت یونس غضب خدا؟ نبود. اما میگه غضب فاطمه غضب خداست. این رو که دیگه بابا طرف برادر اهل سنت ما داره میگه.
امام قُرطُبی سنی مالکی است. میگه : اگر ما قائل شویم که حضرت مریم نبی بوده با این روایت ثابت میشود که مقام فاطمه از حضرت مریم هم بالاتر است.
آلوسی وهابی در مدح وهابیت کتابها نوشته. در تفسیر روح المعانی خودش جلد ۳، صفحه ۵۵ میگه نظر من این است که فاطمه بتول(س) افضل از تمام زنان اولین و آخرین است. از این جهت که او پاره تن رسول خدا(ص) است و از سایر جهات هم همین گونه است. میگه فقط به خاطر این که پاره تن رسول خدا(ص) است نیست، از سایر جهات هم شخصیتها و ویژگیهای او این چنین است. و حتی اگر ما قائل شویم که حضرت مریم نبی بوده، باز هم فاطمه افضل است، زیرا پاره تن روح وجود عالم هستی و پاره تن (تمام) سید تمام موجودات عالم است. یعنی حضرت رسول(ص) و با هیچ چیز قابل قیاس نیست. چه زمانی میتواند این دستهای بشر به ستاره ثریا برسد؟ آالوسی وهابی داره در شأن حضرت زهرا(س) اینها رو میگه! حضرت مریمیکه جبرئیل بر او چی شد؟ نازل شد. بر حضرت زهرا نازل نشه؟
صالحی شامی در کتاب سبلالهدی و الرشاد میگه: این حدیث نشاندهنده برتری بر تمام زنان عالم است، حتی بر عایشه و حتی بر خدیجه(س) و دیگر دختران پیامبر. که مشخصه. بله همه این رو قبول دارن.
حاکم نیشابوری در مستدرک خودش جلد ۳، صفحه ۱۶۰، میگه، (اینها همه علمای اهل سنتاند.) وقتی فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد میشد، آن حضرت تمام قد در برابر فاطمه(س) میایستاد، او را میبوسید و به او خوش آمد میگفت، دست او را میگرفت و در جای خود مینشاند.
مناوی در کتاب فیض الغدیر شرح جامع الصغیر میگه: ابونعیم و دیلامی آوردهاند: که هرکس فاطمه(س) را اذیت کند به اندازه تمام آسمان و زمین لعنت خداوند بر او باد، چون خدا رجس و پلیدی را از آنها بر طرف کرده است و آنها را پاک گردانیده است. اینها بحثی که در مورد حضرت زهرا(س) بود این.
عنوان بخش ۸ : هجوم به خانه حضرت زهرا (س) در روایات
۸ – حالا این حضرت زهرا(س) حجت رو تمام کرد. آقا کتب برادران اهل سنت ما میگن ماجرای در و دیوار اتفاق افتاده. هیچ شکی دَرِش نیست. بخوام میتونم فقط ۵ ساعت سند برای شما بخونم. مشهد یه جلسه داشتیم ما فقط سند میخوندیم که مردم دیگه خسته شده بودن. اینقدر آمده! دی این هیچ شکی وجود نداره. یک نمونههای بسیار کوچک، (اصلا نمیخوام وقت جلسه رو بگیرم) عرض بکنم.
جوینی استاد ذهبی از رسول خدا(ص) نقل میکنه که: روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بودند، حسنبنعلی(ع) بر او وارد شد، دیدگان پیامبر(ص) که بر حسن(ع) افتاد اشک آلود شد، سپس حسینبنعلی(ع) بر آن حضرت وارد شد، مجددا پیامبر(ص) گریست. در پی آن دو فاطمه(س) و علی(ع) بر پیامبر(ص) وارد شدند. اشک پیامبر(ص) با دیدن آن دو نیز جاری شد. وقتی از پیامبر(ص) علت گریه بر فاطمه(س) را پرسیدند، فرمود: زمانی که فاطمه(س) را دیدم به یاد صحنهای افتادم که پس از من این رو جوینی سنی، استاد ذهبی سنی داره میگه به یاد صحنهای افتادم که پس از من برای او رخ خواهد داد. گویا میبینم ذلت وارد خانه او شده، حرمتش پایمال میگردد. حقش غصب شده، از ارث خود محروم گشته، پهلوی او اینجا رو گوش کنید. میگه اَلمَحزونَهُ المَکروبَهُ المَغمومَهُ المَخزونَهُ المَقتولهُ بابا این از بزرگان اهل سنت اند. و فرزندی را که در رحم دارد سقط شده، در حالی که پیوسته فریاد میزند وا محمداه! ولی کسی به او پاسخ نمیدهد. کمک میخواهد اما کسی به فریادش نمیرسد. او اول کسی است که از خاندانم به من ملحق میشود و در حالی بر من ملحق میشود که محزون و گرفتار و غمگین و شهید است.
ابن قتیبه دینوَری در الامامه و السیاسه (که ماجرایی داره این الامامه والسیاسه ها!) جلد ۱، صفحه ۳۰، میگه که: ابیبکر به دنبال عدهای که حاظر نشده بودند با او بیعت کنند بود. دنبال آن افراد بود. همان افرادی که نزد علی تجمع کرده بودند. لذا عمر را به دنبال آنها فرستاد. عمر سر رسید. آنها را صدا کرد ولی آنها اعتنایی نکرده و از خانه خارج نشدند. عمر هیزم خواست و گفت به همان خدایی که جان عمر در دست اوست سوگند یاد میکنم که بیرون بیایید و گرنه خانه را با کسانی که در آن هستند آتش خواهم زد. به عمر گفتند: ای اباحفص! فاطمه(س) در این خانه است! گفتن چی کار داری میکنی؟ فاطمه(س) تو این خونه است! در نقلهای دیگه اومده عده ای برگشتند. این رو بدونید! عده ای از آنها برگشتند. گفتن ما تا اینجاش دیگه نمیتونیم بیایم. خونه خونه فاطمه(س) است. یعنی معیاره فاطمه سلاماللهعلیها. عمر پاسخ داد: باشد. فاطمه سلاماللهعلیها چون صدای آنها را شنید با صدای بلند فریاد کرد: ای پدر! ای رسول الله! ما پس از تو چه ظلمها که از ابن خطاب و ابن ابی قحافه ندیدیم.
جالبه! اومدن گفتن الامام و السیاسه کتابه دینوَری نیست.
دقیقه ۵۰ تا ۵۳
اصلاً همچین کتابی نداره. در حالی که دست خطش، خطیش تو موزههای مصر و ترکیه و هند موجوده. خطیهاش! از جای دیگه اصلاً بزرگان و علمای اهل سنت به این کتاب اشاره کردن که فلانی در فلان کتابش گفت. حالا اینجاش رو براتون میخونم اصلاً تعجب بکنید خدا وکیلی! و درس بگیریم. و پناه ببریم به خدا که به این روزها نیفتیم.
ابن حجر هیثمی، صفحه ۷۲، در کتاب تطهیر الجنان و اللسان میگه: پیشوایان ما و دیگر فرق تصریح دارند که بر همگان واجب است تا از نقل مشاجرات و درگیریهای میان صحابه اجتناب کنند. نظر به کتابهایی که بعضی از محدثان والامقام همانند ابن قطیبه درباره صدر اسلام نوشته اند. شایسته این بود که وی از ذکر جزئیات حوادث اجتناب مینمود. میگه چرا اینها رو توضیح داده؟ چرا گفته؟ خیلی عجیبه! میگه باید سانسور بکنیم. یعنی ادبیات حاکم، ادبیات سانسور کردنه. و چنانچه ناچار از نقل آنها بود، میبایست جریان این حوادث را مطابق قواعد اهل سنت، تعدیل و تبیین نماید!! این قواعد تعدیل و تبیین کردن، یعنی تحریف کردن؟ تحریف تاریخ؟ که امروز ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفر مسلمان بگن همچین اتفاقی نیفتاد؟ کی میخواد جواب ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفر مسلمان نفر رو بده؟
در العواصم من القواصم ابن عربی، صفحه ۲۴۸، (شاهکاره دیگه) میگه: از سختترین و ناگوارترین امور در جامعه یکی اندیشمند ناآگاه و دیگری بدعت گذار حیله گر است. اندیشمند ناآگاه و بدعت گذار حیله گر. اما اندیشمند ناآگاه همچون ابن قتیبه است که در کتاب الامامه و السیاسه رسم پرده پوشی را در مورد صحابه رعایت نکرده است. میگه آدم بدی بوده رعایت نکرده. باید پردهپوشی… نمیگه دروغ بوده، میگه باید پردهپوشی میکرد که امروز اینها نتونن بیان بگن و فلان و این جور چیزها. عزیزان! من بخوام براتون سند بخونم به خدا قسم اینها، همهاش اینها فقط کاغذ و سند نوشتم که دیگه وقت میگذره، تو اینترنت سخنرانی هستش تو مشهد سخنرانی کردیم با عنوان اثبات حملهای که به خانه حضرت زهرا(س) صورت گرفته به خانه وحی، میتونید اونجا برید گوش بکنید. موارد متعدد هست. من نمیخوام فضا رو ملتهب، به قولی نمیخوام روضه بخونم. رک به شما بگم.
آخرین بحثم اینه در صحیح بخاری جلد۴، حدیث ۳۹ و ۹۶ و صحیح مسلم جلد۳، حدیث ۱۷، ۵۹ میگه: حضرت فاطمه بر ابوبکر غضب نمود، با وی قهر کرد، با او سخنی نگفت تا از دنیا رفت. پس از پیامبر(ص) شش ماه زندگی کرد و علی(ع) در این شش ماه با ابوبکر بیعت نکرد. این دیگه در صحیح بخاری آمده، دیگه مو لای درزش نمیره. صحیح ترین کتابه داره میگه. چرا غضب کرد؟ خاصموا بإنا أنزلناه ببین!
میگه:
دیدم که آسمان از آه علی گرفته دیدم میان کوچه ماه علی گرفته
خود را فکنده بودم بر روی پای مادر چون دست کوچک من آنجا عصای مادر
دیدم که مادر آنجا مانند لاله پژمرد گر همرهش نبودم در بین کوچه میمرد
دیدم که شد خزانی باغ و بهار چشمش دیدم که دستهایش میکرد کار چشمش
دیدم در آن میانه بر روی گل نشانه دیدم که مادر آنجا گم کرد راه خانه
صَلَّی اللهُ عَلَیکِ یا فاطِمه
تعجیل در فرج قطب عالم امکان صاحبالزمان(عج) صلوات عنایت بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
به امید ظهور مولا و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن(عج) که صد البته نزدیک است.