موضوع سخنرانی : جایگاه زن در اسلام (۱)
عنوان بخش ۱ : مقدماتی درباره موضوع سخنرانی (عدم شناخت شأن زن)
دقیقه ۰ تا ۵
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَه وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ.
۱ . عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بزرگواران و تسلیت عرض میکنم فرا رسیدن ایام الله فاطمیه بیبی حضرت زهرا سلام الله علیها رو. خدمت شما عرض کنم که انشاءالله قراره پنج شب ما یک سلسله مباحثی داشته باشیم با عنوان بررسی نقش زن و پاسخ به چند شبهه که متأسفانه وارد شده توی فضای جوانها، مخصوصاً توی اینترنت توی فضای سایبری زیاد دارن بحث میکنن در موردش، جلسه اولمون جلسه مقدماتیه یعنی ما سنگ بنامون رو میچینیم. توی جلسه جلسات بعد انشاءالله ورود پیدا میکنیم.
عزیزانی که مباحث ما رو دنبال میکنن جلسه اول ۶۰، ۷۰ درصد براشون احتمالاً تکراری باشه و چارهای نیست. چون اگر اینها رو نگیم برای عزیزانی که این مباحث رو نشنیدن جور در نمیاد مطلب و متوجه نخواهند شد. خدمت شما عارض بشم که متأسفانه متأسفانه متأسفانه یکی از بزرگترین مشکلات ما اینه که بحث زن و جایگاه زن اصلا و ابدا برای ما جا نیفتاده و نگاههایی که به زن وجود داره این نگاهها اسلامی و قرآنی نیست و صدق نیت ما اینکه اصلاً جلسه رو داریم در میان مردان برگزار میکنیم در مورد شأن زن ما تا شأن زن رو نفهمیم شأن مادر رو نفهمیم و نتونیم اون رو با مقوله ولایت ادغام بکنیم اصلاً نمیفهمیم شأن حضرت زهرا (س) چیست؟ شأن حضرت خدیجه سلام الله علیها چیه؟ اصلاً متوجه نمیشیم. ببینید ما چقدر نسبت به حضرت خدیجه سلام الله علیها در کشورمون بیتفاوتیم و غریبه ایشون جداً غریبه. امالمؤمنین حضرت خدیجه (س) چرا اینها رو نفهمیدیم؟ به خاطر اینکه خوب شأن مادر و شأن زن جا نیفتاد.
شاید در ادامه مباحث ما مردانی حتی حسادت بکنن به زنان تا این حد بگم من میخوام این طور بحث مطرح بکنم. چون ما جایی میرفتیم صحبت میکردیم توی دانشگاهها معمولاً تعداد خانمهام بیشتره میگفتن: آقا چون تعداد خانوما بیشتره داری این حرفا رو میزنی؟ گفتیم: نه والله این مباحث باعث نمیشه که ما بخوایم حرف تغییر بدیم و خود خانمها هم این رو خبر ندارن. درد اونجاست خود اینها هم نمیدونن که چه شأنی دارن متأسفانه.
عنوان بخش ۲ : قصه خلقت و رانده شدن آدم از بهشت (توبه حضرت آدم)
احزاب (۷۲)
۲ . ببینید از ابتدای خلقت در قرآن خداوند متعال قبل از حتی خلقت میگه من یه امانتی رو عرضه کردم بر کلیه موجودات بر هستی و هیچ کی نپذیرفت. یعنی بر کوه عرضه کردیم نپذیرفت، بر ملائکه عرضه کردیم نپذیرفتن، بر جنیان عرضه کردیم نپذیرفتن. «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ» (احزاب/۷۲) این امانت هیچ کی نتونست بپذیره بعد انسان پذیرفت. دستش رو آورد بالا گفت: من. خدا میگه: همین هم نفهمید چی رو قبول کرد؟ «کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» (احزاب/۷۲) میگه این هم خودش نفهمید چی رو قبول کرد؟ اما وقتی این اتفاق افتاد به هر حال و آفرینشی شکل گرفت. آدمی نوعاً پا به عرصه هستی گذاشت. اما دلیل آفرینش او خوب حل نشده برای ما جا نیفتاده. آیا اولین انسان ایشون بوده؟ خوب حل نشده جا نیفتاده. بگذریم حالا اونها در ادامه بحث خواهیم کرد.
این آدم دردانه خدا بود این حقیقت مطلبه «وَ عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء» (بقره / ۳۱) همه اسماء رو بهش دادیم «عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ» (علق/۵) هر آنچه را که نمیدونست بهش یاد دادیم. سر این کلاس درس آدم آمد برخی نتونستن ببینن علیالخصوص ابلیس. با اینکه نتونست خدا محاجّه کرد. گفت: اگر میتونید شما بیایید و در مورد اسماء الهی صحبت کنید. ملائکه هیچ کدوم نتونستن حرف بزنن. یکی از جنیان هم که قاطی ملائک شده بود، مقامش اومده بود بالا اون هم نتونست جواب بده، یعنی ابلیس. بعد آدم گفت: «اَنبِئْهُم» (بقره/۳۳) تو جوابشون رو بده.
دقیقه ۵ تا ۱۰
وقتی جواب داد اون صورت مسئله رو که نوشته بود خدا پا تخته سیاه هستی خوب حل کرد گفت: همه دست بزنن واسش «اسْجُدُواْ لآدَمَ» (بقره/۳۴، اعراف/۱۱، الاسراء/۶۱، کهف/۵۰، طه/۱۱۶) تشویقش کنید. همه دست زدن به غیر از یه شاگرد بیادب بیتربیتی که تشویق نکرد. خب معلم چی میگه؟ میگه: گم شو برو بیرون. گفت: برو بیرون از کلاس. گفتش که برای چی من رو داری میندازی بیرون؟ گفت: برای اینکه بیادبی. بیتربیتی. گفت: پس به خاطر ندانستن علم ننداختش، چون جواب اون سؤال رو بلد نبود بیرون ننداختش چون خیلیهای دیگه هم بلد نبودن. همشون بلد نبودن، به خاطر بیتربیتیش انداختش بیرون. [ابلیس] گفت: ثابت میکنم این هم بی ادب. خدا گفت: بسم الله اگه میتونی اثبات کنی که این هم بیادب اثبات کن. رو علمش که بحث نداری. همین الآن یک (خدمت شما عرض کنم) مناظره علمی برگزار شده شما کمآوردی، رو علمش بحث نداریم، رو تربیتش بحث داریم. گفت: اثبات میکنم و اون اتفاق افتاد. اون اتفاق که افتاد (خدمت شما عرض بکنم) و آدم از بهشت… آدم هم بیتربیتی کرد.
خدا انداختش بیرون گفت تو هم برو بیرون. وقتی رفت بیرون گریه کرد. حالا توی روایت اومده سی سال، چهل سال، سیصد سال اشک ریخت. از اون بهشت انداختش بیرون. حالا اون بهشت کجا بوده؟ بحثه. (خدمت شما عرض بکنم که) اما حالا برخی مفسران قائل بر اینن که این همان بهشت جاودان بوده برخی میگن: نخیر یک جای برزخی بوده. برخی هم میگن رو همین زمین یه جای خوش آب و هوایی بوده که این هم با عقلم جور در میاد. چون ما در روایات داریم میگه خدا عذر میخوام آدم و حوا طلوع و غروب خورشید میدیدن. بعد در اون بهشت لغو و تأثیمی وجود نداره اما شما میدونید شیطان هر مزخرفی رو گفته.
افتاد بیرون، وقتی افتاد بیرون (خدمت شما عرض بکنم) این یکی بلد بود. تفاوت اینجا به وجود اومد گفت: ببخشید شیطون بزرگترین مشکلش این بود؛ ببخشید گفتن بلد نبود. بلد نبود بگه ببخشید. یعنی بلد بود ها! همچین شیشه خرده داشت. مغرور بود. میگفت: نمیتونم بگم ببخشید. دیدید ما بعضی وقتها شیطانیم؟ میگیم به کوچیکتر از خودمون بگیم ببخشید؟ حالا بگیم مگه چه اشکالی داره؟ ببخش پسرم من رو. برادرم من رو ببخش. آقا من رو ببخش. خانوم من رو ببخش. کوچیک میشیم؟ شیطان، تفرعون وجودمونه. نمیتونیم. نتونست بگه. میدونی چه استدلالی آورد؟ گفت: من به این… واسه این شاگرده دست نمیزنم. من بچه تهرانم این از شهرستان اومده. «خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ» (ص/۷۶، اعراف/۱۲) من از آتیش، ما از نارم. اون از خاکه. پست ترین عنصر آفرینشه. من به او سجده کنم؟ عمراً. براش… امروزی خودمونو بگم، دست نمیزنم واسش. بی تربیت بود دیگه.
آدم گفت ببخشید. منتها این ببخشید لفظش هم بلد نبود. گریه میکرد همش. بچهتون رو دیدین اشتباه میکنه، فقط گریه میکنه. شما میگی گریه فایده نداره. بگو ببخشید. چون اینجا نقش تربیتی دارید ایفا میکنید. میخواهید مربی باشید نه معلم. بخش علمی نیست. بخش تربیتی. ما میگیم آموزش و پرورش که الآن توی آموزش و پرورش ما متأسفانه نقش آموزشی خیلی پُررنگه، پرورشی خیر. این باید جا میافتاد. هی گفت گفت. آخر خدا به جبرئیل گفت بهش بگو. بهش بگو. یه چیزهایی یاد گرفته بودی قبلاً، اونها رو بگی حلّه. یعنی مثلاً این کلمه رو بگو. بگو ببخشید. گفت چی چی بگم؟ گفت اینها رو بگو. اینها رو که دارم میگم،
توی تفاسیر شیعی آمده به کنار، توی تفاسیر اهل سنت هم آمده. که من فقط اسناد اهل سنتش رو مییارم که دیگه حرف باقی نمونه. تفاسیر شیعی الی ماشاءالله داره. مثلاً در مستدرک الصحیحین جلد ۲، صفحه ۶۱۵، حاکم نیشابوری میگه در درّالمنثور جلد ۱ ذیل آیه ۳۷ سوره بقره «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ» (بقره/۳۷) در اونجا میگه. کنزالعمال، جلد ۱، صفحه ۲۳۴ میگه الخصائص النبویه غیره و غیره. توی اینها گفتن که اون کلمات این بودن، گفت: چی چی باید بگم؟ گفت: دستت رو بیار بالا، گفت: باشه. اشک میریخت ها! اما بابا بهش یاد داد بگه. مربی بهش یاد داد. بگو ببخشید. گفت چی بگم؟ گفت بگو: «یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فاطِمهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یا قَدیمَ الْإِحْسَانُ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ». حالا این تفاسیر شیعی اینجا رو باز میکنن که میگن: وقتی گفت: «یا قَدیمَ الْإِحْسَانُ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ». همچین دلش هم یهویی شکست، اشک ریخت. گفت جریان چیه؟ چرا به این اسم رسیدم اشک ریختم؟ بعد براش توضیح میده، اولین روضه هستی خوانده میشه. جبرئیل میخواند برای حضرت آدم و آدم اشک میریزه. خیلی زیباست ها! این رو پس شیعه نمیگه کی داره میگه؟ برادران اهل سنت ما دارن میگن. در تفاسیر شیعی که آمده هیچ.
عنوان بخش ۳ : روایت امام صادق (ع) در مورد خلقت و اسماء الهی
بقره (۳۱) احزاب (۷۲) قدر (۲)
دقیقه ۱۰ تا ۱۵
۳ . من دو تا روایت برای شما انتخاب کردم. (خدمت شما عرض کنم) من اینها رو عرض میکنم.
در حدیثی از امام صادق علیهالسلام آمده است که: جز خدا هیچ نبود. پس خدا پنج نور را از جلال و عظمت خود آفرید و برای هر یک از آن انوار اسمی از اسماء الهی خود را گذاشت. خدا حمید است و این اسم در محمد صلی الله علیه و آله ظهور یافته (صلوات حضّار) خدا اعلاست که در امیرالمؤمنین علی علیهالسلام ظهور یافت و برای خدا اسماء حسنی وجود دارد که نام حسن(ع) و حسین(ع) از آن مشتق شده است. منتظر بودید این وسط یه اسمی بیاد، بعد از حضرت امیرالمؤمنین(ع)؟ نیومد نه خب نگفته توی حدیث دیگه آخر ویژه داره بررسیش میکنه. ما هم میخوایم ویژه بررسی بشه. توی این پنج شب بفهمیم. تا نفهمیم اهل بیت کیان؟ بعد مادر، بعد زن. این سه تا باید یه جا ادغام بشه. تا بفهمیم برای کی داریم کار میکنیم؟ بعد اون موقع میفهمیم شأن أینَ الفاطِمیُّونی که فریادش برده میشه. اون دنیا با افتخار دستها رو میبرن بالا، میگن ماییم فاطمیون. و از اسم فاطر نام زهرای اطهر، فاطمه اشتقاق پیدا کرده. پس وقتی که آن انوار را آفرید اینها را در میثاق قرار داد در عهد قرار داد.
تمام عالم و آدم درگیر یک عهد الهی است. درگیر یک عهد الهی است. تمام اینکه میبینید این یهودیان صهیونیستهاشون علیالخصوص یهودیان ارتدکس یهودیان فرقه گوشآمونیم اینقدر به خودشون مینازن میگن ما اون قومیم که خدا با ما عهد بسته، عهد هستی با ماست. نه عهد هستی با شما نبود. اگر هم بست شکستید. حالا ما اینجا نیومدیم اینها رو بررسی کنیم. در تورات آیه اش هست که خدا میگه شما عهد شکستید. از بنی اسرائیل گرفت داد به بنی اسماعیل. داد به این طرف بنی اسماعیلی که از حضرت اسماعیل قراره این پنج تن به دنیا بیان. نمیخوام اون رو بحث بکنم چون قبلاً توی دانشگاه بحث کردم.
پس در طرف راست عرش جا گرفتند و خدا فرشتگان را از نور آفرید حتی زودتر از فرشتگان، حتی زودتر از فرشتگان، پس وقتی که فرشتگان به این انوار نظر کردند امر و شأن اینها را بزرگ شمردند و تسبیح را از آنها فراگرفتند و این مطابق با گفته فرشتگان است که در قرآن آمده است و حقیقت ما در انتظار اوامر الهی در تدبیر عالم صف کشیده ایم. آیه قرآنه. میگه اون صف کشیدن ما واسه دیدین اینها بود. و به راستی ما تسبیح کننده ایم. به آن هنگام که آدم(ع) را آفرید. آدم به سوی این انوار از طرف راست عرش با دقت نظر نمود، عرض کرد: ای صاحب اختیار من! به خدا گفت: آنان کیستند؟ خدای متعال در پاسخ فرمود: ای آدم! آنها برگزیدگان من و خواص من هستند. اینها را از نور عظمت و بزرگی ام آفریدم و از اسمهای خودم اسمی را برای اینها برگرفتم. پس عرض کرد: ای پروردگارم! به حقی که تو بر اینها داری اسمهای اینها را به من بیاموز «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا» (بقره/۳۱) این اسمها را بهش آموخت. آدم اصلاً به خودش مینازید به خاطر اینکه با اهل بیت(ع) آشنا شد. و آدم، آدم شد به خاطر اینکه با اهل بیت(ع) آشنا شد. یه جاهایی خودش رو گرفت یعنی فکر کرد خودشم این وسط چیه؟ کسیه. اونجا خراب شد کار، بعد تا این اومد اشتباهش رو جبران کرد، اون «یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ» تا آخر گفت. اون موقع کارش جور شد، درست شد و فهمید. ای آدم! آنها برگزیدگان و خواص من هستند. بله عرض کردم. پس خدای متعال فرمود: ای آدم! این اسمها نزد تو امانت باشد. «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ» (احزاب/۷۲) امانت باشد که سر و رازی از راز من است، غیر تو نباید بر آن آگاه شود. این سره و این سر چیه؟ هنورم نفهمیدیم ها! درست و حسابی هر کسی نمیدونه، عوام که اصلاً.
ما میگیم: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَه وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ». مبنای شروع کیه؟ حضرت زهرا (س) است، یعنی مبنا، نقطه پرگار حضرت زهرا (س) است. بر مبنای حضرت زهرا (س) میگیم، خدا… خدایا درود فرست بر زهرا و پدرش و شوهرش و پسرانش «وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها» و اون سری که در وجود این در وجود این بزرگوار به امانت گذاشتی. آقا من الآن بحث میکنم این سر چیه؟ خب اگه قرار بود همه بدونند که سرّ نبود دیگه.
دقیقه ۱۵ تا ۲۰
سرّ رو نمیدونیم چیه. حضرت زهرا (س) به لیلهالقدر تشیبه شده. حالا انشاءالله یک شب مفصل در این مورد این صحبت میکنیم. کی میدونه این لیلهالقدر یعنی چی، «وَ مَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ» (قدر/۲) تو چی میفهمی لیله القدر یعنی چی؟ الفاطمه. فاطمه. و ما ادرئک ما الفاطمه؟ تو چی میدونی فاطمه (س) چیه؟ همه جوره سرّه وجود حضرت زهرا (س). و کشف نشد و باید این اتفاق بیفته. تا آدم، آدم بشه بفهمه چیه. غیر تو نباید بر آن آگاه شود جز به اذن من.عرض کرد: پروردگارم قبول کردم. خداوند پس از گرفتن این پیمان اسم های آنها را به آدم(ع) تعلیم داد و به فرشتگان عرض کرد هیچ کدام به آنها عالم نبودند، پس در پاسخ قول خدای متعال که فرمودند: مرا از نامهای اینها خبر دهید آیه قرآنه، اگر راست میگویید، عرض کردند: منزهی تو برای ما علمی نیست جز آنچه به ما آموخته اید. همانا تو عالم و دارای حکمتی. آن گاه خداوند فرمود: ای آدم! فرشتگان را به اسمهای آن انوار خبر ده. پس وقتی که اینها را به این اسمها خبر داد، فرشتگان دانستند که این مطلب در نزد آدم به امانت گذاشته شده و آدم به سبب آگاهی از آن فضیلت و برتری یافته است. سپس امر به سجده آدم(ع) شدند زیرا که سجده ملائکه فضیلتی برای آدم و عبادت برای خدای متعال بود. چون که سجده ملائکه سزاوار آدم بود. تفسیر فرات صفحه ۱۱ چاپ نجف.
عنوان بخش ۴ : دشمنی شیطان با اهل بیت (ع) (علت سجده نکردن شیطان)
بقره (۳۴) هود (۴۳)
۴ . اصلاً ماجرای سجده و رانده شدن آدم و اون دعوای اولیهای که به وجود آمده همه بر سر اهل بیته. امروز من میتونم توی این مکان مقدس و در این زمان مقدس خدا را گواه بگیرم که شش دنگ به این رسیدم تمام جهان صهیونیست اومده، فقط اهل بیت(ع) رو بزنه. فقط من هر چی دارم مطالعه میکنم توی این حوزه میبینم میرسه به یکی از اهل بیت(ع) ، هر فیلمی میسازند میبینم تهتوش داره اهل بیت(ع) رو میزنه. بازی میسازن داره اهل بیت(ع) رو میزنه. سریال درست میکنن داره اهل بیت(ع) رو میزنه. اصلاً کینه… یه چیزی رو رک به شما بگم: کینه شیطان به آدم نبود، به اهل بیت(ع) بود. چون میدونست از ذریه او هستند. قراره از او به دنیا بیان، چون قرار بود از او به دنیا بیان. گفت زیرآب اینو میزنم.
مثالی که من میزنم اینه. برای خودم بگم به کسی بر نمیخوره دیگه. اومدیم اینجا یه چیزی گم شده، مثلاً یه سکه طلایی این بالا بوده، یه چیز باارزشی مثلاً گم شده، بعد مسئول جلسه اون بزرگواری که ما رو دعوت کرده، دید من رائفی برداشتم، بعد نخواست ضایعمون کنه، خدا در مورد شیطان میگه: «کَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ». (بقره/۳۴) یعنی از قبل کافر بود. برخی میگن این کانَ به معنی: صارَ یعنی شد کافر. مثل در مورد فرزند حضرت نوح میگه: «کانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ» (هود/۴۳) اون از غرق شدگان بود و بلکه اینجا خیلی خدا زیبا گفته در قرآن دیگه. میگه پسر نوح از قبل غرق شده بود. معنوی غرق شده بود، حالام فیزیکی غرق شد. میگه: «کَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ». (بقره/۳۴) این از قبل کافر شده بود. وقتی اون خلقت رو دیده بود کافر شده بود. بعد بیان این جلو یه گیت میذارن بگن هر کی میخواد بره بیرون یه گیتی باشه به طلا حساس باشه. خوب این کار رو برای چی انجام میدن؟ برای اینکه من دیگه حیا کنم این رو بذارم دیگه اما اینقدر شیشه خرده دارم که این سکه برام مهم شده، به زور میخوام با خودم ببرم. تنها راهش چیه؟ بیام زیر آب اون گیت رو بزنم دیگه. بیام شلوغش کنم، غرشمار بازی راه بندازم بگم که آهای آقا اینجا آبرو و حیثیتمو بردین. مگه… زشته توی حسینیه برداشتین گیت گذاشتین؟ مگه اینجا دزد هست و فلان و اینها. اومد زیرآب سجده کردن رو زد. بهانه آورد گفتش آقا این از گله من از آتشم، فرشتهها از نورند و من از نارم، ما نار و نوریم او از خاکه. او از قبل میدانست اتفاق چیه؟ فهمیده بود که این آدم چون آن اسماء بهش آموخته شده در نتیجه آن اسماء، تجلی پیدا خواهند کرد از ذریه همین آدم. او اگه اینها بیان دیگه شیطان کیلو چنده؟ غرور، تفرعون، این حسادت. و بیادب هم بود، ببخشید هم نگفت. از قول آیتالله بهجت نقل شده میگن ایشون فرمودن جایی که؛ حضرت عیسی شیطان رو میبینه بهش میگه: «بیا من وساطت بکنم که شما آدم بشی، یعنی بیای توی خط. میرم به خدا میگم. توبه کن بپذیره». حضرت عیسی با خدا صحبت میکنه، در مورد برخی پیامبران دیگه من جای دیگه خوندم حالا اصل معنا مهمه دیگه بعد صحبت کرد. خدا گفت: عیب نداره. «رَبَّ اخْطَأنی وَ ارْحَمْنِی». خدایا من خطا کردم من رو ببخش. کارش ندارم عیبی نداره بی ادبی کرده، گفته ببخشید دیگه،
دقیقه ۲۰ تا ۲۵
بعد بهش انتقال داد و گفتش: «نمیگم. من مقصر نیستم. مقصر اونه» مهر و محبت خدا رو ببینید که حتی آبروی شیطون رو هم نمیخواست ببره و گرنه میگفت اون چی گذاشتی توی جیبت جلوی چشم همه. آورد یه شرایطی تعریف کرد که این خودش کنار بره. اما این مشکل داشت دیگه.
عنوان بخش ۵ : روایت در مورد اهل بیت (ع) (انوار الهی)
توبه (۳۲) ق (۲۴) توبه (۳۲) اعراف (۲۱)
۵ . ابن مسعود نقل میکنه که: دیدم علی ابن ابی طالب(ع) را که مشغول نماز است و در رکوع و سجودش میگوید: «اَللهُمَ بِحَق مُحمَد صَلی اللَّه عَلیه وَ آله وَ سَلم عَبدک، اغفر لِلخاطئین من شِیعَتی». خدایا به حق حضرت رسول(ص) و فرزندانش، خطاکاران از شیعیان من را ببخش. از نزد او خارج شدم و به محضر رسول الله(ص) رسیدم شرفیاب شدم، ایشان را در حال نماز یافتم دیدم که رسول خدا(ص) در نماز میگوید: «اَللهُم بِحَق عَلی عَلیهالسَلام عَبدک اغفر لِلخاطئین من اُمَتی» به حق علی(ع) امتم رو ببخش. از آنچه دیده بودم در من وحشت و تردید بزرگی ایجاد شد. وقتی نماز رسول خدا(ص) به پایان رسید خطاب به من امر فرمودند: ای پسر مسعود! آیا کافر شدی بعد از آنکه ایمان آورده بودی؟ عرض کردم ابداً چنین نیست یا رسول الله! بلکه دیدم علی علیه السلام را که خداوند را به حق شما طلب میکرد و شما را دیدم که خدا را به حق علی(ع) میخوانی. پس تردید کردم که کدام یک از شما نزد خدای عزوجل برترید؟
این نکته رو جالبه، اینو بدونید ها! این رو بارها حضرت امیر(ع) فرمودند که من بسیاری از مسائل رو نگفتم چون میدیدم اینها این اعرابی که در صدر اسلام ایمان آوردند، ممکنه من رو از پیامبر(ص) بالاتر بدونن. یعنی نه اینکه حالا مقام حضرت امیر(ع) از پیامبر(ص) بالاتر باشه نه، میگفت من، چون پیامبر(ص) یک سری از مطالب رو نگفت، میگفت اگه من میگفتم میگفتن این میدونه اون نمیدونه. همین جوریش یه فرقههایی به وجود اومد مثل اللهیاریها. میگفتن علی الله ه [هست] تجلی خدا روی زمینه. مثل مسیح که تجلیه. یعنی برای مسیحیها که هر چی داشتن، یه دونه بدل اسلامیش هم زدن. میگفت: من نگفتم خیلی از مطالب رو. باز حدیث داریم که حضرت رسول(ص) میگه که اگر اینها قاطی نمیکردن من میگفتم شأن تو چیست یا علی! باید این وسط شأن حضرت امیر(ع) هم مشخص باشه. گفتم جلسه مقدماتی برای چی؟ به خاطر اینکه بعداً میفهمیم کجا به کار مییاد؟ هم کفو علی(ع) کی میتونه باشه؟ و هم کفو حضرت زهرا (س) کی میتونه باشه؟
پیامبر(ص) فرمود: ای پسر مسعود! بنشین. پس من در مقابل رسول خدا(ص) نشستم. آن حضرت فرمودند: خداوند من و علی علیه السلام را از نور عظمت و بزرگی خود خلق کرد، هزار سال قبل از اینکه سایر خلایق را بیافریند. زمانی که هیچ تسبیح و تقدیسی وجود نداشت. پس نور مرا بشکافت و از نور من آسمانها و زمین را آفرید، به خدای تبارک و تعالی قسم که من از آسمانها و زمین برترم و چون نور علی علیهالسلام را منتشر ساخت عرش و کرسی از نور او خلق گردید. به پروردگار قسم که علی(ع) از عرش و کرسی افضل است. سپس نور حسن علیه السلام را باز کرد و لوح و قلم از حسن علیه السلام به وجود آمد. به خدا قسم که حسن علیه السلام از لوح و قلم برتر است و چون هستی را از نور حسین علیه السلام معطر کرد، بهشت و حوریان زیبا روی از نور او پدیدار گشت. گفت بهشت از نور حسین بن علی علیه السلام آفریدیم والله حسین از بهشت برتر است. سپس همه هستی از شرق تا به غرب تاریک ماند، همه منتظر بودند. تاریک بود. نور وجودی نداشت به تمام اینها ملائکه به پروردگار از آن همه تاریکی و ظلمت شکایت کردند و خواستند تا پروردگار تاریکی را از آنها برطرف کند. پروردگار در اجابت خواسته آنان کلمه ای فرمود، از آن کلمه روحی خلق گردید، سپس کلمهای دیگر فرمود و از آن کلمه نوری خلق شد. پس آن نور را به روح اضافه کرد و آن را در بلندترین مکان عرش قرار داد. همه عالم از شرق تا به غرب نورانی شد. آن نور به روح خلق شده از لطف پروردگار کسی نیست جز دخترم فاطمه زهرا علیهالسلام و به همین دلیل او را زهرا نامیدهاند زیرا نورش آسمانها را روشن ساخت.
حالا نکته جالب بدونید، تمام عرفان یهود در کتابی خلاصه شده به نام زوهر. یعنی پیامبرانشون بهشون گفته بودند که نور هستی کیست؟ اما قاطی کردند. کتاب دارند کتاب کابالیستها به اسم زوهر. یعنی اینا میخوان سرّ هستی رو بهش پی ببرن و سرّ هستی حضرت زهرا سلام الله علیهاست. یعنی نمیتونن، نمیفهمند، قاطی کردن. بدل یک حقیقت رو دارن میزنن. خب بنده توی حوزه این مطالب پژوهش داشتم. اون مسائل اونها رو خوب میشناسم. میبینم ای داد بیداد هر آنچه که ما داریم بدلش رو اونها زدن و وقتی یک چیزی بدلش رو زدن شما بدونید اصلش ارزش داره. کسی مثلاً تا حالا اومده یه تیکه آشغال رو بدلش رو بزنه؟ نه آشغاله دیگه خودش. میان سکه طلا رو بدلیش رو میزنن. میان تراول رو بدلش رو میزنن. چون خود تراول ارزش داره. اصلاً بدل یک چیز به این معنیه اصلش ارزش داره. شما وقتی میبینید در نگاه اون طرفیها در نگاه اونها این همه سعی بر اینه، هی شما دست گذاشتن روی زوهر.
دقیقه ۲۵ تا ۳۰
اسم کتابشون شده زوهر و خیلی سعی بر این شد خیلی اصلاً خیلی جاها رو کتمان کنن. همین دانشگاه الازهر مصر اسمش چی بوده قبلاً؟ الزهرا. آمدن با یه تغییری نزدیک ترین کلمه رو انتخاب کردن گذاشتن الازهر. که مثلاً بخوان… خب چیو میخوای قاییم کنی؟ «یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» (توبه/۳۲) خدا نورش رو تمام میکنه. یعنی این نور از کجا انتقال پیدا کرده؟ از حضرت رسول(ص) و حضرت امیر(ع) چه طور انتقال پیدا کرد به بقیه امامت؟ رابط بین حضرت رسول و امیرالمؤمنین و امامان چیه؟ کیه؟ چه شخصیتیه که سرّه؟ ما متوجه نشدیم.
ای پسر مسعود! چون قیامت فرا رسد پروردگار به من و علی(ع) میفرماید هر کس را که میخواهید به بهشت داخل کنید و به جهنم بفرستید هر که را که میخواهید. دست خودتونه اگه میخواید جابهجا کنید. خب اون خواستن مشخصه که اونها بر چه مبنایی خواهند خواست و این قول پرودگار در قرآن مجید «أَلْقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ» (ق/۲۴) «أَلْقِیَا» فعل چیه؟ مثنی. یعنی امر به دو نفر میگه شما دو نفر این کار رو انجام بدین. بحارالانوار، جلد ۴۰، صفحه ۴۳، بررسی شده. این بود وجود اهل بیت(ع). حالا کاری نداریم.
آدم آمد در آن بهشت و این نکته هم به خدمت شما عرض بکنم در اونجا این بحث رو ما در اسلام نداریم که فقط رفت سراغ حوا. زورش به آدم نرسید رفت سراغ حوا، حوا آدم رو گول زد، شد عامل وسوسه. الآن در مسیحیت زن عامل وسوسه است. نه این نیست. در قرآن بخونید افعال چی استفاده شدن؟ مثنی. شیطان «قَاسَمَهُمَا» (اعراف/۲۱) هردوتاشون رو قسم داد. یعنی اصلاً اینجوری نیستش که همچنین… متأسفانه بحثی که در تحریفات و کتابها آمده، ما در قرآن بحمدالله نداریم. اونجا متأسفانه. اینجا بحمدالله. خلاصه اینجا یه اتفاقی افتاد خدا هر دو تارو انداخت بیرون و اونها هم توبه کردن.
عنوان بخش ۶ : نقش زنان در جامعه (کادرسازی ظهور)
بقره (۲۵۵) بقره (۱۰۲)
۶ . حالا میخوایم بیایم بررسی بکنیم ببینیم اون صفات الهی که خدا به آدم داد چطور بود؟ خوب دقت بفرمائید. خدا صفات جلال خودش رو به مرد داد. ما مردها مظهر قهر سطوت خداییم. صفات جلال خدا در ما خوب تجلی پیدا کرد. اصلاً مگه انسان قراره درش صفات خدا تجلی پیدا کنه؟ بله. من یک سؤالی دارم. شما میگی: «الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» به خدا. یعنی مهربونترین مهربونها، میگی: «أَحْسَنُ الْخَالِقِین» این شرک نیست به نظرشما؟ احسن الخالقین. شرکه دیگه. یعنی خالقهای دیگه ای هم وجود دارن. خدا منتها بهتر از بقیه است. میگی نه خب این رو قرآن گفته. خب قرآن گفته این رو. برای من حلش کن. خود خدا گفته خالقهای دیگه هم وجود داره. منتها من بهترینشونم. بله که وجود دارن. کیا؟ ماها. همین قوه خلاقیت ما. این از صفاتالله در ما تجلی کرده، منتها بعضی موقعها قاطی میکنیم. خود میبینیم این وسط. فکر میکنیم خبریه. خودمون این وسط کاره ایم.
ماها دیدید مهربون میشیم؟ او مهربانترینه. او مهربانترینه. ما هم بعضی موقعها خوب میشیم. ستارالعیوب میشیم. میگیم ولش کن. بگذر آقا، طرف یه کاری کرده به ما چه ربطی داره؟ بگذر. حلش کنید بذار بره. وقتی خوب میشیم. بعد بعضی موقعهام قاطی میکنیم. میگیم خدایا ما میخوابیم، اینم از صفات شماست؟ خوابمون میبره. «لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ» (بقره/۲۵۵) این مال جسمته. برای جسمته. حالا بلاتشبیه من اسائه ادب نشه، حیوانات هم میخوابن. این مال جسمته. مال روحت نیست. روح تو خواب نداره، چون از منه. خدایا ما برای این که بتونیم ادامه بدیم جاودانه بشیم بتونیم ادامه زیستی بدیم، ما باید ازدواج کنیم. بله گفت: «لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ» (اخلاص/۳) این حرفها چیه میزنی؟ شما بعد… خدایا ما باید توی هستی دنبال همکُفو خودمون بگردیم. یکی همکُفو ما باشه. به اون برسیم. خدایی بشیم. شما ما هم اینطوریه؟ «وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ».(اخلاص/۴) غذا خوردن، این چیزهایی که مشکلاته، مال این طرفه، نه مال اون طرف.
شیطون یه کار خیلی اساسی انجام داد خیلی حرفهای صفات غریزی رو، صفات غریزی ما رو خیلی قشنگ شیفت (shift) کرد هدایت کرد به اون صفات کمال طلبی ما. طرف توی شهوت دیگه به حیوون شبیه میشه. که حیوان هم دیگه این طوری نیست. حیوان تو شهوتطلبی (ببخشید عذر میخوام) یه جفتگیری میکنه تموم میشه میره. اما میبینی بعضی از انسانها دچار مرض میشن. اون کمالطلبی رو آورد برد توی مباحث غریزیش. این خطرناک شد. او خوب میدونه با کی طرفه؟ خوب میشناسه ما رو.
دقیقه ۳۰ تا ۳۵
قشنگ سیستم عاملمون رو وارده بهش. خوب بلده چه طور ویروس وارد بکنه.
پس ما نماد و تجلی صفات الله شدیم. صفات جلال در ما مردها بیشتر تجلی کرد. صفات جمال در زنان. یعنی ما مردان اصلاً صفات جمال نداریم؟ داریم. خانمها جلال ندارن؟ دارن. اما گفتیم بیشتر تمثلش رو در مردان جلال، زنان جمال. الآن شما نگاه بکنید کامل تشخیص میدید ما دیرتر گریهمون میگیره. خانمها زودتر. ما مردا زود زیاد دعوا میکنیم. دعوا فیزیکی هم میشه خانمها کمتر. یعنی خیلی واضحه. مخصوصاً الآن متأسفانه دیگه نمیشه این رو توی دنیای کنونی زیاد تمیز داد چون خیلی از اونها قاطی کردند. حالا نکتهای که وجود داره به قول حاج آقا غفرانی یه حرف جالبی زد ایشون گفت: برید قرآن رو بخونید خدا میگه: «فَتَشْقَى» (طه/۱۱۷) آی آدم تو دچار شقاوت میشی یعنی کی؟ مرده. یعنی زن بذات دچار شقاوت نمیشه. زن شقی نمیشه. شقاوت برای من و شماست. یعنی چی؟ من میشناسم زنی که شقی شده. از هند بدتره. اینم قرآن حل کرده. منتها ما قرآن نفهمیدیم. قرآن زیبا میفرماید. قرآن میگه که و «اِمْرَأَهَ نُوحٍ» (تحریم/۱۰) خب حالا که از زن داری میگی از زن پیامبر بالاتر؟ خب اینکه زن پیامبر. «و الامراه نوح». کَانَتْ یعنی چی؟ بود، زنا، زنه دیگه تأنیث داره مِنَ الْ؟ از غَابِرِینَ، (عنکبوت/۳۲و۳۲، اعراف/۸۳) غَابِرِین مال مرد یا زنه؟ مردونه است. دیگه زنهاش میشه غابرات. میگه زن نوح اول مرد شد، بعد بد شد. فحش از این اساسی تر تا حالا بهتون داده بودن؟ زن نوح اول مرد شد، بعدش بد شد. مثل اون کلاغی که میخواد راه رفتن کبک رو یاد بگیره. حالا اینها وقتی میخوان مرد بشن میتونن مرد هم بشن مثل ما؟ نه هیچ گاه. مثل ما هم خوب نمیتونن مرد بشن. به خاطر همین یه چیز هچل هفتی میشه. این وسط یعنی از اونجا رونده از اینجا مونده. نمیدونن چیان؟
شیطان خب این رو متوجه شد.خیلی خوب متوجه شد. سوره بقره آیه ۱۰۲ میگه: اولین کاری که ابلیس انجام میده، زن و مرد رو از هم جدا میکنه. شقاوت من مرد فقط با زن درمانپذیره. فقط با زن. اصلاً نمیتونی شقاوت رو کنار بذاری. مرد و زن رو از هم جدا کرده. سوره بقره ۱۰۲: «یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ و َزَوْجِهِ» (بقره/۱۰۲) با چی جدا میکرد؟ «یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ» (بقره/۱۰۲) با سحر جدا میکرد. امروز فکر کردی سحر نیست؟ امروز هم هست، چه جوری؟ همین سیستم آموزشی سحره به نظر من. این سیستم آموزشی غربی فقط اومده مرد و زن رو از هم جدا کنه. رسانه سحر داره میکنه. به زنه میگه تو به عنوان پزشک، نمیگه تو به عنوان پزشک آفریده شدهای، تو پزشکی ای زن! بدان تو پزشک آفریده شدهای برای درمان امراض مرد. اما اون میگه تو نمیخواد این رو درمان کنی. تازه بیا خودت هم مریض شو. من مرد برای درمان باید به زن رجوع بکنم و زن چه جوری اثبات میکنه پزشکه؟ با درمان کردن. پزشکی که دکتری نکنه به چه درد میخوره؟ هیچ چی. باید باطل کنن مدرکش رو بندازن دور. این اتفاق ما متوجه نشدیم.
مشکل میدونین کجاست؟ اگه حضرت حوا برگشته بود به آدم گفته بود این رو از کجا آوردی؟ این اتفاق نمیافتاد. سیب رو آورد اگر بهش میگفت این رو از کجا آوردی؟ این اتفاق نمیافتاد. اصلاً شما میبینی زنهای قدیمی یه معیار بودن برای سنجش لقمه حلال و حرام. چون هیچ کی مثل زن نمیدونه این مرد چه جوری درآمدش چقدره؟ دخل و خرجش چقدره؟ درسته؟ قشنگ چون باهاش زندگی کرده. پا که کج میذاره یه پول قلمبهای میاره میگه اینرو از کجا آوردی؟ از کجا آوردی اینرو؟ اصلاً یک چیزی بگم ما مردیم دیگه ما مردها کفش توی پامون بپوسه نمیریم کفش دیگه بگیریم زن دستور رو میده چیه؟ «زشته! برو عوض کن. فلان شدی. بهمان شدی». فلان بهمان آهان؟ اصلاً ما توی این فضاها نیستیم. خدا نکنه که گیر یکی بیفتی که پزشکیش رو در راه ضربه زدن بخواد استفاده کنه بشه کی؟ بگه که؛ «بیچاره این چه طرز زندگیه؟ برو ببین فلانی چی داره؟ تو نداری». این میشه دکتری که مریض شده. که خدا نصیب گرگ بیابون نکنه همچین چیزی رو. هیچ جامعهای توسط شیطان فتح نشد الا اینکه اول زنانش فتح شدن.
دقیقه ۳۵ تا ۴۰
اول زنانش فتح شدن. نقش زن اینه.
وقتی پاپ وقت میخواد آندلوس رو بگیره مییاد میگه ما آندلوس… اسپانیا دست ما مسلمونها بوده. میگه ما با شمشیر نتونستیم از این مردها پس بگیریم. اینها مسلمون بودن. آقا یه الله اکبر میگفتن، میزدن به خط. پدر اون اروپاییها رو در میآوردن. (خدمت شما عرض بکنم) اما میگه ما با زن و شراب گرفتیم. با زن و شراب! زنان مسیحی بودند که به فرمان پاپ و فتوای پاپ میاومدن عذر میخوام نیت میکردن نذر میکردن در میان مسلمان فحشا میکردند. شمشیرا افتاد از دست مردها. کجای کاری؟ چرا؟ چون این دکتره، این دکتره خطرناک شد. این دکتره میدونی چی شد؟ این الان به من و شما یه سرنگ بدن، خالی با سوزنش هیچ کار نمیتونیم انجام بدیم. بیا خودت رو بکش، من چه طوری خودم رو بکشم با این؟ یه چاقو بده بلدم خودم رو بکشم. اما این رو میدی دست یک پزشک، هوا میکشه. میدونه توی کدوم رگ باید بزنه؟ میزنه سکته میکنی میمیری. او با پزشکیش، با اون استعدادهای پزشکی که داره، در درونش هست، نه تنها درمان نکرد، شد پزشک بد. یه پزشکی که خیانت بکنه به جامعه…
ای کاش ما میفهمیدیم، ای کاش میفهمیدیم که ظهوری محقق نخواهد شد قبل از آن که کادر ساخته بشود و کادر سازی صورت نخواهد گرفت قبل از آنکه زنان جامعه تریت بشوند برای کادرسازی. این رو بنده بارها عرض کردم. اگر شما میبینید که در خانه امیرالمؤمنین حاشیه امنیت ولی معصوم و امام معصوم اینقدر کم شده حاشیه امنیتش، که ناموسش باید پشت در بره، این یعنی کادر سازی نشده بود. معنایی جز این نداره. اگر کادر سازی کرده بودیم اونها میرفتن. یعنی حضرت زهرا (س) میخواست بره پشت در میگفت بشین مگه من مردم؟ مگه من مردم که شما بری؟ اباعبدالله شما میبینید اول یاران میرن با هم عهد میبندن که تا ما هستیم از بنی هاشم هیچ کی نباید خونش ریخته بشه. عهد میبندن. دیگه ما وقتی اینها تموم میشن دیگه کی باید بره؟ علی اکبر باید بره. عباس علیهالسلام باید بره. بذار بگیم علیهماالسلام. حضرت علی اکبر(ع) هم گفتم. کار به جایی میرسه که شش ماهه هم «هَلْ مِنْ ناصِرْ» که میشنوه خودش رو تکون بده بندازه بیرون از گهواره. حاشیه امنیت کم شد.
خوب فهمیدن رو کیا باید کار کنن؟ خوب فهمیدن رو کیا باید کار کنن؟ امروز هم غرب داره همین کار رو میکنه. هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده. معاویه همان معاویه است. خاندان سفیانی و ابوسفیان همانند شیطانن. همانه «شَیَاطِینَ الإِنسِ» (انعام/۱۲) همانند. اولین کاری که میکنن این زن و مرد رو از هم جدا میکنن. حالا نه فیزیکی الزاماً ها؟ فکری. این پزشکیش رو میذاره کنار خودش رو به تمارض میزنه. بدبخت میکنه، به گند میکشه جامعه رو. شما میبینید اروپاییها میگن تنها راه شکست انقلاب الجزایر (ایتالیاییها یا فرانسویها میگن اگه اشتباه نکنم) میگه باید این چادر رو از سر او بکنی. تمامه. تمامه. که فقط زن بشه گفتم نیاز چی؟ (بگید) غریزی رو چسبوند به اون کمالطلبی. تمام شد رفت. هیچ چی دیگه نمیمونه. چون این مردی که شما میبینی این همه قدرت داره، ادعا داره. اُلدُرُم بُلدُرُم داره، در مقابل یک زن میشکنه.
عنوان بخش ۷ : نقش زنان در رسالت حضرت موسی (ع)
آل عمران (۵۴)
۷. اصلاً مگر ممکنه خدایی به مردی عنایتی کنه، دور و برش مأمورین ویژه خودش یعنی زنان رو نذاشته باشه؟ مگه میشه؟ نشدنی است. شما یه موسایی رو میبینید. حضرت موسی «عَلَیْهِ آلافِ الْتَّحیَّهِ وَالْثَّنا». حضرت موسی واسه اینکه موسی بشود، باید بر مادرش وحی بشه. یک مادری به نام یوکابد. باید که همچین موسایی بزاید. وقتی به دنیا میاد. وحی برش میشه. یعنی این زن شایسته وحی الهی است. وقتی بر او وحی شد، چه اتفاقی میافته؟ بچه رو میندازه وسط دریا. الآن به من و شما بگن این کار چیه؟ غیرعقلانیه. کاملا غیرعقلانیه. بچهات رو بنداز وسط دریا. من و شما با عقل منطقی مون این رو آنالیز بکنیم، میگیم اشتباهه. بعد خواهرش مریم، خواهر حضرت موسی اسمش مریم بوده. کنار آب بدو که ببینه داداشی ما رو کجا میبرن؟
دقیقه ۴۰ تا ۴۵
کجا داره میره؟ صاف کجا رفت؟ رفت همون جایی که نباید میرفت. صاف رفت توی دهن اون تمساح فرعون. صدها بچه رو کشته این ملعون. کشتنش هم قرآن یه جور دیگه میگهها! قرآن میگه که این ذبح میکرد. گفت: نکشید. ذبح کنید. یعنی اون کشتن رو باز میکنه برای ما. یعنی چی؟ میگفت نرو یه چاقو بزنین توی شکم نوزاد پاشین بیاید. شاید زنده بمونه. باید سر ببری، از تن جدا. هر موقع دیدی سر و تن از هم جداست، اون موقعه. ولشون کن پاشو بیا. صاف رفت بغل فرعون. اونجا مأمور ویژه الهی آماده باشه کی؟ آسیه علیها السلام.
خدا وکیلی فرعونی که به این بدیه، به این خباثته، این قدر صفات صبعانه داره، در مقابل یک پزشک به نام آسیه چیه؟ لنگه، لنگه. دیگه میخوای مردونگی کنی و بگیر رو ببند راه بندازی، از فرعون بیشتر؟ میپرستیدنش، میگفتن خدایی، میگفت اینو بکشین میگفتن چشم. یه برج بسازید بریم بالا ابرها ببینیم خدای موسی چه شکلیه؟ گفت دیگه. قرآن میگه به هامون گفت بساز واسم. از فرعون که گندهتر نمیتونی از این کارا بکنی. میبینی لنگ یه زنه به نام آسیه چرا؟ چون خدا نسخه رو خوب پیچیده. بعد همین موسی علیهالسلام وقتی بزرگ میشه کار خدا رو نگاه کنید، خدا وکیلی اصلاً چه کارها میکنه. «وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ». (آل عمران/۵۴) توی اون بنی اسرائیل هیچ کی رو نباید میکشید جز یه نفر. همه رو کشت جز یه نفر. همون یه نفر رو کجا بزرگش کرد؟ خونه خودش. یعنی خرج تحصیلش رو کی داد؟ فرعون. خورد و خوراکش رو کی داده؟ فرعون. برنامهریزی کرده. مادرش میاد بهش شیر میده میره، کار خدا اینه دیگه. شبیه کارهای ما آدمیزادها که نیستش که خدایی میکنه. همین فرعون وقتی در اون ماجرای چی پیش میاد فرار میکنه حضرت موسی با کف گرگی میزنه یکی از این قبطیها رو میکشه… چون معنی فارسی اون کلمه ای که در قرآن استفاده شده کف گرگی میشه، مشت نمیشه، میزنتش و میندازش فرار میکنه. یک مأمور الهیه دیگهای اونجا هست به نام؟ صفورا، دختر شعیب، آماده است بقیه رسالت پیامبر(ص) رو انجام بده. میگیره میبرش پیش حضرت شعیب. آماده میشه، چوپونی میکنه، یاد میگیره برمیگرده و موسی، موسی میشه. پس واسه اینکه یک موسی، موسی بشه، زنهایی باید.
اما توی همین داستان حضرت موسی شما یه نکته عجیب میبینید، میبینید قارون وقتی میخواد حضرت موسی رو بزنه زمین، از چه سلاحی استفاده میکنه؟ پزشکی که آمپول هوا دستشه. کی؟ زنی فاحشه که حضرت موسی بهش میگه بیا وقتی موسی… عذر میخوام قارون لعنتاللهعلیه بهش میگه وقتی موسی بالا منبر، بیا یهو بلند شو بگو این به من تجاوز کرده، این با من ارتباط داشته. ببین باز سلاح خطرناک هم میبینی؟ همین میتونه باشه. خوب دقت بفرمائید. که خدا جلوش رو گرفت نذاشت. خداوند متعال اجازه نداد، اما اثرگذاره. خیلی خطرناکه، هند هر کاری کرد دستش برسه به حمزه نمیرسید، اون وحشی رو آوردن، این از ابزار زنانش استفاده کرد. دکتر مریض، دکتر خبیث، وحشی کشت، وقتی رفت بالا سر… جگر حضرت حمزه در آورد میخواست بخوره این جگر رو بعد میگن سفت شد برخی میگن سنگ شد حالا کاری نداریم. میگن اینها نخ کرد توی گردنش مینداخت. خبیث شده بود.
عنوان بخش ۸ : نقش زنان در رسالت حضرت محمد (ص)
۸ . حالا حضرت رسول رو بیایم بررسی بکنیم. از یک رحم مطهره و پاک باید به نام آمنه باید چی بشه؟ حضرت رسول زاده بشه. خواب میدید که مردی است براش سبدی از نور میاره میذاره توی دامنش. وقتی عبدالله رو برای اولین بار دید اصلاً حرف نزد. گفت: این همونه. وقتی به دنیا میاد. مأمور بعدی حفظ حضرت پیامبر… جان پیامبر میدونید دیگه؟ یهودیان دنبال بودن پیامبر رو بکشن، چون نشونههاش رو داشتن توی کتابهاشون، یک زنی مأمور شده پاشه بیاد اونجا، زنی که خودش لاغره، فقیره، یه بچه داره، بچه خودش هم نمیتونه شیر بده، اما مأموره. حلیمه. میاد میگیره پیامبر رو میبره وسط برّ بیابون بزرگ میکنه. امایمنی باید، وقتی برمیگرده این پیامبر. حالا هیچ چی نداره. هیچ چی نداره. یک مأمور الهی دیگری به نام حضرت خدیجه سلام الله علیها، ام المؤمنین خدیجه،
دقیقه ۴۵ تا ۵۰
آنجا مأمور ایستاده که بقیه رسالت پیامبر رو بگیره. ادامه بده کمکش کنه و حضرت خدیجه تمام قد میایسته.
حالا شبهای آینده در مورد… من میخوام رسالت پیامبر و نقش زنان که مؤثر بودن در اون رو بررسی بکنم. که ویژه انشاءالله بحث خواهیم کرد. یک دو سه تا شبهه هم این وسط مطرح کردن، حرف بی خودی میزنن بعضاً توی فضای اینترنتی و چه میدونم توی دانشگاهها اونام جواب میدیم انشاءالله. اما همه اینها به یک کنار، یک نفره، یک نفر که میشه «اُمَّ اَبِیها». «فِداها اَبُوها». باباش قربونش بره. یه نفر میشه. کسی که عالم و آدم منتظرش بودن. زنی که خورشید را در بر دارد مکاشفات یوحنا مال مسیحیها. و ماه در زیر پایش است و تاجی از ۱۲ستاره بر سر دارد، پسری بزاید که به عصای آهنین جهان را حکمرانی خواهد کرد میگه عبودیت رو زمین با این معنی میده. الآن یک نکته بگم ببخشید ها! من این مثالی از اون ور جک و جونور مجبورم مثال بزنم که شما بفهمید. منظورم مسیحیان نبودن ها! خدایی نکرده. همین ملکه انگلیس رو دقت بکنید. تاجی رو سرش گذاشتن که ۱۲تا ستاره داره، بر مبنای مکاشفات یوحنا میگن نژاد آنگلاساکسون اونان. اون منجی هم از ما باید بیاد. یعنی همه چی رو دارن بدل میزنن. شما نمیدونید دشمنی انگلیس با تشیع در چیه؟ یعنی چون این مفاهیم برای ما جا نیفتاده، اسیر ریشهای. از بالا ندیدیم.
عنوان بخش ۹ : نقش مادر و شأن حضرت زهرا (س)
لقمان (۱۵)
۹. حالا توی این زنان برخی زنان ویژهاند، یعنی برای هر زندگی ها! یکی خود زن آدم، دیگه خواهر آدم، ها؟ مادر انسان درسته؟ اما هیچ کدوم کی نمیشه؟ (بگید) مادر. طرف با اینقدر سبیل پشت ۱۸چرخ مینویسه رفیق بی کلک؟ مادر. چون شک داری توی محبت مادر؟ احدالناسی شک داره؟ پاکترین نوع محبت. واسه هر کی نمیدونم طرف میبینه واسه خودش یک برو بیایی داره فلان به مادرش که میرسه خودش رو لوس میکنه. چون میدونه نازو فقط این میخره. اون جوری که مادر ناز میخره زنتم نازت رو نمیخره. مادره دیگه. مادره. بعد شما ببینید که امالائمه کی میخواد باشه؟ حالا از این میخوام یک نکتهای رو میخوام بگم عرضم تمام. برای امشب دقت کنید علیالخصوص جوونها و نوجوونها علیالخصوص. البته این پیر و جوون نداره. همه باید گوش کنن. علیالخصوص عرض کردم توی قرآن هی به ما سفارش کردن که احترام کیو نگه دارید؟ ویژه؟ والدین. پدر و مادر. اصلاً یه جاهایی یه جوری گفته که اصلاً غیرمنطقی به نظر میرسه. میگه خوابوند زیر گوشت نباید اُف بگی. خب بابا دردم میگیره، آخو که دیگه میتونم بگم. آخم نباید بگی. «فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا» (لقمان/۱۵) میگه مثل کفتر بال شکسته بالهات رو بکشی رو زمین این جوری باشی جلوشون. یعنی سرت رو بالا نیاری. لِنگها رو دراز نکنی. بیاد بره انگار نه انگار. بعضی با اسم کوچیک پدر مادر رو صدا میکنن، از این خارجیها یاد گرفتن.
شیطان، شیطان دو تا رابطه رو میزنه، زن- مرد، والدین- فرزندان. غرب توی جهان صهیونیست خیلی زیبا و قشنگ خوب داره کار میکنه. قشنگ میدونه باید چی کار کنه؟ والدین و فرزندان رو داره میزنه. رسانههاشون قشنگ برای ترویج همین اومدن. حالا والدین فرزندان، زن مرد. توی مادر، این گره میخوره با هم ادغام میشه. خوب دقت کنید. میگه: باید گوش کنی. خب بالاخره میبینیم ما خودمون هم پدر مادریم، هم پدر و مادر داریم. یه جایی ما حرف مزخرفی داریم میگیم اشتباهی داریم میگیم از بچه هم انتظار داریم چی کار کنه؟ (بگید) گوش کنه. بچه باید گوش کنه؟ میگه: جایی که در مورد شرک و این جور چیزهاست نه. در مورد خدا. در غیر این صورت گوش باید بکنه. بشین! چشم. آقا استدلالش اینه که نباید بشینم، باید پاشم. الآن میگه بشین میگه چشم. این آموزش چیه؟ این آموزش چیه؟ این رو که خوب یاد گرفتی جلو پدر مادر قشنگ این بالهات رو بشکنی، خم بشی. تازه حالا راحت میفهمی معنای «بِاَبِی أنْتَ وَ اُمِّی» یعنی چی؟ ولایت پذیری در چه نهفته است؟ در پذیرش ولایت والدین. تا این رو نپذیری اون رو نمیتونی بگیری. امکان نداره کسی به امام زمانش برسه با بی احترامی به پدر و مادرش. امکان نداره. اصلاً از محالاته. این ولایت پذیریش مشکل داره. حالا فرض کن
دقیقه ۵۰ تا ۵۳
یه پدر و مادر معنوی که اینها دیگه حرفشون ایراد؟ (بگید) نداره. «اَنَا وَ عَلِی؟ اَبَوِا هذِهِ ألْاُمَّه» ها؟ بعد مادر این امت کیه؟ اوست. کسی که معصوم میگه ما حجت خدا بر مردمیم مادرم زهرا حجت خدا بر ماست. حجتالله. اینی که من میگم شأن حضرت زهرا(س) رو ما نفهمیدیم. مقام این بزرگوار رو نفهمیدیم. نمیدونیم برای چی؟ بابا برای کی؟ برای کی؟ برای من بگو؟ برای کی خدا یه سوره مختص خودش داد؟ که کلماتی هم که استفاده کرد تکرار ناپذیر. مال خودش؟ این سوره انا اعطینا رو بررسی بکنید. کلمات مال همین سوره است. واسه کی آمده؟ واضح. اینجوری صحبت میکنه؟ حالا انشاءالله جلسات بعد از کتب وهابیها من برای شما سند مییارم که وهابیها گفتن که مقام حضرت زهرا از پیامبران بالاتره. آلوسی وهابی میگه بعد برای چیه؟ برای چی ایشون سَیِّدَهِ نِساءِ الْعالمینه؟ یعنی این همه مقام زن رو دیدید؟ همه به کنار. این یکی سیده اینهاست. مقام مادر برازنده این بزرگواره. آیتالله بهجت میفرمودند: «شیعیان رابطه مادر فرزندی دارن با حضرت زهرا(س)». اون دنیا مثل مرغی که دانه بر میداره فاطمیون رو جدا میکنه حضرت زهرا سلاماللهعلیها. این برا ما باید جا بیفته. این باید متوجه بشیم.
انشاءالله مباحث رو فردا ادامه خواهیم داد و این بحث زن و مرد هنوز حل نشده ها! یعنی مانده که بعضی از مسائل مطرح بشه. پس این میگن ناقصالعقلن یعنی چی؟ این چه جوری جور در مییاد؟ فلان اینها. بالاخره آمده در نهج البلاغه دیگه ها؟ بعضیها میان صورت مسئله رو پاک میکنن نه نبوده، نه اینا بحث داره میبینی همین نقطه قوتشونه. خبر نداریم.
تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان انشاءالله که خداوند متعال ما رو از فاطمیون قرار بدهد، صلواتی عنایت بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
به امید ظهور مولا و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن (عج) که صد البته نزدیک است.