موضوع سخنرانی : غیبت امام زمان(عج)
عنوان بخش ۱ : اهمیت عقل (ایمان به غیب، ولایت، هوای نفس)
بقره (۳) یس (۶۸) مائد (۵۸)
دقیقهی ۰ تا ۵
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَه وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ.
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ اللَّعینِ الرَّجیم. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم.
۱- عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما براداران بزرگوارم. تسلیت عرض میکنم فرا رسیدن ایام ارتحال امام خمینی(ره) و پیشاپیش قیام ۱۵ خرداد رو خدمت شما بزرگواران.
خب ما دیروز در رابطه با بحث سرّ غیبت صحبت کردیم و بیشتر در رابطه با این صحبت کردیم که اصلاً فضای غیب فضایی است که به صورت عقلانی قابلیت اثبات رو داره و اهمیت عقل رو عرض کردیم خدمت شما، که ممکنه ما علم بر چیزی داشته باشیم امّا متأسفانه از عقلانیتمون استفاده نکنیم، سقوط کنیم. ما مأمور هستیم که علم درست رو بیاموزیم. این رو بارها توی سخنرانیها گفتم؛ اگر شما توی مشهد پنجاه سال سنّت باشه وضوت مشکل داشته باشه توی سالِ پنجاه و یکم سنت مثلاً بفهمی، کلِّ اون قبل اون ۵۰ سالی که نماز خوندی حالا مثلاً از موقعی که به بلوغ رسیدی و نماز باید میخوندی دوباره باید نماز قضا بخونی. حکم شرعیش این نیست که شما تا اینجاش حالا نمیدونستی درسته انشاءالله از این به بعد. نخیر. میگن: «اینجا جزایر نمیدونم فیجی نبود که تو به شرع دسترسی نداشته باشی. شما هر مسجدی یک روحانی میتونستی بپرسی. این همه رساله دمدست میتونستی بپرسی، این همه سایت اینترنتی میتونستی بپرسی». پس ما مأمور هستیم بریم علم رو به دست بیاریم، علم رو که به دست آوردیم، مرحلهی دوم که اون بحث عقلانیته رو هم باید درست سمتش بریم.
وظیفهمونه خداوند متعال میفرماید: «عزیزترین مخلوقی که من آفریدم عقله. وقتی عقل رو آفریدم به او گفتم بیا جلو، گفتم بچرخ». بعد خداوند سوگند میخوره که: «من از تو بهتر نیافریدم». انسان اصلاً قراره «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» (بقره/۳) باشه. «وَیُقِیمُونَ الصَّلاهَ». (بقره/۳) این صلاه رو عرض کردیم؛ توی قرآن صلاه توی بطن آیهای، یک بحث تفسیری در مورد صلاه عزیزان خیلی واضحه یعنی ولایت اهلبیت(ع). روایت داریم نه یکی، چندین روایت که: «نحن ماییم اون صلاه فی القرآن»، امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «منم». کیا میتونند «یُقِیمُونَ الصَّلاهَ» (بقره/۳) کنند یعنی نماز رو بر پا دارند یا ولایت رو بر پا دارند؟ اونهایی که اولش چی؟ «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» (بقره/۳) به غیب چه جوری میشه ایمان آورد؟ یک چیزی رو که نمیبینی، در موردش علم نداری، چطور میتونی دو دو تا چهارتاش کنی با عقل؟ اصلاً من به شما میگم همه چیز ما عقلانیته، به همه کار به عقلتون رجوع کنید. این پیامبر درونیست، یکسری چیزها رو ما گفتیم علمش رو داریم؛ یک سری چیزها رو با این که نداریم چون علم بر این داریم که اون کسی که این حرف رو میزنه خیر ما رو میخواد دیگه گوش میکنیم. مثالی که زدم این بود که شما میری پزشک، میگه: «از فردا فلان غذا رو نخور». نمیخوری. علمش رو نمیدونی. حالا این غذا چه بلایی قراره سرت بیاره، امّا میگی: «این دکتر بیخود نمیگه، دکتر خوبیه، ۶ ماه توی نوبت بودم».
ما هم سراغ هرکسی؟ (بگید) والله نرفتیم. والله نرفتیم! زیارت جامعه فرازهای آخرش؛ میگیم: «خدا اگه از اینها بهتر گیر میآوردیم اونها رو میآوردیم». از اینها بهتر یعنی کیها؟ اهلبیت(ع)، جز شیعه، جز شیعه، هیچ کس نمیتواند ادعا کند (جز شیعهی اثنیعشری) ادعا کند که: «من قطعا بهشتیام»، توی رَیب و توی شکه، بهتون بگم! هیچ کس نمیتونه ادعا کنه. عقلی ما میتونیم این رو بحث کنیم. نمیتونه. یعنی یک حالت ظن و گمان داره: «شاید برم بهشت، شاید بهشتی نباشم». جز شیعهی اثنیعشری هیچ کس نمیتونه بگه. اصلاً شیعهی اثنیعشری مبانیش بر روی عقلانیت استوار شده: «کُلَّ ما حَکَمَ بِهِ العَقل حَکَمَ بِهِ الشَرع و کُلَّ ما حَکَمَ بِهِ الشَرع حَکَمَ بِهِ العَقل»
دقیقهی ۵ تا ۱۰
اصلاً شما با عقل، شرعتون آمیخته است.
ایمان به غیب از عقل میاد. من دو دو تا چهار تا میکنم میگم: «خب این احادیث، این اسلام به من رسید، این روایت این پیامبر(ص) فرمود، این دوازده امام. دوازدهمیه نیست. از حدیث ثقلین میتونم امام زمان(عج) رو عمر طولانیش رو اثبات کنم، حدیث خلفای اثنیعشر از کتب اهل سنت میتونم اثبات کنم. روایتهای فراوانی که خودمون داریم میتونم اثبات کنم» و این بحث ما نیست؛ اثبات امام زمان(عج) در قرآن، اثبات امام زمان(عج) در منابع شیعه، اثبات امام زمان(عج) در منابع اهل سنت، اثبات امام زمان(عج) در تورات، اثبات امام زمان(عج) در انجیل، بحث ما نیست اینها جدا من بحث کردم.
روی همین که میخوام بگم به غیب، باید با عقل برسیم و خدا هم دقیقاً همین رو میخواد. «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» (بقره/۳). «أَفَلَا یَعْقِلُونَ» (یس/۶۸) از عقلتون استفاده نمیکنید؟ دقیقاً «لاَّ یَعْقِلُونَ» (مائده/۵۸) رو کجا استفاده میکنه؟ شاهکاره کلامالله رو ببین. اونجا که «وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاَهِ» (مائده/۵۸) باز میگه: «وقتی به چی فراخونده شدید؟ (بگید) صلاه» باز یعنی ولایت. «اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا» (مائده/۵۸) «به بازی گرفتید صلاه رو» «ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْقِلُونَ» (مائده/۵۸) «چون عقل نداشتید ولایت علی(ع) رو به بازی گرفتید» «وگرنه علم بر این داشتید که علی(ع) بهتره، عقل نداشتید چیزه بهتر رو گذاشتید کنار».
این میشه که هر جا چیزی غیرعقلانی میشه، یعنی میره توی حوزهی هوای نفس و غریزه، میگه: «هر بار به هوای نفست عمل میکنی بخشی از عقلت میره که برنمیگرده» دیشب گفتم، روایت بسیار عجیب غریبیه از آقا رسولالله(ص). این میشه که تو غریزت رو تا کجا بهش اهمیت میدی؟ تا جایی که کارش چی باشه؟ عقلانی باشه. غریزهی شما گرسنگی میگه: «برو این غذا رو بخور». میگی: «شرمنده دزدیه، مال حرومه». «نه توی اروپایی». اصلاً خدا پیغمبر هم کاری نداریم میگی: «نه». میگه: «چرا؟» میگی: «پلیس میگیره بابام رو در میاره». متوّجه شدین؟ باز هم دو دو تا چهار تای عقلانیه. اگر میخوای به عقل برسی، به عقلانیت برسید مهار بزنید بر هوای نفستون. کسی میتونه مهار بزنه بر هوای نفسش، یعنی در مقابل گناه بایسته، در مقابل حرام بایسته، کسی است که قبلاً جلوی حلال ایستاده ها! این رو بهتون بگم! متوجه شدید؟ کسی میتونه جلوی حرام وایسته که جلوی حلال وایستاده. آقا آب خوردن حرامه؟ کی گفته؟ پاک باشه، حقالناس کسی نباشه، میخوری. نوش جونتون هم باشه. امّا ماه رمضون نمیخوری. از حلال داری میگذری برای چی؟ برای اینکه نفست یاد میگیره، دیگه نمیتونه پیشنهاد حرام بهت بده. میگه: «برو بابا این حلالش هم نخورد چه برسه به حرامش».
توی حج همسر آدم بر آدم حرام میشه، اون وقت میتونه بیاد پیشنهاد زنا بده؟ نفس پاسخ میده به اون کسی که داره تحریک میکنه یعنی شیطان، میگه: «برو پی کارت بابا، این از حلال خودش هم گذشته، چه برسه به حرامش». اصلاً حوزهی مقابله با ابلیس یک پله باید بری جلوترش باهاش بجنگی، عقب نباید بیای. حالا بنا دارم یک سخنرانی کنم با این عنوان که: «چگونه گناه نکنیم؟» فکر میکنم موضوع خوبی باید باشه، چون جسته گریخته اینوَر اونوَر صحبت کردم، میخوام یکجا جمعش بکنم. خیلی مهمه دیگه، عقل اینجا حکم میکنه.
عنوان بخش ۲ : یخاف القتل؛ از دلایل غیبت امام زمان(عج)
قصص (۷) فیل (۴) توبه (۴۰) شعراء (۲۱)
۲- امّا فواید غیبت رو گفتیم میتونیم صحبت کنیم یا در مورد دلایل غیبت یک خرده حرف بزنیم. امّا سرِّ غیبت رو نمیدونیم بیاد آقا ببینیم چی بوده ماجرا. لو میره اون موقع و خیلیها انگشت به دهان میمونند. فقط یک نکته به شما بگم. بگم از ۳۱۳ تا یار امام زمان روایت داریم، وقتی اینها رو جمع میکنه دور خودش آقا یک رازی رو برای اینها برملا میکنه که از این ۳۱۳ تا ۳۰۰ تا میذارند میرن. فقط ۱۳ تا میمونند. حالا بعضیها گفتند ۱۲ تا. ۱۳ تا میمونن که آقا با ولایت خودشون اون ۳۰۰ نفر رو بر میگردونند. این سرّ چیست؟ هیچکس نمیدونه. البته آقای قاضی، مرحوم سیّد علی قاضی بزرگ، ایشون میگفت: «من میدونم اون چیه». آقا امام زمان(عج) میفرمایند. اونها میدون اون چیه. سرّه آقا. قرار نیست هر کسی بدونه که. مهمترین فواید غیبت و سرّ غیبت… بگم دلایل غیبت، نه سر غیبت؛ یکیش بیم از کشته شدنه یخافُ القَتل، خوفٌ مِنَ القَتل. ترس از کشته شدن امام زمانه. یعنی الآن که آقا ظهور نفرمودهاند یکی از این دلایل اینکه؛ اگر امام زمان(عج) باشه چی میشه؟ به سرعت مورد هجمهی دشمن قرار میگیره. دشمنی که شهید مطّهری میزنه،
دقیقهی ۱۰ تا ۱۵
شهید مفتّح میزنه، دانشمند هستهای رو میزنه، میخواد رئیس کل رو نزنه؟ گرفتی چی شد؟ اونها بفهمن امام زمان(عج) کجاست شما شک نکنید بمب اتم میزنن اونجا رو. چون میگن: «این تمومه دیگه، این آخریه است. این نباشه دیگه هیچ کس نمیتونه کاری کنه». فلذا «خَوفُ مِن القَتل اَو یَخَافُ الْقَتْل» یعنی «ترس از قتل یا ترس از کشته شدن».
آیا این مبنا داره؟ بله مبنا داره. آیهی قرآن داره. «وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى» (قصص/۷) به مادر موسی(ع) وحی کردیم: «أَنْ أَرْضِعِیهِ» (قصص/۷) «بهش شیر بده». «فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ» (قصص/۷) «اگر ترسیدی در مورد اون خوف داشتی این که بکشنش». «فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ» (قصص/۷). گفت: «نترس ما این رو میگردونیم. امّا میترسی الان؟ ها؟ اگه میترسی بندازش توی دریا»، یعنی چی؟ یعنی زمینی باید شرایط رشد حضرت موسی(ع) فراهم بشه.
سر این من کلی بحث دارم یک سرّی بحثها رو من نمیتونم باز کنم، کلمپیچ به قولی میگم، پاکتپیچ میگم برای اهل فن شاید بگیرن. حفظ جان ولی معصوم زمانی که شرایط زمینی فراهم باشد معجزهای نخواهد بود. مثال بزنم؛ خدا خونهاش رو حفظ کرد یا نکرد وقتی سپاه ابرهه آمد؟ حفظ کرد با پرندگان ابابیل. همین خدا -خوب دقت کنید ها! نگاه کنید- با سنگهایی فرستاده شد و خونهی خدا بگین؟ حفظ شد. «بِحِجَارَهٍ مِّن سِجِّیلٍ» (فیل/۴) کلوخ بوده ها! همین کلوخ خودمون. سجّیل کلمه فارسیه. «سنگگل». عرب «گ» نداره، میشه: «ج»؛ سنج جل، دو تا «ج» با هم یکی میشه «سنج جل»، «سجّیل». خب، همین کلوخ خودمون بوده، با یک تیکه کلوخه اینقدری پرستوهایی بودند حالا به شکل پرستو اومدند انداختند و اونها رو کشتند تار و مار کردند. سپاه فیل! بزرگترین به قولی حیوان خشکی.
حالا دقت بکن! چند سال بعد دقیقاً سنگهایی خونهی خدا رو خراب میکنه و خدا دفاع نمیکنه، کی حمله میکنه؟ حجاج. به منجنیق میبنده خونهی خدا رو؛ چقدر جالب! اینجا باز از اینَوَر داره سنگ میاد. سنگهای کله گندهای داره میاد؛ اینجا خدا نظرش عوض شده؟ خدا عوض شده؟ چرا اونجا از خونهاش دفاع میکنه اینجا از خونهاش دفاع نمیکنه؟ دلیل اینه: چون اون موقع کسی نیست دفاع کنه، امّا الآن مسلمانان؟ (بگید) هستند. چشمشون کور دندهشون نرم، اونهایی که جلوی چشمشون این اتفاق افتاد خدا اون دنیا پوستشون میکنه.
خداوند متعال، (نکتهی اساسی بهتون بگم هیچجا گیر نمیارید): خداوند متعال در احد، جان رسولالله(ص) به خطر میافته خدا حفظ نمیکند، با سبب زمینی باید حفظ بشه؛ کی میره جلو؟ علیبنابیطالب(ع)، ۹۰ تا زخم بر میداره، دندان مبارک پیامبر(ص) میشکنه آمده، بعضی جاها! آمده: «پیشانی مبارک میشکنه». امّا وقتی آقا رسولالله(ص) توی غاره؛ (دقت کنید) خدا با معجزه حفظ میکنه، افتاد؟ چون کسی نبود کنار پیغمبر(ص) که دفاع کنه. اگر باشه ولو یک نفر باشه، ولو دو نفر باشند، باید دفاع کنند ها؟ چرا این کار رو نکرد که اونها بریزن توی غار این بابا هم شمشیر بکشه و دفاع کنه؟ نه، آیهی غار خیلی عجیبه ها! خیلی عجیبه، میگه: «دو نفر بودند، دوّمی اون دو نفر بود گفت به او دوّمیه گفت». همین جوری دو سه بار پشت سر هم استفاده میکنه، سه بار لفظ دو رو استفاده میکنه که بفهم! صحبت از دو نفره امّا، میگه: «و ما سکینهی خود را بر یک نفر فرستادیم». افتاد یا نه؟ بر دو نفر دو نفر دو نفر، «ثَانِیَ اثْنَیْنِ» (توبه/۴۰) ببین چقدر به ثانی، میگه: «دوّمی دو تا بود». حالا میگفت اوّلی دو تا… چرا نمیفهمیم اینها رو؟ چرا از خودمون نمیپرسیم؟ چرا خدا نمیگه: «اوّلی دوتا بود؟ یکی از دوتا بود؟» اینجا درست نیست، دوّمی دو تا بود یعنی چی؟ عمداً این فن زبان عربه، عمداً هی میگه: «دوتا، دوتا، دوتا». بعد میگه: «خدا سکینهاش رو بر یک نفر فقط فرستاد». هرجا در قرآن شما برید نگاه بکنید توی همان سوره، -این آیهی سورهی توبه است دیگه- چند آیه قبلش میگه: «خدا سکینهی خودش را بر پیامبر(ص) و مؤمنان فرستاد». این آیه میگه: «خدا سکینه را فقط بر یک نفر فرستاد».
دقیقهی ۱۵ تا ۲۰
ضمیر مذکر غایب، سوم شخص استفاده میکنه خب؟ دقت بکنید! یک نکتهای درش هست ها! همه رو ه ه ه ه داره تا آخری میگه: «فرستاد بر او» «عَلَیْهِ». (توبه/۴۰) یعنی همون «ه» قبلیه است، یعنی قرار نیست مخاطب عوض بشه، قرار نیست گوینده عوض بشه. سکینه بر پیامبر(ص) فرستاده شده و مؤمنین. و مؤمنین، یعنی چیه؟ بر عکس بعضیها فکر میکنند این آیهی غار احترام میاره برای مثلاً یکی از صحابه. اصلاً این طور نیست بر عکس رد شدید میکنه. چون خدا اونجا مؤمنی ندید که آیه رو بفرسته، سکینه رو بفرسته، جز پیامبر(ص). چون آیهی قبل همون سوره… این نکته رو دقت کردید؟
توی احد پیامبر(ص) تا مرز شهادت پیش میره، چون علی(ع) هست، چون صحابه هستن، باید دفاع کنند. امّا توی غار این اتفاق نمیفته، تعدادش هم کم بودند ها! اونها چند نفر اومدن پای غار؟ ۳، ۴ نفر. توی احد چند نفر حمله کردند؟ هیچکس نمونده بود همه در رفته بودند؟ شتاب صفر تا صدشون ۳ ثانیه بود لامصّبها، گولّه فرار کردند رفتند، رفتند قایم شدند، نکتهای گفتم.
بریم مرحلهی بعد. بیم از کشته شدن عزیزم، یک بار امام زمان(عج) را خواستهاند، اجابت نکردند ولیِّ او را و نایب او را، امام زمان تکه تکه بر زمینها مانده است. عاشورا! متوجه شدی چی شد؟ زمانی پس میفرستد که تو زمینی بتوانی از او حفاظت کنی، زمانی میفرستد که تو زمینی بتوانی حفاظت کنی. حضرت موسی(ع) توی قرآن میگه: «آنگاه که از ترس شما گریختم». ولی معصوم هست یا نه؟ منجی بنیاسرائیل هست یا نه؟ ها! شرایط حفظ جانش هنوز فراهم؟ نشده بود. میگه: «من مأمور به گریختن بودم». غایب شد حضرت موسی(ع). اینها هم منتظرش بودن؛ میگه: «من ترسیدم» «فَفَرَرْتُ مِنکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ» (شعراء/۲۱) من ترسیدم از شماها! یعنی «خوف از قتل».
این دیگه آخرین گنجینهی الهیه. اگر امام حسین(ع) به شهادت رسید امام سجّادی بود، اگر امام سجّاد(ع) به شهادت رسید امام باقری بود و با هر روشی کشتید، یکی رو مسموم کردید، امام باقر(ع) رو زین اسب رو مسموم کردند سمّش جلدی بود، پوستی بود، سوار بر زین اسب شد، آقا مسموم شد. امام حسن(ع) رو همسرش مسموم کرد. مدلهای مختلف؛ یکی رو توی شربت حالا انار یا انگور میریزند، مدلهای مختلف. میگه: «کشتید. منتها این آخریه است این هم بفرستم بکشید همه چی به هم میخوره؛ میبرمش هر موقع تونستید زمینی -ای شیعیان- جان او را حفظ بکنید میفرستم». حالا میفهمی شیعه باید به قدرتی در آخرالزمان؟ (بگید) تبدیل شود، و الا از ظهور خبری نیست. عین روایته چی کار کنم؟
کلینی در کافیش، مرحوم کلینی رحمتاللهعلیه به شیخ طوسی در غیبت، به سند خودشون از زراره نقل میکنند میگفت: «شنیدم حضرت صادق(ع) فرمودند: برای مهدی(عج) پیش از آنکه قیام فرماید غیبتی است، عرض کردم برای چه؟ فرمود: برای آنکه از کشته شدن بیم دارد». قرار نیست معجزه اتفاق بیفته همهاش، معجزه گفتم زمانی که دیگه کار دست بشر؟ (بگید) نیست. به دنیا آمدن حضرت موسی(ع) معجزه است، به دنیا آمدن امام زمان(عج) هم چیه؟ میبینید معجزه است. علائم بارداری در مادر موسی(ع) دیده نمیشد، در مادر مطهرهی امام زمان(عج) حضرت نرجس بانو هم دیده نمیشد. میبینی قرآن اینها رو همه رو به لحاظ امکانی بررسی کرده یعنی شدنی است و قبلاً بوده.
عنوان بخش ۳ : لزوم تشکیل حکومت شیعه قبل از ظهور
انفال (۶۰) نساء (۱۵۰)
۳- حالا اینجا باید یک اتفاقی بیفته، شیعه باید به قدرتی جهانی تبدیل شود که جیگر نکنند به امامش دست بزنند. فهمیدی چی شد؟ و سؤال! تو میخوای… امام (ره) هم دقیقاً همین رو میگفت. مرحوم امام (ره) همین رو میگفت. امام (ره) میگفت… اونها دنبال دنیاشونن. بهتون بگم اصلاً دارند میجنگند واسه کجا؟ واسه همین زمین، واسه همین کرهی زمین، با آخرت و این جور چیزها هم کاری؟ ندارند. حتی اونهاشون هم که دین دارند یعنی یهودیها، اونها هم باز میگن: «هر کدوم ما دوست داریم هزار سال عمر کنیم، همین دنیا رو بچسب.» امام میگفت: «اگر با دین ما ور برید ما با چی ور میریم؟ دنیاتون ور میریم». میتونی دنیای طرف مقابل رو به خطر بندازی اگر با امام زمانت ور رفت؟ الآن نه. الآن میتونی برای شیعهخانهی امام زمان(عج) تا ۲.۰۰۰ کیلومتر حاشیهی امنیت با موشکهات به وجود بیاری
دقیقهی ۲۰ تا ۲۵
که تا الآن بهت حمله نکردند. امّا ماجرای امام زمان(عج) فرق میکنه. باید بترسه از حمله. آیا میتونی وقتی اون موشک داره به تو حمله بکنه، میخواد بزنه تو میتونی بدون اینکه موشک داشته باشی او رو بترسونی؟ شدنیه اصلاً؟ امکان نداره، آیا میتوان به موشک رسید بدون ارتش؟ امکان نداره بدون اینکه ارتش و نظام، نظامیگری داشته باشی، آیا میتوان ارتش داشت بدون حکومت؟ نه.
پس لازم است بر شیعه قبل از ظهور تشکیل حکومت بدهد، منتها نکته! نه برای خودش، برای امام زمان(عج)، اگر شیعه قبل از ظهور برای خودش تشکیل حکومت بدهد قطعاً باطل است و قطعا شکست خواهد خورد. امّا اگر تشکیل حکومت بدهد به این نیّت که دو دستی آن را تقدیم به دستان مبارک امام زمان(عج) بکند آنگاه نه تنها که ایراد ندارد بلکه ثواب هم دارد. تأییدات امام زمان(عج) هم هست، با دست غیبش هم یاری خواهد کرد. شعار مردم ایران چی بود موقع انقلاب؟ ؟«خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما». این اون نکتهای که امروز بعضی از مسئولین ما باید بفهمند یادشون رفته، یادشون رفته که اصلاً ما جمهوری اسلامی برای این درست نکردیم که فقط به مردم غذا بدیم بخورند، داشتند قبلش هم، میخوردند، برای این هم درست نکردیم که فقط مردم نماز بخونند قبلش هم میخوندند، زمان شاه مردم نماز نمیخوندن؟ مردم مکّه نمیرفتند؟ حجّ نمیرفتند؟ عزاداری برای امام حسین(ع) نمیگرفتند؟ این حرفها چی چیه؟ بود. اون موقع خیز برای تشکیل حکومت برای امام زمان(عج) نبود، تمام دعوا سر مهدیه. حذفش کن. از عربستان بیشتر میخوای نماز بخونی؟ هیچ کاریت نداره خدا شاهده، هیچ کاریت نداره. گردن داره میزنه توی عربستان سعودی یک بار گیر حقوق بشری بهش نمیدن، فهمیدی چی شد؟ داستان سر اینه.
یه مثال میزنم تا ماجرا حل بشه. آقای احمدینژاد رفت لبنان، خب احمدینژاد یک آدمی بود که سر نترس داشت، رفت لبنان و اونجا یه شیشهی ضدگلوله هم گذاشتند که بره اون پشت سخنرانی کنه. عمداً اومد اون بیرون سخنرانی کرد، اینها هواپیماشون اسراییلیها رد میشدند فلان. همه گفتند سیدحسننصرالله توی ضاحیه جنوب بیروت، حتما حاضر میشه دقت کنید ها! حتما حاضر میشه. ها؟ اسرائیل هم از قبل گفته به تمام کشورها اعلام علنی کرده: «اگر کسی کنار سیدحسننصرالله دیده هم بشه ما کاری نداریم ما سیدحسننصرالله رو با موشک خواهیم زد، اگر رئیس جمهورتون مرد، پس فردا به ما نگید ها!» همه میگفتند: «اسرائیل جرأت حمله کردن؟ (بگید) ندارد. سیدحسننصرالله میاد». چون جنگ میشه دیگه. رئیس جمهور مملکت رو بزنی جنگ میشه. جالبه بدونید! محافظهای سیدحسننصرالله تشخیصشون بر این بود: احتمال زدن سیدحسننصرالله وجود دارد، اجازه حضورش رو ندادند، متوجه شدی چی شد؟ امّا چند سال بعد؛ اون ماجرای عاشورا پیش اومد، سیدحسننصرالله اومد در ملأ عام توی بیروت ۱۰ دقیقه سخنرانی کرد اسرائیل نزد. هیچکس هم کنارش نبود. میدونی تفاوت توی کجا بود؟ تفاوت توی این بود میدونست اگه توی عاشورا همچین غلطی رو بکنه این شیعیان تا خود تلآویو رو صاف میکنند، فهمیدی چی شد؟ بازدارندگی رفت بالا. چقدر بازدارندگی داری؟ «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ» (انفال/۶۰) باید بره.
امروز اگه اونها میان توی مذاکرات میگن: «موشکهای بالستیکت رو بذار زمین»، اون میفهمه چی میخواد، ما هم باید بفهمیم چی رو نباید… مسئولین ما هم گفتند که اصلاً ما توی حوزهی موشک و تسهیلات نظامی وارد نمیشیم، اون که امروز اینجا گیر داده توی مذاکرات من باید برم پاراچین رو ببینم -همون جایی که سلاحهای نظامی ما داره ساخته میشه- برم پارچین رو ببینم. اون میفهمه چی میخواد، ما هم باید بفهمیم چی داریم میگیم.
ما موارد داشتیم امام معصوم از برخی از قیامها حمایت کرده. مثل حمایت امام صادق(ع) از قیام زیدبنعلی، وقتی دلیلش رو پرسیدند. گفتند: «شما بقیهی قیامها رو..». فرمود: «خدا میداند او حکومت را برای ما میخواست». یعنی چی؟ یک تأییدیه دیگه. اگر حکومت را برای تقدیم کردن به امام معصوم بدی هیچ ایرادی نداره. امّا هر پرچمی قبل از ظهور برافراشته بشه حتی شیعه باشه، حتی رهبرش یک روحانی باشه حکومت رو برای خودش بخواد باطله. بله باطله. ما هم میگیم: «باطله». امّا اگر بخواد تقدیم کنه به امام زمان(عج) هیچ ایرادی؟ نداره. مختار میخواست قیام بکنه دیگه و قیام کرد. بعد از امام حسین(ع) میدونید دیگه اینها پیغام فرستادند، شیعیان برای کی؟ برای امام سجّاد(ع) که: «آقا ما غلط کردیم، برگرد از تو دفاع میکنیم». امام سجّاد فرمود: «خیر من دیگه نمیام.
دقیقهی ۲۵ تا ۳۰
تو باید امتحان پس بدی» و امتحانشون هم بعداً سر ماجرای مختار دیدیم پس دادند. و باز با هم یک دست نشدند و تسلیم شدند و همهشون رو گردن زدند. اون قیام بیخود توّابین سلیمان صُرد خزاعی. که الکی خون شیعه رو هدر داد. اختلافی که بین ابراهیمبنمالک و مختار افتاد، باز دودستگی، تفرقه یعنی چی؟ امام سجّاد(ع) این روزها رو میدید، «دیدید نمیتونید». امّا اینها میدونید چی گفتند؟ «عیبی نداره میریم حکومت رو میگیریم اثبات میکنیم، این حرف امام سجّاد(ع) برای ما از صد تا فحش بدتر بود که: «من به شما اعتمادی ندارم»، میریم حکومت رو به دست میگیریم. تشکیل میدیم میگیم آقا بفرما جلوس بفرما».
الآن هم داستان شیعه همینه، اینهایی که من میبینم گیر دادند واقعاً یعنی من با خودم سؤال میپرسم؛ یعنی اینها اینقدر نمیفهمن یکوَرِ مذهب یکوَرِ احادیث رو میبینن، یک طرف دیگه رو نمیبینن که هر حکومتی قبل از فلان باطل است؟ خب تو نمیتونی «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ» (نساء/۱۵۰) بشی که. من نگران تو ام. میدونی اگه تضعیف بکنی شیعهخانهی امام زمان(عج) رو یعنی چی؟ میدونی چه جوری باهات تا میکنن اون دنیا؟ پوستت کنده است.
عنوان بخش ۴ : یخاف القتل و لزوم حفظ جان امام زمان(عج)
۴- خوف از قتل، باید بتونیم زمینی جان امام زمان(عج) رو حفظ کنیم. یک روش دیگه هم بهتون یاد بدم، عیبی نداره قائل بر تشکیل حکومت جمهوری اسلامی؟ نیستید، قبول. یک روش دیگه من بهتون یاد میدم. اینقدر آدم اینوَر و اونوَر دنیا شیعه بکنید خب؟ تعداد جمعیت شیعه اینقدر زیاد بشه رئیس جمهورها و نماینده مجلسهایی که اونها انتخاب میکنن توی کشورهای دیگه شیعه بشن، رئیس جمهوره جرأت نکنه دستور حمله بده. متوجه شدید چی شد؟ بسم الله این کار رو کنید.
من خبر به شما بدم، به عنوان کسی که صبح تا شب دارم مناظرهی علمی میکنم، دینی میکنم با انواع و اقسام اقلیتها. این دوست ما که اومد دفتر ما اینجاست. من چند روز پیش قبل اینکه پیش یکی از مراجع برم که در مورد بحث قمهزنی صحبت کنم، یعنی دقیقاً قبلش بود قبل نماز من داشتم با دو تا فرانسوی شیعهشده صحبت میکردم در قم، خب؟ و صحبت سر این بود؛ عزیزم عموم کسانی که از مسیحیها توی اروپا دارند مسلمان میشن سنی میشن و خود مؤسسهی گالوپ میگه: «تا ۱۵ سال آینده دین اوّل اروپا اسلامه». فرصت از این بهتر؟ اونها هم تعصّب به خدا ندارند، اینقدر راحت شیعه میشن، مثل این دو تا، که اینها خوبه بهتون بگم قبلش اینها سنّی بودند، اینقدر راحت شیعه میشن که نگو. متوجهید؟ میدونید یکی از دلایل شیعه نشدنشون چیه؟ اینکه توی اینترنت سرچ میکنند (shia muslim) ببینیم شیعه چی چیه؟ سنی چی چیه؟ تا میزنن (shia muslim) اینتر رو میزنن فقط خون میبینن. با خودشون میگن: «اینها یک مشت وحشیان من برم شیعه شم؟» ببینین اثر بد…
آخه بعضیها عجیبه خدا وکیلی استدلال میکنن! شما فکر کردید وقتی یک مرجع تقلیدی میاد بهت میگه: «نزنید آقا قمه نزنید». خودش رو بیخود میخواد جلوی امام حسینیها قرار بده؟ میخواد خودش رو جلوی هیئتیها قرار بده؟ بابا هر بچّهای این رو میفهمه، بدون مصالح بزرگتری رو داره میبینه! بفهم مسائلی رو داره میبینه! ۱۵ سال دیگه رو داره میبینه، ۲۰ سال دیگه رو داره میبینه، وقتی دغدغه داره بابت جمعیت، ۳۰ سال آینده رو داره میبینه. نشسته طرف خونهی باباش رو نمیتونه جمع بکنه، خونهی خودش رو نمیتونه جمع بکنه، ۵، ۶ نفر هم بیشتر نیستند توی خونهشون. هشتشون گرو نهشونه، هر روز این فحش میده، اون بچّه از دست رفته، اون یکی طلاق گرفته و اون یکی نمیدونم چی… ۷۷ میلیون جمعیت که هر کی یک ساز میزنه واسه خودش. فکر کردید کار سادهایه؟ منطقی نگاه کنید، ایمانتون در خطره! تضعیف شیعهخانهی امام زمان(عج) یعنی عقب افتادن ظهور. از دست دادن این موشکها یعنی عقب افتادن ظهور. من دارم با روایت برات میارم، آیه قرآن میخونم، احادیثی هم که دارم براتون میخونم آیتالله صافی گلپایگانی تصحیح سند فرموده قبلاً. «آقا این سندش فلانه» بذار در کوزه آبش رو بخور عزیزم! ما قبلاً همهی این رو… خودمون این کارهایم. میدونین تا یک مناظرهای جایی کم میارن میگن: «کو سندش؟» کلاً اصلاً نمیدونه ها! فهمیدی؟ میگه: «سندش». اینها همهاش تصحیح سندی شده. اون هم توسط کسی این کار شده که خبرهی این کار بوده و کتابهای مختلف نوشته. در زمینهی مهدویت «منتخب الاثر» ایشون معروفه.
بیم از کشته شدن، بنیعبّاس رد امام زمان(عج) رو زده بود. جاسوس توی خونهی امام حسن عسگری (ع) داشت بنیعباس. کی؟ برادر امام زمان،
دقیقهی ۳۰ تا ۳۵
امام زمان وقت یعنی امام حسن عسگری(ع) رو عرض میکنم. کی؟ جعفر کذاب. جعفر جاسوس بنیالعبّاس شده بود. امام حسن(ع) آقا صاحبالزّمان رو از جعفر برادرش قایم میکرد. باید این جوری مخفیانه و سِکرِت (secret) زندگی میکردند.
امام باقر(ع) روایتی ازشون دیدم تنم لرزید. به امام صادق(ع) میفرمایند، به فرزند بزرگوارشون میفرمایند: «که بارها میشد که شرایطی فراهم بشه که یکی دیگه از ما هم تشکیل حکومت بده مثل شما.». یعنی به امام صادق(ع) میگه: «تو میتونی تشکیل حکومت بدی، امّا برخی از شیعیان ما خرابکاری کردند، اطلاعات رو لو دادند». این ضعف رو ما هم داریم. اصلاً چیزی تحت عنوان محرمانه توی مملکتمون اصلاً کانّه وجود نداره. محرمانه یعنی یک چیزی که یک نفر دو روز زودتر خبر داره، خیلی محرمانه: یک هفته. این خیلی بده. امام باقر(ع)، امام صادق(ع) کلّی زحمت میکشیدند یک نفر رو نفوذ میدادند توی کجا؟ دستگاه خلفای عبّاسی، بخونید تاریخ اگه نخوندید. مشکل این مملکت اینه که مردم با ثقلین دوست نیستند، دروغ میگن. بهشون بگو: «بسمالله بیا ده دقیقه در مورد هر امام صحبت کن.» داستان سر اینه عزیز من!
نفوذ داد، نشسته بودن یک جا. مثلاً فرض کنید جمعی از شیعیان نشستن خیلی هم مخفیانه نشستن، هم دیگه رو چه جوری پیدا میکردن؟ نشانههای سِکرِت (secret) داشتن. امام حسن عسگری(ع) میفرمود: «نشونهی شیعیان باشه که انگشتر عقیق به دست راستشون باشه، بسم الله الرحمن الرحیم رو بلند بگن». سر یک سفره توی یک ناهار، غذایی بود یک جایی دیدن آقا غذا رو که دادن «بسم الله الرحمن الرحیم» بلند میگفت، «نکنه این شیعه باشه؟» دقت میکرد میدید؛ اِ انگشتر عقیق هم دست راستشه. یعنی روشها و نشونههایی که چی؟ من نمیگم حتماً تنها دلیلش این بود ها! نه دلایل دیگه هم داره انگشتر عقیق برای بدنت خوبه و ثواب و اینهاش به کنار، امّا یک بخشش نگاههای امنیتی بود. خراب میکرد.
۵، ۶ تا شیعه نشستن کنار همدیگه، یهویی مثلاً یکی از یاران امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) که توی دستگاه خلافت عبّاسی نفوذ داده شده آقای ایکسه (X)، یکی از این شیعهها میگفت خدا لعنت کنه این آقای ایکس (X) رو که وزیر این مثلاً منصور دوانیقیه. یکی دیگه اون بغل نشسته بود میگفت: «اینقدر هم راحت بهش فحش نده». گفت: «برای چی فحش ندم؟ این همه شیعیان رو بدبخت کرده». «ببین عزیزم خودیه». «شوخی! این وزیر منصور خودیه؟» «بله. یک چیزهایی هست دیگه بالاخره نمیشه گفت دیگه، ماها میدونیم و..». عقدهی گندگی. فهمیدی؟ حقارت شخصیت. حقیره خب؟ نمیتونه جلوی خودش رو بگیره. «یک چیزهایی هست دیگه، نمیشه گفت دیگه بالاخره. آقا ببین فلانی رو گرفتند با این مثلاً با این جرم. قبلش یکی دیگه رو مگه نگرفته بودند آقای ایگرگ (y) رو؟» ﻣﯽگفت: «بله». «اون رو مگه اعدام نکردند؟» «چرا». «چرا این رو به ۵ سال زندان محکوم کردند؟» «اِ راست میگی ها!» «همین آقایی که داری بهش فحش میدی نذاشت». «جدی؟»
بعد این باز از اون بدتر. میرفت، چو مینداخت، لو میرفت طرف رو میگرفتند کلی ظهور عقب میافتاد، کلی تشکیل حکومت عقب میافتاد. امروز به آقایان مسئول میگی: «توی جلسات موبایل نبر». بهش برمیخوره. «یعنی چی موبایل نبرین؟» مثلاً. تو شرعاً مسئولی موبایل نبری توی اون جلسه، اگر بهت میگن: «نبر». بیچارهات میکنن اون دنیا. نه اینکه مثلاً نمیدونم اطّلاعات بیاد خِرت رو بگیره یا حفاظت اطّلاعات یه مجموعه بیاد خِرت رو بگیره، اون دنیا حفاظت اطّلاعات خدا پدرت رو در میارن. میگه: «برای چی این غلط رو کردی؟ وقتی شنود شد».
آقا توی گوشیش شماره زده بسم الله؛ «سردار». بعد برای اینکه سرداره رو هم با هم با هم قاطی نکنه «سردار حسینی» بعد برای اینکه حسینی هم فامیل زیاده مثلاً «سردار حسینی نیروی قدس»، «سردار حسینی نیروی زمینی»، «سردار حسینی هوا فضا»، سردار حسینی… به همه نرمافزارها هم جاسوسی، ها؟ میگیره میبره اون طرف. بسم الله. کلی میخواست بگرده، پدر خودش رو در بیاره شماره رو پیدا کنه. بسم الله. زد به یکی از اینها ۲۰۰ تا شماره به دست آورد. بعد چی میشه؟ آقایی در لبنان ترور میشه به شهادت میرسه، ایشون چند روز قبلش توی یک یادواره شهدایی سخنرانی داشته. «آقا یکی از نیرو قدسیها رو ما دعوت کردیم». قرار نیست لو بره ها!.. متوجهید. بالاخره، «اِ چیکاره است فلان…» ردش زده میشه از اون جا میزننش، خونش بر عهدهی تویه عزیز من! خونش برعهده تویه! یَخَافُ الْقَتْل.
عنوان بخش ۵ : لزوم حفظ جان امام زمان(عج) و ولی فقیه
۵- اصلاً شیعه داره با حفاظت از ولی فقیه مانور میده برای حفاظت از کی؟ امام معصوم. به خدا قسم من خودم نمیگذرم از اون یاران امیرالمؤمنین (ع) که گفتند: «بذار بریم پشت علی(ع) ما نماز بخونیم». نفهمیدند که دو نفر هم باید چی وایستند اونجا؟ محافظ.
دقیقهی ۳۵ تا۴۰
درس نگرفته بود. بعدش درس گرفتند دیگه. بعد از امام علی(ع) میگفتند: «این رو ترور میکنن ها!» بپا باشید. اونها هم فهمیدند دیگه امام حسن(ع)… میدونید باز هم تونستند ضربه بزنن. امام حسن(ع) رو با خنجر زدن به ران مبارکش تونستن بزنن. تا توی خیمهاش بیان، سجاده از زیر پاش کشیدند بیرون. روش عوض کردند دیدن باز هم نشد -سریع اومدند گرفتن یارو رو- باز هم نشد، اومدن چی کار کردند؟ ترور توکسینی انجام دادند عبارت علمی امروزیشه. «سم». حضرت عبّاس(ع) از امام حسین(ع) جدا نمیشد. جلوی در خیمه وایمیایستاد هر کی میخواست بره تو، خلع سلاحش میکرد. میگفت: «هر کی میخوای باشی باش، مولام توی خیمه است». هر کی میخواست بره توی خیمه خلع سلاح میشد متوجه شدید.
امروز من به شما بگم زدن رهبری به لحاظ فیزیکی و ترور فیزیکی در دستور کار تمام دستگاههای جاسوسی غربیه. زدنِ سیدحسننصرالله به لحاظ فیزیکی. -نه ترور شخصیتی، که جنگ نرم و یک داستان دیگه است- در دستور کار تمام دستگاههای غربیه. پیدا کنند میزنند، قبل این هم زدن بعد این هم خواهند زد. سیّد عبّاس موسوی چی شد؟ عماد مغنیه چی شد؟ کارشون تروره، کارشون تروره، فرهنگ شیعه ترور نیست ها! حضرت مسلم میتونست وقتی اومد خونهی هانی، ابن زیاد ملعون بیاد بیرون و همون جا ترورش کنه، گفت: «نه! ما در مشیمون همچین چیزی نیست. شیعیان علی(ع) رو در رو مردانه میجنگند». اونها نامردند. امّا حالا اونها نامردند ما دیگه ول کنیم ماجرا رو؟
این خیلی اهمّیت داره! ما با حفاظت از جان امام خمینی (ره) داشتیم کد میدادیم به خدا. بارها گفتم مردم عاشق چشم و ابروی امام خمینی (ره) که نبودند که. مردم به این نیّت سراغ ولی فقیه رفتند که بگن: «ولی معصوم برای ما ارزش داره. خدایا این آقا غیرمعصومه ما حاضریم پاش جون بدیم». این یعنی چی؟ یعنی پای اون معصومه که دیگه تیکه پاره میکنیم خودمون رو. امام خمینی (ره) قلبش بیمار شد مشکل پیدا کرد -بعضی از عزیزان توی جمع هستند یادشونه، بعضیها هم جوونترن یادشون نیست- جلوی بیمارستان صف کشیده بودند گریه میکردند: «این قلب ما رو بردارید بدید به کی؟ به امام خمینی (ره)» که معصوم هم؟ (بگید) نیست. تأکید میکنم، ولی معصوم نیست ولی فقیهه.
اینجا رو دقت بفرمائید، آن طرف در عاشورا؛ امامی پیرهن مبارک بالا میاره تا عرق از جبین مبارکش پاک کنه، بی کس و کار شده، کسی نیست دیگه تیر بخوره براش، جلوش. مثل حبیب. دیگه سپر نداره، تیر سه شعبه به قلب مبارکش اصابت میکنه و میندازه آقا رو، متوجه شدی چی شد؟ یک جا گفتند: «آی نمیدونم، فلان میکنیم». صدام گفت: «سه روز دیگه میآیم تهران». ۸ سال غلط اضافه کرد از خوزستان اینورتر نتونست بیاد. یک جا دغدغهی امام معصوم شده بود خیمههاش. یک جا ریختند توی خیمهی امام معصوم، سجاده از زیر پاش کشیدند. فهمیدی چی شد؟ حالا میفهمی دلیل این کارها چیه؟ اینها کد به خداست. شیعه داره آزمون پس میده. چقدر خودت رو آماده کردی که دنیا جیگر حمله کردن به تو نداشته باشه؟ اون هم فهمیده یکی از دلایلی که ما رو نمیتونند بزنند حزبالله لبنانه، چرا؟ چون حزبالله لبنان که به نفع بشار اسد -که دین و ایمونی هم نداره، لاییکه- توی جنگ حضور پیدا کرد معنیش برای اسرائیل اینه خود تحلیلگرهای اسرائیل میگفتن. میگفتند: «ما قبلا شک داشتیم اگه ایران رو بزنیم سید حسن نصرالله میاد یا نمیاد؟ امّا وقتی برای یکی مثل بشار اسد اومد قطعاً برای ایران میاد».
اونها اگه تا الآن نزدنت یک بخشش موشکهاته، یک بخش دیگهاش هم بگم چیه؟ یک شیعهخونه هم بیخ گوششون درست کردی توی لبنان، درست شد؟ با موشکهاش، اون هم باز با موشکهاش میتونه بزنه اسرائیل رو، برای همین جریان ۱۴ مارس رو انداختند جلو. میگفتند: «لا للوصایت السلاح». «حزبالله سلاحش رو باید بذاره زمین». اِ، بذاره زمین که تو بیای بگیری؟ تموم بشه؟ بعدش هم ایران رو له بکنی؟ خاک ایران رو به توبره میکشند، ما سلاحی قویتر از حزبالله بعید میدونم توی کل مملکتمون داشته باشیم. متوجه شدی چی میگم؟ بعد میان شبهه میندازن بین یک مشت خل و چل: «آی ما چرا داریم به حزبالله کمک میکنیم؟» این هم نمیفهمه، بنده خدا نمیدونه چی داره میگه، نمیدونه چی داره میگه! یاد بدید به مردم، مردم حق دارند نمیدونند. به مردم یاد بدید مردم حق دارند، خبر ندارند، نشنیدند، این حرفهایی که من زدم با این نوع تحلیل،
دقیقهی ۴۰ تا ۴۵
شما از کس دیگه شنیده بودید توی این مملکت؟ صدا و سیما برات گفته بود؟
داستان سر اینه عزیز من! توجیه باشیم، خوف از قتل. همون موقع هم بنیالعبّاس گیر اساسی… هر روز تفتیش میشد خونه، ماجراهای عجیب و غریب. درگیر قیامهای دیگهای شد بنیالعباس، مثل قیام صاحبالزنج که یک بردهی سیاهپوست بود، قیام کرد، داستان درست کرد، درگیریهای دیگه پیدا کرد، وگرنه خود اونها هم آگاه بودند به بودن امام زمان(عج)، اینها از اون درب سرداب مقدسی که زده بودند در زمان عهد ناصر لدین، خلیفهی عبّاسی، اون در رو تقدیم کردند به اونجا. یا در زمان اون مستنصر اون ماجرای ابراهیم یا اسماعیل هرقلی بود -که، دملی بر پاش داشت که امام زمان(عج) شفا داد- رسید پیش خلیفهی عباسی، خلیفهی عباسی بهش ۱.۰۰۰ دینار، چقدر پول داد، گفت: «امام زمان(عج) فرمود که: او به تو پول میده، قبول نکن، پولش مشکل داره». وقتی این رو گفت که: «آقام گفته من این رو قبول نکنم». زار زار اشک ریخت خلیفهی عبّاسی، اینها قبول داشتند بودن رو. قبول داشتند.
خدا ولی خودش رو گرفت، چون دیگه قرار بود… ۱۱ تا رو فرستاده بود، کشته بودن، همان طور که از توی بنیاسرائیل کی رو گرفت؟ مسیح(ع) رو گرفت. چرا؟ چون هر چی پیغمبر قبلش بود کشته بودند. یک جوری اینها پیغمبر میکشتن، که اصلاً میگفتند: «تکراری نباشه دیگه، تکراری شده اینجوری عادی بکشیم، چی جوری بکشیم این یکی رو؟» حضرت زکریا(ع) رو کردند توی درخت، درخت رو از وسط بریدن. حضرت یحیی رو سر مبارکش رو بردن، گذاشتن توی تشت طلا بردند. که یحیی حسین بنیاسرائیله دیگه، علیهماسلام. سورهی مریم بخونین، شأن بالایی داره حضرت یحیی(ع).
پس تا زمانی که امام زمان(عج) جانش حفظ نشود، زمینی، زمینی! یعنی، بازدارندگی، دیگه جرأت نکنن، بگن: «اِ بمب اتم رو بزنیم؟ برای چی میخواهیم بمب اتم بزنیم؟ که دنیامون حفظ بشه؟ اینها دنیای ما رو به آشوب میکشن، چرا؟ ۱-سلاحهای نظامی پیشرفته دارند. ۲ – شیعهها همه جا، هستند». الآن چرا با اسرائیل نمیجنگند، مردم دنیا؟ چرا این حکومتهای… میدونید دیگه غربیها بیزارند از اسرائیل. چرا جیگر نمیکنند جلوی اسرائیل بایستند؟ میدونید چرا؟ چون اسرائیل رسانه دستشه، حرف بزنند، آبرو و حیثیتشون رو میبره. چون اسرائیل پول دستشه، سرمایه داره. یهود جمعیت؟ (بگید) نداره، دقت کنید! جمعّیتسازی میکنه.
ببینید، اون رئیس جمهور آمریکا، نگرانه، اگه با اسرائیل ور بره دورهی بعد رأی نمیاره، چرا؟ چون رسانههای آمریکا دست کیاست؟ یهودیها و صهیونیستهاست، خود مسیحیها رو زده زمین، که علیه رئیس جمهور خودشون، مثلاً کار کنن. امّا شیعه میتونه جمعیّت داشته باشه، میفهمید چی دارم میگم؟ ۱۵ سال دیگه جمعّیت اوّل اروپا میتونه شیعه باشه، اگر بعضی از آقایون درست عمل کنند. فکر میکنند دارند برای اباعبدالله(ع) کار میکنند و دارند خرابکاری میکنند. فکر میکنند! عنایت داشته باشید! این نکته مهّمی بود گفتم ها! توی همین سخنرانی که دیشب نه، پریشب من داشتم توی اون هیئت (اسمش چی بود؟ انصارالحسین(ع)، ها؟ اونجا داشتم) عرض کردم، عزیز دل من!
مسلمونها میگفتند: «یا رسولالله! راعنا، مراعاتمون کن» راعنا یک معنی دیگه هم میده توی عربی، معنی بدیه، خدا سریع پیغام فرستاد، گفت: «به این مسلمونها بگید دیگه نگید راعنا، میدونم نیّتتون خیره، میدونم به معنی بد شما نمیگید، یهودیه داره سوءاستفاده میکنه». عین الان، میدونم قمه میزنی با نیت خیر میزنی، نزن داره سوءاستفاده میکنه. خدا وکیلی گردن میگیری عقب افتادن ظهور امام زمان(عج) رو؟ خدا وکیلی گردن میگیری اگه ۱.۰۰۰ نفر میخواستن بیان محب علیبنابیطالب(ع) بشن، از ۱.۰۰۰ نفر ۱۰ نفر اومدن، بر گردنته! بر گردنته! امام باقر(ع) فرمود: «شیعیان ما خراب کردن کار رو». بر گردنته! و یک چیزی رو حق بده بابا! میگفت: «شما خودت رو بذار جای یک آدم اروپایی، یهویی یک صفحهای رو باز میکنه، دارن میزنن توی سر و کلهی خودشون خون میده، بچهی ۶ ماه رو گرفتن دارن با تیغ میزنن توی کّلهاش، خون ریخته روی زمین، خود شما همچین چیزی رو ببینی، چی میگی؟ چه قضاوتی میکنی؟» گفتم، این با نیّت خیر داره میزنه ها! شبکهی وهابی داره پخش میکنه.
میدونید اینها که باز سنّی میشن، باز روشون وهابیها کار میکنن، چی میشن؟ وهابیشون میکنن، این میشه که توی سوریه (خیلی جالبه)! کسانی که دارن میجنگن از کجا اومدن؟ بلژیک، انگلیس. اروپایی داره میاد میجنگه توی سوریه! بعد این وهابیه میاد چی کار میکنه؟ از همین مشهد شما یک کلیپ پخش میکنه، (دیدیم دیگه) که دارن روی آتیش راه میرن، او با نیّت خیر به یاد حضرت رقیه داره این کار رو میکنه، من میفهم،
دقیقهی ۴۵ تا ۵۰
امّا میگه: «نگاه کنین این کلیپ رو دیدید؟ این هم ببینین!» مرتاضهای هندی رو نشون میده که روی آتیش راه میره، میگه: «شیعه یک انحراف در اسلام هست، ما بر حقیم». خودت رو بذار جای مخاطب، خدا وکیلی این نتیجه رو نمیگیری؟ مسلمونیم دیگه، منصف باشیم دیگه بابا، واسه کی داریم زندگی میکنیم؟ برای چی زندگی میکنیم؟ نمیخوایم جواب نکیر و منکر رو بدیم؟ بذارین کنار این تعّصبات احمقانهمون رو. بعضیها خیلی دیوانهان، برای یکی دیگه میرن جهنّم. معرکهان خدا وکیلی اینها! یکی هست واسه خودش گناه میکنه، عشق و حالش رو میکنه و میره جهنّم. یکی هست گناه هم نمیکنه، نمازخونه، برای یکی دیگه میره جهنّم، این دیگه معرکه است، به خدا معرکهاند. این جور چیزها، اصلاً توی هیچ لُپلُپی اینها گیر نمیان، شما گیر آوردی من جایزه بهت میدم.
عنوان بخش ۶ : رابطه غیبت امام زمان(عج) و بیعت با ظالم
مائده (۱۱۰) یوسف (۴۰) یوسف (۶۷) انعام (۵۷)
۶- مورد بعدی از دلایل نیامدن آقا صاحبالزّمان (عج)، به گردن نداشتن بیعت هیچ ظالمی است. آقا صاحبالزّمان (عج) قربونش برم، مصداق کامل ظاهر شدن و بروز صفاتاللهی است که تا الآن به این شکل بروز نیافته. در علیبنابیطالب(ع) غالب بودن خدا رو دیدی؟ صفاتالله. ها؟ انسان کامل محل تجّلی صفاتالله هست، مثل حضرت مسیح که چی؟ خالق بودن خدا رو توش میبینی، آیهی قرآنه ها! پس فردا نگی: «اینها دارن از خودشون غلو میکنن». آیهی قرآن به حضرت مسیح میگه: «خالق. تو خلق کردی». منتها. «بِإِذْنِی» (مائده/۱۱۰). بله، همه چی به اذن اوست. در این هیچ شکی وجود نداره، هیچ علم غیبی نیست الّا اینکه همهاش دست خداست. خدا مگه این رو به کسی بده. اصلاً نفس همه دست اوست، دار و ندارمون دست اونه، یک چیز واضحیه. بعضیها خیلی احمقن، بحثهای عجیب و غریب میکنن.
معیار و مصداق کامل بروز و ظهور غالب بودن، السلطان، العادل، الحاکم، المنصور. پیروزه. میگه: «مَعَ اِمامٍ مَنصُورٍ» توی زیارت عاشورا میگه: «یا حسین هیچکس نمیتونه انتقام خون تو رو بگیره» چون انتقام خون تو جهانی است، فقط باید اون حکومت جهانیه تشکیل بشه. و اون حکومت جهانی تشکیل نخواهد شد إلّا «مَعَ اِمامٍ مَنصُورٍ». ما شرایط رو فراهم میکنیم، سپاه رو آماده میکنیم، آقا بیا بتاز، باند فرود رو فراهم میکنیم، آقا بفرما. برای همین گفتم: ای کاش ما میفهمیدم، به جای اینکه اینقدر بگیم: «آقا بیا». بگیم: «آقا برگرد». میدونیم خراب کردیم رفتی، باباهامون خراب کردن رفتی، ها؟ باباهامون عرضه نداشتن از امام معصوم دفاع کنن، رفتی، اجداد ما. حالا ما درستش میکنیم. بیا. قدم بذار سر چشم ما. کی جیگر میکنه به تو چپ نگاه کنه، آقا جان! ها؟ ما از ولی غیرمعصومش اینجوری دفاع کردیم، ولی معصوم که جای؟ خود دارد.
مبادا یهود همون بلایی که سر مسیح آورده -خودشون دارن خودشون رو میزنن- سر ما هم بیاره! یعنی شیعه بیاد خودش رو بزنه، تبلیغات دشمن میتونه اینقدر قوی باشه، که علیبنابیطالب(ع) در مسجد شهید بشود و دشمن بگوید: «اِ..». مردم شامات بگن: «اِ، مگر علی نماز میخوانده، در مسجد چه کار داشته؟» بعد تو فکر میکنی این ماجرا فقط برای کی میتونه پیش بیاد؟ برای اون ۱۴۰۰ سال پیشیها؟ برای تو؟ خیر. این خیلی احمقانه است اگه کسی همچین فکری بکنه. غیرعقلانی است، فهمیدی؟ یک جلسه در مورد عقل صحبت کردم برای اینکه بتونم راحت این حرفها رو بزنم، کسانی که الآن دارن این سخنرانی دوم من رو میشنون برن اولیه رو هم بشنون تا کامل بشه.
بیعت هیچ کسی رو بر گردن نداره، در کمال الدین، باب ۴۸؛ باب علت غیبت، در عیون، علل، کتابهای دیگه روایت شده، توی حدیث هشام بن سالم هم هست، از امام صادق(ع): «یَقومُ القائم (علیهالسلام) و لَیسَ فی عُنُقِهِ بیعهٌ لِاَحَد». «او قیام میکنه در حالی که بیعت احدی بر گردنش نیست». قربون آقا امام زمان(عج) برم، هیچ کسی رو به جز خودش به رسمیّت؟ نمیشناسه، «فقط خودم رو عشق است» ها؟ امام زمان(عج) این جوریه. قراره بیاد تمامیت عدالت عینیت پیدا کنه، نه در یک محدودهی کوچک، در کل دنیا.
تقّیه در زمان امام زمان(عج) در زمان ظهورشان؟ (بگید) نداریم. امّا ائمهی دیگهمون تقّیه داشتن. روایتهایی هست وحدت به هم میزنه وگرنه من میگفتم، از مشی امام صادق(ع)، که نشسته بود سؤال پرسیدن در مورد برخی از صحابه، حضرت صحبت کرد. گفت تأیید کرد. اصلاً این شیعیان همینجور موندن؛ تا اومد اون طرف نشست گفت: «این تقّیه هست ها!» بعضیها همین هم نمیفهمن. چشمهاشون رو میبندن دهنشون رو وا میکنن، هر چی از دهنشون در میاد میگن. نمیفهمن امام صادقشون این کار رو میکرده. بعضیها از پاپ کاتولیکتر میشن دیگه. کاسهی داغ تر از آش. ببین بعضی موقعها هنر توی داد و بیداد کردنه نیست ها!
دقیقهی ۵۰ تا ۵۵
هنر گفتیم دیشب، گفتیم توی چیه؟ صبره! قبول دارم بعضیها فحش میدن جیگرشون خنک میشه، این رو میپذیرم، آره خداییش جیگر آدم خنک میشه، خب؟ امّا این رو نمیپذیرم. چرا؟ چون یک سؤال میپرسم: علیبنابیطالب(ع) جلوی چشمش-اسدالله الغالب، حیدر کرّار بلافرار- ها؟ یک همچین علیای، که ذوالفقارش رعشه بر تن دشمن مینداخت، جلوی چشمش میزنن توی گوش همسرش، اون هم چه همسری! وایمیایسته نگاه میکنه با استدلال این آقایان لابد علیبنابیطالب(ع) ترسیده؟ نه. علی(ع) مصلحتی رو دید. آوردیم، توی روایاتمون داریم چی فرمود امیرالمؤمنین(ع)؟ فرمود: «دیدم اینها میافتن به جون هم دیگه، تیکه پاره میشه امّت، برای وحدت سکوت کردم». علیبنابیطالب(ع) نمیتونست اونجا جیگرش خالی بشه؟ اینها [اهل بیت] توی دلشون مونده بود ها! توی دلشون مونده بود. امام حسن(ع) وقتی مغیرهی ملعون رو دید، توی احتجاج شیخ طبرسی داریم تا باهاش صحبت کرد، گفت: «تو فکر نکنی یادمون رفته، تو همون کسی هستی که مادر ما رو زدی. من جلوی چشممه و اَدمَیتَها کاری کردی خون از او سرازیر شد». امّا شمشیر کشید، گردنش رو زد؟ نه! صبر! اینها شیعه نیستن. بگم چرا؟ دروغ میگن. هر چند نیّتشون خیر باشه، هر چند نیّتشون خیر باشه. شیعه نیستی، بگو: «محبّم». چون شیعه یعنی پیرو. این عملکرد مولا بود.
از پاکستان میان پیش ما میگن: «ما رو دارن تیّکه پاره میکنن». بابا دیروز بود دیگه، ما توی حرم نشسته بودیم. یک کویتی بود از من سؤال پرسید، فارسیش خوب بود. استاد… دکترای فیزیک داشت با هم شروع کردیم صحبت کردن. یک پاکستانی جلوی من نشسته بود. (دقیقاً از توی خود حرم مطهر یک خرده میای بیرون، روبروی اون منبر توی گوهرشاد، روبروی اون منبر میشینی یک قسمتی هستش که نماز هم وصل نمیشه چون پایینتره، اونجا ما نشسته بودیم)، این برگشت و صحبت کرد. گفت: «اهل لاهورم». گفتم: «چه خبر؟» گفت: «کویته اوضاعش خیلی خرابه». گفت: «فقط بفهمن شیعهای تیکه پارهات میکنن». میدونی چرا؟ بعضی از همین فایلها از ایران رفته اونجا. آقا بهتون بگم. همین ریگی توی بازجوییهاش میدونی چی گفته بود؟ گفته بود: «هر موقع ما سرد میشدیم سخنرانی فلان آقای منبری رو میذاشتیم، اینها آتیش میگرفتن دوباره میگفتیم برید سر ببرید، دوباره برید تاسوکی درست بکنید».
حالا من اسم نمیبرم و بنا هم ندارم. با اسم کار نداریم ما با کسی کار نداریم. ما با جریان فکری کار داریم. فکر نکنی بعضی موقعها جیغ و داد زدی جیگرت خنک بشه. برعکس میدونید اون واقعهی ما خانهی حضرت زهرا سلاماللهعلیها تنها کسی که جیگرش میخواست خنک بشه کی بود؟ زبیر بود. شمشیر کشید. گفت: «میزنم اینها رو». بعد همین زبیر اون داغی این سردی رو هم میاره. جلوی امیرالمؤمنین(ع) شمشیر میکشه. اونجا حضرت سلمان، حضرت مقداد دست به شمشیر نگاه کردن ببینن مولا علی(ع) چی میگه؟ دیدن علیبنابیطالب(ع) سر رو پایین انداخته، گفتن: «امر مولا بر صبر است، شمشیر غلاف کن». مالک گفت: «ده ضربه مونده، فقط ده ضربه، تا من کلّهی معاویه رو براتون بیارم» ده ضربه! گفتن: «مالک صبرکن! اگر میخواهی امامت را زنده ببینی». برگشت آتیش گرفت مالک، اومد نگاه کرد دید عجب! اینها دور خیمهی امام معصوم روگرفتن فریاد میزنن: «إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ، إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ» (یوسف/۴۰ و ۶۷. انعام/۵۷) «لا حُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ». یک عدهای از بنیهاشم ۳۰، ۴۰ نفر، لباس سبز به تنشونه، وایستادن که اگه جنگ تموم بشه بزنن، مالک دید که اگه اینها حمله کنن تکه تکه میکنن امام رو. شمشیر رو غلاف کرد، توی این سریال امام علی(ع) خیلی قشنگ نشون داد. این جندب ازدی میگفت: عر عر عر عر. [مالک] میگفت: «اینها مثل الاغ دارن عر عر میکنن هیچ چی هم از اسلام نمیفهمن. اینها قرآن رو غلغل میکنن، هیچ چی هم نمیفهمن؛ که علی(ع) وقتی میگه بزنید، بزنید». یک جاهایی هست تشخیص مال من و تو نیست. تشخیص الهیه تشخیص امر ولاییه.
شیعه رو تربیت کنید، تاریخ شیعه رو بهش بگید به بچههاتون یاد بدین؛ تا قاطی نکنن. با یک شبکهی ماهوارهای اینوَر و اونوَر نشن، با یک خبر غلط اینوَر و اونوَر نشن. میگم بابا معاویه کاری کرد مردم میگفتن: «مگه علی(ع) مسلمون بوده؟» امروز نمیتونن این کار رو کنن؟ میتونن بیشترش هم میکنن، بهترش هم میکنن. بگم چرا؟ چون معاویه ماهواره نداشت، معاویه اینترنت نداشت، معاویه رادیو نداشت، معاویه تلویزیون نداشت، اینها دارن. اینها دارن بهترش هم میکنن، قشنگتر هم میزنن. حرفهایتر هم میزنن. معاویه درس علوم رسانه و مدیریت رسانه و عملیات روانی نخونده بود. پدرسوختگی ذاتی داشت. خب؟ اینها دکتراش رو دارن. اینها بلدن.
دقیقهی ۵۵ تا ۶۰
چه جوری یک خبر بگن که چه جوری مخ طرف رو بیارن پایین. داستان سر اینه.
از امام رضا علیهالسلام علیبنفضال ظاهراً، وقتی که سؤال میپرسن امام رضا(ع) میفرماید، میگن: «بعد از من این یکی میاد بعد فلان امام حسن عسکری(ع)». میگه: «بعد او چی میشه؟» حضرت فرمود: «برای آنکه در گردن او بیعت کسی نباشد غیبت خواهد کرد. چون به شمشیر قیام کند». بیعتی نداره، گفتم، آقا جز خودش هیچکس رو؟ قبول نداره قربونش برم. ما هم فکر نکنید ما مجتهدینمون، مراجعمون رو جای امام زمان(عج) که قبول نداریم که! میگیم: «در موازات همن، نه در بغل هم، نه در کنار هم». میگیم: «الآن بهتر از همه کی دین رو میفهمه؟ این مجتهدین ما، مراجع ما. ما بریم رجوع کنیم بگیم آقا بگو دین چیه؟» بالاخره یک داستان این جوری نیستش که شما فکر کنی حالا ۴ سال درس خوندی و دانشگاه متّخصص شدی، میبینی ۵۰ سال درس دین میخونه، کماکان دانشجو هم هست. یعنی کماکان داره یاد میگیره، کماکان کتاب میخونه، کماکان بحث علمی داره، میبینی مرجع تقلید شده ۹۰ سالش؛ کماکان داره درس میده؛ و درس میخواند یک مطلب جدید میرسه.
من خدمت یکی از مراجع رسیدم یک نکتهای رو خدمتشون عرض کردم. گفتم: «آقا این ماجرای این جنگیرها توی مملکت اینجوری شده. این چیزهایی که از خونههاشون پیدا شده. من مشاور یک پروندهای بودم برای یکی از دستگاههای امنیّتی… (خب به ما رجوع زیاد میکنن، از آموزش پرورش، از سپاه؛ از نیروی انتظامی، اینوَر اونوَر: «آقا ما یکی رو گرفتیم نمیدونیم چیه مثلاً.» یا مثلاً حراست آموزش پرورش میگه: «آقا یه دانش آموزی همراهش بوده ما نمیدونیم چی؟ میریم بررسی میکنیم بعضی موقعها فیلم طرف رو بازجویی کردن میارن برای من میذارن، من گوش میکنم. بعد من میگم: «آقا این دروغ میگه. برن اصلاً این نشدنیه». علم بر این مطلب دارم مثلاً. من خیلی آتیش گرفتم یکی از این پروندهها که نمیتونم بگم چی کار کرده بود، نمیخوایم خودمون اشاعه بدیم.
شخصا خدمت یکی از مراجع رسیدم، خدمت آقای مکارم رسیدم، بذار بگم. خدمت آقای مکارم رسیدم، این اولین باره دارم اسم هم میبرم. خدمت آقای مکارم رسیدم و ماجرا رو تشریح کردم و ایشون فرمودند:… عین عبارت ده نفر اونجا آدم بود، سه نفر از بچّههای خودمون، دو نفر از بچههای دفتر خودمون اونجا بودن. بعد ایشون فرمودن: «اگر به من میگفتن من حکم ساب میدادم». یعنی چی؟ اعدام! این آدم باید اعدام بشه. یعنی اطلاعات درست برسونید. بعد میدونید دیگه، این بابا یک جوری شده بود تونسته بود قِسِر در بره. چرا؟ چون ما توی کشورمون قانون برای این؟ نداشتیم. بعد ایشون فرمود: «مگه ما توی قانونمون نداریم که اگر به بیقانونی خوردید بیاید سراغ مراجع؟ چرا نیامدن؟» مرجع تقلید معصوم که نیست، علم غیب هم نداره. اطلاعات رو چی کار میکنه؟ کسب میکنه.
یکی از برنامههای دشمنان همیشه این بوده، که میگن: «برید یک سری اطلاعات غلط رو به بیوت مراجع برسونید». تا اون مرجع به تحلیل غلط برسه. سر ماجرای شریعتمداری این کار رو کردن دیگه. برید اسنادش رو بخونید اسناد ساواک رو، میگه: «آقا از طریق دوست پسر دایی پسر این مرجع تقلید ما اطّلاعات غلط میفرستادیم». انگلیسه بابا! آمریکا است، اسرائیله، استاد این پدرسوختگیان. توی خونهشونه اینها. اینها میان این کارها رو بکنن. حالا الحمدلله عامهی مراجع ما هوشیارند. از یک جهت فقط بررسی نمیکنن، ارتباط مستقیم با مردم دارن، اطّلاعات صحیح رو میگیرن وگرنه… فلذا ممکنه یک مرجعی هم این وسط چی کار کنه؟ جاده خاکی بزنه. امّا شما توی یک همچین جایی باید بیای نگاه کنی عمومیت رو نگاه بکنی. عقل جمعی مرجعیت حفظ میکنه تشیع رو در دوران غیبت. برای همین هم فرمود: «فَارْجِعُوا فیها إلى رُواهِ أحادیثِنا». «برید به سمت اینها». اینها میفهمن. اگر هم کسی آیهی قرآنش رو خواست من عرض میکنم. مائده ۴۴، به بنیاسرائیل میگه: «زمانی که پیغمبرهاتون تموم شد برید سراغ ربیهاتون». «رابا» عالیترین مقام خاخامی رو میگن، مثل مرجع تقلیدشون باشه، گفت: «برید سراغ ربانیون؛ سراغ ربیها»، برعکس خیلیها میگفتن: «چرا لفظ خاخام استفاده نشده؟» میگفتم: «شماها نمیفهمید، من یهودشناسم» عجب لفظی قرآن استفاده کرده ربانیّون. دقیق! خال زده! عین اینکه به یکی بگی: «برو سراغ آیتالله، برو سراغ مرجع تقلید». این خیلی فرق میکنه. این جوری خال زده قرآن، میگه: «برید که از آنچه از کتابالله حفظ دارند، برای شما فتوا بدن». این حکم خدا مائده ۴۴ بخونید. انشاءالله من به زودی در مورد ولایت فقیه صحبت خواهم کرد.
خب چون خیلیها منتظر این بودن به ما گفتن. صحبت خواهم کرد و استدلال میارم دیگه، کسی هم میتونه بالاخره بیاد جواب ما رو بده. کلیپهای ما پخش میشه دیگه، بذاره توی اینترنت، بگه: «نه جواب من اینه». من خودم نگرانم، از همهی شما بیشتر نگران خودمم.
دقیقهی ۶۰ تا ۶۵
بیخود بیای از یک نفر دفاع بکنی؟ گفتم به خاطر یکی دیگه بری چی؟ جهنّم. به خاطر یکی دیگه بری جهنّم؟ کدوم آدم عاقلی این کار رو میکنه.
عنوان بخش ۷ : فواید غیبت (تخلیص و امتحان مؤمنین)
عصر (۱) عصر (۲) عصر (۳) قلم (۵۱) مائده (۵۴) صف (۹) توبه (۳۳)
۷- مورد بعدی تخلیص و امتحان از فوائد غیبته. هر نخالهای به مهدی نمیرسه. گفتیم دیشب، چون دیشب گفتم سریعتر میگذرم. امّا روایتهای زیادی داریم و به چند جهت امتحانها سخت میشه عزیزم! یک: چون اصل غیبت خودش مایهی امتحان میشه، چون طولانی میشه، عین روایته ها! چون طولانی میشه، اصل غیبت خیلیها شک میکنن، میگن: «اصلاً نکنه به دنیا نیومده بوده». میگن: «نه به دنیا اومده بعدها چی شده؟ (صلوات عنایت بفرمایین! الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و فرجنا بهم) دقت بفرمایین! میگه چی؟
میگه: «یکی خود غیبت اینقدر طولانی میشه یک عده میگن: نکنه به دنیا نیومده بود؟ نکنه به دنیا اومده، مُرده؟ ما الآن خبر نداریم کجاست؟» میگه: «به شک میافتن، یکی خودش در اصل ولادت حضرت و اصل حفظ جانش». کما اینکه خدا امکاناً قبلاً توی قرآن این شبهه رو چی کار کرده؟ پاسخ داده در مورد کی؟ مسیح(ع)، در مورد کی؟ حضرت یحیی(ع). که در کودکی اینها به پیامبری رسیدن. علیالخصوص دیگه حضرت مسیح(ع) که هیچ شک و شبههای نداره و اینکه باید زنده باشه و عمر طولانی. در مورد اصحاب کهف اینکه خدا یک نفر رو زنده میتونه نگه داره صحبت کرده. یعنی خدا پاسخ رو داده، خدا حجت رو تمام کرده. چه واسه شیعه، چه واسه سنی. چون قرآن دیگه مشترکه که.
پیامبر(ص) فرمود: « ذَاک الَّذِی اون که غیبت میکنه عَنْ شِیعَتِهِ از شیعیانش و اولیاء و دوستانش. این غیبتی است لَا یثْبُتُ توش ثابت نمیمونه، عَلَی الْقَوْلِ فِی إِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِیمَانِ. مگر اون کس… میگه: «هیچکس ثابت بر غیبت او نمیمونه الا اینکه خدا قلبش رو با ایمان امتحان کرده باشه. نمیفرماید: «با اسلام،» میفرماید: «با ایمان». یک مرحله بالاتر. مقامی عجیب دارن کسانی که در دوران غیبت، منتظر آقا صاحبالزّمان(عج) هستند. تا جایی که داریم مقام اینقدر بالاست، از برخی از پیامبران این مقام بالاتره. خوشا به حالتون اگه بتونین به این برسین و هستید ها! نمیگم.. منتظر حضرتید که اینجا اومدید با جلسهای به اسم سرّ غیبت شرکت کردید، امّا بقیه کارهات هم درست کن. و این رو اصل بکن توی زندگیت. من، من، من زندهام که فقط به مولام برسم. هیچ فایدهی دیگهای ندارم.
«وَالْعَصْرِ. إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ. (عصر/۱ و ۲) زمان داره میگذره، همهتون دارید ضرر میکنین. إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ (عصر/۳) عمل صالح… آمَنُوا. نگاه کن! ایمان وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ. (عصر/۳). مردم رو به حق فرا بخونید. حق چیه؟ عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ. بیاید به ولایت امیرالمونین(ع) فرا بخونید. تَوَاصَوْا، توصیه کنید مردم رو. بگید: «بیاید. اشتباه میکنید ها! ضرر میکنید ها! عمرتون داره میگذره ها! من واسه خودت گفتم». وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ. (عصر/۳) بقیهاش هم چیه عزیزم؟ هی صبر صبر میکنم، هی میبینی هر چیز مهدوی میاری توش هست. هرچی هی مثال میخوای بزنی میبینی عقل صبر توش هست.
جهت دوِّم اینکه شدّتها و پیشامدهای ناگوار خیلی میشه. تغییرات و تحولات عجیب غریب توی دورهی غیبت داریم، که مردم دادشون در میاد. هرکسی مؤمن نمیمونه. نون حلال پیدا کردن میگن توی آخرالزّمان سخت میشه. آخرالزّمان سخت میشه، بخوای حلال… یک عزیزی هست از همین بچّههای مشهد انگشترفروشه. میگفت: «استاد دیگه سختم شده». میاد ازم میپرسه، میگم: «نه این عقیق یمنه، اصلی نیست. اینها صنعتی تولید میکنن». میگه: «از مغازه میره بیرون. مغازه روبروییه میگه چی؟ بیا عقیق یمن اصل بهت بدم. همون رو میندازه بهش». میگفت: «این پیرمردها میان انگشتر فیروزهی قدیمی خال نیفتاده روشه، دستشه میگه: «حاج آقا بیا عجب انگشتری بیا اینجا، بیا اینجا». چه قدر یک انگشتر عقیق بده. یک عقیق میده اینقدر. حالا چه قدر میارزه؟ اون انگشتر میبینی ۲، میلیون، ۳ میلیون قیمتشه. انگشتر فیروزهای که قدیمی و درشته و خال نداره خب همه میدونن دیگه فیروزه گرونه. خب یک عقیق اینقدری هم بهش میده کِیف میکنه. یک «وَإِنْ یَکَادُ» (قلم/۵۱) هم روش میده بنویسن براش کِیف کنه. میگه: «سختم شده». خوبه باریک الله. باید سخت بشه نون حلال درآوردن. رسولالله(ص) فرمود: «مردم یا ربا میخورن..». یعنی نزول میاد توی زندگیشون «یا گردی از ربا، بالاخره توی زندگیشون نشسته». خودش نزول نمیخوره باباش نزول خوره. میره خونهی باباش از لقمهی اون میخوره.
مرحوم نخودکی یک حرفی میگفت من تنم میلرزید.
دقیقهی ۶۵ تا ۷۰
مرحوم نخودکی میفرمود: «من نانی را میخورم که مطمئن باشم گندمش در مزرعهای رشد پیدا کرده که وقتی آن مزرعه را شخم میزدهاند به گاو اجحاف نکرده باشن». یعنی بیخود شلاق نزده باشن گاو رو. «این اثر دارد بر من، بر روح من اثر دارد». خب بسم الله. از این گندمها گیر بیارید الآن من هم میخوام. خب تراکتوره من نمیدونم تراکتور رو چه جوری باید حساب کنیم ما. پیچیده میشه تا بخوایم… نون حلال سخته. به خاطر همین دین نگه داشتن میشه آتیش کف دست. شدتها اینجور چیزها خیلی…
جلوهگری دنیا زیاد میشه عزیزم توی آخرالزّمان. دنیا جلوه میکنه. توی آخرالزّمان اونهایی که پاک و سالمن مردم بهشون میگن: «اُمُّل». بدونید ها! روایت داریم. روایت میفرماید: «مردم به پدرسوختگیهاشون معروف میشن». زرنگی رو در پدرسوختگی میدونن. الآن میشنوی ها! طرف بچهی خوب رفته سرکار، بنده خدا برجی ۷۰۰، ۸۰۰ تومن، ۱ [میلیون] تومن حقوق داره میگیره. مادرش اومده میگه: «این پسر من بیعرضه است این به حرف تو گوش میکنه یک خرده براش صحبت کن». میگم: «چرا حاج خانم؟» پسرش میگه: «بابا من مثلاً ۲ ساله رفتم سر کار. من هیچ چی هوا هم خورده باشم. ۲۴ تا ۱ میلیون تومن میشه چقدر؟ ۲۴ میلیون تومن. من چه جوری باید برم خونه بخرم؟ بعد میگه: پس چرا فلانی هم که همون جا همکارته الآن خونه خریده؟» میگه: «خب اون رشوه میگیره». میگه: «خاک توی سرت. تو بیعرضهای. اون زرنگه». نماز هم میخونه مادرش ها! مادرش نماز میخونه. نماز هم میخونه والله.
آخرالزمان فحش خورت باید خوب باشه. مَلَس باشه. میگه: «باریک الله. وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ (مائده/۵۴) ازسرزنش هیچ سرزنش کنندهای نترسی ها!. وقتی فحش خوردی». البته به حق فحش بخوری ها! یک موقع هستش دیگه آدمهای درست دارن بهت فحش میدن چون خودت پدرسوختهی این ماجرایی. خب؟ بعد میگی: «نه من رو دارن بهم فحش میدن، باریک الله احسنت. چه صبری دارم من میکنم». نه. ببین آقا داری حق…؟ آقا تابلوئه. رشوه نگرفتم دارم بهم فحش میدن. دارن از سرکارم میندازنم بیرون. بگو: «یا مهدی خودت رو عشق است. یک تار موت رو با دنیا عوض نمیکنم. بذار بندازنم بیرون». بدون او آقا بدهکار کسی؟ نمیمونه به خدا قسم.
من خودم میگم. آقا بعضیها به ما میگن تو از سر اتّفاق و از سر بدی متأسفانه افتخار ما، افتخار ما، ما دیگه بالاخره به ما میگن: «آقا این آدم برای امام زمان(عج) سخنرانی میکنه». تا چند وقت پیش ما رو توی خیابون میدیدن میگفتن: «یهود، شیطان، فراماسون، اینها». تا میدیدن ما رو. الحمدلله چند وقتی میگن: «آقا این یاد امام زمان(عج) میافتن». میگم بارها به بچّههای دفترم گفتم: «حواستون جمع باشه. من هم حواسم رو باید جمع کنم. ما متأسفانه شدیم منگنه شدیم به عبای آقا». متأسفانه. پام رو کج بذارم. میگن: «این یاروییه که فلان». این همه آدم توی مملکت تفنگ دارن. از تفنگشون هم چی؟ (بگید) استفاده کردن. کریمی که حالا یک جریان تفنگ دست خودش نبوده، من موثق به شما میگم. خبر دارم یعنی پرسیدم، دست اون بغل دستیه بوده و اون ماجرا پیش اومد، آی… چرا؟ چون مداحه. بله. نوش جونش هم ها! این فحشهایی هم که خورد. بهت بگم. برای چی؟ برای اینکه وقتی اومدی مداح اهلبیت(ع) شدی باید این چیزها رو هم پیِش رو به تنت بمالی. به ما زنگ میزنن آقا دیشب (voa) داشت مسخرهات میکرد. من و تو داشت مسخرهات میکرد. فلان کلیپ برات درست کردن بهت فحش میدن. میگم: «خب الحمدلله. خب الحمدلله. از اونها فحش بخوری خوبه. مدال افتخاره».
توی آخرالزمان سخت میشه. میگه: «بابا ولش کن دیگه، بذار ما هم بریم». این میشه. ماجرایی که گفتم برید اون سخنرانی که «از کشتی نوح تا کشتی حسین(ع)» من رو گوش کنید. خودم گفتم: از مهمترین سخنرانیهامه. تأکید کردم گفتم دکترین مهدویّت توی این سخنرانی ارائه دادم بنده. که در عصر غیبت باید چه جوری زندگی کنیم؟ حضرت نوح چنان مسخره… آیهی قرآن داره مسخره شدنش رو. مسخرهاش میکردن. فحش ﻣﯽخورد. حضرت نوح میرفت تبلیغ. میگرفتن میزدنش میرفت توی کما. یک روز بعد به هوش میاومد، دوباره بلند میشد میرفت. ما هنوز کتکه رو؟ (بگید) نخوردیم. یک اِخی بهمون میکنن، بیا اوی نگاه کن، دنیا رو… «آی ما رو کشتن، بردن، فلان شد». بابا خجالت بکش! منتظر مهدی و اینقدر سوسول؟ امام زمان(عج) بچّه قرتی و بچه سوسول؟ (بگید) نمیخواد. لوتی میخواد. آدم شیش دونگ. آدم پای کار. آدم زبر و زرنگ. آدم سه سوت. مؤمنه باید کَیِس باشه، تیز باشه. روی هوا بزنه.
منتها خطرناک ماجرا میدونی کجاست؟
دقیقهی ۷۰ تا ۷۵
اون موقع که خودی بزنتت. اینجا دیگه گیر میکنی. خدا سرتون نیاره. خیلی سخت میشه تصمیم. یک نفر شروع میکنه به تو فحش دادن، میدونی اگه جوابش رو بدی اصل ماجرا ضعیف میشه. متوّجه شدی چی شد؟ اگر هم جواب ندی میگن: «اِ اینکه دیگه دشمن نیست این خودیه داره میگه». اینجا خیلی سخت میشه. یعنی نمیدونی چی کار باید بکنی؟ متوّجهی؟ ما یک استاد اخلاقی داریم خدمتشون رسیدیم، گفتم: «آقا شما بفرمایید ما چی کار کنیم؟ اینی که اومده توی سخنرانیش گفته رائفیپور جاسوس MI6. توی یک جای خصوصی ۲۵۰ نفره. خصوصی ۲۵۰ نفره. من چی کار کنم؟ این دوستانی به من میگن: «بیا ازش شکایت کن پدرش رو در بیار». خب؟ من اگه از این شکایت کنم یا جوابش رو بدم خیلی اوضاع خراب میشه». گفت: «چرا؟» گفتم: «چون سخنرانیهایی هم که میکنه سخنرانیهای خوبیه». بعد میگن: «اِ این دو تا چرا به جون هم افتادن؟ چه جوری؟» مخاطب گیج میشه. گفتم: «چی کار کنم؟» گفت: «سکوت کن، جواب؟ نده». گفتم: «خب جاسوس MI6 چی کارش کنیم؟» گفتش که: «اونی که باید جاسوس MI6 رو باور کنه، اون اطلاّعاته هر موقع سراغت اومد اون دیگه باید یک فکری به حال خودت بکنی». ماجرا سر اینه ها! گفتیم حالا بیا چی کارش کنیم.
امام صادق(ع) فرمود: «این امر برای شما واقع نخواهد شد مگر پس از ناامیدی. (دل بده به من). ناامید میگه میشید. پس از ناامیدی. نه، به خدا نمیآید، تا شما مؤمن و منافقتان از هم جدا نشود. امام صادق(ع) میفرماید: «به خدا نمیآید مگر اینکه باید هی غربال بشی». هنوز بینمون آدمهای منافق هست. رو میشن. دیدید؟ هر اتفاقی توی این مملکت میافته، توی جمهوری اسلامی یک تقی به توقی میخوره «اِ فلانی هم بله؟»؟ میگم: «بله» «عجب! ایشون که میگن..». آره میگه عجب. این نگران نباشید. من اینها رو میبینم خوشحال هم میشم. ناراحت میشم یک خودی از دست میره ها! امّا میگم: «عیبی نداره این باید اتفاق؟ میافتاد». «لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَهً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَه»ً «چنان غربالتون میکنم و چنان دچار بلاتون میکنم تا اینکه بالاییتون میاد پایین، پایینیتون میره بالا». امیرالمؤمنین(ع) میگه: «مثل یک کفگیری که میندازن توی دیگ، شروع میکنن هم زدن و شور دادن». میگه: «این پایینیه میاد بالا، بالاییه میاد پایین». آخرالزّمان میگه: «اینجوری میشه. غربال صورت خواهد گرفت. آنقدر غربال صورت خواهد گرفت، بسان انبار آردی خواهید بود که هی کپک میزنید، ازتون جدا میکنن. هی کپک میزنید، جدا میکنن، تا به اندازهی چند لقمه نانی آرد باقی نماند». اینها نکته است عزیز من! حدیث خیلی زیاد داریم.
از آقا اباعبدالله(ع) قربونش برم… اباعبدالله(ع) توی روایت یعنی امام صادق(ع). امّا اینجا منظورم امام حسین(ع) است. «از ما دوازده نفر همه مهدی هستیم». «ما همهمون مهدی به معنی اسم مهدی. همهی امامها صادق هستند. امّا «که نخستین ایشان امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(ع) و آخرین ایشان نهمین از فرزندان من است». اصلاً میدونید دیگه امام حسین(ع) خیلی جالبه! میخوان امام زمان(عج) رو معرفی کنن میگن: «نهمین از فرزندان حسین(ع)». اصلاً امام زمان(عج) رو با حسین(ع) معرفی میکنن. امام زمان(عج) که خودش هم ظهور میفرماید تا میخواد… میگه: «أنا بقیه الله اَنا الصَّمصامُ المُتَقِمُ » تا میخواد خودش رو معرفی بفرماید، میفرماید: اِنَّ جَدّیَ الحسین قَتَلوهٌ عَطشاناً. «من پسر همون حسینی هستم که چی؟ عطشان کشتنش». یعنی مردم دنیا امام حسین(ع) رو میشناسن. یک راه. میخوای ظهور رو جلو بندازی. هَیْهاتِ مِنّا الذلَّه حسینی رو به دنیا یاد بده. «اوست امام به حق که خدا زمین را پس از مردگی به او زنده سازد و دین را به او ظاهر و بر هر دین پیروز گرداند اگرچه مشرکان کراهت داشته باشند». وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (صف/۹، توبه/۳۳) «برای او غیبتی است که جمعی در آن از دین مرتد و بیگانه میشوند مرتد و بیگانه میشوند و دیگران بر دین خود ثابت مانده امّا اذیت شوند. به آنها گفته شود چه زمان این وعده انجام شود اگر راستگویانید؟» میگه متلک: «اِ، پس چرا نمیاد؟» «آگاه باش که صبرکننده در عصر غیبت او بر اذّیت و تکذیب، مانند جهاد کننده با شمشیر پیش روی چشمان پیامبر(ص) است». میگه: «عین اینی که جلوی چشم پیامبر(ص) داری جهاد میکنی با دشمن».
فرمود: «یک دونه از یاران مهدی(ع) برابر با ۷۰ نفر از شهدای بدر است». چرا چون کار؟ (بگید) سخته. ندیده قراره عاشق بشیم. شاهکاریه ها! نه؟ ندیده. شدنیه. شدن عزیزم همین ۲۰۰، ۳۰۰ هزار تا جوونی که رفتن پرپر شدن. اینها یک یابنالحسن میگفتن میزدن به خط،
دقیقهی ۷۵ تا ۸۰
یک زیارت عاشورا میخوندن آتیش میگرفتن برای امام ندیده اینجور اینها خون ریختن معنیش چیه؟ یعنی اگر اصلش رو بفرستی…
عنوان بخش ۸ : فراهم ساختن شرایط ظهور
۸- بیایم شرایط ظهور رو فراهم کنیم. ببین سِر غیبت مخفیه امّا اهلبیت(ع) یک سری روایتها دارن که چی؟ لو میدن ظهور رو، که میتونی یک کارهایی کنی. شیعه رو باید قوی کرد، رسانهای، مالی، تبلیغی. چند تاتون، چند تا از جوونهای ما دو سه تا زبون بلدن برای این که بتونن برن با یک انگلیسی صحبت بکنن؟ نمیتونه… نمیشناسه. برید مطالعه کنید. توی حوزهی علمیه ما باید حداقل هر طلبه ما که داره درس میخونه به دو سه تا زبون… حداقل یک زبون دیگه به غیر از زبان عربی که بالاخره زبان دینه، تسلّط پیدا بکنه. بریم پخش کنیم. نمیخواد فحش بدی به طرف مقابلت، اصلاً لازم نیست، بگم چیه؟ تو فقط از اهلبیت(ع) بگو. من یک نفر رو شیعه کردم با یک حدیث از امیرالمؤمنین(ع)، طرف خیلی فاز طبیعت داشت. اصلاً میگفت طبیعت رو دست نباید بزنی به درخت. خیلی دیگه. ما قائلیم: «طبیعت باید حفظ بشه». این دیگه یک چیزی میگم یک چیزی میشنوی. گفتم: «من یک روایت از امیرالمؤمنین(ع) برات بخونم؟» گفت: «بفرما». گفتم: «مولا علی(ع) فرمود: اگر نهال درختی در دست توست و قیامت واقع شد روز قیامت شد اول درخت را بکار بعد به کارهایت برس». گفت: «کی؟ کجا؟ این چی بوده؟ جریان چیه؟ ها؟» گفتیم: «بیا بسم الله». با یک حدیث، با یک حدیث.
طرف حقوق حیوانات میگه، میگم: «بیا برات بگم. بیا برات بگم». مذهب ما مذهبیه که مرحوم نخودکی اینجوری میگه. مذهب ما مذهبی است که امام صادق(ع) فرمود: «شما حق ندارید به حیوون دروغ بگید». به حیوون هم، صبح تا شب داره خالی میبنده ها! برای آدمهاش داره خالی میبنده، به حیوون نمیگه؟ گفت: «آقا من بارها گفتم این خرم خر سِرتقیه، چهار چرخ دیسک قفل میکنه نمیره، بعد این رو من به زور میبرمش». گفت: «نکنه میزنیش؟» گفت: «نه نه نه، یک دسته علفی میگیرم جلوش مثل کاهو..». که مثلاً جلوی ببعی کلاهقرمزی میگرفتن هر جا میخواستن بکشن ببرنش. گفت: «یک دسته علف میگیرم جلوش، این بو میکنه تا سر زمین میاد». گفت: «نه این دروغه». فرمود: «این دروغه». گفت: «چی کار کنم؟» گفت: «بین راه بده بخوره که دروغ نگفته باشی به حیوون». الله اکبر! خب بگو ببین مشتری میشه یا نه؟ بسم الله! بگو ببین مشتری میشه یا نه؟ نمیخواد سفرهی مردم رو مسخره کنی. بیا سفرهی خوت رو بنداز. اونها خودشون سفرههاشون رو چی کار میکنن؟ جمع میکنن.
برای همین دشمن فهمیده. داره یک کاری میکنه… یک برچسب محکم به شیعه میچسبونه، تا تو بگی: «من شیعهام» میخوای بگی: «من شیعهام میخوام باهات حرف بزنم». میگه: «برو برو تو همونی که خودت رو میزنی میکشی. کدوم آدم عاقلی به خودش آسیب میرسونه». برو بزن توی کله دشمنت اون شمشیرت رو، اون قمهات رو. توی عراق آمریکاییها اونجان، به جایی که بره آمریکاییها رو بزنه، میزنه توی کلّه خودش، عجب! اون داعش ریخته توی خیابون، دارن به ناموس شیعه تجاوز میکنن. به جای اینکه گردن اون رو بزنه، اومده این طرف، معرکهایم ها!
پس عزیزان! خیلی روایت هست. من دیگه چون وقت گذشته، یک مورد دیگه رو هم براتون بگم. اینکه بقیه چیزها هست که میدونین اوضاع جهانی باید آماده بشه. مردم توی دنیا باید به این برسن که یکی بیاد ما رو چی؟ نجات بده. به این رسیدن ها! این خبر رو بهتون بدم. نتایج نظرسنجی مؤسسهی پی او (PO) میگه، میگه: «عموم مردم دنیا، اونهایی که معتقد به ظهورند، میدانند یک منجی هست، به این نتیجه رسیدن که در دوران عمر ما ظهور واقع خواهد شد». بالای ۵۰ درصده آمار. یعنی اینقدر ظهور رو نزدیک میبینن. خب؟ حالا من نمیگم حتماً به اون دلیل ها! نه. میخوام بگم نظرات نظرسنجی مؤسسهی نظرسنجی معتبره. توی سخنرانی یمانی، دروغین اوّلش کلا اونها رو سخنرانی…. کسی میخواد بره از اونجا پیدا کنه. سخنرانی یمانی دروغین، قبلش نتایج نظرسنجی رو گفتم. یعنی دنیا آماده میشه. ببینید همه ایدئولوژیها امتحان میشه. فقط میمونه یکی. ما داریم، خیلی جالبه! روایت داریم که فرمود: «تمام این ایدههای تشکیل حکومت کنار میره، فقط میمونه یکی». چرا؟ چون پس فردا اگه آقا امام زمان(عج) ظهور فرمودند یکی نگه: «نه! فقط این اینجوری جواب… نه اگه ما هم میبودیم این مدل هم جواب میداد». من بهتون بگم این هم به بن بست رسید. بسم الله مارکسیست، لیبرالیست، کمونیست، نمیدونم نظر فرد، نظر گروه، نظر رهبری چند نفره، رهبری یک نفره، سیستم پارلمانی، سیستم ریاست جمهوری، همهی اینها امتحان شده. چیزی دیگه نمونده. ما شیعهها بیعرضهایم. الآن ظهور دست من و توئه کلیدش. ما خوابیدیم، لم دادیم. صبح تا شبمون شده دنیا. دربیاریم که بخوریم، که بخوابیم. که بخوابیم، که بتونیم فردا دوباره کار کنیم. که پول دربیاریم، دوباره بخوریم، بخوابیم. امام زمان هست؟ بله قربونش برم.
دقیقهی ۸۵ تا ۸۹
اللّهمَ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج. هیچ نقشی هم توی زندگیش نداره. دروغه رو میگه. دزدیه رو میکنه. خالیه رو میبنده اِ! چه پوستی از ماها بکنن. والله. بر ما حجّت؟ (بگید) تمام شده. بیاین زندگیهامون رو درست کنیم. معرفی کنیم اهلبیت(ع) رو. از اینترنت… برید یاد بگیرید دیر نیست… هیچ کاری نمیتونم بکنم آقا. هیچ کاری از دستم بر نمیاد، گناه نکن. هر گناه تو مانع ظهوره.
یک نکته رو هم اینجا بگم. این هم پخش کنید همه جا. الحمدلله ما یک طرحی دادیم گرفته امسال هم به قوّت برگزار خواهد شد. خب؟ گفتیم آقا این شب احیای نیمهی شعبان رو بیایم بکنیم احیای ظهور. خدمت مراجع رسیدیم موافقتشون هم چی؟ گرفتیم. خیلی از بزرگان، اساتید اخلاق، علما رو خدمتشون رسیدیم. ما میخواستیم چند شب توی سال باشه فرمودن: «نه! ممکنه داستانی درست بشه و همین شب نیمهی شعبان احیا رو..». آقا بیاید احیا بگیریم، شب گریه بکنیم برای ظهور امام زمان(عج) بگیم: «آقا غلط کردیم». چون امام صادق(ع) فرمود: «اگر شیعیان ما ندبه کنن، خدا ظهور رو جلو میندازه». نفرمود: «مسلمونها» ها! فرمود: «اگر شیعیان ما». شب نیمهی شعبان رو، شب گناه کردن یک عده توی خیابونها. بیاید پناه ببریم به مساجد. ما توی سایتمون، جلساتی که توی هر شهر برگزار میشه، بنرهای تبلیغاتیشون رو دارن میفرستن ما اعلام میکنیم. به کسی هم میخواد. برید حضور پیدا کنید و کِیفش به با هم اشک ریختنه. اون شب دو حالت داره احیاش. یک: استغفار از گناهان مانع ظهور. شب جمعه هم هست خوراک چیه؟ دعای کمیل مولا علی(ع) رو بخونی اشک بریزی. غلط کردم خدا. اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ. بعد چی؟ فقط یک خواسته داشته باشی. فقط ظهور. اون شب، یک شب از ۳۶۵ شب مال امام زمانه. خب؟ انشاءالله این خواهد گرفت. من مطمئن هستم. یعنی شکی وجود نداره. پارسال ۴۰، ۵۰ تا مجلس…. احیاهایی بود از قدیم. من نمیگم: «احیای نیمه شعبان رو من راه انداختم». نخیر. از احیای نیمه شعبان داریم استفاده میکنیم. بهترین مَحمِله. احیا برای ظهور. اشک ریختن و ندبه کردن برای ظهور. به خدا قسم اگر دو دقیقه هم ظهور رو جلو بندازی مأجوری، اجر میبری.
عنوان بخش ۹ : پیدایش مؤمن از پشت کفار (از دلایل غیبت امام زمان)
نوح (۲۷)
۹- مورد آخر رو بگم. پیدایش مؤمن از پشت کفار. میفرماید: «یکی از بحثهای ظهور..». ما چون در مورد سورهی نوح هم باز داریم، ببین، اون که من در مورد حضرت نوح(ع) عرض کردم اینه که؛ شما میبینید از صلب حجاجبنیوسف که دیگه توی پدرسوختگی این آدم چی؟ نبود. حسینبناحمدبنحجاج به دنیا میاد که عجیب محّب اهلبیت(ع)، شیعهی اهلبیت(ع)، شاعر هم بود در وصف اهلبیت(ع) شعر میگفت. خدا منتظره اونها، اون افراد به دنیا بیان عزیزان!
امیرالمؤمنین(ع) وقتی شمشیر میزد، مالک درو میکرد. امیرالمؤمنین(ع) یک دونه میزد، ۵ تا نمیزد. مالک بعد جنگ شوخی کرد با حضرت امیر. عَرضه داشت: «یا امیرالمؤمنین! امروز چرا اینجوری میجنگیدی؟» مالک هم برای خودش یلی بود دیگه. خب؟
مالک خیلی مقام داره. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «مالک برای من مثل علی برای پیغمبره». خیلی مقام داره. وقتی مالک رو میخواست بفرسته مصر برای مردم مصر نوشت: «دارم کسی رو براتون میفرستم..». اینجوری معنیش کنم برای اینکه خوب جا بیفته. عبارت عربیش خیلی دقیقه، زبان عربی وقتی میخوای ترجمه کنی باید تفسیر کنی. که: «گیر کرده بودم بین این که مالک رو برای خودم نگه دارم یا به شما بدم؟ امّا دادم به شما. هواش رو داشته باشید».
مالک میگه: «یا امیرالمؤمنین! چه جوری بود؟» حضرت فرمود: «تو همینجوری میزدی امّا من تا ۷ نسل این رو نگاه میکردم، میدیدم یک محّب ما هست. میگفتم بذار ۶ نسل پدرسوخته بیان که اون یک نفر میصرفه». یک سری از مؤمنان قراره به دنیا بیان. اینقدر مؤمن ارزش داره. اینقدر محّب اهلبیت(ع) چیه؟ ارزش داره. ببین چقدر که به خاطر یک نفر ۶ تا از پدرانش کشته نشن. اینقدر مؤمن میارزه. حالا من و شما بیایم یک کار غلطی انجام بدیم که شیعیان امام زمان(عج) در پاکستان و عراق و سوریه قتلعام شن. گردن میگیری دیگه؟ ها؟ یک زمانی میرسه که خدا دیگه ناامید میشه از کفّار. از پشت کفّار دیگه قرار نیست کسی به دنیا بیاد. روایت داریم. اینها رو از خودم نمیگم. خیلی واضحه. آیه قرآنه. گفت: «وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا».(نوح/۲۷) دقت کنید. در مورد قوم نوح(ع) گفت حالا وقت رسیدن طوفان اومده. میدونی چرا؟ دقت کن. میگه: «وَلَا یَلِدُوا»، «دیگه اینها به دنیا نمیارن» «إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا». یعنی از پشت اینها دیگه قرار نیست مؤمنی به دنیا بیاد. وقت قلع و قمع شدن اینها رفته.
ببین یک مؤمن چقدر ارزش داره. یک آبروی مؤمن از خونهی کعبه بالاتره. ما چه جوری با آبروی مؤمنین برخورد میکنیم؟ من میگم دیگه اینها بعضیها فکر کنم با اینکه متأسفانه درس دین هم خوندن، ظاهراً انگار این روایتها رو نمیبینن، نمیخوان ببینن، چه جوریه؟ من نمیفهمم. شیعه به کشتن بدیم خیلی خطرناکه. برای اینکه جیگرت اینجا خنک شه؟ صبر پس چیه؟ پس دندان بر جگر گذاشتن کجا…. کجای تو شبیه علیه؟ خب سرتون رو درد آوردم، مطلبم موند والله. خب؟ امّا اصل مطلب رو انتقال دادم. ماجرا اینه عزیزم!
بجنبید. ببینید جریان رو گفتم. ببینید توی کدوم بخش میتونید کمک کنید. هیچ کاری نمیتونی بکنی، گناه نکن، که اصل کار همینه. تو خودت گناه رو بذاری کنار میدونی چی میشه؟ خدا نور الهی بر دلت میباره، زبانت باز میشه. یهویی شروع میکنی میبینی میتونی از اهلبیت(ع) دفاع کنی، حرف بزنی. برید فرهنگ اهلبیت(ع) رو یاد بگیرید. برید سیرهی اهلبیت(ع) رو یاد بگیرید. آقا نوارهاش هست. سخنرانیهاش هست. والله بالله کتابهاش هست. برید کتابهاش رو بگیرید بخونید. اون دنیا از سینوس زاویهی ۳۰ درجه ازتون نمیپرسن. به خدا من حاضرم قسم بخورم نمیپرسن. از کتانژانت ۲۷ درجه نمیپرسن که بشینی ۲ ساعت بشینی حساب کنی. اون دنیا از قرآن و اهلبیت(ع) میپرسن. «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ».
سر حوض کوثر میان میگن: «بگو با مهدی(ع) چه کردی؟ چی کاره بودی؟ کدوم بخش بار روی دوش مهدی(ع) رو گرفتی؟» دنیا آخرالزّمان برعکس شده دیگه، امام زمان(عج) باید اشک بریزه که «ما را به خیر تو امید نیست شرّ مرسان». بی انصاف! یک باری هم روی دل امام زمان(عج) میذاری؟ یک فکری به حال خودمون بکنیم، ترک گناه کنیم، ترک گناه کنیم. خدا نور حق رو بر دلمون میباره. گفتی برای اینکه بتونیم عهد ببندیم با امام زمان(عج) باید قبلش چی کار کنیم؟ دلمون نرم بشه، خوب بتونیم اشک بریزیم. از مجلس اباعبدالله(ع) بهتر؟ از این شبهایی که پیش رو داریم بهتر؟ مخصوصا شب نیمهی شعبان و احیاش؟ بشینیم اشک بریزیم بگیم: «خدا ببخش». برای همین هم بنده عرض کردم اوّل، استغفار از گناهان، بعد خواستن ظهور. چون تا این صورت نگیره اون رو نمیتونی بخوای.
اللّهمَ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج وَ العافِیهِ وَ النَصر وَ اجعَلنا مِن خَیرِ اعوانِه و انصارِه والمستشهدین بین یدیه.
این جریان سه تا سؤال چیه؟ کجا نوشتی؟ ۲۰ تا کاغذ اینجاست، اینجا هیچ چیزی ننوشتی، آقا ۳ تا سؤال قراره من طرح کنم؟ آهان این ۳ تا سؤال رو از من پرسیدن؟ نمیخواد جواب بدی ولش کن، سؤالهای بیخودیه؟ نه! سؤالهای خوبیه. هر کی هست…. بعضی از اینها اسم بردید. مثلاً اسم یکی از مراجع رو نوشتن. ببینید بحث سر نوع… با اینش کار ندارم. امّا وقتی ما در مورد مرجعیت داریم صحبت میکنیم باید چی بشیم؟ مراقب باشیم خب؟ من خودم آدمیام وقتی حرف میزنم قبلش رفتم به خود طرف گفتم. همین مرجع تقلیدی که شما اسمش رو نوشتید بنده رفتم خودم خدمت ایشون ماجرای قمهزنی رو کامل به ایشون گفتم، عکسهای گوگل ایمیج (google image) و همه رو به ایشون نشون دادم. متوجه شدید؟ خب؟ نکته سر اینه. دقت بفرمایید به نظر من اصلاً نیازی… چیز پیچیدهای نیست. خیلی واضحه به عقلتون رجوع کنید به خدا قسم حل میشه. باز هم حرف اوّل و آخر ما عقله. خداحافظ شما.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
به امید ظهور مولا و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن(عج) که صد البته نزدیک است.