موضوع سخنرانی : نفوذ یهود در حکومت و ایدئولوژی عربستان
عنوان بخش ۱ : چگونگی شکل گیری صهیونیزم (یهودی ، مسیحی و اسلامی)
دقیقه ۰ تا ۵
۱ – با عرض سلام خدمت شما برادران و خواهران بزرگوارم. آقایون، خانومها، لیدیز اند جنتلمن (ladies and gentleman) به قول خارجیها. از اینکه در خدمتتون هستیم خداوند متعال رو شاکریم. شکر خدایی رو که بار دیگر ﺑﻪ این بنده حقیر خودش منت گذاشت تا بتونه در جلسهای دیگر با محوریت آخرالزمان و مهدویت در خدمت بندگانش باشه
امیدواریم اون چه که میگیم، اونچه که میشنویم، حق باشه و باعث نزدیکی ما ﺑﻪ مسیر حقانیت باشه (خدمت شما عرض بکنم) با توجه ﺑﻪ اینکه خیلی وقته نشستید توی سالن، و هوای اینجا هم گرمه، اذیت میشید، خیلی سریع سراغ اصل بحث میرم.
بحثی که در خدمتتون هستیم با عنوان صهیونیست و محوریت آلسعود که من همان آلیهود براشون انتخاب میکنم، (خدمت شما عرض کنم) بحث مهمیّه، قبل از اینکه این اتفاق بیفته این موضوع بسته شده بوده، کدام اتفاق؟ یکی به درک واصل شدن ولیعهدشون، نایف بن عبدالعزیز، که همین دیشب خبر مرگش آمد و خبر اعدام و گردن زدن ۱۸ ایرانی در عربستان. که دیگه اون خبرنگار عربستانی در توییتر اومد مطلب رو گذاشت و دیگه به نوعی لو رفت، و میخوام بگم در پاسخ به این جریان نبوده این جلسه. از قبل جلسه هماهنگ شده بوده حالا خیلی موضوع هم داغ شده دیگه، بالاخره با این اتفاقاتی که افتاد.
ببینید عزیزان توی جریان صهیونیزم ما مفصل صحبت کردیم، من ﻧﻤﻲخوام راجع به صهیونیزم صحبت کنم، صهیونیزم رو من به صورت علمی اگه بخواهیم صحبت کنیم و آکادمیک، اون صهیونیزمی که امروز شما میشناسید ۱۸۹۷ در شهر بال سوییس نطفهاش بسته شد، اما توی شهر بال سوییس اینها نشستن، توی اون (خدمت شما عرض کنم) اون پروتکلهایی که امضا میکنند، صورت جلسه، توی اونجا میگن: «طلای دنیا در دستان ماست، رسانه در دستان ماست»، پس اینها خیلی سالهای قبل کار کرده بودند که بتوانند طلای دنیا و رسانه رو مثلاً چی کار کنند؟ در دست بگیرند، به خاطر همین شما باید ببینید این صهیونیزمی که در ۱۸۹۷ شکل گرفت ریشهاش کجا بوده؟ بعد ببینید این در دربارهای اروپایی از قرن ۱۶ میلادی رشد پیدا کرد و یک عده یهودی بودند که با ﺑﻪ وجود آوردن یک سری منافع مشترک مالی بین خود یهودیان، یهودیان صهیونیزم و اون دربارها باعث میشدند که اینها، یک ارتباط کانکت (connect) بشه با هم، یک ارتباط برقرار بشه، مثلاً (خدمت شما عرض کنم) اینها توی پرتغال هم بودند، اومدن جنوب ایران رو گرفتند، عمده اینها یهودی بودند، کلهگندههاشون، سردمدارانشون، میگفتند: «آقا ما میریم اونجا رو استعمار میکنیم»، شرکتهای یهودی بودند اما یه مالیاتی هم میدادند به پرتغال یه مالیاتی هم میدادند به انگلیس، یه مالیاتی هم میدادند به فرانسه، به خاطر همین دربارهای اروپایی با اینها میانه خوبی پیدا کردند، هرچند پاپ با اینها میانهی خوبی نداشت، یعنی کلیسا با یهودیان، کلیسای کاتولیک هیچ وقت میانه خوبی با آنها نداشته، چون توی انجیل رسماً نوشته شده که: «قاتل مسیح یهودیان هستند».
اما بعد از جریان پروتستانتیزم آرام آرام که این جریان شکل گرفت و توسط مارتین لوتر آمد، مارتین لوتر توی صحبتی که کرده خیلی عجیب هستش میگه: «ما مسیحیها، ما غیریهودیها بسان سگانی هستیم که بر سفرهی یهود نشستهایم»، یعنی خود مسیحیها رو تا مرحله سگ بودند که بر سفرهی یهود نشسته باشند آورد پایین و این باعث شد که یک نگاه خاص به وجود بیاد، بعد گفتش که: «اصلاً هم ما نباید دست یهود را در قتل مسیح آشکار ببینیم، تمامش کنید بره، اگر هم میخواهید مسیح دوباره برگرده باید همین یهودیها رو راضی کنید تا به مسیح ایمان بیارن»، برخی میگن که: «این میخواست یه دینی به وجودی بیاره که یهودیها و مسیحیها این قدر به جان هم نپرند»، یک دینی که یه خرده مسیح عقبنشینی کرده باشه مسیحیها از سنگرش، یه خرده هم یهودیها عقبنشینی کنه، این وسط معامله جوش بخورد، اما یهودیها یه قدم هم عقب نیومدن، و فقط این کی بود عقبنشینی کرد؟ مسیحیها بود.
البته در دایره المعارف یهود، دایره المعارف جوداییکا رسماً آمده میگه: «شما ﻧﻤﻲدانید مارتین لوتر یهودی مخفی بود»، میگه: «فکر کردید یک کشیش مسیحی هستش. کلاه سرتون رفته»، رسماً میگه. حالا دیگه این چیزی هستش که خودشون گفتن؛ من نمیدونم! با اونش هم کار ندارم، خلاصه، از دل اینها صهیونیزم شکل میگیره، صهیونیزم یهودی رو خوب میشناسیم، اما بعدها در دل مسیحیت هم از دل همین پروتستانیزمی که مارتین لوتر به وجود میاره، توسط جان نلسون داربیها و امثالهم یک فرقهای به وجود میآید به نام: «ایونجیلیسیم» که میشن مسیحیهای صهیونیزم. یعنی اینها هم زایونیستاند، (Zionism): «صهیونیست» یعنی هر کسی که قائل بر اینه که یهودیها باید توی اسرائیل باشند، به این شکل بخواهیم… تعریف خیلی ساده و ابتدایی بگیم و اگر نه تعاریف پیچیدهتری هم داره، کلاسیکتر و آکادمیکتر. بعد…
اما آرام آرام کار به جایی رسید که ما در دل اسلام هم صهیونیزم دیدیدم، صهیونیزم اسلامی، که من خطرش رو ۲ سال پیش توی جلسهای داد زدم گفتم،
دقیقهی ۵ تا ۱۰
نگران کنندهترین مسأله برای من: «صهیونیزم اسلامی» است، یعنی کسانی که دیگر چی؟ مسلمانن و میگن: «باید اسرائیل حفظ بشه.» که این شکلش رو شما در کشورهای عربی و در بین حکام خودباخته و خود فروخته اونها میبینید، از جمله عربستان، به عنوان مثال یکی از مفتیهای اینها چند وقت پیش با شبکه دو اسرائیل، التمیمی، مصاحبه کرد از این سعودیها، در اونجا رسماً گفت: «ما هیچ تضادی در اهدافمان بین وهابیت و اسرائیل وجود ندارد. تمام اهداف ما باهم مشترکه». خب چه هدف مشترکی میخواد بین اسرائیل و یک مسلمان باشد که توی خانهی خدا در مرکز وحی قرار گرفته؟ این به این سادگیها نیست، باز باید برم سراغ ریشه.
عنوان بخش ۲ : شکل گیری آل سعود و وهابیت
۲ – آلسعود یک حکومتی است که معاصر شکل گرفته، یعنی ریشهای نمیدونم ۵۰۰، ۶۰۰ سالهای نداره، نه! شجرهنامهشون مشخصه و فلان و اینها… حالا هرچند اینجا سالن مشکل داره و من ﻧﻤﻲتونم خودم پخش کنم اما فایل رو دادم ﺑﻪ دوستان، اون فایلهایی رو که من هر موقع بگم براتون پخش میکنند حالا الآن نیست، (خدمت شما عرض کنم) بله آورده، (ﺑﻪ! باریکالله ﺑﻪ شما خب!)، بذار من خودم پخش بکنم ببینم چی دارید میبینید شما، من هم همین فایل رو شبیهش رو دارم، بله، شجرهنامهشون گوربهگورشدهها، (خدمت شما عرض کنم) بله، از سعود شروع شد و امروز شما میبینید در زمان کی هستید؟ نوشته پایین پایین سال ۲۰۰۵، عبدالله بن عبدالعزیز، ملک عبدالله، امیر عبدالله، این شجرهنامهی اینها است، (خدمت شما عرض کنم) این فاصله خیلی زیادی نیست، شما الآن مثلاً ببینید محمدبنسعود ۱۷۴۴ تا ۱۷۶۵ حکومت کرده. اما این تفکر، خود آلسعود این تفکر نظامی بود، به لحاظ ایدئولوژیک چی پشت سرش بود؟ اونی که پشت سرش بود به لحاظ ایدئولوژیک اون مسأله بود. مسألهای که اینها داشتن به لحاظ ایدئولوژیک وهابیت بود، یعنی شما تا وهابیت رو نفهمی، دلیل شکلگیری این حکومت رو نمیفهی، آلسعود، اینها رسماً هم اومدن اسم خاندان خودشون رو گذاشتند برای اون کشور، عربستان؟ سعودی. یعنی مال خاندان ما هستش، و خیلی زشته ها! این توهین به تمام کسانی است که توی اون کشور دارند زندگی میکنند، و از خاندان آلسعود نیستن، از قبایل دیگه هستند، بهشون باید بر بخوره، اما اینقد بله شل و ولاَن، سیب زمینی تشریف دارند بهشون بر نخرده، (خدمت شما عرض بکنم) خب باید چه کرد؟
من اول یه تاریخچهای از شکلگیری وهابیت در عربستان برای شما بگم، بینید این نکاتی رو اینجا یادداشت کردم، سر تیترهاش رو اینجا نوشتم براتون، جریان وهابیت رو باید ما جستجو کنیم در تفکرات ابنتیمیه، ابنتیمیهی حرانی ۶۶۱ هجری قمری تا ۷۲۸ هجری قمری زندگی میکرده در حرّان، در همان منطقه شامات، اما خود ابنتیمیه هم ماجرای خیلی جالب داره، یعنی به این سادگیها نیست، یعنی خود ابنتیمیه یک ریشه خیلی جالب داره که وقتی بررسی میشه میبینی عجب! ماجرا (خدمت شما عرض بکنم) در نوع خودش جالبه! ابنتیمیه یه سری کتابها مینویسه، میاره (خدمت شما عرض کنم) رو میکنه، میاد صحبت میکنه بحث میکنه، به هیچ وجه مورد قبول مردم قرار نمیگیره، نه شیعه نه سنی، اصلاً شامات اون موقع عمدتاً چی بودند؟ سنی بودند. ابنبطوطه میگه که: « این توی منبر شام مسجد شام داشت خطبه میخوند، جزء کسانیه که برای اولین بار جسمانیت خدا رو مطرح کرد»، برخی ابنتیمیه رو ریشههای خانوادگیش بررسی کردن به یهود رسیدن. میگن: «هر آنچه آیه در تورات در مورد جسمانیت خدا بود، این اومد عربیش کرد. اومد شکل و شمایل قرآنی بهش داد»، ابنتیمیه میگفت: «همان طور که من بالای منبر نشستم از این منبر از پلههاش میام پایین، خدا هم جمعه از آسمون از عرش میاد پایین، حاجتها رو جمع میکنه میره بالا»؛ تا میخورد لنگ دمپایی بهش زدن، توی مسجد تا میخورد کتکش زدن، بارها تبعید شد، بارها به زندان افتاد، هیچ کس هم قبولش نکرد، نهایتاً هم به درک واصل شد مرد. گذشت.
قرن ۱۲، فردی به اسم محمدبنعبدالوهاب اومد چی کار کرد؟ تفکرات این رو زنده کرد، ۴۰۰ سال بعد، این دیگه کی بود؟ در قرن ۱۲ هجری فردی است به اسم محمدبن عبدالوهاب، جدش فردی است به اسم شُولُمان قَرقوزی، از یهودیان دوغه ترکیه است، جد ایشان، بابای بابابزرگش،
دقیقهی ۱۰ تا ۱۵
از یهودیان دوغه ترکیه است، ظاهراً اسلام میاره اما میگن: «اسلامشون الکی بوده»، یهودی چی بوده؟ مارانوس بوده. در شهر بورسا، هندونه خربزه و از این میوههای جالیزی و اینجور چیزها میفروخته، میره به سوریه. از سوریه طردش میکنن، میره به مکه و مدینه. از اونجا طردش میکنن از مدینه هم اخراجش میکنن. به نجد میره، اونجا نَسَب خودش رو وارونه معرفی میکنه، خودش رو از قبیله ربیعه معرفی میکنه و همان شُولُمونی که در یهودیت اسمش بود رو معادل عربیش میشه چی؟ سلیمان، سلیمان رو برخودش میگذارد، این آقای، جناب آقای قرقوزی، پسرش عبدالوهاب، میشه بابای محمدبنعبدالوهاب، پدربزرگ محمدبنعبدالوهاب ببخشید، ایشون از علمای حنبلی معرفی میکنه خودش رو، یکی از چهار شاخه اهل سنته، محمدبنعبدالوهاب پسر اینه. کتابهای ابنتیمیه و تفکر ابنتیمیه رو چی کار میکنه؟ همه رو زنده میکنه دوباره، یعنی همان بحث جسمانیت خدا رو آروم آروم… من نمیخواهم به کتاب مستر همفر(Mr. Hamfer) رجوع بکنم. چون سندیتش خیلی قوی نیست، کتاب مستر همفر (Mr. Hamfer). اما اینقدر سند دیگه داریم از کتابهای دیگه من فقط همانها رو بخواهم، ۴، ۵ مورد اشاره میکنم تا اوضاع دستتون بیاد چی شد،
انگلیس ایشون رو در شهر الدرعیه معرفی میکنه به محمدبنسعود، همینی که این بالا است، قرار بر این میشه، اینها در الدرعیه اعلام حکومت بکنند، (خدمت شما عرض بکنم) اعلام حکومت بکنند، حکومت از محمدبنسعود باشه ایده از محمدبنعبدالوهاب باشه، میگه: «ایدئولوژی مال تو، حکومت مال من». انگلیس هم از اینها حمایت مالی میکنه، شدیداً ازشون حمایت مالی میکنه، یک عده از عشایر رو به عنوان سرباز برای اینها پول میدن اینها دور و برشون میچرخیدن، یه مشت اراذل و اوباش یه لشکری درست میکنند از اراذل و اوباش اینها میریزند همه جا ملت رو میزدند، دوتا شرط بین خودشون میذارند؛اول: بعد از پیروزی همدیگه رو رها نکنند، محمدبنعبدالوهاب و محمدبنسعود. دو: محمد با فتواهایی مخالفت نکند که آلسعود از مردم چی بگیرند؟ مالیات بگیرند. [محمدبن سعود] میگه: «پس فردا تو نیای فتوا بدی که ما رو تو به عنوان مغز متفکر ایدئولوژیک، من این حکومت معرفی بکنیم، بعد شما بیایی یهویی بگی که از مردم نمیشه مالیات گرفت، این هم نه». اون هم میگه: «اگر من برای تو هماهنگ کردم که تو تونستی اون قدر ثروت به دست بیاری که نیازی به مالیات نبود چی»؟ میگه: «اون موقع من حرفی ندارم»، میاد چی کار میکنه؟ دختر خودش رو، محمدبنعبدالوهاب میده به پسر محمد، محمدبنسعود، پسرش کیه؟ عبدالعزیز، همین که اینجا میبیند شما، عبدالعزیزبنمحمدبنسعود دختر محمدبنعبدالوهاب رو میگیره. یعنی یک پیوند خانوادگی بین اینها برقرار میشه، که اینها دیگه با هم چی؟ دیگه فامیلاَدن دیگه، بله.
این [محمدب عبدالوهاب] شروع میکنه برای اطراف و اکناف اون منطقه شروع میکنه پیغام فرستادن، که یا به دین من در میآیید به این تفکری که میگم، و با این روی آرودن به تفکر من یک دهم از احشام و داراییهایتان باید بدین به من، قبول کردید، اگه فقط قبول کنید تازه، یک دهم مالیات داره. اگر قبول نکردید این نثارتون میشه: مردهاتون قتل، زنهاتون بیوگی، بچههاتون هم یتیمی. «هذه هی و الوهابیه محمدجواد مغنیه»، در کتابش کامل شرح میده، شروع کرد برای خودش احکام صادر کردن. کی به کیه آقا؟ احکام عجیب غریبی هم صادر میکرد ها! مثلاً میگفت: «که هیچ احدالناسی به غیر از کسانی که وهابیت رو قبول دارند مسلمان نیستند»، یعنی حتی سنیها هم مسلمان نیستند. هیچ کدام از چهار فرقهی اهل سنت مسلمان نیستند، شیعهها هم مسلمان نیستند، مسلمان فقط وهابیها هستند. اسم جدش رو هم گذاشت، محمدبنعبدالوهاب، اسم باباش رو گذاشت وهابیت. یه نفر پایین منبرش نشسته بود طرف بلند شد گفت، داشت صحبت میکرد گفت که: « توی ماه رمضان خدا چند نفر رو میبخشد»؟ محمدبنعبدالوهاب میگفت: «هر شب صد هزار نفر»،
دقیقهی ۱۵ تا ۲۰
توی ماه رمضون میشه ۳۰ تا ۱۰۰،۰۰۰ نفر رو میبخشه، بعد گفتش که: « از مسلمانها دیگه»؟ گفت: «بله دیگه فقط از مسلمانها بخشیده میشوند بقیه که کافر هستند»، گفت: «الآن کل پیروان تو یک دهم ۱۰۰،۰۰۰ نفر هم نیستند تازه واسه یک شب، ۱۰،۰۰۰ نفر هم نتونستی آدم جمع بکنی، پس اون ۹۰،۰۰۰ نفری شب اول و تمام اون ۱۰۰،۰۰۰ نفر ۲۸، ۲۹ شب دیگه همه از کیاَن»؟ یعنی از این تاریخ… اینها تاریخ خود وهابیت ثبت کرده ها! مواردی از این دست هم ثبت میشد که این توی گریپاژ هم میافتاد. میگفت: «پس اگه بقیه مسلمان نیستند پس از کیاَن؟ اگه از سنیها و شیعهها نیستند از کیاَن که دارند بخشیده میشن»؟
برادرش سلیمان، برادرش هم نامِ جدشون بود، سلیمان قرقوزی، برادرش سلیمان، (اسم سوژهای داره آدم میگه خندهاش میگیره)، برادرش سلیمان این رو قبول نداشت، عموش هم قبولش نداشت، حتی عموش توی تاریخ اومده یه بار یه سیلی جانانه نصیبش میکنه. برادرش قبولش نداشت، یه بار توی کوچه به او گفتش که: « تو یک رکن جدید به اسلام اضافه کردی توی اصول دین، اون هم اینه که هرکی تو رو قبول ندارد کافره». واقعاً هم حکمش این بود ها! میگفت: «هر کی من رو قبول ندارد کافره، خونش مباح. بریز».
این آروم آروم این تفکر رو شروع کرد جا انداختن، انگلیس ازش حمایت کرد، حاکم ریاض، حاکم حجاز همه باهاش مخالفت کردن، سریع سرکوب میشدند توسط انگلیس. یعنی انگلیس شدیداً موافق بود که همچین تفکری شکل بگیره، چرا؟ چون حجاز اون موقع در دست کیه؟ عثمانیهاست. اون میخواد در دستان عثمانی نباشه، امپراطوری عثمانی فرو بپاشه، چرا؟ چون امپراطوری عثمانی قدرتمند شده، یونان رو گرفته، داره اروپا رو میگیره، اینها مسلمانن، جهاد دارند، یه تفکر عالی دارند، حمله کردن دارند اروپا رو هم میگیرن. باید عثمانی از درون چی کار بکنه؟ فرو بپاشد، دو سه جا فتنه کردن؟ نقشه کشیدن، یکی اینکه برداشتن جنگ بین عثمانی و ایرانی راه انداختن. دو تا امپراطوری بزرگ ایران و عثمانی با هم جنگیدن سالهای متمادی، هر موقع هم میخواست صلح بشه با نفوذیهاشون این جنگ رو راه میانداختن، (خدمت شما عرض کنم) که از اون طرف خود عثمانی هم تجزیه بشه، فلذا به وهابیت نیاز دارند.
توی کدوم منطقه داره گسترش پیدا میکنه؟ مکه؛ جایی که همه مسلمانها سالی یه بار رو اونجا میرن، اون کسانی که مستطیع شدن بروند، اونهایی که پولدارن، برن حج، میتونن از طریق این حجاج تفکر خودشون رو به کل دنیا بفرستن، در زمان دولت مسعودبنسعید یعنی ۱۱۶۵ هجری قمری، ۳۰ نفر از علمای خودش رو فرستاد، آمدن به حجاز، (خدمت شما عرض کنم) که یک مناظرهای درگرفت بین وهابیها. نتیجه این مناظره این بود که تمام علمایی که در مکه بودند وهابیها رو کافر دونستن، گفتند: «حرفهایی که اینها دارند میزنند خدا رو جسم میدونند اینها کافرن، هیچ معنی دیگهای نداره»، میخوام بگم خود اهل سنت اولین کسانی بودند که جلوی وهابیت وایستادند، اصلاً اون منطقهها، مناطق، عمدتاً چی هستش؟ سنی نشینه مکه، اولین کسانی که مقابله کردن با وهابیت اهل سنت بودند. الآن هم مثلاً من یه جزوهای میخوندم از وهابیها، در مذمّت ابوحنیفه، ابوحنیفه، امام حنفیهاست، یک شاخه از ۴ شاخهی اهل سنت. نوشته بودن: «کافره.» یعنی خود اهل سنت هم باید هوشیار باشن که اینها چیاَن؟ یک موجودات عجیب غریبی هم هستن، جانورند، یعنی واقعاً وقتی میخواهی آنالیزش بکنی، به بیمنطقی محض میرسی، به این مُخ مُخ مخالفم، همینی که هست. میخوای چی کار کنی؟ حرف هم بزنی تکفیرت میکنن، به سادگی تکفیر میکنن آدم رو، مثلاً این رو میگن، میگن: «کسی که داره توی حرمین شریفین نماز میخونه جای پیغمبر(ص) داره نماز میخونه، هر کی پشت سر این نماز نخونه یعنی پشت سر پیغمبر(ص) هم نماز نمیخوند اگر میبود، چون این کس پیغمبر(ص) رو قبول نداره پس چیه؟ کافره»، آنگاه آنگاه میزنن دقیقاً کفرت رو احساس میکنی، یعنی شما حال نمیکنی پشت سر این بابا نماز بخونی، میگه: «کافری»،
دقیقهی ۲۰ تا ۲۵
چون کافری خونت چیه؟ راحت. مهدورالدمی، هدر شده است خونت، میتونن بزنند بکشنت.
عنوان بخش ۳ : جنایات وهابی ها در طول تاریخ (کربلا و نجف)
احزاب (۵۶)
۳ – جنایات بسیار زیادی رو هم در طول تاریخ اینها انجام دادن. خیلی خیلی زیاد، به عنوان مثال ابن بشر عثمان بن عبدالله مورخ وهابی آلسعود در عنوان المجد، صفحهی ۳۴ این رو میگه : عبدالعزیز پسر محمد، همین که پادشاه شد بعد از او، یعنی محمدبنسعود با اون تفکر وهابیت، عبدالعزیز به قصد جهاد به سوی سرزمین صادق حرکت کرد و آنجا را محاصره کرد، مردم را به جرم این که مشرک هستند، گفت: «مشرکین»، چون گفت: «مشرکاَند» بعد باز مهدورالدم شدن، میگه همه را کشت، نخلها را نیز کشت،
عربها و حتی در خوزستان خودمون یا در یزد، فعلی که برای قطع کردن نخل استفاده میکنن چیه؟ قتله، کشتنه. خیلی جالبه، چون مثل یک انسانه. ما رفته بودیم بافق، بعد ما رو بردن نخلستانهای اونجا رو به ما نشون بِدَن، یه پیرمردی بود اونجا وقتی بالاخره ما رو معرفی کردند شناخت، یه حرفی زد خیلی برای من تکان دهنده بود، خیلی جالبه! برگشت به پسرش که حالا ما رو برده بودن اونجا توی باغشون، گفتش: «که بابا جان تا شما بشینید من تا ظهر یه نخلی واسه ایشون بکشم»، حالا نخل به چه درد من میخوره؟ یه نخل مثلاً ۱۰ ساله رو میخواست بکشه، از پایین این برآمدگیهایی که روی درخت نخله رو شروع میکنند باز کردن، خیلی وقت میگیره؛ اگه به من و شما بسپرن ۳ روز هم نمیتونیم باز کنیم، اونها حرفهایاَند. نصف روز، این رو باز میکنن، باز میکنن، باز میکنن، به نوک نخل که میرسه آرام آرام دیگه نرم میشه، جنس نخل، به اون نوک نخل میگن پنیر نخل، یه ماده نرمی خیلی خوشمزه است، کربلا کسانی که رفتن، این میفروشن، اما اون پنیرش نیست، سفت شده دیگه، سفت شدهاش دارن میفروشن، بعد مثلاً چی؟ یه نخلی ۱۵سال عمر کرده، یه نفر رو خیلی دوست داشته باشن مثل این طرف میگه: «گوسفند برات سر ببریم؟» میگن نه، اصلاً فعلهایی که استفاده میکنند، برای نخل، فعلهایی که برای آدم استفاده میکنن، بسکه نخل چیه؟ ارزش داره. بعد یه نفر هم که نخل میکشه مردم از دستش ناراحت میشن، یعنی یه جوری بهش نگاه میکنن انگار قاتله. آره،
میگه: «تمام نخلهاشون رو کشت»، برای یه کسی که نخلستان کار کرده میدونه نخلهاشون رو کشت یعنی چی؟ کاری که صدام ملعون انجام داد. این شلمچهی ما که الآن مثل کف دسته، نخلستانهایی بوده قبل جنگ بیایید و ببینید، آفتاب به زمین نمیخورده، همه رو… نخل خیلی هم شبیه انسانه ها! سر نخل رو اگه بزنی میمیره، مثل انسان. بعد دستور داد سر نخلها رو زدن صدام. و همهی اون نخلستان مرد، الآن توی فیلمها میبینید نخلهای خشکیدهای هست اینها اینجوری. یه نخلی اون قدری بشه ۵۰ سال وقت میبره ها! ۵۰ سال عمر یک کشاورز که ببینه یه نخل این قدری شد، یه عمر خودش باید وقت بذاره، کاری ندارم، میگه: «تمام نخلهاشون رو کشت». به سمت خُرج رفت و در منطقه دُلَم ۸ مرد را کشت، و (خدمت شما عرض کنم) بله ۸ مرد رو میکشه و اون منطقه رو هم کاملاً غارت میکنه در حرمه میره اونجا موجب سقط جنین زنان میشه و خیلی…
یا مثلاً در مورد خود محمدبنعبدالوهاب گفتن که یک مّؤذنی، این رو احمد دحلان آورده در کتابش، فتنه الوهابیه. میگه : «یک فردی اذان گفت بعد از اذان صلوات فرستاد بر پیامبر(ص)، نه آل پیامبر ها! صلوات به کی؟ خود پیامبر(ص)، چی میگه؟ «صلوات اللّه علیه و سلم» فقط بر او. میگه. خب؟ بعد، این کار رو انجام داد بردنش پیش محمدبنعبدالوهاب این حکم داده بود قبل و بعد از نماز هیچ کس حق نداره بر پیامبر(ص) صلوات بفرسته، چون این حکم رو داده بود و این فرد اینجوری میکرد»، این آقای احمد دحلان در کتاب خودش میگه : «این رو کشتنش». در حالیکه آیه قرآن چیه؟ «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» (احزاب/۵۶) میگن ملائک خدا و مؤمنین بر… یه همچین جانوری، خب خدا میگه: «صلوات بفرستید»، هیچ حصر زمانی و مکانی هم مشخص نکرده، این گفت: «من دستور دادم نفرستید، به سادگی انگ کافر بر پیشونیت میزدند میکشتنت»، به سادگی، عین آب خوردن، همین الآن هم همینه. همین الآن هم به سادگی اَنگ کافر میزنن میکشنت،
در سال ۱۲۱۶ کشتار کربلا رو رقم زد، من این رو از لسان میرزا ابوطالب ِاصفهانی که توی سفرنامهاش از لندن داره برمیگرده به ایران براتون میخونم. ایشون میگه: «هنگام بازگشت از لندن و عبور از کربلا و نجف دیدم حدود ۲۵،۰۰۰ نفر وهابی وارد شهر شدند»
دقیقهی ۲۵ تا ۳۰
مردم کربلا رفته بودند به نجف، ظاهراً میلاد امیرالمؤمنین(ع) بوده حالا اینطور که آمده، چون تاریخش مشخص میشه دیگه، اگه این بوده، چه روزی بوده، ولی ۱۲۱۶ مشخصه حالا من دقیق نمیدونم چه تاریخی بوده اما اونطور که توی ذهنم هست، ظاهراً میلاد امیرالمؤمنین(ع) بوده، مردم رفته بودند عمدتاً کجا؟ به نجف. شهر تقریباً خالی بوده. یعنی مردم کمی توی جمعیت شهر اونجا بوده، ۲۵،۰۰۰ نفر میریزند ﺑﻪ اونجا، شعارشون هم این بوده: «اقتل المشرکین و اذبحوا کافرین»؛ «مشرکین رو بکشید، کافرین رو ذبح کنید». ذبح کنید یعنی چی؟ سر ببرید. شاید باور کردنی نباشه برای شما، اما ۴ تا ۵.۰۰۰ نفر رو سر میبرن، این آقای میرزاابوطالباصفهانی میگه: دیدم حدود ۲.۵۰۰ نفر وارد شهر شدند و شعار «اقتال المشرکین و ذبحوا الکافرین» را سر میدادند، صحن امام حسین(ع) پر از لاشههای کشتگان بود و از گردنهای آنها خون میچکید، سر بریده بودند، تمام طلاهای حرم و دار و ندار هر چی بوده میکنن با خودشون میبرن. مثل یأجوج و مأجوج مثل مغولها، حمله میکنن، میکشن، غارت میکنن، طلاش هم میبرن، که اینها مشرکن باید اونجا خانه شرکه باید خراب کرد، ۵.۰۰۰ نفر سربریدن میدونید یعنی چی؟ شوخی نیستش عزیزم.
اینها نجف هم حمله کردن، بعد از اون رفتن نجف رو نتونستن بگیرن، توی نجف نتونستن کاری کنن بعدها سال ۱۲۲۰ یعنی ۴ سال بعد از اون، قمری اینها! حمله کردن (خدمت شما عرض کنم) به نجف، که خیلی عجیبه، آیتالله شیخ جعفرنجفی کاشفالقطاع ایشون حکم جهاد میده، با یه تعداد خیلی خیلی کمی جلوی اینها وایمیایستن، اون موقع ۱۵.۰۰۰ نفرحمله میکنند به نجف، نمیتونن نجف رو فتح کنند برمیگردن. یعنی دنبال سوژه بودند برای کشتن، علیالخصوص شیعیان، یعنی اهل سنت هم اینها میونهی خوبی ندارند، علیالخصوص شیعیان.
در سال ۱۲۱۸ در مکه تمام بناهای یاد بود، دینی رو ویران کردن، محل به دنیا آمدن پیامبر(ص) رو با خاک یکسان کردن، حتی مکانهای یادبودی که واسه ابوبکر بود. یعنی شروع کردن هر آنچه نشانی از شعائر دینی بود رو نابود کردن، جز مسجد هر چی بود رو خراب میکردن، میگفتن: «شرکه». عین این اتفاق رو صهیونیستها در کجا رقم زدن؟ در فلسطین. هرجا نشانهای از حضرت عیسی(ع) بود رو چی کار کردن؟ خراب کردن. اخیراً یک نظر جدید آمده دارند طرح کردن توی یه مستندی ساختن به نام (lost of jesue) گفتن: «اصلاً حضرت عیسی(ع) وجود خارجی نداشته»، رستم یلی بود در سیستان، که من کردمش رستم داستان، یه آدم خوبی بوده، ننه بابا هم داشته، برعکس بابا هم داشته، بچه هم داشته، ازدواج هم کرده، این هم قبرش. یه قبرستان قدیمی رو نشون میدن میگن اینها (The Lost Temple)؛ معبد گمشده. (of Jessie)؛ مسیح. مسیح، عیسی. جیسس (Jessie) یعنی عیسی، میگه: «معبد گمشدهی عیسی. بیا قبرش رو ببین. گنبد و بارگاهش رو بیا ببین»، مثلاً. همان تکنیک الآن داره اجرا میشه، توی برنامههای اینها غار حرا هم باید خراب بشه. بعد شما اثبات کن که اصلاً حضرت رسولی بوده، چه جوری میخوای اثبات کنی؟ میگه: «محل تولدش»، کو محل تولدش؟ با خاک یکسان کردن، کو کوچههای بنیهاشم؟
میدونید دیگه یکی از بزرگان اینها گفت: «محمدبنعبدالوهاب به شما گفت قبر این اهل بیت(ع) رو میگفت، خراب کنید نکردید. چند سال بعد خودتون مجبور شدید رفتید خراب کنید»، و اکنون من میگویم: «قبر محمد را خراب کنید و شما گوش ﻧﻤﻲکنید در سالهای آینده خودتان این کار را خواهید کرد»، یعنی قبر پیغمبر هم یکی از برنامههاشون چیه؟ تخریب قبر پیغمبر(ص). یعنی اینها با پیامبر(ص) هم شوخی ندارند، اصلاً اینها صهیونیزم به وجود آورده برای همچین روزی.
یکی از بزرگان اینها، از مفتیهای اعظمشون، گندههاشون، این میگفت: «من۴۰ ساله دارم توی این مسجد نماز میخونم افتخارم اینه که تا حالا یک بار سلام به قبر پیامبر(ص) ندادم». این تفکر اینه.
عنوان بخش ۴ : جنایات وهابی ها در طول تاریخ
مائده (۳)
۴ – حملهای کردن به کتابخانه مکتبالعربیه، کتابخانهی عربی، ۶۰،۰۰۰ عنوان کتاب بینظیر و کمنظیر رو و ۴۰،۰۰۰ هزار نسخه خطی و، دقت بکنید ۴۰،۰۰۰ نسخه خطی، کتب خطی زمان جاهلیت، کتب خطی یهودیان شمال مدینه، کتب خطی بزرگان قریش، آثار خطی خلفا، قرآن دستخط امیرالمؤمنین(ع)، قرآن دستخط عبداللهبنمسعود، همه رو به آتش کشیدن، همه رو با خاک یکسان کردن،
دقیقهی ۳۰ تا ۳۵
بتهایی توی اون کتابخانه بود، بتهای لات و حبل و عزی و منات، که از عصر جاهلیت مونده بود به عنوان یک سند، کسی که میره توی اون کتابخونه، میره بت میپرسته؟ بلکه میره بر حماقت جاهلیت چی کار میکنه؟ درس میگیره، عبرت میگیره، میگه: «ببین چی میپرستیدن»؟ بعد پیامبر(ص) اومد ببین کیا رو آدم کرد! اصلاً معجزه پیغمبر(ص) اینجا دیده میشه، که کیا رو آدم کرد پیغمبر(ص)! ویل دورانت میگه دیگه، میگه: «معجزه از این بیشتر پیامبر اسلام(ص) کاری کرده اینها روزی ۵ مرتبه خودشون رو شستن»، حضرت علی توی نهج البلاغه مگه نمیگه؟ میگه: «شما را چه شده یادتون بیاد توی زمان جاهلیت چی کار میکردید؟ پیامبر اومد آدمتون کرد» اینها از چالههایی آب… «بر کنار پاشنهی خود ادرار میکردید و از چالههایی که پر از بول شتر بود. ادرار شتر بود آب میخوردید، دخترانتان را زنده به گور میکردید». اینها توی تاریخ اومده، خودشون هم قبول دارند، میدونین چه کارتون کرد؟ همه اینها رو دارند از بین میبرن، زدن بتها رو همه رو…
عین همین تفکر کجا اتفاق افتاد؟ افغانستان. رفتن اونجا اون مجسمههای بودا رو در بامیان، با آرپیچی ۴۸ ساعت تا ۷۲ ساعت میکوبیدن به اینها سوراخ سوراخ کردن، تیکه تیکه کردن، که اینها بته، داد تمام مجامع بینالمللی دراومد، رئیس یونسکو میزد توی سرش. کوفی عنان نماینده ویژه فرستاد، جالبه بدونید ها! سال ۲۰۰۱ این اتفاق افتاد، اشتباه نکنم ۲۰۰۱ بود دیگه، ۲۰۰۳ منطقه دره بامیان ثبت شد. ثبت نشده بود، با این وجود داد سازمانهای بینالمللی در اومد. ثبت یونسکو نبود اون موقع. دادشون در اومد، زدن با خاک یکسان کردن، ایناها.
حالا نکته جالب اینه که وقتی شما میری میخونی عقایدشون رو از همه مشرکتر خود اینهان، به خدا قسم، از همه مشرکتر خود اینهان. یعنی خدایی که اینها ترسیم کردن و من برای شما بخونم میمیرید از خنده. یعنی به جوک شبیهه این خدا. باور کنید «نَعُوذُ بِالله». دونه دونهاش هم من میتونم (خدمت شما عرض کنم) با تورات برای شما قیاس بکنم، بگم نگاه کنید این بر مبنای فلان آیه تورات… (نه شما نداری اونجا، من توی لبتاب خودم دارم) این سندش در تاریخ آلسعود، جلد ۱، صفحه ۱۵۸ آمده این ماجرایی که گفتم، کشف الرتیاد صفحه ۵۵ هم (خدمت شما عرض کنم) باز هم آمده، تاریخ الوهابیت چاپ مصر، صفحهی ۱۲۶، دریادار ایوب صبری عثمانی اون این جوری میگه، میگه سعود بن عبدالعزیز باز بعد از اون، عبدالعزیز شد، بعد از تصرف مدینه همه اهالی را در مسجد جمع کرد، آیه: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» (مائده/۳) را خواند و گفت امروز مسلمان شدید و خدا از شما راضی شد، دیگر ادیان باطل نیاکانتان را رها کنید و هرگز از آنها به نیکی یاد نکنید، زیرا همه مشرک مردند، گفت: «تمام مسلمانهای قبل شما همه مشرک بودند، آدمیزاد فقط شمایید، اون هم به شرطی که بر مبنای دینی که من دارم معرفی میکنم باشید وگرنه خبری نیست»،
در ۱۳۴۴ حمله کردن به قبور اهل بیت(ع) در بقیع، ۱۳۴۴ قمری، الآن ۱۴۳۳ هستیم، حمله کردن قبر ابراهیم، قبر امالبنین، قبر عبدالله، قبر اسماعیل پسر امام صادق(ع)، قبر فاطمه بنت اسد، زادگاه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و قبور شهدای بدر و بیتالاحزان و قبر عثمان و همه رو با خاک یکسان کردن، یعنی به عثمان هم رحم نکردن. سؤالی که ما از اهل سنت میپرسیم اینه: «شیعه که واسه عثمان قبر ﻧﻤﻲساخته پس اون قبر رو واسه عثمان کی ساخته»؟ خود سنیها: «واسه چی ساختن»؟ برای اینکه براش چی بودند؟ احترام قائل بودند، به همین سادگی، خیلی چیز پیچیدهای؟ نیستش. اما الآن میگن: «نه آقا شرکه». گریه بر مرده شرکه. طرف باباش مرده جرأت نداره گریه کنه، علم روانشناسی میگه: «اگه گریه نکنی مریض میشه، سکته میکنه». میگه: «نباید گریه کنی». یعنی یه آدمهای جامد چی بگم به لحاظ فکری، هیچ چی؟ آدم ﻧﻤﻲتونه واقعاً اسمی برای اینها پیدا بکنه، به خدا.
الفجر الصادق، صفحه ۲۲، جمیل صدیق زهابی سنی میگه:
دقیقهی ۳۵ تا۴۰
در حمله به طائف در سال ۱۲۱۷ کودک شیرخوار را در آغوش مادر سر بریدند، اهل سنت دارن میگن، جمعی که مشغول به قرائت قرآن بودند را کشتند، نمازگزاران را هم کشتند، قرآنها و نسخ خطی از صحیح بخاری و صحیح مسلم که اهل سنت بعد از قرآن صحیحترین کتاب میدونن صحیح بخاری و صحیح مسلم رو، بهش میگن: «صحیحین» دیگه، دو تا کتاب صحیح اسمش هم روشه، میگن: «هیچ غلطی نداره از اول تا آخر»، که این ایده رو شیعه قبول نداره، میگه: «قرآن که نیست»، شیعه آیا کتاب صحیح داره یا نداره؟ نداره، شیعه هیچ کتابش رو ادعایی این رو نمیکنه که ۱۰۰% صحیحه، شما به صرف اینکه بگین حدیث از اصول کافیه، قابل اتکا؟ نیست، باید بگی: «کی نقل کرده»؟ شیعه عقلانی بررسی میکنه، میگه: «خب.. در اصول کافی اومده، خوبه کتاب معتبریه، اما کی نقلش کرده»؟ بررسی میکنی میگی: «فلانی از فلانی از فلانی» میگه: «این فلانی رو من قبول ندارم، شاید حدیث چی باشه؟ جعلی باشه». یعنی منطقی و عقلانی. اما اونها میگن: «به صرف اینکه آقای بخاری اومده گفته…» انگار پیغمبره، انگار پیغمبره دیگه، چون او گفته چیه؟ کاملاً صحیح است، یک چیزهای عجیب غریبی هم هست ها! یعنی ماجراهایی داره که مثلاً اگه بیان بکنم حالا اگه وقت باشه عجیبه. (خدمت شما عرض کنم) میگه: «تمام قرآنها و نسخ خطی از صحیح بخاری و صحیح مسلم و بقیه کتب حدیثی و فقهی و همه رو ریختن توی کوچه زیر دست و پای اسبها له کردن.» همه رو درب و داغون کردن.
بعد نامهای به علمای مکه دادن گفتن: «سرنوشت شما هم عین همینه، شما هم به ما ایمان میارید یا بیایم مثل همان بلایی که سر طائف سر شما آوردیم سر اینها هم بیاریم»؟ علما رو جمع کردن کنار خونه کعبه، که عمدتاً هم سنی بودن، جمع شدن توی همین حین مردم طائف رسیدن، اونهایی که کشته داده بودند، طائف رسیدن در حالی که میزدن توی سرشون. علمای مکه حکم تکفیر وهابیها رو دادن، گفتن: «کافرن اینها». کسی که اینجوری بر ناموس مردم، بر کودک ۶ ماهه شیرخواره رحم نکنه، این کافره، این مسلمون نیست. حکم تکفیر اینها رو دادن.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) زمانی که با خوارج جنگید، گفت: «به خدا سوگند از ما جز۱۰ نفر کشته نشود و از ایشان جز ۱۰ نفر زنده نماند»، حضرت علی میگه: «من ۴.۰۰۰ نفری رو کشتم که جز علی هیچ کس ﻧﻤﻲتونست بکشه». امیرالمؤمنین(ع) اون زمان جلوی شکلگیری یه وهابیت رو گرفت، اون زمان! اونها هم همین جوری جُمود فکری داشتن، اونها هم همین جوری به خاطر اینکه مرد داشت واسه زنش آواز میخوند میگفت: «یا حبیبی» به قولی یعنی آواز عربی، داشت میخوند زن باردارش رو شکمش، جنین و درآوردن جنین و بر سر نیزه کردن، خوارج. که خبر به امیرالمؤمنین(ع) رسید رفت برای برخورد با اینها. خب ببینید حضرت علی اون موقع میگه: «من چشم فتنه رو کور کردم»، همین وهابیت با این تفکر ابتدایی و مسخره اونها (خدمت شما عرض کنم) امروز شما ببینید چه پولی داره خرج میکنه؟ توی پاکستان داره چی کار میکنه؟ توی افغانستان داره چی کار میکنه؟ توی عراق داره چی کار میکنه؟ داره ریشه میدوونه.
توی برخی از شهرهای خودمون در مناطق سنینشینمون داره فعالیت جدی میکنه. من چند وقت پیش توی دانشگاه آزاد همین اراک برنامه داشتم، روزی که من اونجا اومده بودم، اومده بودند یه سی دی (CD) انداخته بودند توی دانشگاه آزاد، یه سیدی (CD) بود در مدح وهابیت. یعنی اومده بود توی شهرهای شیعهنشین هم اینها بیخیال نمیشن، دارند کار میکنند، این همه شبکههای ماهوارهای و فلان و این بحثهایی که دارند اینها انجام میدن، خیلی عجیبه!
عنوان بخش ۵ : جنایات وهابیها (قتل عام علمای اهل سنت و حجاج)
۵ – ایوب صبری توی تاریخ الوهابیه، صفحهی ۵۴ میگه: «عبدالعزیز در نخستین سخنرانیش در جمع شیوخ قبایل گفت، ما باید همه شهرها و آبادیها را تصرف کنیم و احکام و عقاید را به آنها بیاموزیم، در این راه ناچاریم علمای اهل سنت به ویژه علمای سرشناس را که سنت و شریعت محمد(ص) را اشاعه میدهند از دم تیغ بگذرانیم، میگفت: «همهی اینها رو باید از دم تیغ بگذرونیم»، علمای سنی رو، برای چی؟ اینها مشرکانی هستند که خود را عالم سنی میدانند، تا اینها زندهاند همکیشان ما روی خوش نخواهند دید»، دستور دادند هرگونه رابطهی تجاری با غیروهابیها حرام است. واسیلی مستشرق روسی میگه: «تا سال ۱۲۶۹ تجارت با کشورهای دیگر برای مسلمانهایی که توی منطقه بودند حرام بود».
باز توی تاریخ العربیه السعودیه، صفحهی ۱۰۵ اومده،
دقیقهی ۴۰ تا ۴۵
ابن بشر تاریخنویس وهابی هم آورده، میگه: «اگر میدیدن کالا رو مصادره میکردن پدر خودت رو درمیآوردن»، حق نداشتی با هیچجا تجارت بکنی، میگفتند: «هر کی وهابی نیست کافره و خرید و فروش با کفار جایز نیست»،
۱۳۴۱ حجاج یمنی رو قتل عام کردن، ۱۳۴۴ برخی از اعمال حجاج مصری رو کفر دونستند فلذا اونها رو کافر دونستند قتل عامشون کردند، به همین سادگی!
۱۴۰۷، ۱۳۶۶ نهم مرداد چی کار کردند؟ ۵۰۰ تا ایرانی رو قتلعام کردند. از حجاج ایرانی، ۶۶ خودمون، ۷۰۰ تا رو هم زخمی کردن، از قبل هم برنامهریزی کرده بودند، سالهای قبل ایرانیها میرفتن برائت از مشرکین میکردن، چه شعار میدادند؟ «مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل،» اون سال… بقیه کشورها هم یاد گرفته بودند میاومدن به جماعت میپیوستند، یعنی از افغانستان، پاکستان، کشورهای دیگه هم میاومدن، عراق، فلسطین.
اون سال از قبل تمام کوچههای اون مسیر و با نئوپان به شکل خونه در آوردن، شهرک سینمایی دیدی؟ شهرک سینمایی ظاهر داره باطن نداره، یعنی شما ظاهر یه خونه رو میدیدی پشتش کوچه بود، کوچه رو بسته بودند به شکل در خونه، یعنی این خیابونه. به هیج وجه کوچه نداشت، یه سر و ته داشت. بعدش چی کار کردن؟ از دو روز قبلش تمام پشت بومها رو پر آجر و شیشه کردن، تیکههای شیشه و تیکههای آجر و سفال و گلدون و چی و اینجور چیزها، ریخته بودند روی پشتبومها. روز قبلش بیمارستانهای سعودی اعلام میکند: «از پذیرش حجاج ایرانی فردا معذوریم» فقط فردا ما ﻧﻤﻲتونیم بپذیریم، از روز قبلش هماهنگ هماهنگ شده، آقا ایرانیها میان، زن و مرد، زنها جلو، مردها عقب، از همه جلوتر جانبازان دارن میرن، جانبازهای جنگاَند که اومدن حج، روی ویلچر اینها رو نشوندن دارند میبرن، اول شروع کردن آب سرد ریختن از روی پشتبومها، بعد آب ولرم، بعد شد آب جوش، بعد شد روغن داغ، بعد که دیگه شروع کردن یعنی با باتوم این گارد ویژهشون میاومد میزد توی دل زن و مرد، آقا ۵۰۰ نفر ایرانی کشته میشن اینجا، بعد گلوله بارون، چرا؟ چون دارید میگید: «مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل». خب معلومه تو سر و تهات به کجا بنده دیگه!
قتل عام عجیب غریبی کردن، قتل عامی کردن از ایرانیها، یک خون، حمام خون به راه انداختن، کربلای مکه معروفه، کربلای حجاز اون روز اتفاق افتاد برای ایرانیها، زنها رو تمام کیفهای پولهاشون رو برداشتن، زنهایی که زیر دست و پا له شده بودند و گردنبندها و انگشترهاشون رو… عین عاشورا، انگشترهاشون رو از دستشون درآوردن، یک فجایعی اینها بار آوردن.
خیلی هم شهید دادیم اونجا؛ هستن خانوادههاشون هنوز هم، من چند وقت پیش با یک خانومی صحبت میکردم که اون سال خودش توی اون مراسم بود، میگفت: «وقتی اینها حمله کردن به سمت ما، من وسط بودم، وقتی ما رو نصف کردن من شدم لایه اول»، میگفت: «چنان با باتوم توی سرت میزد که اصلاً انگار داشت کافر میزد این»، میگفت: «من دیگه بیهوش شدم، شبش اینها که فرار میکنند، این نئوپانها رو آخر مردهای ایرانی میشکنن، نئوپانها رو میشکنن، کوچهها رو باز میکنند، والله فکر کنم یه نفر هم اینها ﻧﻤﻲخواستن زنده از اونجا در بره، دستور داده بودند از بالا بهشون که این اتفاق باید بیفته»، میگن: «شب ما گفتیم توی هتل هم میان میریزن ما رو میگیرن، شب تا صبح به دستگیرههای در هتل برق وصل کردیم، که اگه اینها بخوان بیان در رو باز بکنند»، میگفت: «ما آب جوش، روغن داغ میکردیم که اگه اینها بیان ما دفاع بتونیم بکنیم از خودمون». نه اسلحه داشتن نه چیزی.
بعد نامردی هم کردن، یعنی از قبل آماده و… بعدها گفتن: «نه ما، ﻧﻤﻲدونستیم ایرانیها اول شلوغ کردن»، دروغ میگن، کوچهها رو بسته بودند، همه کارهاش رو… فیلمهاش هم هست. حالا برید توی بخش فیلم، حج خونین ۱۰ دقیقه رو بزنیند، حالا ۱۰ دقیقهاش هم، حج خونین، که شهید آوینی اینها رو ساخته اون موقع، صدا و سیمای ما نمیدونم نگه داشته واسه کی؟ کی میخواهد پخش کنه؟ توی پوشه فیلم، حج خونین، ۱۰ دقیقه، حالا ۱۰ دقیقهاش هم ﻧﻤﻲخواد پخش کنید یه خرده برید جلوتر،
دقیقهی ۴۵ تا ۵۰
(پخش فیلم و توضیحات استاد) [این شعارها: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» (صافات/۳۵، محمد/۱۹) و مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل بود، چیز دیگهای نبود.
ببینید اینهایی که بالای پشتبوماَند، اونهایی که گلدون و آبجوش و نمیدونم شیشه میانداختن روی سر مردم بلوکهای سیمانی،… (بزنید جلوتر)
ببینید از اون بالا پرت میکنن، مثل کفتار افتاده بودن ﺑﻪ جون اینها، هیچچی هم نداشتن اینها،… خب قطع کنید اینرو].
نکته جالب اینجاست که فلسطینیها اومده بودند ﺑﻪ بعثهی ایران گفته بودند ما یه مردمی رو پیدا کردیم که از ماهم مظلومترن. گریه میکردن اون روز،
حالا فایل دیگهای هم هست با عنوان (خدمت شما عرض کنم) حج خونین دیگری هستش، بغیر از این ۱۰ دقیقهای یه یکی دیگه هست، اون رو بزن قسمتهای آخرش یه خانمی که خودش توی حادثه بوده، همون زمانها داره روز چهلم اینها داره تعریف میکنه، بشنویم.
دقیقهی ۵۰ تا ۵۵
(پخش فیلم و توضیحات) خب بسه دیگه، قطع بکنید حالا، بحثش مفصله، من اصل این فیلمها رو میدم براتون بزنن توی همون سی دی (CD) یا دی وی دی (DVD) که بهتون بدن،
(خدمت شما عرض کنم) که اونجا ایرانیها حکم جهاد نداشتن، میدونید دیگه خون ریختن اونجا حرم امن الهیه، اصلاً کافر میتونه برود اونجا چی کار کنه؟ برود مأمنش باشه، بعد شما به یه مسلمون اینجوری رحم نکنی، برایاینکه میگه: «مرگ بر آمریکا»، برایاینکه میگه: «مرگ بر اسرائیل».
(خدمت شما عرض کنم) که وقتی اینجوری میشه… دیگه از بچههای جنگ هم بودند اونجا دیگه، اینها دیگه قاطی میکنند، اینها که قاطی میکنن یکی دوتاشون حرکت آنچنانی به سعودیها نشون میدن، اونها میفهمن که اگه این موج بگیره، مکه رو همین تعداد ایرانی فتح خواهند کرد، یعنی این رو واقعاً گفته بودند ها! گفتن: «مکه رو فتح خواهند کرد»، یکی از اینها میبینه، آمبولانسها رو هم ﻧﻤﻲذاشتن ببرن، یعنی میاومده جمع بکنه آمبولانس ببره، جنازهها رو دوباره زخمی ها رو مینداختن پایین که بمیرن، بعد دیگه یکیشون میره راننده آمبولانس رو میکشه پایین، برای خود من تعریف میکرد، میگفت: «من نسشتم توی آمبولانس گازیدم سمت اینها، اینها فهمیدن که دیگه، آره ما قاطی کردیم دیگه». بعد میگفت: «اگر پایه بودیم اگر میدونستیم چنین اتفاقی میخواهد بیفتد اگر حکم جهاد میداشتیم خدا شاهده مکه رو میگرفتیم»، چون چیزی ندارن اینها، یعنی اون ایدئولوژی نداره که حیدری بیاد نعره بزنه بجنگه، خب؟ میگفت: «ما دستمون فقط بسته بود، خب زن کنارمون بود آدم میتونه چی کار کنه؟ خب توی دعوایی که جمعیتشون حداقل نصف مردها یا برابر با مردها زنها هستن، برعکس خانومها توی این مراسمها بیشتر شرکت میکنند»، (خدمت شما عرض کنم) که یه همچین فضایی و اینها اونجا به وجود آوردن، شعارشون هم این بود، «اُقتل المجوس»؛ «بکش مجوس را، بکشید مجوس را»، یعنی ما رو مجوس میدونستند. بعدها هم همین کار رو کردن.
عنوان بخش ۶ : جنایات وهابیها در سامرا
۶ – [در سال] ۱۴۲۶ در شهر کاظمین غذای مسموم پخش کردن در شهادت امام کاظم(ع). شما دیدید همین پریروز هم چی کار کردند؟ بمبگذاری کردند دوباره، ۱.۵۰۰ نفر به شهادت رسیدند، با غذای مسموم، از اینجور کارها اینها تا دلتون بخواد، از این کثافتکاریها از این کارهای مزخرف انجام دادند، امام بیانیهای داد، بیانیهی امام بیانیه تاریخی است، با یک لحن عجیب غریب، و امام گفت: «اگر روزی از صدام بگذریم از آلسعود نخواهیم گذشت»، گفت: «از آلسعود….» ما از صدامی که با ما جنگید بگذریم از آلسعود نخواهیم گذشت، که شما توی حرم امن الهی این جوری عین یزید اومدید… خود فرزندان یزیدند، میدونید دیگه به یزید هم میگن: «امیرالمؤمنین»، به یزید میگن: «امیرالمؤمنین» و بر فرزندانشون نام یزید و معاویه میذارن وهابیها.
(خدمت شما عرض کنم) در سال ۸۴ هم در بمبگذاریهای اهواز از ۴۶ نفری که دستگیر شدند ۴۴ نفر وهابی بودند، این رو دستگاههای امنیتی ما اعلام کردند، سال ۲۰۰۶ هم در انفجار حرمین عسگریین ۲۱۵ کیلوگرم مواد منفجره رو
دقیقهی ۵۵ تا ۶۰
رفتن به ستونها، بین دو تا گنبد، اون فضای خالی بین دو تا گنبد وجود داره، اون که شما از پایین میبیند یه گنبده، یک فاصله است و اون گنبد طلایی که بیرون میبینید گنبد دیگری، اون بین رو پر مواد منفجره کردن، ستونها رو بستن. سال ۲۰۰۷ هم اومدن منارههاش سالم مونده بود، منارههاش رو بمبگذاری کردند، افتاد. برنامهشون هم این بود دیگه، به خاطر چی؟ به خاطر اینکه اون شهر سامرا (خدمت شما عرض بکنم) سنینشینه غالبش، هیچ مشکلی هم از قدیم نبوده، شیعهها میرفتن. برعکس خود این مردم سامرا هم کلی چی بود؟ خوش خوشکانشون میشد، که اینها میان چی کار میکنند اینجا؟ پول خرج میکنند، اصلاً از قدیم گداهای سامره، معروف بود گداهای سامرا، میگفتن: «میری اونجا یه پولی نگه دار واسه گَل گِداهای اینها». میاومدن اونجا در کاروانها که پول بگیرند.
(خدمت شما عرض کنم) باز این ماجرای آمریکا اومد توی عراق، دست این وهابیها باز گذاشته شد، بهشون پول داده شد، اسلحه داده شد، اینها میخواستن حرم امام حسن عسگری(ع) و امام هادی(ع) رو تبدیل کنند به یه بقیع دیگه، خرابش بکنند، بعد جاده رو ناامن کنند که نتونن بسازن. خود عراقیها، خود عراقیها میگن: «شما ایرانیها جاده رو امن کردید». این قدر کسانی که میرفتن کربلا زیارت، میگفتند: «سامرا ناامنه». میگفت: «برو بابا». [عراقیها میگن]: «این قدر رفتید اومدید که حکومت عراق رو مجبور کردید بیاد اونجا رو امن بکنه». میگفت: «باز هم غیرت شما ایرانیها»، خود بچههای سپاه بدر عراق میگفتند، خود مردم عراق داشتن این حرف رو میزدن،
ایرانیها رفتن، ساخت اونجا رو هم دادن دست یه شرکت ترکیهای، خیلی عجیبه! دادن دست یه شرکت ترکیهای، بعد اینها برنامهشون این شد گفتن: «اول سامرا رو با خاک یکسان میکنیم حرمش رو، بعد دوباره از نو بسازیم»، آیتالله سیستانی فهمید، گفت: «فتنه است این، اینها میخواهند اول با خاک یکسان کنند بعد اصلاً نسازنش، بگن چی؟ جاده چیه؟ ناامنه، بشه یه بقیع دیگه، خودتون بلند شید برید»، شبونه ۱۵۰، ۱۶۰ تا شیعه بلند میشن با بیل و کلنگ میان شروع میکنند همان رو نیمهکاره که خراب شده همان رو ترمیمش میکنند به قولی، که این دیگه اون جوری نشه، الآن هم ضریح مبارک امامین عسگریین(ع) توی قم داره ساخته میشه. بنده سعادت این رو داشتم رفتم دیدم، تمام هزینههاش رو آیتالله سیستانی داره میده، حرم امامین عسگریین(ع) رو، اما حرم امام حسین(ع) رو، باز اون هم توی قم داره ساخته میشه، یعنی توی خیابون اینوَر حرم امام حسن عسگری(ع) دارند میسازن، این طرف روبروی مدرسه معصومیه، این طرف هم دارند حرم امام حسین(ع)، اینوَریه رو ایرانیها دارند میسازن، همین ضریحی هم که توی حرم امام حسن عسگری(ع) بود و ضریح مطهر، به قولی، چون هم قبر امام هادی(ع) اون جاست هم امام حسن عسگری علیهماالسلام، این هم ایرانیها ساخته بودند، ۶ گوشه هم هست، میدونید جریان چیه دیگه؟
حرم امام حسین(ع) رو شیعههای ۶ امامی هندوستان ساختن، بُهرهای بهشون میگن، اونها ساختن، بعدش (خدمت شما عرض کنم) ایرانیها که شیعه ۱۲ امامی بودند بهشون بَرخورد، یه ضریح ساختن خیلی گندهتر، بعد این قدر این رو بزرگ ساخته بودند از در رد؟ ﻧﻤﻲشد. چی کار کردن؟ بردن گذاشتند برای امام حسن عسگری(ع) و امام هادی(ع). این همون ضریحه بود که خراب شد، یعنی همان هم باز ایرانیها ساخته بودند قبلیش رو، الآن هم آیتالله سیستانی دستور داد که این ضریح را هم باید شیعههای ۱۲ امامی بسازند، این برقعیها اون قدر داغ کرده بودند که ما باید بسازیم ضریح امام حسین(ع) رو، که گفته بودند: «تا پای مذاکره با اوباما هم ما پیش میریم، شده به اوباما باج بدیم پول بدیم که چون توی عراق سربازهاش هستن به شما فشار بیاره ما حاضریم این کار رو بکنیم»، خیلی جدی اینها وایستاده بودند، توی حرم امام حسین(ع) کسانی که رفتن اینها رو میبیند، میان وایمیایستن یه بغل به قولی شبیه هندیان دیگه، میگن: «از هندوستان اومدن». اینها (خدمت شما عرض کنم) فقط حرم امام حسین(ع) و امیرالمؤمنین(ع) میان، یعنی دیگه بقیه قسمت زیارتی کربلا رو که (خدمت شما عرض کنم) کاظمین و سامرا رو ﻧﻤﻲرن، چون این امامها رو قبول ندارند.
چند تا امام هستن خیلی مهماَند، مثل امام کاظم(ع)، چرا؟ چون کسی که امام کاظم(ع) رو قبول داره مشخصه تا یه جایی رو درست اومده، چرا؟ چون بعد از امام صادق(ع) یه فرقهای در تشیع به وجود اومد به اسم اسماعیلیه. بعد از امام صادق(ع) و اسماعیل پسرش رو قبول داشتن، در حالی که در زمان حیات امام صادق(ع) هم اسماعیل مرده ها! در زمان امام صادق(ع) خودش زنده بود اسماعیل مُرد. زمانی که داشتن دفنش میکردن امام صادق(ع) به همه کسانی که اومدن برای تشییع جنازه گفت: «بیاید ببینید جنازهاش رو توی قبر که پس فردا نگید». گفتن: «نه این همان مهدیه که وعده داده شده، زنده خواهد شد بیرون میآید» و نمیدونم این حرفها. بعدش امام دیگهای که خیلی مهمه امام رضا(ع) است، چرا؟
دقیقهی ۶۰ تا ۶۵
چون کسی که امام رضا(ع) رو قبول داره قطعاً امام زمان(عج) رو هم قبول داره، ما بعد از امام رضا(ع) دیگه هیچ فرقه دیگهای در تشیع نداریم و این خیلی عجیبه که مقبرهی مطهره امام رضا(ع) در کجاست؟ ایران، در میان شیعیان ۱۲امامی، انگار خدا هم میخواست یه چیزی به بقیه بفهمونه، امام رضا(ع) خیلی ویژه است، به خاطر همین ثواب زیارتش از چی بیشتره؟ بله. کربلا، از کربلا هم بیشتره، چون کسی که امام رضا(ع) رو داره زیارت میکنه یعنی تمام امامها رو قبول داره.
عنوان بخش ۷ : عقاید وهابیت در مورد خداوند
فتح (۱۰) مائده (۶۴) هود (۳۷) بقره (۱۱۵) یوسف (۲) دخان (۳) قدر (۱)
۷ – خب ادامه بدم بحثم رو، [وهابیها] در مورد جسمانیت خدا مزخرفاتی دارند که اصلاً به عقل جِن هم نمیرسه، یعنی به بچهی ابتدایی بگی خندهاش میگیره، قائل بر محکمات هستن نه متشابهات. میگن: «توی قرآن گفته مثلاً: «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» (فتح/۱۰)؛ «دست خدا بالای دستهاست»، پس خدا چی داره؟ دست داره». «بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» (مائده/۶۴) «دستهای خدا بازه». پس چند تا دست داره؟ دو تا دست داره؛ «وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا» (هود/۳۷) پس دوتا هم چشم داره. «فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره/۱۱۵) پس صورت داره، یکی از اینها گفته بود دیگه، گفته بود: «به غیر از عورت هر عضوی رو برای خدا بخواید اثبات میکنم». یعنی واقعاً آدم چی باید بگه؟
امام احمد حنبل، که ائمهی حنبلیهاست، یعنی یکی از شاخههای اهل سنت. نووی، غرابی، حاکم نیشابوری، ذهبی، همهی اینها، مزخرفات اینها رو رد کردن، یعنی از اهل سنت. قرطبی معروف از بزرگان اهل سنت در تفسیر قرطبی جلد ۴ صفحهی ۱۴ میگه: «قائلین به جسمانیت حق تعالی کافرند زیرا میان آنان و بتپرستان و چهرهپرستان تفاوتی نیست.»
بعد شروع کردن خدا رو ترسیم کردن، اینها توی کتابهاشونه به خدا قسم، «موهاش فرفریه، کوسه است، ریش در نمیاره خدا»، یه همچین چیزی، اگر شما قائل بر این باشید که خدا… به من بگید ببینم! خدا توی زمین هست یا نیست؟ خب همه جا هست، این هم حرفیه؟ اگر شما قائل بر این باشید که خدا در زمین هست کافرید، خونتون مباحه ؛ چون توی قرآن گفته: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ» (یوسف/۲، دخان/۳، قدر/۱) «ما مثلاً قرآن رو فرستادیم، این یعنی از بالا به پایین، پس خدا کجاست؟ آسمونه.» اگر قائل باشی توی زمینه، بیچارهای، کافری. یه سؤال. یه کسی که یه جایی هست یه جای دیگه نیست از چه جنسیه؟ ماده، یعنی فاتحهی همه چی رو خوندن، بعد گفتن: «خب این خدا کجاست»؟ گفتن: «روی عرشه»، گفتن: «روی عرش کجا هست»؟ گفتن: «روی تختش نشسته»، گفتن: «اون چه تختیه که وزن خدا رو تحمل میکنه»؟ یعنی بحث سر چی کردن؟ سر وزن خدا و تخت خدا، کلی مباحثات فقهی دارند که جنس اون چی چیه؟ چقدر وزن تحمل میکنه؟ خدا چند کیلویه؟ پناه بر خدا. من رو ببخشه، نزنی رعد و برق الآن بفرستی اینجا، خب؟ یه بحثهای اینجوری، بعدش میگفتند، بعد اومدن صحبت کردن… باورکنید بابت تک تک اینها مزخرفاتشون سند داریم ما، یعنی توی کتابشون نوشتن، کتابی که نمیتونن رد کنند. اومده: «اومده داد تخت خدا در اومده از وزنِ خدا، جیغ میکشه زیر… دیگه خدا بزرگه دیگه»، یا خدا اومده اون دنیا…
حالا بذار براتون از رو بخونم. ولش کن. مثلاً: «دویدن خدا. هروله کردن خدا». «خدا اینجوری اینجوری میدوه، هروله میکنه»، البحوث و الابداع، جلد ۲ یا ۳ (من بد نوشتم. نمیدونم واقعاً ۲ نوشتم یا ۳)، صفحه ۱۹۶ حالا کسانی که میخوان دوتاش رو نگاه کنند، بر مبنای حدیث مسلم و بخاری چون هر دو آوردهاند. خدا فرموده: «اگر بندهای یک وجب به من نزدیک شود من یک ذراع به اون نزدیک میشوم (نیم متر)، هر کس یک ذراع به سمت من بیاید من به فاصله دو کف دست به اون نزدیک میشوم، بیش از یک متر، نزدیک میشوم، اگر قدم زنان بیاید من هرولهکنان میآیم.» «پس خدا هروله هم میکنه».
ابن تیمیمه میگه: «هوا بالای زمین است، ابر بالای هواست، آسمان بالای ابر است، «هوا بالای زمین، ابر بالای هوا، آسمان بالای ابر»، عرش بالای آسمان است و خدا بر روی عرش است، هرکس برای خدا فوقیت قائل نباشد معلومالفساد است، «تابلوی فاسده یه همچین کسی». بابا آیه قرآن داریم: «پس به هرجا رو کنید؟ چی رو میبیند؟ خدا همان جاست.» گفتن: «از بالا به پایین»، این ابله احمق ﻧﻤﻲفهمیده که زمین چیه؟ کرویه،
دقیقهی ۶۵ تا ۷۰
من الآن یه استدلال دارم، بیشعور جواب من رو بده! خب؟ این زمین کروی، فهمیدی؟ الآن آدمه این بالاست، خدا کجاست؟ اینجا [اشاره به پایین]، درسته؟ بعد در آن واحد یه آدم این پایینه، اون هم خودش رو چی میبینه؟ کله پا که نمیبینه، اون هم صاف میبینه، چرا؟ چون نسبیت این که خودمون رو سرپا ببینیم یا کله پا ببینیدم همین زمینه، اون هم خدا کجاست؟ بالاش؟ زیرشه، درست شد یا نه؟ پس این خدا زیر اون یکی خداست، یا فاتحهی فیزیک رو باید بخونی یا این مزخرفات رو.
یکیشون [از مفتیهای وهابیت] گفته بود دیگه، ابنباز میگفت: «اگر کسی بگوید زمین دور خورشید میچرخد کافر است، خورشید دور زمین میچرخد». این فیزیکدانهای عربستان بلند شدن گفتن: «جان مادرت این یکی رو پس بگیر، این دیگه اثبات شده». من اولین سؤالی که پرسیدم گفتم: «مگر عربستان فیزیکدان هم داره»؟ خب؟ (تشویق حضار) بعد سؤال دوم اینه که، به لحاظ اعلامهایی که سازمان ملل کرده کشور عربستان (من یه مقالهای میخوندم) در سطح سواد از آخر دومه، خب؟ نه جدی میگم. فکر نکنید خدایی نکرده من توهینی بخوام، منی که دارم به این سعودیها اینجوری صحبت میکنم عاشق امامانی هستم که از همان سرزمین آمدند، یعنی هیچ چی رو با تار موی اونها عوض نمیکنم. خب؟ بعد (خدمت شما عرض کنم)، یه همچین… بعد رفته بودند قبول نکرد گفت: «من به خاطر شما بیام حکم الهی رو زیر سؤال ببرم»؟ کدوم حکم الهی؟ مردک، تو واسه خودت بافتی و دوختی و بریدی و فکر کردی خبریه؟ فلان و این مزخرفات،
یک چیزها به خدا قسم، یک فتاوایی یک چیزهایی، من شرم میکنم بگم، یعنی اگه همهتون هم اینجا آقا میبودید ها! دوربین فیلمبرداری هم نبود باز هم نمیگفتم، یک چیزهایی اینها گفتن یه مزخرفاتی آوردن که اصلاً، آدم مات میمونه، اصلاً خدایی که جایی باشه یه جایی نباشه یعنی یه جای دیگه باشه، اصلاً این خدا یعنی ماده، یعنی خدا… آخه جانور همین الآن تو خودت بگیری یه قتلی انجام بدی، توی تهران همین الآن توی جلسه من نشستی، یه قتلی انجام بشه توی تهران، تو اینجا نشستی، دلیلی که میاری تو قاتل نبودی چی میگی؟ میگی: «به خدا ۱۰۰ تا شاهد دارم من فلان جا بودم»، یعنی وقتی اینجا هستم جای دیگه نیستم، بابا تو داری یه سری مزخرفات مربوط به بشری و ماده رو به خدا…
توضیح المقاصد و تصحیح العقاید، جلد ۱، صفحه ۴۱۹ و همچنین توی ۵۲۰ هم اومده: در روز جمعه از روزهای آخر است خدا از عرش پایین میآید، بر کرسی مینشیند کرسی خداوند در میان منبرهایی از نور قرار دارد، پیامبران بر این منبرها مینشینند، کرسیهایی هم از طلا این منبرها را احاطه کرده، که شهدا و صدیقین مینشینند، نور مال پیغمبرهاست، شهدا و صدیقین هم روی طلا میشینن، بعد از جلسه و گفتگویی که بین خدا و آنها در میگیرد خدا به عرش بالا میرود، اومده پایین دوباره میره بالا، عرش بالا میرود.
مجموع الفتاوی کبری، جلد ۳، صفحه ۱۴۰ نمازگزار نباید آب دهانش را به سوی قبله بیندازد، نباید به سمت قبله تف کنه، چرا؟ دلیلش رو آورده، چون خداوند در مقابل او قرار دارد و این عمل باعث آزار خدا میشود، خب ببینید با کی طرفید؟ با چی طرفید؟ خب آدم چی بگه؟
ابنتیمیه میگه: خداوند متعال در روز قیامت با قیافهی مبدل نزد مردم میآید، چه چیزهایی به خدا نسبت میدن! مثلاً انگار خدا بیکاره. سوژه میره «قیافهمون رو عوض کنیم ببینم اینها چی میگن؟» اینها، مرد دو هزار چهره سریال نگاه کردن. نبوده زمان ابنتیمیه من نمیدونم چی بگم! نه این نفوذی بوده به نظر من، من حالا شرایطی که ابنتیمیه اومده رو براتون بگم میفهمید این عامل بوده، آمد تا این مزخرفات رو وارد اسلام کنه، همان طوری که عواملی رو مثل پولس (poles) فرستادن مسیحیت رو داغون کنه، خداوند متعال در روز قیامت با قیافهی مبدل نزد مردم میآید خود را معرفی میکند و میگوید: من خدای شما هستم. ولی مردم میگویند: ما تو را نمیشناسیم و از تو به خدا پناه میبریم، اگر خدای ما بیاید ما او را میشناسیم، «اینکه تو رو نشناختیم…» همین. اصلاً نکته عجیب اینکه توی اون روز اصلاً آیههای قرآن میگه: «دروغ نداریم». اصلاً دروغی کسی دیگه ﻧﻤﻲتونه بگه، پناه بر خدا، کی اینجا دروغ گفته؟ خود خدا انگار داره دروغ میگه، چون اینها قبول ﻧﻤﻲکنند. یا اینها دروغگویند بالاخره؟ این ماجرا که شکل نگرفته این وسط یه نفر دروغگویه. من نمیدونم برای من حلش کن. هر کدوم هم بگی دروغگویه پدرت در اومده،
ما او را میشناسیم پس خدا با چهره اصلیش میآید، دیگه مجبوره رو کنه خدا، و خود را معرفی میکند، آنها میگویند: بله تو خدای ما هستی،
دقیقهی ۷۰ تا ۷۵
پس به دنبال او به سوی بهشت روانه شویم. از کجا میشناسنش خدا رو؟ مگه قبلاً دیدنش؟ نمیدونم میگه: «دیدنش».
باز در جایی دیگه آوردن خیلی عجیبه! خدا میآید میگه: «من خداتونم» میگه: «نه تو خدای ما نیستی. به ما اثبات کن» بعد خدا دامنش رو میده بالا، نوری از ساق پای خدا میتابه، اینها تا اون تشعشعِ نور رو میبینین، یاد: «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَى» (اعراف/۱۷۲) و اینجور چیزها میافتن و فلان، بعد آره اینها این جوری. عجب! معلوم نیست باز یه هفته دیگه بیان بگن بیا… از کجا معلوم؟ بله. (خدمت شما عرض میکنم). (شما هم همچین دست کمی از اونها ندارید. )
عنوان بخش ۸ : عقاید وهابیت در مورد قبر مردگان و زیارت
حج (۳۲) فاتحه (۵) مریم (۸۷) بقره (۱۲۴) بقره (۱۲۵)
۸ – در جامع الفریق ۳۸۴ میگه: نماز خواندن در مساجدی که قبور، بر قبور انبیا و صالحان بنا شده است جایز نیست و بنای مسجد بر قبور حرام است، این کاملاً برخلاف آیه قرآنه. زمانی که اصحاب کهف رو پیدا کردن، عین آیه قرآنه، گفتن: «چی کار بکنیم»؟ یکی گفت: «بیایم یه یادبودی براش بزنیم، یه ستونی بزنیم همین»، اون یکی که مؤمن بود گفتش: «چی؟ نه، بیایم چی بزنیم؟ مسجد! یه مسجدی میزنیم که مردم هم بیان نماز بخونن هم یاد اینها گرامی داشته بشه»، چرا؟ چون ما نیاز داریم به یاد اینها. اصلاً انسان بالذات به گرامی داشتن یاد یک نفر چیه؟ نیاز داره: «وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ» (حج/۳۲) شعائر الهی یعنی این.
الآن اینهمه آدم میرن حرم امام رضا(ع) و دائم ۲۴ ساعت در رکوع و سجودن، یک ثانیه دور حرم امام رضا(ع) خالی ﻧﻤﻲشه، مگه اینکه قرق کن برنامه خاصی باشه غبار روبی و فلان. دائم این بلند میشه بالا سر حضرت اون یکی دیگه داره نماز میخونه، اونهایی که میرن توی سجده، چی میگن؟ «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِه»، همه دارند عبادت خدا رو میکنند، کی سبب شد؟ امام رضا(ع)، اونجا هم میرن زیارت امام رضا(ع) میکنند هیچ کی اونجا نمیگه، پناه بر خدا، «سبحان ربی الرضا و بحمده». هیچ کی نمیگه: «سبحان ربی ال…» اصلاً نماز امام زمان(عج) رو دقت کردی؟ بیشتر از بقیه نمازها ۱۰۰ مرتبه چی داره؟: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (فاتحه/۵) «خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجوییم». نکتهی دیگه؛ توی رکوعش چند تا داره؟ ۷ تا. اگه بقیه یه بار بگی: «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِه» یا توی رکوع میگی: «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِه» اینجا ۷ بار میگیم. بعد تموم میکنی بلافاصله باید بگی چی؟ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه»، خب؟ یعنی «هیچ خدایی به غیر از خدای یکتا نیست»، بابا همهی اینها یعنی توحید.
بابا ما اهل بیت(ع) رو عامل شفاعت میدونیم، خود قرآن گفته، خود قرآن گفته، کجا گفته؟ من اثبات میکنم عامل شفاعت فقط اهل بیت(ع) و امامت و… مگه اینکه امامها بهشون [اذن] داده باشند. کجا؟ میگه: «لَا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَهَ» (مریم/۸۷)؛ «هیچکس ﻧﻤﻲتونه شفاعتت رو بکنه اون دنیا»، إِلَّا (مریم/۸۷)؛ «به غیر از یه عده خاص»، «مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا» (مریم/۸۷)؛ «به غیر از کسانی که صاحبان چیاند؟ عهدند»، صاحبان عهد کیان؟ سوره بقره ۱۲۴، میگه: «صاحبان عهد امامان هستند»، کجا؟ میگه: «حضرت ابراهیم وقتی آزمونش رو پس داد»، «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» (بقره/۱۲۴) به ابراهیم گفتیم: «چی شدی؟ امام شدی»: «قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی» (بقره/۱۲۴)؟ «توی ذریهام کسی امام میشه؟». «قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (بقره/۱۲۴)؛ «امامت عهده، به ظالمها ﻧﻤﻲرسه، تو توی ذریهات ظالم داری»، کی رو میگفت؟ بنیاسرائیل و میگفت، آیه بعدیش میگه: «وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیل» (بقره/۱۲۵)؛ «عهدمون رو با کی بستیم؟ اسماعیل و ذریهاش».
بله در تورات هم آمده این آیه، همین آیه توی تورات هم هست. سِفر پیدایش باب ۱۶، بارها این رو خوندم، افتخار میکنیم باز هم میخونیم: و اما در خصوص اسماعیل تو را اجابت فرمودم اینک او را برکت داده بارور گردانم و از او مِعَدمِعَد و ۱۲ امام پدید آورم، مِعَدمِعَدش رو کشتن، حذف کردن. اما توی متون عبریشون هنوز هست. اما ۱۲ امام همین الآن هم توی متن فارسی هست، توی قرآن هم امام ۱۲بار تکرار شده، (خدمت شما عرض کنم) اسماعیل ۱۲ بار تکرار شده، شَیَعَ هم ۱۲ بار تکرار شده، شیعه امامت رو از توی کلاهش در نیاورده. امیدوارم اون دنیا در مقابل درگاه الهی بابت عقایدمون جواب داشته باشیم. نگیم: «بابام گفت»، میگه: «برو بابات رو بیار»، بابات هم میره باباش رو میاره، همینه دیگه. شرایط من زمانه…
دقیقهی ۷۵ تا ۸۰
حالا یک دو تا نکته دیگه هم… ابن حجر عسقلانی و قاضی مالکی از بزرگان اهل سنت میگن: «فقد ثبت کفره کفر ابنتیمیه بر ما ثابت شده است». الدر الکامله، جلد ۱، صفحه ۱۴۵ : «هر مسافرتی به قصد زیارت انبیا و صالحان و مدح مزار آنان نذر و سوگند به آنها شرک است، به قصد زیارت پیامبر(ص) هم حرام است، بلکه هدف باید رفتن فقط به مسجد باشد. ابنتیمیه این رو میگه.
شرایط زمانیش چیه؟ در شرایطی که ما درگیر جنگ ۲۰۰ ساله صلیبی هستیم، ۲۰۰ سال جنگهای صلیبی طول کشید، از آن سو، میدونید دیگه؟ مغولها رو کی شوراند به یک سرزمین اسلامی حمله کنند؟ این رو نمیدونید؟ پاپ وقت، پاپ وقت نامه مینویسه میگه: «ما از اینور حمله کردیم اگه تو هم از اونور حمله کنی تمامه»، چرا؟ چون مسلمانها شروع کردن به پس گرفتن، با صلیبیها که جنگیدیم اول شکست خوردیم بعد شروع کردیم به پس گرفتن اینها ترسیدن، از مغولها خواستن حمله بکنن، خدمت شما… آقای ولایتی توی یه برنامه تلویزیونی خیلی جالب اسنادی این هم گفت دونه دونه. چون فرصت نیست، این رو من سر جریان، ۲ تا، ۳ تا جریان رو من باید باز کنم، یکی حمله مغولها، یکی پادشاهی نادرشاه، یکی هم پادشاهیِ رضاخان، نقش یهود رو در هر ۳ تای اینها باید توی جلسات مجزایی بگیم انشاءلله اگه عمری باشه. (خدمت شما عرض کنم) چنگیزخان هم از اونَوَر حمله میکنه ۶۵۶ هجری (خدمت شما عارض بشم)، بغداد، حلب، موصل، به خاک و خون کشیده میشه، یک سال بعد اتحاد فرانسه و انگلیس به شام سرزمین اسلامی لشکر میکشند، اباقاخان پسر هُلاکو با دختر امپراطور روم شرقی ازدواج میکنه و با پاپ، فرانسه و انگلیس علیه مسلمونها متحد میشن، به مصر و شام لشکر میکِشن، ارقون نوهی هُلاکو به تحریک وزیر یهودی خودش سعدالدوله ابهری قصد حمله به مکه رو داره، میگه: «مکه رو خراب کن دوباره بتها رو بذاریم سرجاش». یعنی آرزوی یهود ﺑﻪجا بشود، اما خداوند متعال خواستش اینه، این ارقون آقا به قولی (خدمت شما عرض کنم) مریض میشه، سعدالدوله هم به قتل میرسه. ماجراشون به هم میریزه،
توی همچین شرایطی که ۶۶۱ تقیالدین احمد بن عبدالحلیم معروف به ابنتیمیه در حران به دنیا میآید، بنیانگذاری فکری… گفتیم اول این تحویل نگرفتند، ۳۰۰، ۴۰۰ سال بعد محمدبنعبدالوهاب اومده و دیگه انگلیس قبولش داد و تمام شد دیگه کار.
عنوان بخش ۹ : آل سعود؛ از ایجاد تا فروپاشی
۹ – پادشاهی عربستان اینی که الآن داریم، عملاً در سال ۱۹۳۲ میلادی پایهگذاری شده، در ۱۹۰۲ به رهبری عبدالعزیز بن عبدالرحمان آلسعود بر ریاض اینها حاکم شدند. از ۱۹۰۲ تا ۱۹۳۲ درگیر اثبات قدرت خودشون بودند. اون اگه بود میدیدی که مثلاً عبدالعزیز بن عبدالرحمن کیه؟ بر احصا و شرق حجاز حاکم میشن. (خدمت شما عرض کنم) اما نَسَب اینها چیه؟ در قرن ۹ هجری ۱۵ میلادی شخصی به نام مانع احسایی ، جد نخست آلسعود از قبیله یهودی عنیزه، زمینی در نجد میخره. بعد از اون نوه پسریش به نام موشی اون زمین رو گسترش میده. ببین عبدالوهاب رو گفتم الآن دارم کی رو میگم؟ آلسعود رو میگم که اینها با هم یکی شدن، خیلی جالبه! عبدالوهاب رو دیدی که به اون قرقوزی نمیدانم چلغوزی میرسید، خب؟ این ببینید چیه.
شخصی، ۹ هجری «مانع احسایی» جد نخست آلسعوده، از قبیله یهودی عنیزه، زمین رو در نجد میخره بعد از او نوهاش به اسم موشی، نوه پسریش موسی، میاد اون زمین رو زیاد میکنه، پسر موشی به نام ابراهیم، ابراهیم بن موشی و نوهاش میشه مَقرن سعود. اسم ایشانه، رأس این خاندانه، همونی که بالای اون رأس میبینید. اینها آلسعودند. به خاطر همین رضا سعید اندیشمند عربستانی وقتی کتاب خودش رو نوشت و اثبات کرد که اینها آلسعود، آلیهودند، ایشون رو کشتن، به قتل رسوندن و کاملاً اثباتش هم درست و برجاست.
در سال ۱۳۲۲ با پرداخت ۳۵.۰۰۰ پوند مصری به محمد امین تمیمی مدیر کتابخانه (خدمت شما عرض کنم) کشور سعودی، آلسعود و عبدالوهاب رو منسوب به رسولالله(ص) کردن، یعنی اومدن چی کار کردن؟
دقیقهی ۸۰ تا ۸۵
تمام اسنادی که اینها وجود داشت رو پاک کردن شروع کردن سند نوشتن که ما میرسیم به کی؟ به پیامبر(ص).
این جریان اینها تا اینجا. اما الآن این آقای عبدالعزیز بن عبدالرحمن یه قانون گذاشت گفت تا زمانی که فرزندانش زنده هستن حکومت به نوههاش؟ نرسه.
بیارید اون… بله، ببینید اون قسمتی که (خدمت شما عرض بکنم) عبدالعزیز نوشته، من خودم هم بیارم ببینم چی دارم به شماها میگم
توضیحات روی تصویر: ایناها، عبدالعزیر، عبدالعزیز پسرهاش رو میبیند دیگه. سعود، فیصل، خالد، فهد و عبدالله این پایین نوشته. اینها از ۱۹۵۳ تا ۶۴ سعود حکومت میکنه، از ۱۹۶۴ تا ۷۵ فیصل حکومت میکنه، از ۷۵ تا ۸۲ خالد حکومت میکنه، از ۸۲ تا ۲۰۰۵ فهد حکومت میکنه که نامش، نام حیوانه، یعنی پلنگ، و جالبه میدونید دیگه؟ حالا ما ﻧﻤﻲخوایم بحث نشانههای ظهور رو اینجور چیزها رو بررسی بکنیم خب؟ من خودم مخالف شدید این سیدی (CD) ظهور بسیار نزدیک است بودم، سیدیمون هم اومده بیرون با خیلی از بزرگان هم توی این مسأله مناظره کردم در مخالفت از اون. حالا اسم اون عزیزان رو نمیارم کاری ندارم، اما یکی از نشانههای ظهور اینه که در عربستان، آل به حکومت میرسه، یعنی سیستم چیه؟ سلطنتیه. فردی به حکومت میرسه که نام حیوان داره، بعد از مرگ او حکومت به کسی میرسه به نام عبدالله. دقیقاً بعد از فهد برادرش عبدالله حاکم شد پس از مرگ عبدالله حکومت دائمی تشکیل نخواهد شد، و حکومتها چند ماه و چند روزه خواهند بود. «هر کس ۳ بار خبر مرگ عبدالله را به من بدهد» آقا امام صادق(ع) میفرمایند: «من ۳ بار مژدهی ظهور به او میدهم». خیلی جالبه! چرا میگه: «۳ بار خبر مرگ به ما بده»؟ عجیبه، نکته جالبش اینه که، میبینی تا حالا ۲ بار پخش شده که این مرده اما نمرده بوده.
فقط هم، نگاه کنید بچههای عبدالعزیز میتونن به حکومت برسن، دقت بفرمایید! بچههای عبدالعزیز میتونن به حکومت برسن، نوههاشون نه، خب الآن مگه چند سال؟ عبدالعزیز خودش ۱۹۰۲ حکومتش رو شروع کرده. توی ۱۹۵۳ مرده، یعنی پیر بوده، خب حالا میگی چی کار کرد؟ بچههای اینها هیچ چی که سن نداشته باشند هم۷۰ ساله باید باشند دیگه، دقیقاً هم همینه، الآن ملک عبدالله ولیعهدش کی بود؟ اونی که مُرد، نه دیگه، این که اخیراً مُرده، نه. سلطان بود دیگه، درسته؟ سلطان بن عبدالعزیز بود، ایشون مُرد، یعنی ولیعهد از پادشاه زودتر مُرد. بعد از اون یکی دیگه از داداشها شد ولیعهد، کی؟ نایفبنعبدالعزیز اون هم به درک واصل شد همین دیشب، یعنی الآن شاهه مونده، این ولیعهدها یعنی داداشهای دیگهاش دارند به درک واصل میشن، خود این هم نزدیک ۸۸، ۸۹ سال سنشه، اونی که دیروز مُرد ۸۹ سالش بود، اون قبلیه توی ۸۵ سالگی مُرد.
حالا این مگه چقدر بچه داشته؟ آمار زیادی نداره بچه بنده خدا. تعداد فرزندانش که خودش ۱۹۵۳ مُرد دیگه؟ بله! تعداد فرزندانش از ۱۷ تا ۲۲ تا همسری که داشته، اینها رو با هم نداشت، هی میگرفت طلاق میداد، جدی میگم، بچهدار میشد از اینها طلاق میداد، بچهدار میشد طلاق میداد، یعنی یه همچین وسیلهای بودند زنها برایش. مواردی که تخمین زده میشه متفاوته. از همسرهای قانونیش که اینهان و غیرقانونیهاش، از قانونی و غیرقانونی فکر میکنی چند تا پسر باشه؟ ۲۰ تا؟ چند تا؟ ۱۵۰ تا پسر و این آخرین تخمین هاست ها! حداکثرش رو دارم میگم، کمترش هم گفتن و دخترهاش چقدر؟ بله، ۲۱۵ تا هم دختر. دست زدن داره؟ یه مشت جونور پس انداخته.
(خدمت شما عرض کنم) که ۱۹۱۲ خوب گوش کنید، ۱۹۱۲ شریف حسین حاکم منطقه بود، این بر نجد تسلط یافت بعد از جنگ جهانی اول، درجنگ جهانی اول ۱۹۱۴ شروع شد انگلیس بهش چراغ سبز نشون داد، در ۱۹۱۵ حکومتش رو انگلیس به رسمیت میشناسه در ۱۹۲۵ شریف حسین رو شکست میده، تمام عشایری که کارشون دزدی از حجاج بود رو
دقیقهی ۸۵ تا ۹۰
اسکان داد، یه مشت اراذل و اوباش رو، اسکانشون داد، اینها رو مسلح کرد، (خدمت شما عرض کنم) ۱۹۳۹ امتیاز استخراج نفت رو به آمریکا داد و در قبالش پول استخراج نفت فقط به آلسعود میرسید، نه به کشور عربستان، یعنی نفت ملی؟ نیست. میره توی جیب خودشان، (خدمت شما عرض کنم) در ۱۹۵۳ میمیره، مصر دو هفته براش عزای عمومی اعلام کرد.
همین عبدالعزیزبن عبدالرحمن. متفقین جنگ جهانی دوم، متفقین توی جنگ جهانی دوم که این خیلی بهشون کمک کرد، در ظاهر بیطرف بود اما تا تونست هواشون رو داشت، شدیداً از او به نیکی یاد میکنند، پرچم سازمان ملل نیمه افراشته شد، آمریکا او را عامل رنسانس در خاورمیانه دونست، گفت: «این رنسانسه.» این مرتیکهی دیوانه! بله باید هم ازش دفاع کنه، الآن هم میبینی چه جوری آمریکا ازش دفاع میکنه؟ وحشیترین نوع حکومت رو الآن در دنیا داره، وحشیانهترین نوع حکومت رو، هیچکس بهش حرف نمیزنه، هیچ کس. و رهبر حزب کارگر و نخست وزیر بریتانیا کِلِمِنت او را دوست صمیمی بریتانیا و صاحب فهمِ عمیق معرفی کرد.
خاندان سدیری، این یعنی چی؟ این [عبدالعزیز] زنهای مختلف داشت دیگه، یکی از زنهاش حصه بنت احمدالسدیریه. این زنش پسرهاش قدرتشون بیشتره، که کیان؟ یکی نایفه، که میشد حصه، میشد مادر نایف که به درک واصل شد، سلمان که زنده است، سلطان که مرد، فهد هم که مرد، الآن سلمان اینها زنده است. اخیراً بعد از مرگ سلطان بن عبدالعزیز اختلافات بسیار زیاد شده. هیئت آمریکایی مخفیانه آمد که این اختلافات رو بین اینها تمام بکنه، آمریکا شدیداً نگران از دست دادن عربستانه، و نزدیک هم من میبینم این رو انشاءالله.
(خدمت شما عرض کنم)، روزنامه سیگارو، روایت نیست ها! روزنامه سیگارو داریم میگیم میگه: به احتمال زیاد پس از مرگ عبدالله جنگهای داخلی عربستان بین شاهزادهها خواهد گرفت. یعنی همان بحث روایتی که مطرح شده، (خدمت شما عرض کنم) که هیئت آمریکایی اومد نتونست اختلافهاشون رو حل بکنه،
اخیراً هم طرحی اینها دادن به عنوان اتحاد کشورهای عربی، میخواهند بحرین و امارات رو در خودشون چی کار کنند؟ حل بکنند، یعنی عین عهد بوق بیان… بحرین اگه میخواهد به کشوری بچسبه به ایران باید بچسبه. چون مال ایران بوده، این رو محمدرضا شاه گاف داد دادش بحرین رو. بحرین در زمان محمدرضا شاه از ما گرفتند، این مال ایرانه اگر هم قرار باشه برگرده، اما عمداً اومده برنامهریزی کرده که بحرین و امارات هم میخواهد بگیره. که کشور بزرگِ عربستان… به خاطر این مسأله عربستان شدیداً داره پول خرج میکنه طرح ایرانهراسی رو توی کشورهای عربی انداخته، که چه اتفاقی بیفته؟ که کشورهای عربی از ترس ایران برن بغل؟ عربستان.
(خدمت شما عرض کنم) پایان کار آلسعود هم یعنی پایان کار وهابیت، چون ۸۰ میلیارد دلار تا الآن پول خرج وهابیت کرده، میگن: «کمونیسم توی۸۰ سال عمرش نصف این هم خرج اشاعه کمونیسم نکرده بود»، شوروی به اون عظمت که اروپای شرقی رو بگیر تا کره شمالی، تا چین، میگن: «ان قدر خرج نکرده بود که این خرج وهابیت کرده. الآن در برخی از روستاهای ایران شما میدونید برادران اهل سنت ما هستن… ما هیچ مشکلی با اهل سنتمون نداریم، هیچ مشکلی نداشتیم، بابا ۱.۰۰۰ ساله ما داریم کنار هم زندگی میکنیم، از همان موقع که شیعیانی در ایران بودند قبل از صفویه، ۴۰۰ سال صفویه آمده تعداد شیعیان بیشتر شدن هیچ مشکلی نداشتیم، از موقعی که اینها اومدن این اتفاق افتاد؛ دارند شدید پول خرج میکنند، (خدمت شما عرض کنم) مسجدهای ۷، ۸، ۱۰ میلیارد تومنی توی روستاهای فقیر محض میسازن… میگی بعضی از این مسجدها، مثلاً یه مسجد رو به من نشون دادن ۴، ۵ میلیارد حداقل هزینه ساخت اون بود، یه چیزی ساخته بودند به طرح همان طرح مسجدالحرام و اونجور طرحهایی رو اجرا کرده بودند.
عنوان بخش ۱۰ : حمایت آل سعود از اسرائیل
۱۰ – حالا (خدمت شما عرض کنم) اینها، برید تصویر بعدی. همینجوری شما بزنید،
نگاه کنید مثلاً به گزارش شیعه نیوز… بذارید من خودم این تصویر رو پیدا کنم، ببینم کجا دارمش این رو، به گزارش شیعه نیوز، به نقل از خبر آنلاین از التمیمی که از شیوخ به نام سلفیها محسوب میشود، در گفتگو با کانال دو تلویزیون رژیم صهیونیستی ضمن تمجید از دولت اسرائیل هرگونه دشمنی با آنها را تکذیب کرده و گفته است میان سلفیها و اسرائیلیها هیچ دشمنی نبوده و نخواهد بود، و آنها در یک جبههی واحد در حال جنگیدن هستند، او با ابراز انزجار و دشمنی خود نسبت به حزبالله لبنان ادعا کرده است که آنها برای کشتن او جایزه تعیین کردهاند تا از این طریق بتواند موقعیت و شرافتی نزد اسرائیلیها به دست آورد،
جالبه بدونید هواپیماهای اسرائیلی سوخت هواپیماهاشون رو
دقیقهی۹۰ تا ۹۵
در جنگ ۳۳ روزه لبنان عربستان میداد، تا الآن (خیلی جالبه!) وهابیها یه گلوله هم علیه اسرائیل شلیک؟ نکردن. زمانی که حزبالله لبنان میجنگید گفتن: «کمک هر حکومتی به حزبالله لبنان حرام است». گفتیم: «چون شیعهاند این حرف رو زدن»، بعدش در جنگ ۲۲ روزه غزه از حماس باید حمایت میکردن دیگه؟ چون اونها چیان؟ سنیاند، گفتن: «از حماس هم نباید حمایت کرد»: «چرا»؟ چون (خدمت شما عرض کنم): «اینها دموکراسی را قبول دارند، پس کافرن»، نگاه کنید با یه همچین تفکری!
الآن هم در لبنان جریان ۱۴مارس، سعد حریری زیر نظر عربستان داره کار میکنه، سعد حریری یه ارتباط خیلی ویژه داره، با برادر فهد، پادشاه قبلی.
حالا این ویژهایش رو میگم. باباش رفیق حریری که بهش میگن شهید حریری توی لبنان از این جهت بهش میگن شهید که وحدت حفظ بشه بین قبایل لبنان، وگرنه آدم سالمی نبوده. این رفیق حریری معلم سر خونه بچههای فهد بود، لبنانی بود اما معلم سرخونه بچههای فهد بود، لهجهی لبنانی یه لهجهی شیرینیه، یعنی توی لهجههای عربی لهجه لبنانی جزء شیرینترین لهجههاست، خیلیها میخوان مثلاً دوست دارند بچهشون با این لهجه… حالا هر چند او معلم زبان عربی نبوده، اما از لبنان خیلی میبرن معلم، توی کشورهای عربی.
آقا فهد عاشق زن برادر رفیق حریری میشه، میگه: «من زنت رو میخوام»، بعد ایشون هم میگه: «قابل نداره»، همین. زنش رو طلاق میده، فهد باهاش ازدواج میکنه. یکی از زنهای فهد زن قبلی رفیق حریریه، یه جوری الآن فهد بابای این سعد حریری هم هست. (خدمت شما عرض کنم)، بعد آقای رفیق حریری میره خواهر زن خودش رو میگیره، میشه چی کارهی فهد؟ باجناقش میشه.
بعد از اونه که عربستان از ایشون [رفیق حریری] حمایت میکنه میارنش سر کار رئیس جمهورش میکنند، میارنش بالا، یک دزد تمام عیار بود، که الآن بچهش هم یه دزد تمام عیاره. یعنی تا میتونن میچاپن لبنان رو، (خدمت شما عرض کنم)، یه مصاحبه خیلی جالبی داره، یه خبرنگاری از آقای رفیق حریری میپرسه که: «ثروتت چقدره»؟ میگه: «اول سؤالت بگم یا آخر سؤالت»؟ «اول سؤالت بگم یا آخر سؤالت»؟ یعنی: «توی همین چند ثانیهای که سؤالت طول کشید ثروت من زیاد میشه، من سالی این قدر میلیارد مثلاً دلار درآمد دارم»، (خدمت شما عرض کنم)، مثلاً حالا نمیدونم چقدر اونجا گفت، یادم نیست: «میشه روزی این قدر، میشه ساعتی این قدر، میشه ثانیهای این قدر». خب بعدش نتیجه؟ «سؤال تو ۱۰ ثانیه طول کشید» مثلاً «قبلش بگم یا بعدش یا الآن بگم»؟ یا «الآن بگم»؟ یعنی آخر صحبتش. تا سطل آشغالهای لبنان رو اینها (خدمت شما عرض کنم) دست خاندان حریریه، یعنی بحث… میدن به پیمانکار؟ جمعآوری زباله، تا اینهاش هم دست فک و فامیلهای اینهاست.
خب برید تصویر بعدی. این بندر بن سلطانه، سفیر (خدمت شما عرض کنم)، عربستان در آمریکا بود. سلطان بن عبدالعزیر بود اون که ۸ ماه پیش مرد، این پسر اونه، الآن دبیر شورای امنیت ملی عربستانه، بسیار بسیار روابط حسنهای با آمریکا داره. ببینید چی جور جلوی نشسته بوش دیگه، (خدمت شما عرض کنم) آمریکاییها شدیداً علاقه دارند این رو به عنوان پادشاه مطرح کنند، اما قانون عربستان اجازه؟ نمیده، فقط کیا میتونن باشند؟ داداشها میتونن شاه باشند.
برید تصویر بعدی، امیر مَقرن رئیس سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی، یکی دیگه از داداشهاست که زنده مونده، یعنی ایشون هم میتونه بر مبنای اون… این خیلی موجود سفاکیه، رئیس دستگاه امنیتیه، خیلی از قتلها و جنایتها رو همین آدم انجام داده.
برید تصویر بعدی، این خرچنگ قورباغهای که دارید میبینید، براتون میخونم: «انا السطان عبدالعزیز بن عبدالرحمن» همان عبدالعزیز بن عبدالرحمنی که تعداد بچههاش رو گفتیم دیگه، خب؟ «عبدالرحمن بن فیصل السعود اقر و اعترفُ الف امره»؛ «اعتراف میکنم و اقرار میکنم هزار بار»، ل؛ برای، «سِر فرسیکوک» (sir fersikok)؛ سِر فرسیکوک (sir fersikok)، که چی؟ «من دون و لبریتانیا العظما، لا مانع انی من اعطاء الفلسطین للمساکینَ یهود» یعنی چی؟ یعنی «من سلطان عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل فیصل آلسعود نزد سِر فرسیکوک (sir fersikok) نماینده بریتانیای کبیر اقرار و هزار بار اعتراف میکنم
دقیقهی۹۵ تا ۱۰۰
که هیچ مانعی بر سر راه اعطای فلسطین به یهودیان بینوا و غیر بینوا وغیرهم آن گونه که بریتانیا صلاح میداند ﻧﻤﻲبینم و من از این دیدگاه تا قیام قیامت عدول نخواهم کرد.» دست خطِ خودِ خودشه، یعنی شما ببینید روابط اینها با اسرائیل بسیار حسنه است… اینها اصلاً صهیونیستاند،
تصویر بعدی، این سلمانه یکی دیگه از داداشها که هنوز زنده است، این ببینید دیگه چه خوشه! داره چه رقص آنچنانی انجام میده.
برید تصویر بعدی، این خود همان عبدالعزیزبنعبدالرحمنه، این هم اینجا نشسته به قولی، عبدالعزیرابنعبدالرحمنابنفیصلابن ترکیابنعبداللهابنمحمدابنسعود، (خدمت شما عرض کنم).
تصویر بعدی، بله، این متعبابنعبدالله رئیس گارد ملیه، پسر همین پادشاه الآنشونه، اینها دیگه قاعدتاً طبق قانون ﻧﻤﻲتونن شاه بشن، آدم خیلی جافتادهایه، اگر حکومت قرار باشه به نوهها برسه یکی از داعیهداران اصلیه، یعنی بندر بن سلطان یکی از اصلیها بود این هم به شدت داعیه داره.
برید بعدی، بله، محمد بن فهد، امیر محمد بن فهد حاکم منطقه شرقی و نفتخیز عربستان، این هم آدم بسیار ذینفوذیه، (خدمت شما عرض کنم) اگر بخواد به نوهها برسه این هم واسه خودش، دبدبه و کبکبهای داره.
تصویر بعدی. خب این رو دیدید، فکر کنم یه دور زدید، ها؟ بله جواب ﻧﻤﻲدن قاعدتاً دور زدن،
برید توی فیلمها، (پخش فیلم) رقص شمشیر رو براشون بزنید اینها صبح تا شبشون همینه.
بوش هم که رفته بود با همینها همین رقص رو انجام داد، اینها صبح تا شبشون اینه، باز میخرن بلند میشن میرن…
این هم این شاهزادههاش… (توضیح فیلم)
این رو کات (cut) کنید، اون هتل رو بزنید، بله یه هتله دیگه (پخش فیلم)،
خب ببینید اینها الآن چند وقت پیش هم (خدمت شما عرض کنم) لو رفت که در اروپا تجاوز کرده بودند به یه خانمی اون شکایت کرد، اما با پول سر و ته همه کارها رو هم میارن، پولدارند، آمریکا پشت سرشونه، به هیچ وجه ناقض حقوق بشر از سمت آمریکا شناخته نمیشن، زن حق رانندگی هم نداره، یعنی اصلاً هیچ چی، هیچ چی، مثل این لیوانه است مثلاً، مثل این میکروفونه، مثل دستمال کاغذی.
دقیقهی۱۰۰ تا ۱۰۵
جدی یه کالایه، اصلاً به هیچ وجه من الوجوه هیچ حقی نداره.
عنوان بخش ۱۱ : حمایت آل سعود از شبکه های وهابی
۱۱ – (خدمت شما عرض کنم) اون که نوشتم ملک عبدالله هاشمی رو هم بزنید، یه نکته جالب بهتون نشون بدم، اینها شدیداً دفاع میکنند از شبکههای وهابی،
(پخش فیلم)،
ببینید ماجرای عرق خوردن ملک عبدالله رو که تلویزیون نشون داد، با بوش دارند جام شراب به هم میزنن، این کلیددار خونه کعبه است، یعنی کلید خونه کعبه همین الآن دست این نجسه. بعد این شبکهی کلمه مال وهابیهاست، تمام پولش رو آلسعود میده. بعد یه دونه ایرانیه زنگ زده، میگه: «چرا سکوت کردید؟ شما چرا لالمونی گرفتید؟ بگید دیگه اعتراض بکنید، مگه دین ندارید تا قاپ ناف ریش میذارید واسه خودتون. خب؟ اینجا چرا لالمونی گرفتید؟ به این سادگی حکم تکفیر میدید، حکم تکفیر ملک عبدالله رو هم بدید ببینم»، حالا اون انیجوری نمیگه. [مجری] میگه: «آخه ما چی بگیم؟ صدامون نمیرسه»؟ آخرش میگه: «یا ملک عبدالله لا تشرب الخمر»؛ «مشروب نخور»، کشتیش یه وقت. یعنی برنامه انتقادی و فلان به هیچ وجه، بعد همینها ببینید چه برنامههایی میذارند!
یه برنامه دیگهشون هم براتون پخش میکنم، این رو پخش کنید.
(پخش فیلم) از اولش بیارید، فکر کنم متوجه نشد (توضیح روی فیلم): میگه: «اگه ما ببینیم بهش میگیم»، رسانهات باید بگه، نه اینکه ببینید، تو اصلاً کجا میبینی.
(پخش فیلم) ببینید با خنده هههه، زهرمار. یارو عرق خورده کلیددار خونه کعبه، پاهای نجسش رو میذاره توی خونهی کعبه، توی محل عبودیت یک میلیارد و نیم مسلمان به اون سمت نماز میخونن، محل ولادت امیرالمؤمنین(ع)، اون نجس باید پاش رو بذاره؟ اینجا هر و هر.
همین رو شما یه پوشه برگردید عقب، من عذر میخوام از این فیلمی که دارم پخش میکنم، معذرت میخوام دیدم توی ماهواره پخش کرده، توی اینترنت هم پُرِ پُره. توهینی که توی همین شبکه ﺑﻪ شیعیان میشه، چی میگه؟
(توضیح روی فیلم): میگه: «شیعهها یه ضربالمثل دارند که؛ هر کی که سبیل داره بابات نیست»، شیعهها که این ضربالمثل رو ندارند، همه جا دارند (خدمت شما عرض کنم) توی کل ایران استفاده میشه، بعد میگه که: «چون شیعهها بحث صیغه دارند سنیها ندارند ما سنیها سبیل ﻧﻤﻲذاریم». اولاً خودش رو میچسبونه به سنیها هیچ ربطی این آدم نجس به اهل سنت نداره، این وهابیه. من همین کلیپ رو توی کردستان پخش کردم ماشاءالله سبیل دارند تا بیخ گوش، خب؟ ۷۰% جمعیت هم اهل سنت بودند، دانشگاه توی سنندج، بلند شدن، بعد من که برگشتم گفتم: «این توهینی که این به تشیع کرد خودش و هفت جد و آبادشه»، چنان دست زدن، دفاع کردن، خود اهل سنت. گفتم: «این کلیپش رو پخش کنید بفرستیید واسه این شبکه خبیثه، تا ببینه چیه»؟ میگه: «چون شیعهها سبیل میذارن سنیها سبیلها رو میتراشن»، خدمت شما: «پس اینکه هر کی سبیل داشته باشه بابات نیست». یعنی اینکه… ببیند چه توهینها و چه فحشهایی میدن، من از محضر شما خواهران و برادران بزرگوارم عذر میخوام، اما این رو توی همین شبکهی کلمه، همین که با ملک عبدالله کاری نداره نشستن…
توهین به تشیع پخش کنید،
(پخش فیلم) ببینید میگه: «بچهای که در یک خانواده شیعی»، اون کسی که کلیپ رو کات (cut) کرده ۳ بار تکرار گذاشته، بچهای که توی خانواده شیعی زندگی میکنه چی؟
حالا نکته جالب اینجا، کارشناس شبکه ولایت، وقتی اینجور کرد… یه نفر که اینجوری اتهام نعوذبالله پناه بر خدا حرامزادگی به یک جمع کثیر بزنه… حالا نکته جالبشون گوش کنید الآن جیگرتون حال میاد، (خدمت شما عرض کنم) که چی شد آقا؟ گوش کنید، وقتی یه نفر اینجوری داره یه تهمتی رو میزنه ما به این میگیم: «فرافکنی». یعنی خودش احتمالاً همین جوریه، خب! حالا چه اتفاقی افتاد؟ کارشناس شبکه ولایت یه کار قشنگ کرد، ایشون توی تربت جام، توی یکی از روستاهای تربتِ جام، این کارشناسشون، این عبدالله حیدری اسمهای مختلفی هم داره ها! ۳ تا فامیل داره. رو میکنه،
دقیقهی ۱۰۵ تا ۱۱۰
حالا برای چی سه تا فامیل داره؟ (خدمت شما عرض کنم) اینها میرن توی همان روستای کالکراب که ایشون به دنیا آمده از مولوی همان روستا به روحانی اهل سنت میگن: «چی»؟ «مولوی». تا بدونید که برادران اهل سنت ما با این وهابیها متفاوتند، حرف من به برادران اهل سنت ما اینه: «شما خودتون رو با این وهابیها یکی ندونید. اینها ملعون آتش جهنم خدا هستند، این همه شیعه کشتن ما نگفتیم سنی کشته، گفتیم وهابی کشته. مراجع ما هم توهین به مقدسات اهل سنت رو حرام اعلام کردن، یکی هم شنیدی از شیعهها داره فحش میده، اون رو به حساب همه شیعه نذارید برادر من! الآن این همه دارند میکشن ما به حساب همهتون میذاریم؟ نه، خدا وکیلی قبول کنید کشتن از فحش دادن که بدتره که، دارند میکشن، تیکه پاره میکنند توی ایران، توی سیستان بلوچستان توی عاشورای خونین، در تاسوعای خونین (خدمت شما عرض کنم) چابهار چه کردن اینها»؟ الآن وارد چابهار میشید بنر این بچههای کوچیکی که شهید و شهیده هستن اونجا زده. اصلاً دل آدم خداوکیلی آتیش میگیره،
حالا ادامهاش رو پخش کنید ببینید چه مستندی شد.
باز دوباره توهین میکنن،
(پخش فیلم) وقتی شبکه شیعی ولایت گفت: «ما میریم در مورد نسب نامه خودت تحقیق میکنیم»، گفت: «ما خوشحال میشیم برید تحقیق بکنید»، اومد دوباره کُری خوند توی همان شبکه، بینید این شبکهها چرا باید؟ الآن فکر کنید یه نفر رو ما داریم، داریم که حتی در میان… به نام شیعه است، اما توهینهای عجیب غریبی میکنه به مسلمانهای دیگه، خب ما این رو قبولش نداریم، خب؟ اما اینکه شبکه به این فرد داده بشه، بیاد توهین بکنه با پول سعودیها، این عجیبه!
ادامهاش رو پخش کنید (پخش فیلم)، میگه: «خدا را شکر پدر خودمون رو میشناسیم، صیغهای نبوده مادرمون»، فلان فلان نمیدونم از این حرفها دوباره.
اینجا همان روستای کالکرابه، تربت جام.
(پخش فیلم)، حالا شما زیرنویس رو میتونید بخونید خودتون؟ حضار: «نه»
میگه که: «توی همین روستا به دنیا آمده عبدالله حیدری، عبدالله حیدری پدرش توی همین روستا با مادرش ازدواج کرد و در همین جا به دنیا آمد و تا کلاس پنجم و در اینجا خوند و رفت.
(پخش فیلم)، پخش کنید،
«اسم پدرش رو فراموش کردم، پدرش شخص ملنگی بود، که در روستا میچرخید و… پول میگرفت و بزغالهها رو میگرفت و میبرد تربت جام»، بزغالههای مردم رو میگرفته میبرده تربت جام میفروخته،
(پخش فیلم): «منتها پیرمردی بود که عصا به دست میگرفت، یعنی خیلی پیر بود، همان طوری که من عصا میگیرم، ولی کار خدا بود که خدا به او دو تا بچه داد»،
(پخش فیلم)،
«مادر او از تربت بود، زنی بود که من چی بگم؟ خیلی خراب بود، مادر او در لباسش ادرار میکرد، خراب بود، اما خداوند از او دو تا بچه به پیرمرد داد»، میگه: «از همین مادر»؟ میگه: «بله از همین مادر». خب بسه دیگه!
خب نگاه بکنید، واقعاً کسی که اینطور بیاد توی این شبکهها اختلاف بندازه بین شیعه و سنی… گوش کنید چون فرصت نداریم، اینجوری بیاد اختلاف بندازه بین شیعه و سنی، اینجوری توهین رسمی بکنه،
دقیقهی۱۱۰ تا ۱۱۵
بعدش هم یه تحقیقِ علمی انجام شد، یعنی رفتن فیلم گرفتند اسم تابلوی روستا رو نشون دادن، مولویشون رو نشون دادن، روحانی همان روستا.
عنوان بخش ۱۲ : جنایات وهابیها
۱۲ – خب نگاه بکنید یه همچین فردی خب واقعاً ببینید اینها پول دارند میدن، آلسعود پشت سر این شبکههاست، پول دارند میدن اینها رو میارن، غرق در دلار میکنند تا توهین بکنند، امروز اون بدبختها و بیچارههای عراقی هر چی میکشن از آلسعوده، عمده پولی که الآن القاعده داره به جیب میزنه داره کار میکنه از آلسعود میرسه.
اون فایل پلیس عراق رو پخش کنید، اینها به جای اینکه برن با آمریکاییها مبارزه کنن پلیس عراق رو میگیرن میکشن، «اللهاکبر اللهاکبر» میگن، «یا رسولالله(ص)» میگن، سر میبرن، خبرنگار رو سر میبرن!
ببینید، توی وجه بینالمللی خبرنگار یعنی کسی که هیچ کی کاریش نداره، اینها عمداً صورتشون رو میپوشونن خبرنگار سر میبرن از نگاه یک نفر این میشه چی؟ مسلمان. اون مسیحیه چی فکر میکنه در مورد مسلمان؟ اون اروپاییه چی فکر میکنه در مورد مسلمان؟ الآن شما وهابی بخوای باشی، اگر باشی، توی اروپا مسجد بخوای بسازی بهت اجازه میدهند، شیعه بخوای باشی مسجد بخوای بسازی جلوت رو میگیرن. چون میگن مای غرب دوست داریم وجهه اسلام کیها باشند؟ اینها.
(پخش فیلم)، اینها پلیس عراقند، «اللهاکبر اللهاکبر» هم میگن… خب بسه.
از این فیلمها سر بریدنها همین الآن توی اینترنت هست که طرف داره سر میبره، انگار… به خدا قسم مرغ رو ما دلمون نمیاد سر ببریم. یه همچین فجایعی رو دارند به بار میارن، در سوریه الآن شما ببینید دارند چی کار میکنند، در سوریه پشت سر اینها باز هم همین آلسعوده، داره پول خرج میکنه.
جالبه! در نشانههای ظهور داریم باز دوباره، در شام لشکری شکل میگیرد از حرامزادگان یهودیان و زندانیهای فراری، همین چند وقت پیش وقتی دیدم که زندانیهای فراری عراق رو پول بهشون دادن بردن که اون لشکری که توی ترکیه دارند سازمان میدهند که حمله بکنند، ترکیه هم متأسفانه خیلی بد داره عمل میکنه، خیلی بد داره عمل میکنه، تمام قد رفته در خدمت اسرائیل و (خدمت شما عرض کنم)، مردمش نه ها! از همین اردوغان و عبدالله گل نامرد. (خدمت شما عرض کنم) که بردن اونجا که سوریه رو بزنن، بعدش حزبالله و ایران به قولی کارشون رو یکسره کنند، بعد دیگه بیفتن به جون شیعهها دیگه. خب نگاه بکنید این خطره.
شما برید فایل جلسه رو باز بکنید یه سری از عکسهایی که اینها هستن ببییند اینها چه کردن از همان اول پخش کنید دیگه. من خودم هم ببینم چی دارید پخش میکنید که اگر توضیحی هم داشته باشه بدم خدمتتون.
خب این تاسوعای خونین هست در چابهار دلیلش هم به شما میگم: در چابهار یک پروژه اقتصادی بسیار بسیار بزرگ داره انجام میشه، که قراره بندر چابهار… دارند ۴ کیلومتر شمال اقیانوس هند میشه، دریای عمان، دارند دریا رو خشک میکنند ایرانیها، یک پروژه عظیمِ بینالمللیه که تقریباً کار تمام شده، یعنی دور تا دور رو تونستن بزنن، موجشکن هم زدن، من از نزدیک رفتم اونجا رو دیدم، ۴ کیلومتر رفتن توی دریا، دریا رو خشک کردن، دارند لایروبی میکنند، که کشتیها… میدونید دیگه کف خلیجفارس عمقش کمه، کف کشتیها میگیره، کشتیها بیخود میرن تا بندرعباس اونجا سبکسازی میشن برمیگردن. دیگه لازم نیست این همه راه رو برن، از همان جا ایران میتونه چی کار بکنه؟ بسیاری از کشورها تمایل دارند از چابهار بیان چه کارکنند؟ صادرات و واردات کالا داشته باشند، و این باعث میشه که حجم نقدینگی و پول و کار به چابهار برود که عمده عزیزانی که اونجا هستن برادران اهل سنت ما هستن، وقتی این اتفاق افتاد وهابیها و آلسعود و (من نظر شخصیه خودمه)، دستگاه امنیتی پاکستان هم پشت جریان بود، با همکاری آمریکا و اسرائیل، یه بمبگذاریهایی رو اونجا کردن که ناامن بشه، جایی که ناامنه شما سرمایه ﻧﻤﻲبری. مگه دیوانهای برید اونجا؟ که مردم توی همان بدبختی توی همان بیچارگی باشند.
این تاسوعاست در میان عزاداری شیعیانه، اصلاً مسلمانها اهل سنت هم توی عزاداری بودند، بمب منفجر کردن، عملیات انتحاری هم بود.
تصویر بعدی، این تصویری است از پاراچنار پاکستان. که سرها، دستها و پاها رو قطع میکنند به جرم شیعه بودن، تمام شد رفت.
تصویر بعدی، این تاسوعاست، بچه کوچیک رو ببینید توی بغل مادرش، اینوَر زن، اون طرف بچه. زن و کودک اصلاً شما…
دقیقهی۱۱۵ تا ۱۲۰
بر مبنای تمام قوانین بینالمللی جزء بدترین جنایتهاست.
تصویر بعدی، بله این هم باز تاسوعای خونینه.
تصویر بعدی، اینها هموطنان ما هستن.
بعدی، این از مفتیهاشونه که دستور تخریب حرم امام حسن عسگری(ع) رو داد، فتواش رو داد.
تصویر بعدی، ببین من هم رو اون صندلی بشینم از این فتواها میدم، دیدید چه جای خوشی داشت دیگه.
این بچه عراقی چه گناهی کرده که توی این بمب گذاریها؟
هر موقع عراق به آمریکا میگه: «برو بیرون»، آمریکا به وهابیها به آلسعود میگه: «اینها رو شارژ کن»، که چی کار بکنند؟ بمبگذاری کنند بگن: «ببین عراق ناامنه ما باید باشیم».
تصویر بعدی این… (خدمت شما عرض کنم) شیعیانی که قتل عام شدن جلوی یه اتوبوس رو میگرفتند، یک مثلثی بود (خدمت شما عرض کنم) مثلث موت، الآن هم کسانی که میرن سامرا از این خط رد میشن، منتها الآن امن شده، جلوی اتوبوسها رو میگرفتند میآوردن پایین قتل عام میکردن.
تصویر بعدی، حجاجیه که اینها سربریدن، یعنی خدا وکیلی چه فرقی با یزید دارند اینها؟ هیچ چی.
عبدالعزیز آل شیخ رسماً یه زنه تماس گرفت، (من توی لپ تاپم دارم فایلش یادم رفت بدم دوستان پخش کنند، چون این فایلها داره از بالا پخش میشه، لپ تاپ دم دست خودم نیست، خدمت شما… ) عبدالعزیز آل شیخ یه خانومی تماس گرفت گفت: «نظر شما در مورد بیعت نکردن حسین رضیالله عنه با یزید بن معاویه چی بود»؟ گفت: «بیعت مع الیزید بیعت الشرعیه»؛ «بیعت با یزید بیعت شرعی بود. خدا من و حسینبنعلی(ع) رو ببخشه»، چون بیعت یزید رو شکست، بیعت نکرده با یزید امام حسین(ع) خدا ببخشش. وگرنه اون دنیا کارش گیره نعوذبالله.
تصویر بعدی شیعیانی که اینها میگیرن دست و پاشون رو اینها میبندن، میندازن توی آب خیلی مرگ بدیه دیگه، طرف میخواهد دست و پا بزنه.
تصویر بعدی این کودکانی که ببینید این سوخته، در بمبگذاریهایی که در عراق… پشت تک تک اینها آمریکا، آلسعود، اسرائیل، این مثلث نحس رو شما میبینید.
تصویر بعدی این سربازان نیروی انتطامی خودمون چه گناهی کرده؟ طرف بچه اراکه، طرف بچه نمیدونم کردستانه، طرف بچه لرستانه، بچه تهرانه، سربازیش افتاده توی سیستان بلوچستان، این کار ریگی بود دیگه. جالبه! مثلاً یکی از همین کارشناسهای همین شبکه وهابی میگه شهید ریگی، به خدا! میگه شهید ریگی، اینها رو دونه دونه جلو دوربین سر میبرن.
تصویر بعدی، این حرم مطهر آقا امام حسن عسگری(ع) از بالا.
تصویر بعدی، این ائمه… این گنبد بزرگ سفیدی که میبینید، بارگاه اهلبیت(ع)، چهار اماممون در بقیع بوده، این بقیع قبل از خراب کردن بوده، یعنی همه قبر و بارگاه داشتن.
تصویر بعدی، این نگاه اینها به زن همچین چیزیه، اگر صدای پاشنه پای زن بیاد از ساق قطع میکنند، مرغها، خروسها، همهشون باید شلوار پاشون کنند، نه جدی میگم، توی افغانستان اجرا کردن این احکام رو.
تصویر بعدی، این پسر رو چندین ساعت سر و ته آویزونش کردن تا مُرد.
تصویر بعدی این هم جالبه شیخ محمد ودیع موسی، شیخ وهابی سوری با یکی از اعضای جماعت اخوانالمسلمین. این کشور اعلام کرد، ارتش آزاد سوریه با ارسال نامههایی به شیوخ و مفتیهای این جماعت از آنها درباره تعرض و تجاوز به زنان علویه، شیعیان علویه سوریه، و کشتار کودکان این طائفه و حمله به خانهها و مراکز محل سکونت آنها استفتا کرده است، شیخ موسی میافزاید مفتیها و شیوخ جماعت اخوانالمسلمین تمام این موارد را مباح و حلال اعلام کرده اند، حلاله، و تأکید کرد که ما بیانیهای صادر کرده ایم و در آن ضمن اینکه به وفاداری طائفه علوی به نظام حاکم در کشور و نفرت دیگر طوایف سوریه از آنها اشاره کردیم، تأکید نمودیم که ریختن خون آنها، تعرض به زنان آنها، کشتن کودکان آنها، و حمله به محل سکونتشان مجاز و حلال است، و همهی طوائف در سوریه میخواهند که از دست آنها خلاص شوند شیخ محمد بدیع موسی هم اکنون در عربستان سعودی تدریس میکند، این هم الآن توی عربستان جاش دادن، یعنی از همان جا فتوا میفرسته، میگه: «اینها رو چی کار بکنید؟ قتل عام بکنید».
شما دیدید در سوریه چند وقت پیش ریختن توی یه خونه ۷، ۸ نفر رو قتل عام کردن، اینه، شبکه العربیه و شبکه الجزیره هر دو باز مال همین وهابیهاست، یکی مال قَطَره اون یکی مال عربستان سعودیه. بسیاری از این فیلمهایی که دارند پخش میکنند مزخرف محضه. جالب اینجاست! بدونید تعداد زیادی از کارمندان شبکه الجزیره استعفا دادن، به خاطر چی؟ به خاطر اینکه دیدن یک طرفه خیلی عجیب غریب دارن کار میکنن
دقیقهی۱۲۰ تا ۱۲۵
مثلاً یه فیلمی پخش کردن که ۲ تا سرباز سوری اومدن بالا سر یه مخالف سوریهای، میگن بگو: «قل لا اله الا اسد»؛ «نیست خدایی به غیر از بشار اسد»، این مزخرفه، اصلاً دری وریه این، چرت و پرت محضه. این فقط میخوان مردم رو چی کار کنند؟ احساساتش رو بشورونن، باید سوریه…
اسرائیل به دست و پا زدن افتاده دورتا دورش رو کشورهای عربی گرفتند میخوان خفهاش کنند، به دست و پا زدن افتاده، باید چی کار کنه؟ کشورهای عربی رو بندازه به جون هم.
تصویر بعدی، خب این از مواردی است که توی تورات دقیقاً با نظر (خدمت شما عرض کنم) وهابیت جور میاد و خدا رو جسم میدونه، حالا خودتون ببینید دیگه پیدایش باب ۳ آیهی ۶ و ۷.
تصویر بعدی که اینجا خدا راه میره، نشون میده که در باغ میخرامید قدم میزد.
تصویر بعدی، بعد (خدمت شما عرض کنم) که اینجا هم تخت خدا رو اشاره میکنه که بر تختی نشسته بود و پاهاش اینجوری بود زیر پاهایش مثل صنعتی از یاقوت و… دیدید میگفت: «تخت خدا چه جوری بود»؟ دقیقاً من به شما اثبات میکنم اینها ولد یهودیت تحریف شدهاند.
تصویر بعدی، بله (خدمت شما عرض کنم) که اینجا هم باز از پشیمان شدن خدا صحبت میکنه، خدایی که گریه میکنه بعد در وهابیت هم ما خنده خدارو داریم غش غش میخنده.
تصویر بعدی، بعد این هم باز دوبار کرسی خدا رو داره میگه، بعد جالبه میگه: «ببینید لباسش مثل برف سفید بود». موهای سرش مثل پشم پاک، مو داشته خدا، همان پشم چه جوریه؟ فرفریه، موهای فرفری، صورت کوسه، که در وهابیت هست بیاید آیههاش رو به شما نشون بدم.
تصویر بعدی، تمام شد؟ نه من دارم اینجا، شاید هم وقت تمام شد.
(خدمت شما عرض کنم) که علی ای حال از اینجور مسائل زیاده و اینها دارند کار میکنند، متأسفانه من میبینم بعضیها حتی توی کشور خودمون، یه جوری حرف میزنن که دقیقاً توی زمین آلسعود بازی میکنند، عزیزان موشه یلعون در کنفرانس هرتزالیا گفت: «ما باید ایران را بشکنیم. چارهای جز زدن ایران نداریم. منتها ایران یک بازو دارد به نام سوریه و یک مچ به نام حزبالله لبنان. در ۲۰۰۶ سراغ مچش رفتیم اما بازوش خون رسانی کرد این بار اول بازو را میزنیم بعد مچ میافتد، بعد به سراغ پیکر میرویم». فهمیدی چی شد؟
ماجرای سوریه… اگه شما میبینید شبکههای صهیونیستی ماهوارهای اومدن این قدر پشت سر سوریه دارن دفاع میکنند، این کثافتها کجان؟ توی بحرین داره چی میگذره؟ توی بحرین سرباز سعودی با فتوا داره میکشه، میدونی چه تجاورزی داره به زنان بحرینی داره صورت میگیره توی زندانها؟ اینها با حکم شرعی دارن این کار رو انجام میدن.
آلسعود به خاطر ظلمی که داره میکنه، خدا آخرین فرصتهاست، خدا هم به یهودیان فرصت داد آخرین جولون خودشون رو بدن تا گناهان خودشون رو چی کار کنند؟ زیاد کنند و هم به عربها. درسته؟
برخی از کشورها قبول نکردن مثل بحرین آل خلیفه رو دارند میزنن کنار.
مثل یمن، مثل مصر، اما شما میبینید آلسعود محکم وایستاده داره بر همون نفهمی خودش داره اصرار میکنه، این آخرین فرصت الهی است. باید حواسشون جمع باشه، البته خود عربستان هم شدیداً ناآرامه، توی قطیف دیروز یک عزاداری خیلی بزرگ برگزار شد برای امام کاظم(ع)، جمعیت زیادی، آمار درست حسابی نمیدهند، از ۱۵ تا ۲۵ % خود عربستان سعودی تخمین زده میشه شیعه داره، کم هم نیستن، این یعنی یک فضایی… من انشاءالله شرایط رو روشن میبینم. به زودی آلسعود به درک واصل خواهند شد به خاطر ظلمهای زیادی که کردن. و انشاءالله ما هم این عَلَمی که دستمونه محکم نگه داریم خودمون قاطی نکنیم با خودمون درگیر نشیم.
سرتون رو درد آوردم ببخشید، وقتمون هم تمامه. برای همه شما بزرگواران از خداوند متعال…
به امید ظهور مولا و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن(عج) که صد البته نزدیک است.